از شهیدآباد تا آسمان راهی نیست.
به هر خانه که سر میزنی گویی یادواره شهیدی برپاست. در هر طاقچه و بر سر هر دیواری قاب عکس کوچک و بزرگی از شهید ۱۶ ساله تا شهید ۴۰ ساله دیده میشود.
این جا بیشترِ ساکنانش منتسب به خانواده شهدا هستند.
یا مادر شهید هستند یا پدر شهید. فرزند شهید هستند یا همسر شهید. برادرِ شهید هستند یا خواهرِ شهید. عمو شهید شده یا دایی خلاصه که این جا قطعهای از بهشت است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز فارس، کوچه پس کوچههای "چَمبیان" صلابت و اقتدار مردمانش را فریاد میزند. روستایی کوچک از توابع شهرستان خرمبید در شمال استان فارس با مردمانی بزرگ که با دادن دهها شهید نامشان در تاریخ این مرز و بوم جاودانه مانده است.
این جا سال هاست که به نام شهیدان مزین شده. به شهید آباد خوش آمدید.
شما چشم و چراغید!
از معجزه چه میخواهید؟ معجزهای بالاتر از این که مادری چهار جگر گوشه اش را فدا کند و باز بگوید کاش بیشتر داشتم تا همه آنها را نثار معبود میکردم.
این را قاسم یکی از جوانان روستا میگوید و در حالی که قبور مطهرِ عینالله، هدایتالله، محمد شفیع و نورالدین اکبری چهار برادرِ شهید را با گلاب میشوید ادامه میدهد من این را اوجِ رسیدن انسان به کمال میدانم؛ وقتی تمام هستی خود را نثار معبود کنی. در شهید آباد درخت معرفت و کمال به بالاترین رشد خود رسیده و سایه اش امروز بر سر ما جوانان گسترده شده است. او را در خلوت عاشقانه اش با شهدا تنها میگذارم.
از کوچه پس کوچههای شهید آباد عبور میکنم چند بچه در حال بازی هستند. از آنها نشانه خانه شهیدان اکبری را جویا میشوم یکی از آنها می گوید بیشتر ساکنان این جا خانواده شهید اکبری هستند شما با کدام یک کار دارید؟ می گویم خانه ای که ۴ شهید داده. سومین در را نشانم میدهد و بعد به سراغ تیله بازی اش میرود.
خانه بسیار ساده است آن طرفتر چند مرغ و خروس لا به لای خاکها در حال دانه چیدن هستند. مادر با رویی گشاده به استقبال میآید. در و دیوار خانه به عکس چهار شهیدش مزین شده. در حال نگاه کردن به قاب عکسها هستم که با سینی چای داخل میشود. با همان صفای عشایر خونگرم تعارف میکند. در حالی که استکان چای را بر میدارم میپرسم مادر فرزندانت در چه عملیاتهایی به شهادت رسیدند؟ بر میخیزد با ناز مادرانه به چهره عزیزانش مینگرد و یکی یکی با افتخار آنها را معرفی میکند. شهید محمد شفیع ۲۱ خرداد سال ۶۰ در منطقه دارخوین، شهید هدایت اله ۲۲ فروردین سال ۶۲ در منطقه عین خوش، شهید نورالدین ۲۶ اسفند ماه سال ۶۳ در شرق دجله، شهید حاج عین اله ۴ دی ماه سال ۶۵ در منطقه شلمچه به شهادت رسیدند.
وقتی از اخلاق و منش آنها برایم میگوید گه گاه نگاهش به دور دست ها خیرهمی ماند. به نظر میرسد داستان تولد تا شهادت فرزندانش را مرور میکند و من با خود میگویم عجب صبری الله اکبر عجب صبری! مگر میشود چهار عزیزت را داده باشی ... داشتم کلمات را با خود زمزمه میکردم که به سربند "یا حسین" که بر قاب عکس یکی از شهیدان نصب شده بود نگاهی انداخت و گفت: ما که کاری نکردیم. مگر ما از امام حسین بالاتریم او همه عزیزانشان را فدای اسلام کرد. با خود گفتم الحق که از دامن چنین شیر زنی چنین شیر مردانی بر میخیزند.
وقتی از او خداحافظی میکنم نگاهم بر جملهای از امام راحل که قاب گرفته و بر دیوار اتاق آویخته شده میافتد. همان جمله را به مادر شهیدان اکبری میگویم و از او خداحافظی میکنم " شما خانواده شهدا چشم و چراغ این ملتید."
راهِ روشن
روستای شهیدآباد در دوران دفاع مقدس با وجود جمعیت کم، شهیدان و جانبازان زیادی را تقدیم نظام اسلامی کرد.
حجت الاسلام حاجی پور امام جمعه صفاشهر مرکز شهرستان خرمبید می گوید در دوران دفاع مقدس، جوانان شجاع و غیور شهید آباد مینی بوس مینی بوس داوطلبانه به جبههها میرفتند به گونهای که گاه تعداد مردانی که در روستا باقی میماند انگشت شمار بودند که این نشان از کمال معرفت و اعتقاد راسخ آنان به فرهنگ ایستادگی و مقاومت بود که در مکتب عاشورای حسین فرا گرفتند. چرا که به این معرفت دست یافته بودند که اگر حسین علیه السلام در مقابل ظلم یزیدیان راه دیگری برای مبارزه داشت؛ آن را بر میگزید، اما جز فرهنگ ایثار و مقاومت راهی انتخاب نکرد و همین راهِ روشن حسین علیه السلام بود که مسیر را برای قهرمانان ما مشخص کرد و اکنون نیز همان راهِ روشنِ شهیدان که راه ایثار، ایستادگی و مقاومت است در یمن، لبنان، عراق، سوریه و هر جا که ظلم سایه انداخته ادامه دارد.
از وی درباره دیدار اخیر حدود ۶۰ نفر از اعضای خانواده چهار شهیدی و سه شهیدی روستای شهید آباد با رهبر معظم انقلاب سوال میکنم. پاسخ میدهد در این دیدار که در فضای بسیار صمیمی با رهبری برگزار شد؛ ایشان شهید آباد را نگین درخشان استان فارس و مایه جلب رحمت و برکت الهی دانستند و خطاب به مادر چهار شهید والا مقام که همسر بزرگوارشان حاج ید الله اکبری که خود هم از رزمندگان دفاع مقدس بود و سرانجام به جمع فرزندان شهیدش پیوست؛ گفتند "این انقلاب به وجود شما افتخار میکند خداوند به شما صبر دهد، چون هم شهادت را تحمل کردید و هم زندگی سخت پس از شهادت فرزندانتان".
به سراغ ولی خادمی مدیر بنیاد شهید شهرستان خرم بید میروم میگوید این افتخار ماست که خادم خانواده معظم شهیدان هستیم و همین مسئولیت ما را سنگینتر میکند. میگوید شهید آباد با ۸۰۰ نفر جمعیت از جمله سه روستا در کشور است که به دلیل کثرت شهدایش در دوران دفاع مقدس به این نام مزین شده اند. بعد ادامه میدهد این روستا ۴۶ شهید و بیش از ۵۰ جانباز تقدیم اسلام و انقلاب کرده و بیشتر رزمندگان و جانبازان آن بیش از بیست ماه در جبههها حضور داشته اند.
به گفته مدیر بنیاد شهید شهرستان خرم بید در استان فارس دو خانواده چهار شهیدی وجود دارد که یکی از آنها در شهید آباد ساکن است و بقیه شامل یک خانواده ۳ شهیدی، ۵ خانواده دو شهیدی و دیگر خانوادهها هر کدام یک شهید تقدیم کرده اند.
از برنامههای بنیاد شهید برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت میپرسم. پاسخ میدهد در زمانهای که در تیررس تهاجم فرهنگی هستیم کار سختی پیش رو داریم. جدا از برگزاری یادوارهها، مراسم شب شعر و بر پایی نمایشگاههای فرهنگی قصد داریم در آینده مانند راهیان نور، اردوی جوانان را در شهید آباد برگزار کنیم.
خادمی ادامه میدهد همان طور که رهبر معظم انقلاب بیان داشتند " ما نام شهید را در تاریخ و در کتابها مى خواندیم؛ ما داستان شهیدان و خانواده هاى آنها را در آثار گذشتگان مى دیدیم؛ اما زمان ما این توفیق را به مردم این دوره بخشید تا بتوانند این عظمتها را به چشم ببینند. " بنابراین با برگزاری چنین برنامهای زمینه حضور جوانان را در جمع خانواده شهیدان فراهم میکنیم چرا که ما رسالت داریم نگذاریم فرهنگ ایثار و شهادت در پیچ و خم زندگی روزمره به فراموشی سپرده شود.
روستایی نزدیک به آسمان
از دور به آرامگاه شهیدان مینگرم و به حرف قاسم میاندیشم که معرفت و ایمان به معبود در شهید آباد به اوج کمال رسیده و گفته آن پدر شهید را مرور میکنم که "تا ظلم هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هم هستیم چرا که ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست".کم کم از روستا بیرون میروم ساعت از غروب گذشته، اما شهید آباد، چون نگینی در آن سیاهی شب میدرخشد.
به آسمان مینگرم به راستی که سید شهیدان اهل قلم؛ مرتضی آوینی چه زیبا توصیف کرده "روستایی نزدیک به آسمان".
***گزارش از سیده نصرت شجاعی