روایتی از قصه غمناک در گذر تاریخ، مرداد ۵۷ و سینمایی که در آتش سوخت.
قصه شب آبادانیها بود وسط گرمترین ماه سال تنها تصویری که آن شب مردم آبادان دیدند آتشی بود که از همه جا پیدا بود، آتشی که به بافت چوبی سینما سرایت کرده بود و از سه جهت ورودی و خروجی سینما را محاصره کرده بود.
سینما چهار ساعت میسوخت با انسانهای داخلش در این میان مردم خود را به آب و آتش می زدند تا خبری از عزیزانشان بگیرند.
روز بعد از حادثه ۳۷۷ پیکر تشییع شد.
تنها باقیمانده طفلی نه ماهه بود باید برای یافتن سرنخی از دست های پرده به سراغ بازرس ویژه پرونده میرفتم بعد از پیروزی انقلاب در دومین سالگرد شهادت شهدای سینما رکس اما مهم پرده از جنایت بزرگ برمیدارد سرانجام در دوم شهریور ۵۹ عاملان این خیانت در دادگاه علنی محاکمه می شوند حسین تکبعلی زاده اعتراف می کند.
حالا چهل و یکمین سالروز فاجعه سینما رکس* کودکی که آن شب در آتش خشم ساواک در شعله های سینما رکس شهید شد اگر زنده می ماند جوانی چهل و یک ساله بود.
آن شب ماموران رژیم درها را از پشت بستند تا این جنایت را به انقلابیون نسبت دهند.