مدت طولانی چنین تصور میشد که کاتبان بومی عیلامیزبان، نویسنده متون عیلامی باروی تخت جمشید بودند، اما تحلیل دقیقتر زبان عیلامی هخامنشی نشان میدهد که این زبان، گونه ایرانیشده زبان عیلامی بوده که به وسیله گویشوران پارسی باستان دگرگون شده است.
برای پارسیانی که پیش از شاهنشاهی هخامنشی در پارسه زندگی میکردند، تمدن شهرنشینی و سنتهای کهن کتابت در عیلام، قطبهای فرهنگی بهحساب میآمدند، پارسیان متقدم برای بیان مقاصد مکتوب خود از زبان عیلامی که به نسخه عیلامی خط میخی نگارش میشد، استفاده میکردند. مهر حاوی کتیبه (کورش انشانی، فرزند ششپش) که متعلق به دورانی بین اواخر قرن هفتم و اوایل قرن ششم پیش از میلاد بوده، شاهدی بر این مسأله است.
برای مدت طولانی چنین تصور میشد که کاتبان بومی عیلامی زبان، نویسنده متون عیلامی باروی تخت جمشید بودند. تحلیل دقیقتر زبان عیلامی هخامنشی نشان میدهد که این زبان، گونه ایرانی شده زبان عیلامی بوده که بهوسیله گویشوران پارسی باستان دگرگون شده است. این دسته از گویشوران، زبان عیلامی را بهعنوان زبان دوم خود برای ثبت نوشتهها و بهاحتمال زیاد برقراری ارتباط با مراکز شهری در بخش پست (کمارتفاع) منطقه عیلام برگزیدند. اینگونه متأخر از زبان عیلامی، سرشار از عناصری است که از زبان پارسی باستان سرچشمه گرفتهاند.
عناصر مذکور نهتنها تعداد زیادی وامواژه و واژگان پارسی باستان را که به خط عیلامی حرف نویسی شدهاند در بر میگیرند، بلکه شامل ساختارهای نحوی پارسی باستان نیز هستند. این ساختارها در گونههای کهنتر زبان عیلامی وجود نداشتهاند.
در بایگانی باروی تخت جمشید، عناوین قومی بسیاری مانند سکایی، سغدی و گنداری، مصری، تراکیهای و یونانی به چشم میخورد؛ عنوان پارسی چندان معمول نیست چراکه بیشتر صحنهگردانان اقتصاد تخت جمشید پارسی بوده و نیازی به شناساندن خود به این شکل نداشتهاند.
با وجود این هرگاه که ضرورت ایجاب میکرد، جهت ممانعت از آشفتگی احتمالی در اشاره به کاتبانی که متون عیلامی را به خط میخی بر روی الواح گلی مینوشتند، برای اینکه ابهامی در آن وجود نداشته باشد، کاتبان موردنظر را بهعنوان پارسی میخواندند، زیرا عیلامی، شیوه بیان مکتوب پارسیان بوده است. برای تشخیص کاتبانی که به زبان آرامی و به خط الفبایی مینوشتهاند، قاعده بر این بوده که آنان را کاتبان بابلی بخوانند، به این دلیل که زبان آرامی به شکل گستردهای در دوران هخامنشی در بابل تکلم و نوشته میشده است.
کاتبانی که به عیلامی و آرامی مینوشتند، در سطوح مختلفی عمل میکردند. کاتبان متون عیلامی بخش بزرگی از بایگانی باروی تخت جمشید را که در دسترس ما قرار دارد نوشتهاند. برخی از کاتبانی که تعلیم بهتری دیده بودند گاهی از نشانههای میخی کمبسامد و پیچیده یا نحو عیلامی پیچیده استفاده میکردند. درست برخلاف این دسته، برخی از کاتبان نیز بودهاند که بهسختی موفق میشدند تا مقصود خود را به عیلامی بنویسند. بااینحال، بیشتر کاتبان یک دسته مشابه از قواعد با واژگان تقریباً یکسان و نحو سادهسازی شده به کار میبردند. این مسأله میتواند نمایانگر وجود نوعی نظام آموزشی باشد.
عبارت (که بر روی پوست حیوان مینویسند) یعنی چرم، اغلب برای اشاره به کاتبان متون آرامی به کار برده میشد. این کاتبان پیشنویسهای مرتبط با فرمانهای مدیر، مجوزهای سفر، مکاتبات رسمی و دیگر اسنادی را که امروز از بین رفتهاند، تحریر میکردهاند. مکاتبات ارشامه از مصر (که اکنون در کتابخانه بودلین در آکسفورد نگهداری میشوند) یا اسناد آرامی از بلخ دوران هخامنشی (که اکنون در مجموعه خلیلی در لندن نگهداری میشوند) نشانی هستند از این سطح بالای دیوان اداری که در این دوران میتوانسته است به چه شکل باشد. تنها شواهد باقیمانده استفاده از زبان آرامی در تخت جمشید به دو گروه تقسیم میشوند: نوشتههای آرامی بر روی متون عیلامی و حدود ۸۴۰ لوح که بر روی آنها اغلب متون بسیار کوتاه آرامی با مرکب نوشته شده یا بر روی گل نرم کنده شده است.