به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما به نقل از نشنال اینترست، این نشریه امریکایی در مطلبی به قلم دانیل دو پتریس نوشت: در عین حال، این سیاستها به حیات خود ادامه میدهند. موارد زیادی را میتوان برشمرد، اما سه سیاست مهم با گذشت زمان، همچنان باقی مانده اند (که باید عوض شوند):
۱- کریمه به اوکراین تعلق دارد
دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا این روزها در خصوص مسائل زیادی توافق نظر ندارند، اما همه آنها از این هدف حمایت میکنند که روسیه مالکیت خود را بر شبه جزیره کریمه لغو کند و آن را به اوکراین پس دهد. نمیتوان از تهاجم روسیه در سال ۲۰۱۴ و الحاق کریمه دفاع کرد. به این علت است که تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا اجتناب ناپذیر بود. قرار بود تحریم ها، پاسخی تنبیهی به آنچه غرب به درستی نقض قوانین بین المللی میخواند، باشد.
در عین حال، با گذشت پنج سال از اجرای تحریمها مشخص شده است مجازاتهای مالی، روسیه را وادار نکرده است تا این شبه جزیره واقع در دریای سیاه را به اوکراین پس دهد. نمیتوان تصور کرد ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه چنین کاری را انجام دهد. پوتین، پدرخوانده این الحاق است و نیز اگر وی کریمه را به اوکراین بازگرداند، احتمالا رؤسای جمهور آمریکا در آینده ترغیب خواهند شد که فشار اقتصادی را بر روسیه تشدید کنند.
با وجود این، سیاست آمریکا مانند همیشه ثابت مانده است. یعنی، تا زمانی که روسیه تصمیم خود را در خصوص الحاق شبه جزیره کریمه لغو نکند، تحریمها به قوت خود باقی خواهد ماند. بنابراین، روابط روسیه و آمریکا به علت تلاش آمریکا برای دستیابی به این هدف خیالی، همچنان در حالت بلاتکلیفی باقی خواهد ماند. خواه دوست داشته باشیم، خواه نداشته باشیم، کریمه اکنون بخشی از خاک روسیه است و تا زمانی که واشنگتن و متحدان اروپایی اش در خصوص پیدا کردن راه حلی دیپلملاتیک، از خودشان خلاقیت نشان ندهند، وضعیت به همین شکل باقی خواهد ماند.
۲- خلع سلاح هستهای کره شمالی
آمریکا چند دهه است در خصوص کره شمالی سیاستی یکسان در پیش گرفته است. سیاست آمریکا به این شکل بوده است که اگر پیونگ یانگ خواستار برقراری روابط کامل اقتصادی و سیاسی با آمریکا و همسایگانش است، نیاز دارد از برنامه سلاحهای هستهای اش دست بردارد و جامعه جهانی را از شفافیت کامل و بی وقفه برخوردار کند. تا زمانی که رژیم کره شمالی چنین تصمیم راهبردی اتخاذ نکند، تحریمها ادامه مییابند و در صورت لزوم، تشدید میشوند.
این سیاست، اوایل دهه ۱۹۹۰ که برنامه هستهای کره شمالی در اوایل راه قرار داشت، آغاز شد. در آن زمان، کره شمالی حتی یک بمب هستهای هم در زرادخانه اش نداشت. سه دهه قبل، خلع سلاح هستهای کره شمالی، سیاستی قابل دستیابی بود. کره شمالی در آن زمان، امکاناتی در اختیار نداشت.
اما سال ۱۹۹۰، با سال ۲۰۱۹ فرق دارد. با گذشت هر سال، رژیم کره شمالی به پیشرفتهای بیشتری در زمینه قابلیتهای پلوتونیومی و غنی سازی خود دست یافته و دانش خود را افزایش داده است. پیونگ یانگ در سال ۲۰۰۶، نخستین آزمایش هستهای زیر زمینی خود را انجام داد. این اقدامی مهم بود که کره شمالی را به عنوان یک کشور دارای سلاح هستهای تقویت کرد. کره شمالی اکنون پس از ۱۳ سال و اجرای ۵ آزمایش هسته ای، احتمالا ۶۰ کلاهک جنگی در زرادخانه اش دارد. با وجود این، آمریکا همچنان گذشته را رها نمیکند و بر باقی ماندن در دوران گذشته اصرار میورزد.
۳- نباید با رژیم بشار اسد تعامل کرد
بشار اسد یک جنایتکار جنگی، ناقض نظاممند حقوق بشر و دیکتاتوری است که تمایل داشت برای طولانیتر کردن باقی ماندن در کاخ ریاست جمهوری اش، کشورش را نابود کند. هزینههای بازسازی سوریه بین ۲۵۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار و شاید حتی بیشتر باشد. جنگ در سوریه در فاصله سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۸ , ۳۰۰ میلیارد دلار برای این کشور هزینه داشته است. تمام شهرهای سوریه مانند شهر برلین در سال ۱۹۴۵ به نظر میرسند و نیمی از مردم سوریه یا در داخل کشور آواره شده یا از کشور فرار کرده اند.
با وجود این، اسد هر چقدر هم که وحشتناک باشد، در جنگ پیروز شده است. از زمان مداخله روسیه در سال ۲۰۱۵ با قدرت هوایی اش، وضعیت نظامی برای سوریه خوب بوده است. مراکز مهم جمعیتی، بنادر، فرودگاهها و بیشتر بزرگراهها در کنترل حکومت مرکزی قرار دارند. شورش مسلحانهای که تا چند کیلومتری محل اقامت اسد در پایتخت سوریه رسیده بود، اکنون به حضور در ادلب کاهش یافته است. ادلب بین هواپیماهای جنگی سوریه و روسیه در آسمان و جهادیهای مرتبط با القاعده بر روی زمین گرفتار شده است. نیروهای رژیم سوریه برای نخستین بار از سال ۲۰۱۲, در مناطق کرد نشین در شمال شرقی سوریه حضور یافته اند. در حالی که هیئتهای رژیم سوریه و مخالفان بر سر قانون اساسی جدید چانه زنی میکنند، دلیلی وجود ندارد که اسد از لحاظ سیاسی، مصالحه کند. مسئله استعفاء کردن، مدتهای مدید است که از دستور کار خارج شده است و دیگر روی میز نیست.
با وجود این، سیاست آمریکا در سوریه همچنان بر اساس تغییر رژیم این کشور قرار دارد. کمک آمریکا در خصوص بازسازی، به طور مستقیم به تمایل اسد به اجرای اصلاحات سیاسی ربط داده شده است. نیروهای آمریکایی به دیرالزور آورده شده اند تا حوزههای نفتی سوریه را از کنترل اسد دور نگه دارند. فرضیهای که وجود دارد این است که اسد در نهایت به اندازهای به این منابع نیاز پیدا خواهد کرد که یا در خصوص گذار سیاسی همکاری میکند یا صحنه را برای گذران دوران شادِ بازنشستگی اش، خالی خواهد کرد.
آمریکا همچنان منتظر این احتمال است که در سوریه از خرابه ها، دموکراسی پارلمانی به وجود آید، اما (آمریکا) به واقعیتهای موجود (در سوریه) هیچ توجهی ندارد.