به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما، دبیر کل حزب الله لبنان در سخنانی در بنت جبیل و در مراسم سیزدهمین سالگرد پیروزی لبنان علیه رژیم صهیونیستی گفت: حفاظت از امنیت و آسایش را که دستاورد بزرگ پیروزی مردم لبنان در جنگ سال ۲۰۰۶ علیه رژیم صهیونیستی است از اوجب واجبات خواند.
سید حسن نصرالله افزود: شرفیابی شما را به جشن پیروزی، پایداری، جهاد و مقاومت که متعلق به خود شماست خوشامد میگویم. این مناسبت بزرگ را به شما تبریک میگویم. از زیباییهای مراسم امسال این است که از نظر زمانی در حد فاصل میان عید قربان و عید غدیر یعنی میان عید تلاش، جهاد، وفا و پایداری و عید ولایت واقع شده است. به همین مناسبت عظیم باید سخنانی را بیان داشت، ما چند روز دیگر جشن دیگر و عیدی دیگر خواهیم داشت، روز بیست و پنجم اوت در بقاع و در شهر العین به مناسبت سالگرد دومین پیروزی جشنی خواهیم داشت. به همین منظور آنچه را که تصمیم دارم بیان کنم به دو بخش تقسیم میکنم، امروز آنچه را که با مناسبت کنونی و این یادبود مناسبت دارد بیان میکنم و موضوعات دیگر را در روز جشن العین بیان میکنم.
همچنین میخواهم با استفاده از این مناسبت به صورت گذرا به موضوعات منطقهای اشاره کنم و در ادامه سخنانم را با اشارهای به اوضاع داخلی به پایان برسانم. اما در مقدمه دوست دارم به نکته بسیار مهمی اشاره کنم، در چند روز گذشته، در ایام عید (عید قربان) , یعنی دو روز قبل از عید که بخشی از تعطیلات عید بود، مردم ساکنان تمامی مناطق جنوبی حتی ساکنان شهرها و روستاهای جنوبی شاهد تردد میهمانانی از مناطق مختلف بودند، در این روزها ساکنان شهرها و روستاهای جنوب، روزهای عید را با حضور گسترده مردم، در امنیت و امان، با آرامش و آسودگی خاطر سپری کردند و این نکته بسیار مهمی است. آنان بدون هیچگونه نگرانی و ترس از احتمال تجاوز دشمن، این روزها را سپری کردند. نکته دیگری که بسیاری از افراد در سفر به مناطق جنوبی مشاهده کردند که البته اتفاق جدیدی نیست، سازندگی گسترده منازل اعم از منازل بزرگ و کوچک شخصی تا طرحهای اقتصادی و مراکز گردشگری است.
این سازندگیها با پول، تلاش و عرق پیشانی شما مردم است. با پول لبنانیهای مقیم خارج از کشور است که تحت فشار آمریکا و اسرائیل قرار دارند. آنان تحت فشارند، چون یکی از منابع قدرت کشور محسوب میشوند. این سازندگیها و این حضور گسترده شما تعبیری از میزان اعتماد، یقین، ایمان به قدرت رویارویی با دشمن و ممانعت از تعرض دشمن علیه مردم و امنیت ماست و این برای ما، شما و همه مردم کشور، نعمت بزرگ الهی است. باید این نعمتها را بشناسیم و شکرگزار آنها باشیم، یکی از مراحل شکرگزاری، تلاش برای حفظ این نعمتها و حراست از عوامل شکل گیری و تداوم آن هاست. این امنیت و آرامش، که برخی از مردم آن را "مازاد قدرت" (قدرت بیشتر) تعبیرمی کنند به رایگان به دست نیامده است، این دستاورد نتیجه تلاش، جهاد، جانفشانی و سختیها است. دم زدن از امنیت و آسایش در جنوب به این دلیل است که به ویژه سیزده سال پس از جنگ ژوئیه، یعنی از چهاردهم اوت سال ۲۰۰۶ که مردم به خانههای ویرانه خود بازگشتند تا به امروز یعنی شانزدهم اوت ۲۰۱۹, این دستاورد همچنان مشاهده میشود.
دبیر کل حزب الله لبنان تصریح کرد: این امنیت از موضع قدرت، عزت، آزادی و شرافت بوده است و کسی نتوانست در این زمینه بر لبنان و مردم جنوب منت بگذارد، نه آمریکا، نه سازمان ملل متحد، نه شورای امنیت، نه قطعنامههای بین المللی، نه پشتیبانیهای عربی و نه کس دیگری در این دستاورد نقش نداشت. لبنانیها خودشان بودند که عزتمندانه و قدرتمندان و با اقتدار و با تکیه بر معادله طلایی یعنی ارتش، ملت و مقاومت، امنیتشان را در لبنان و جنوب لبنان رقم زدند.
امروز نکته ایی که باید بدان اشاره کنم این است که در سخنانم گفتم این دستاورد، مجانی به دست نیامده است، آنچه که ارتش، نیروهای امنیتی، نهادهای رسمی امنیتی در حفاظت از مرزها و امنیت داخلی شهرها و روستاها و آبادیها در جنوب یا تمامی مناطق لبنان به دست آورده اند باید بزرگ و محترم شمرده و پیوسته از آنها یاد شود، زیرا اگر مردم چیزی را زیاد ببینند آن چیز برایشان همانند هوایی که تنفس میکنند عادی و به تعبیری دیگر فراموش میشود. دو نعمت است که ناشناخته است یکی سلامت و دیگری امنیت، تا وقتی کسی سرحال و قبراق است، میخورد و مینوشد و میپرد آگاه نیست، اما وقتی به بیماریی دچار میشود تازه آگاه میشود. امروز واجبترین واجبات بر دولت، ملت و گروههای سیاسی لبنان این است که از این نعمت، یعنی نعمت امنیت و آسایش در لبنان و جنوب لبنان محافظت کنند.
سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه سخنانش در سیزدهمین سالگرد پیروزی لبنان علیه رژیم صهیونیستی گفت: اما در موضوع مقاومت، وقتی از ایجاد توازن با دشمن در حوزه قدرت بازدارندگی سخن می گوییم, وقتی از هراس دشمن از حمله به لبنان می گوییم، باید بدانیم این دستاورد نتیجه سخن گفتن, شعار دادن و بازی با کلمات نیست بلکه نتیجه تلاش گسترده ای است که از سال 1982 تا 2000 و پس از 2000 تا 2006 و پس از سال 2006 تا امروز وجود داشته است. در ساعت به ساعت زمان، کسانی رنج و خستگی را متحمل شدند, اندیشیدند, برنامه ریزی کردند, آموزش دیدند, تجهیز شدند, مسلح شدند, امکاناتشان را در تمامی زمینه ها توسعه دادند تا در بالاترین و قوی ترین سطح آمادگی قرار داشته باشند به همین دلیل است که درک می کنیم که چرا آمریکا در پی خشکاندن منابع مالی مقاومت است زیرا موجودیت مقاومت در این معادله طلایی مانعی در برابر دشمن است تا نتواند اندیشه تجاوز را در سر بپروراند.
در نتیجه، این رنج و مشقت مداوم که در پشت پرده و به دور از چشم رسانه ها و مردم جریان دارد و شما تنها نتیجه آن را می بینید باید بزرگ داشته شود. این رنج ها از چهاردهم اوت سال 2006 تا به امروز وجود دارد, وقتی مردم در این امنیت دوست داشتنی به سر می برند باید بدانند این امنیت به برکت مردان, مجاهدان و خانواده ها اعم از پدر, مادر, همسر, پسران و دخترانی به دست آمده است که توانستند تبعات این حضور و این آمادگی را تحمل کنند, پس باید از این دستاورد حفاظت کنیم و به دلیل در اختیار داشتن آن شکرگزار خداوند سبحان باشیم. درخصوص مناسبتی که در آن قرار داریم, به چند نکته اشاره می کنم, نکته اول, خطاب به شما و همه مردم است, باید بدانیم و یقین داشته باشیم جنگی که در ژوئیه سال 2006 بر لبنان تحمیل شد تنها جنگ اسرائیل علیه ما نبود, اسرائیل تنها ابزار اجرایی این جنگ بود, جنگی که علیه لبنان تحمیل شد با این هدف بود که خاورمیانه ای جدید بنا کنند, این جنگ مکمل حمله نظامی آمریکا به افغانستان و عراق و هدفش ایجاد خاورمیانه جدید بود.
تصمیم و طرح جنگ با آمریکا بود اما اسرائیل ابزار اجرایی آن به شمار می آمد, آن زمان ایهود اولمرت نخست وزیر, پرتس وزیر دفاع و جنگ و حالوتس رئیس ستاد مشترک ارتش بودند که همگی چهره های جدیدی به شمار می آمدند, هیچ مقام جدیدی نیست که دو سه ماه پس از روی کار آمدن پروژه جنگ را کلید بزند, تمامی یادداشت هایی که پس از جنگ نوشته شد به همراه مستندات و اظهار نظر های پشت پرده مقامات درباره جنگ بر این نکته تاکید دارد که اسرائیل اگر خودش بود به همان واکنشی که روز اول و پس از به اسارت در آمدن نظامیانش در نقطه مرزی داشت اکتفا می کرد اما تصمیم اصلی با آمریکا بود که به سرعت و بدون آنکه آمادگی ای وجود داشته باشد به اسرائیل ابلاغ شد.
برای یادآوری عرض می کنم, طرح جنگ آغازی برای اتفاقات زیر بود:
1- خرد کردن مقاومت در لبنان
2- پایان دادن به حضور مقاومت در فلسطین
3- سقوط نظام بشار اسد در سوریه به عنوان نظام مقاوم و حامی مقاومت
4- تقویت و تثبیت اشغالگری آمریکا در عراق و مسدود کردن راهها برای مقاومت نوپایی که در این کشور شکل گرفته و منتسب به محور مقاومت بود.
سخنم از گروههایی چون القاعده, جبهه النصره و شبکه های وابسته به آنها نیست, زیرا این گروهها مردم عراق را می کشتند و در پی مقاومت با اشغالگران آمریکایی نبودند.
5- انزوا و محاصره ایران با هدف فراهم آوردن مقدمات سقوط این کشور
این طرح اگر به نتیجه می رسید موجب تسلط مطلق آمریکا بر منطقه می شد. آن زمان شاهد بودید که برخی از کارشناسان سست عنصر از این می گفتند که منطقه ما برای دو قرن وارد عصر آمریکایی شده است. دو قرنی که آغازش همان جنگ سال 2006 بود, جنگی که هدفش ایجاد خاورمیانه جدید بوده است.
نکته دیگر, در روند پایان آن جنگ است, آن جنگ تنها به یک دلیل متوقف شد و این دلیل هم فشارهای بین المللی یا فشارهای عربی که اصالتا وجود خارجی نداشت نبود, حتی به دلیل بیدار شدن وجدان های خفته جهانی یا بیداری هایی نبود که در پی انتشار تصاویر کشتار زنان, کودکان و کهنسالان در تمامی مناطق لبنان ایجاد شده بود. این وحشی گریها موجب نشده بود تا جهان بار سنگینی را بر دوشش احساس کند, تنها دلیلی که موجب توقف جنگ شد درک این موضوع از جانب آمریکا و اسرائیل بود که اصرارشان به ادامه جنگ دستاوردی برایشان ندارد و هدف جنگ محقق نخواهد شد.
بالاتر, اینکه از بازگشت اثر سحر و جادو به جادوگر می هراسیدند(می ترسیدند آثار جنگ به خودشان باز گردد). در این زمینه دلایلی از رسانه های اسرائیلی, کنفرانس های اسرائیلی, کمیته های تحقیق اسرائیلی اعم از کمیته وینوگراد و دیگر کمیته های تخصصی که تشکیل شده و کارش را انجام داده بود، در اختیار دارم. یکی از مقامات عرب برای من واقعیتی را از مذاکرات در شورای امنیت سازمان ملل متحد نقل می کرد, اسرائیل به دلیل آنچه که نیروهایش به ویژه نیروهای زمینی اش در جنگ با آن روبرو شده بودند, دریافته بود که اگر به جنگ ادامه دهد با فاجعه بزرگی روبرو می شود.
طرحی که آغاز شده بود در پی خاورمیانه جدیدی بود که اسرائیل در آن دست بالا داشته و محور و سرآمد باشد اما وقتی سرنوشت جنگ حرکت به سمت فروپاشی اسرائیل شد پس چه بهتر که چنین جنگی متوقف شود. تمامی شواهد تاکید دارد که جنگ اگر ادامه می یافت مسیرش فروپاشی اسرائیل بود. من و برادرانم در آن روزها مناقشات و تبادل نظراتی داشتیم, صادقانه به شما بگویم که برخی از برادران و فرماندهان جهادی به من و دیگران می گفتند, توقف درگیری را نپذیریم, باید به جنگ ادامه بدهیم, حتی برای چند هفته هم شد باید ادامه بدهیم زیرا نتایجی به دست می آید که شگفت انگیز خواهد بود. اما برداشت ها و ارزیابی های اخلاقی ما, برداشت های ما از اوضاع مردم , رایزنی های ما با شرکایمان در فرماندهی جنگ و در صدر آنها رایزنی استاد نبیه بری و دیگر برداران این بود که باید آتش بس را به خاطر مردم, زنان , شهرها و روستاهایمان بپذیریم.
تمامی شواهد نشان می داد اگر جنگ ادامه می یافت برای اسرائیل فاجعه بار بود. یکی از مقامات عرب که در هیئت همراهی که در روزهای جنگ به نیویورک رفته بود, برای من نقل می کرد - البته اعراب در روزهای اول و دوم جنگ سکوت کرده بودند, آنان در هفته های دوم به بعد دریافتند که لبنان, مردم و مقاومت همچنان استوارند و روند حرکت جنگ هم معلوم نیست به چه سمتی در حرکت است- این مقام عرب به من می گفت, به نیویورک رسیدیم, جان بولتون در ورودی سازمان ملل منتظر ما بود, زیرا نماینده وقت آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد بود, مرا در آغوش گرفت و به من گفت, چرا اینجا آمدید؟ گفتم برای آنکه برای توقف جنگ تلاش کنیم, گفت, بروید هواخوری, بروید در آمریکا برای خودتان گردش کنید, بروید در این هوای تابستانی هر کاری دوست دارید بکنید و خودتان را با این کارها خسته نکنید زیرا این جنگ جز با نابودی حزب الله یا تسلیم این حزب و پذیرش خلع سلاحش, متوقف نخواهد شد- در سخنانش از حزب الله نام برده بود- این مقام عرب گفت, به او گفتم در هر حال مسئولیتی به من واگذار شده است و من هم با مقامات لبنانی در ارتباطم در نتیجه باید تلاش هایم را به کار ببندم.
این فرد می گوید در هفته اول و حتی هفته دوم در آستانه توافق برای پایان جنگ بودیم, در نشست های سختی حاضر می شدیم زیرا اسرائیلی ها شرایط سنگینی را علیه لبنان مطرح می کردند, در چنین شرایطی اعضای هیئت عربی همواره با نبیه بری در ارتباط بودند و در کنار آنها نیز حاج حسین خلیل و دیگر برادران هم حضور داشتند. آنان رایزنی های مداومی داشتند, شرایطی مطرح می شد, چانه زنی می شد و اسرائیل همچنان در شرایطش سخت گیرتر می شد. این مقام عربی به من گفت, وقتی نیمه شب به سفارت کشورم رفتم تا استراحت کنم نماینده اسرائیل پیشم آمد و گفت کار اضطراری پیش آمد و می خواهم تو را ببینم, گفتم عجیب, در این موقع شب,در هر حال بفرمایید. به من گفت از تل آویو با من تماس گرفتند و گفتند به هر بهایی شد باید این جنگ خاتمه یابد. پرسیدم, چرا؟ گفت نمی دانم فرمان از تل آویو رسید.
این مقام عربی ادامه داد در همان نیمه شب من و دیگر اعضای هیئت عربی حرکت کردیم باز هم دیدیم جان بولتون در همان ورودی و به همان شیوه ای که زمان ورود ما به نیویورک منتظر ما بود در انتظار ماست, باز هم مرا در آغوش گرفت و گفت, جناب فلانی باید تلاش کنیم این جنگ به سرعت خاتمه یابد, همین امروز باید جنگ متوقف شود. به او گفتم آیا حزب الله را نابود کردید؟ گفت نه, البته من به دلیل تماسی که هر ساعته با مقامات لبنانی داشتم پاسخ سئوالاتم رامی دانستم. گفتم آیا حزب الله تسلیم شد؟ گفت نه, پرسیدم پس چرا می خواهید جنگ را متوقف کنید. گفت زیرا اسرائیل توان ادامه جنگ را ندارد و ارزیابی من از شرایط امنیتی, نظامی و داخلی آنان این است که اگر این جنگ ادامه یابد اسرائیلی ها با فاجعه ای بزرگ روبرو خواهند شد به همین منظور از بسیاری از شرایطشان که در آغاز مذاکرات مطرح کرده بودند کوتاه آمدند.
با این حساب آنچه موجب شد جنگ متوقف شود ناتوانی و شکست اسرائیل به همراه قدرت, مقاومت, اتحاد, صبر, پایداری, وفاداری شما بزرگان, مردان, زنان,کودکانی بود که مسئولیت خود را در این جنگ ایفا کردید. آنچه سبب توقف جنگ شد قدرت لبنان و مقاومت, و قدرت معادله طلایی بود و کسی در این زمینه نمی تواند منت گذار ما باشد و بگوید جنگ علیه شما را در چهارهم اوت 2006 خاتمه داده ایم.
دبیر کل حزب الله لبنان، در ادامه سخنانش در سیزدهمین سالگرد پیروزی لبنان علیه رژیم صهیونیستی، گفت: سوم اینکه: اگر شما نبودید امکان نداشت طرح خاورمیانه جدید با شکست مواجه شود، امکان نداشت جنگ متوقف شود و امکان نداشت دشمن صهیونیستی شکست بخورد به شکست خود اذعان کند، اگر مردم، ارتش و مقاومت نبودند این موفقیت ها به دست نمی آمد. ما در آن جنگ چه داشتیم؟ امکانات مادی ای که ما هم اکنون در اختیار داریم با آنچه در آن زمان داشتیم قابل مقایسه نیست، به هیچ وجه قابل مقایسه نیست. ما در زمان جنگ سی و سه روزه امکانات داشتیم اما این امکانات بسیار ناچیز بود، وقتی صحبت از قوی ترین ارتش منطقه در میان باشد آن هم ارتشی که از حمایت آمریکا برخوردار بود این امکاناتی که ما داشتیم چیزی به حساب نمی آمد. آنها از موشک های نقطه زن برخوردار بودند و موشک هایی داشتند که از طریق جنگنده های شان شلیک می شد.
سید حسن نصر الله در ادامه خاطرنشان کرد: عامل پیروزی، ایمان شما، عزم تان، صدق تان، شجاعت تان، آگاهی تان، بصیرت تان و آمادگی بالای شما برای فداکاری بود. شما این خانواده شهدا، مجروحان، کسانی که خانه های شان و مغازه های شان ویران شد و زمین های کشاورزی شان به آتش کشیده شد نگاه کنید چه کسی حاضر است در این سطح به فداکاری بپردازد. چه کسی حاضر است در این حد از جان و مال خود بگذرد. چه کسی این قدر صبر دارد. این مساله زمینه ای برای مقاومت مسلحانه میدانی شد. این مساله زمینه ای برای حضور میدانی نیروهای مقاومت فراهم آورد. این فداکاری ها زمینه را برای مقاومت و تمامی عواملی که تحت عنوان نیروهای مقاومت قرار می گرفتند در جنگ سی و سه روزه مهیا کرد، زمینه را برای حزب الله لبنان، جنبش امل و تمامی گروه های مقاومت فراهم کرد.
این مقاومت به سران سیاسی و موضع سیاسی سران کشور هم رسیده بود. البته اگر بخواهم درباره وحدت ملی در آن زمان سخن بگویم، در زمان جنگ سی و سه روزه وحدت ملی وجود نداشت. بله، در آن زمان موضع سیاسی رسمی پیشرو و متمایزی وجود داشت که امیل لحود رئیس جمهور وقت این موضع را اتخاذ کرده بود. همچنین نبیه بری رئیس پارلمان لبنان نیز موضعی پیشرو در حمایت از مقاومت داشت. برخی از وزرا، نمایندگان پارلمان، تشکل ها و سران سیاسی و نیروهای مردمی نیز با ما ابراز همبستگی کردند و از مقاومت حمایت و پشتیبانی به عمل آوردند و به آوارگان و پناهجویان پناه دادند. در این حد انسجام وجود داشت. اما اگر ما از وحدت ملی واقعی برخوردار بودیم، اگر از انسجام کامل بهره مند بودیم حتی در سطح پیروزی سیاسی نیز ما در موضعی قرار می گرفتیم که نه تنها می توانستیم شرایطی را که می خواستند به ما تحمیل کنند رد کنیم بلکه می توانستیم شرایط خود را نیز بر آنها تحمیل کنیم. اما به خاطر نبود وحدت ملی این فرصت از دست ما رفت.
این عوامل درپیروزی ما نقش داشت اما عامل اول و آخر پیروزی حمایت خداوند متعال بود. این مقاومت افسانه ای این دلاوری ها، این شجاعت، این ثبات و پایمردی همه با تایید خداوند متعال بود. اینکه تعداد اندکی از مبارزان توانستند در منطقه ای کوچک در برابر لشکرهای ارتش صهیونیستی و تانک ها و زره پوش های آنها و زیر حملات هوایی و توپخانه ای اشغالگران مقاومت کنند و به مبارزه بپردازند آن هم در حالی که هیچ تناسبی در میزان قوا وجود نداشت ناشی از ایمان بود، این ایمان و این اطمینان خاطر از کجا بود؟ این ترسی که به دل دشمن افتاده بود از کجا بود؟ همه این ها کار خداوند متعال بود.
ما یقین داریم آنچه در جنگ سی و سه روزه رخ داد با حمایت خداوند بود و پیروزی ای از جانب خدا بود و هیچ تفسیر دیگری برای آن نمی توان داشت. امروز نیز ما قوی هستیم و قوی خواهیم بود و امیدواریم که موضع ملی لبنانی ها در مقابله با دشمن منسجم با هم باشد. امروز سخنی از میشل عون رئیس جمهور لبنان شنیدم که درباره جنگ سی و سه روزه گفته بود. من موضع حمایتگرانه ایشان و بسیاری از سران ملی مسلمان و مسیحی را در زمان جنگ سی و سه روزه به یاد می آورم. اما او امروز از جایگاه رئیس جمهور لبنان می گوید اگر بار دیگر جنگ سی و سه روزه رخ دهد ما بار دیگر پیروز خواهیم شد. وقتی ما موضع رسمی شجاع، ثابت و قوی داشته باشیم و ما ارتشی داشته باشیم که چنین عقیده ملی ای داشته باشد و برای فداکاری آمادگی داشته باشد، و وقتی ما ملت و مقاومت داشته باشیم، به هیچ وجه نمی توانند ما را شکست بدهند.
چهارم اینکه: ما مکانی را که شما هم اکنون در آن حضور دارید مربع رویارویی و ایستادگی می نامیم، مربعی که چهارگوشه آن بنت جبیل، عیناته، مارون الراس و عیترون است. این مربع شاهد یکی از نبردهای بزرگ در جنگ سی و سه روزه بوده است. نبرد در این منطقه یکی از رویدادهای تعیین کننده بوده است و باعث توقف جنگ شده است. البته ما نمی توانیم ادعا کنیم که نبرد در این منطقه به تنهایی کار جنگ را یکسره کرد بلکه مجموعه ای از نبردها بود که دشمن را به این نتیجه رساند که بگوید اگر ما به جنگ ادامه دهیم با یک فاجعه رو به رو می شویم. نبرد در این منطقه از نبردهای بزرگ و اساسی بود. زیرا پس از شکست و ناکامی حملات هوایی دشمن صهیونیستی آنها وارد این نبرد شده بودند.
اگر حملات هوایی آن روزها را به خاطر داشته باشد صهیونیست ها تمامی اهداف را مورد حمله قرار دادند و کاری به جایی رسید که برخی مناطق را چندین باره مورد هدف قرار دادند زیرا دیگر جایی نمانده بود که از آسمان به آن حمله کنند. تمامی ژنرال ها و کارشناسان نظامی جهان می گفتند که نمی تواند از آسمان کار جنگ را یکسره کرد از این رو باید وارد جنگ زمینی می شدند. نگاه دشمن به منطقه بنت جبیل بود. حال چرا بنت جبیل را انتخاب کرده بودند؟ دلیل نخست این بود که بنت جبیل مهم ترین شهری بود که به مرز با سرزمین های اشغالی نزدیک بود و دیگر این که این منطقه یک شهر بود. همچنین تصرف شهر بنت جبیل به لحاظ نمادین برای آنها اهمیت داشت و تصرف این شهر تاثیر روحی و روانی زیادی بر آنها می گذاشت و برای آنها یک موفقیت نظامی محسوب می شد و به آنها برای اشغال روستاها، مناطق و شهرهای بیشتر انگیزه می داد، از این رو به دنبال موفقیت نظامی زمینی بزرگی که بقیه جنگ بر مبنای آن ادامه پیدا کند، تصرف بنت جبیل مد نظر قرار گرفت.
مساله دیگر این بود که جنگ در این منطقه، جنگ هوشیاری و روحیه و جنگ روانی میان مقاومت و دشمن صهیونیستی بود. تمامی مستندات و داده ها در آن زمان و مطالبی که راجع به آن دوره نوشته شد بر این مساله تاکید می کند. دولت رژیم صهیونیستی و بویژه وزیر جنگ اسرائیل به خاطر توصیه ای که برخی ژنرال ها به او کرده بودند در پی تصرف بنت جبیل بر آمده بود. او پرسیده بود چرا بنت جبیل را برای تصرف انتخاب کرده اید، در پاسخ گفته بودند باید ما وارد بنت جبیل و مکانی که در آنجا مراسم آزادسازی جنوب لبنان در سال 2000 برگزار شده بود، شویم و تو یا یکی از ژنرال های ارتش اسرائیل در آنجا سخنرانی کنند و لبنانی ها، اعراب و جهان این حرف را بشنوند که اسرائیل خانه عنکبوت نیست.
بنابراین طرح آن این بود که بعد از ورود به بنت جبیل پرچم اسرائیل را برافرازند و نمایش نظامی به راه بیاندازند و یکی از ژنرال های ارتش اسرائیل بیاید و سخنرانی کند و بگوید که این ارتش اسرائیل است و این قدرت اسرائیل است و اسرائیل خانه عنکبوت نیست. اما چه رخ داد؟ پس از شکست تلاش های دشمن برای ورود به بنت جبیل، آنها تصمیم گرفتند که از چند محور ورود پیدا کنند و مسلماً این مربع تحت فشار بسیار زیادی بود از این رو عیناته، عیترون و بنت جبیل در جریان نبرد باید مسئولیت بیشتری را تحمل می کردند و از این رو غالب مبارزان و اکثر شهدا در این نبرد از منطقه عیناته بودند.
اسرائیلی ها ابزارها و تجهیزات و نیروهای خود را به منطقه آوردند و با تمامی ابزارهای ممکن و از جمله سلاح هوایی به دنبال آن بودند که از این محور وارد شوند که ایستادگی در برابر ارتش رژیم صهیونیستی بسیار دلاورانه بود. ما مبارزانی از عیناته، بنت جبیل، مارون الراس، عیترون و تمامی روستاها و مناطق داشتیم و حتی از منطقه بقاع نیز ما شهید داشتیم. این مبارزان و مجاهدان ایستادگی و پایداری کردند و به نبرد با متجاوزان برخاستند و با دشمنان به جنگ رو در رو پرداختند و فاصله میان نیروهای مقاومت با دشمن صهیونیستی چند متر بود. کار به پرتاب نارنجک و پناه گرفتن در پشت سنگ ها و درخت ها کشیده شده بود.
جنگ خانه به خانه و اتاق به اتاق رخ داد و جنگ در شرایط نظامی بسیار دشوار و غیرممکنی ادامه داشت. شرایط طوری بود که حملات هوایی و توپخانه ای سنگینی علیه مبارزان صورت می گرفت، و تعداد کمی در برابر گردان های تکاوری اسرائیل مقاومت می کردند و خداوند پیروزی خود را بر آنان نازل کرد و قلب آنها را مملو از آرامش و اطمینان کرد و قلب نظامیان دشمن را پر از ترس و بیم کرد. دشمن پا به فرار گذاشت و عقب نشینی کرد. نظامیان صهیونیست در زیر آتش نیروهای مقاومت عقب نشستند. این یعنی مقاومت اجازه نداد که اسرائیلی ها از این مربع با آرامش خارج شوند بلکه در زیر آتشباری نیروهای مقاومت از این منطقه خارج شدند. از همین رو آنها دست به جنایت زدند.
آنها در منطقه عیناته مرتکب کشتار شدند و هجده نفر را به شهادت رساندند که برخی از این شهدا از اعضای یک خانواده بودند. آنها با این جنایت ها می خواستند بر عقب نشینی نظامیان و افسران شکست خورده و هراسان خود سرپوش بگذارند. نبرد در این منطقه نبردی تعیین کننده بود و وضعیت جنگ را دگرگون کرد و کارها از دو جنبه به ضرر رژیم صهیونیستی رقم خورد. در جنبه نخست ارتش اسرائیل می خواست به یک پیروزی میدانی دست پیدا کند که بر اساس آن به سمت سایر شهرها و مناطق لبنان دست به پیشروی بزند اما شکست در منطقه بنت جبیل باعث شد که دشمن صهیونیستی از تحقق هرگونه موفقیت زمینی مایوس شود.
نبرد بنت جبیل و مربع ایستادگی از سایر روستاها و مناطق حمایت به عمل آورد. ارتش اسرائیل اطمینان پیدا کرد که نیروهای ویژه و لشکرها و گردان های این رژیم با وجود برتری نظامی که دارند عاجزتر و ضعیف تر از آن هستند که بتوانند بر مربع ایستادگی مسلط شوند دیگر چه برسد که بتواند بر شهر مانند شهر بنت جبیل مسلط شوند. از این رو من گفتم که نبرد در این منطقه نبردی تعیین کننده بود. اسرائیلی ها با خود می گفتند وقتی ما نمی توانیم به شهر بنت جبیل نفوذ کنیم وقتی نمی توانیم به عیناته نفوذ کنیم وقتی نمی توانیم پس از چهار روز حمله مستمر وارد مارون الراس شویم و این همه زیان و آسیب به تجهیزات و تانک های ما وارد شده است دیگر مشخص است که ارتش ما نمی تواند زیان های بیش از این را تحمل کند.
جنبه دیگر این است که عقیده خانه عنکبوت تثبیت شد. آنها که به دنبال اشغال بنت جبیل بودند و می خواستند این شهر را به تصرف خود در بیاورند موفق به این کار نشدند و شهدا، قهرمانان، مقاومت گران و خانواده های شان در مربع ایستادگی و در تمامی جبهه های مقاومت این عقیده را اثبات کردند و این هویت را به اثبات رساندند و هم اکنون که سیزده سال ازجنگ تموز(ژوئیه) می گذرد. اسرائیلی ها به شکلی عمیق در ضمیر و اندیشه خود و کنگره های خود و پژوهش های خود از این معضل سخن می گوید که اسرائیل از خانه عنکبوت نیز سست تر است. این نتیجه حاصل نبردی است که در این مربع رخ داد و تاثیر عمیقی بر ضمیر و روح و روان اسرائیلی ها گذاشت، بر نظامیان، ژنرال ها، مردم و دولت و افکاری عمومی اسرائیل تاثیر عمیقی گذاشت.
امروز سیزده سال است که اسرائیل تلاش می کند نیروی زمینی خود را ترمیم کند و روحیه و اعتماد به نفس آنها را بازگرداند اما تاکنون ناتوان از این مساله بوده است و تمامی ژنرال ها و کارشناسان نظامی اسرائیلی نیز به این مساله اذعان دارند. این یکی از برکات جنگ سی و سه روزه است. ژنرال های اسرائیلی بر این مساله تاکید می کنند که نیروی زمینی ارتش اسرائیل نمی تواند عملیات نظامی گسترده علیه لبنان انجام دهد، آنها حتی از انجام عملیات نظامی گسترده علیه غزه نیز می ترسند و بیم دارند. آن هم در حالی که غزه از هر سو محاصره است.
ما نیز بنیاد کارهای خود را بر نبرد در منطقه مربع ایستادگی استوار کرده ایم. مسلماً این نقطه قوت ما است زیرا ما بر اساس آن می خواهیم احتمال های جنگ آتی را مورد بررسی قرار دهیم. جنگ چگونه می خواهد پیش برود؟ با نیروی هوایی می خواهد پیش برود، که همه می دانند نیروی هوایی به تنهایی نمی تواند تکلیف جنگ را مشخص کند، با نیروی زمینی می خواهد پیش برود، که نیروی زمینی اسرائیل عاجز از تحقق پیروزی است، خود آنها می گویند که نیروی زمینی شان نمی تواند پیروزی را رقم بزند.
در مقابل نیروی مقاومت از تجربه جنگ سی و سه روزه استفاده کرده است. مقاومت از خوانش نظامی میدانی بهره جسته است از تجربه نبرد در مربع رویارویی و ایستادگی و در دیگر مناطق استفاده کرده است. ما سامانه نظامی ای برای دفاع از روستاها، مناطق و شهرهای خود طرح کرده ایم که یک سامانه پیشرفته و ابتکاری است. ما برای دفاع از سرزمین ما طرح های نظامی ای ترسیم کرده ایم. ما از زمان خاتمه جنگ سی و سه روزه تاکنون به آموزش، تجهیز و طرح ریزی و رزمایش و انتقال تجربیات و امور مشابه اشتغال داشته ایم و از همین رو امروز من به تمامی یگان ها، لشکرها، تیپ ها و گردان های اسرائیلی و تکاوران اسرائیلی می گویم اگر وارد خاک ما شوید هر نقطه ای از خاک ما و هر نقطه ای از جنوب لبنان به شکل مربع ایستادگی در خواهد آمد و پانصد برابر از آن قوی تر و هولناک تر خواهد بود.
یگان های شما نابود خواهند شد، لشکرهای تان نابود خواهند شد، گردان های تان از بین خواهند رفت، تانک های شما منهدم خواهند شد و همه این ها را شبکه های تلویزیونی پخش خواهند کرد و دوربین های تلویزیونی از این تصاویر فیلم برداری خواهند کرد. بار دیگر به شما می گویم که با ورودتان به جنوب لبنان برنامه پخش زنده ای از نابودی تانک ها، یگان ها و لشکرهای اسرائیلی را مهیا خواهید کرد.
پنجم اینکه: به برخی نتایج این نبرد می پردازیم و از اینجا وارد اوضاع منطقه ای خواهیم شد. من قصد ندارم به تمامی نتایج این جنگ بپردازم و تنها به دو نتیجه این جنگ می پردازم. هدف از این جنگ، همچنان که برخی مسئولان کشورهای عربی گفتند و آمریکایی ها و اسرائیلی ها نیز به آن اعتراف کردند این بود که مقاومت را نابود کنند و تاکید آنها بر نام حزب الله لبنان بود. اما امروز ما می بینیم که این حزبی که آنها می خواستند نابودش کنند در چه جایگاهی قرار دارد. امروز همه از توان مضاعف این حزب و همپیمانانش سخن می گویند. امروز همه از این سخن می گویند که حزب الله به یک قدرت منطقه ای تبدیل شده است و یا اینکه قدرتی است که دارای تاثیر منطقه ای است و از حضور منطقه ای بهره مند است.
اما اینکه مردم می گویند که حزب الله یک قدرت منطقه ای است و دارای تاثیر در سطح منطقه است چندان مهم نیست، مساله مهم نوع نگاهی است که دشمن به شما دارد. نگاهی که بر اساس آن محاسبات راهبردی به سود لبنان، بنا نهاده می شود از اهمیت برخوردار است. این مقاومت و در طلیعه آن حزب الله معادلاتی را بر درگیری های منطقه تحمیل کرده است. امروز تمامی ژنرال های دشمن اذعان می کنند که توازن بازدارندگی محقق شده است. همه آنها اعتراف می کنند که توازن ترس و بیم برقرار شده است. این توازانی که ایجاد شده منجر به این ثبات و آرامش شده است.
مسلماً این توازان به سود لبنان است زیرا این اسرائیل است که همیشه متجاوز است، این اسرائیل است که همیشه غاصب و طماع است، این اسرائیل است که همیشه دست به اقدام های تروریستی می زند از این رو این توازن به سود لبنان است و همه به این توازان اذعان دارند. برخی ژنرال های ارتش اسرائیل از عبارت توازن راهبردی میان اسرائی و حزب الله لبنان بهره می گیرند. چرا این توازن ایجاد شده است زیرا اسرائیل از آنچه حزب الله و مقاومت در لبنان نماینده آن است می ترسد. سرلشکر مایکل هرتزوگ رئیس سابق بخش نقشه کشی راهبردی در ارتش اسرائیل است که در پژوهشگاه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک کار می کند و با همکاری این پژوهشگاه پژوهشی را منتشر کرده است.
گفتنی است این پژوهشگاه، یک پژوهشگاه آمریکایی است که کمیته روابط آمریکا و اسرائیل آیپک آن را تاسیس کرده است. مایکل هرتزوگ در پژوهش خود می گوید از دیدگاه اسرائیل ای بسا طرح موشک های نقطه زن خطرناک ترین بخش طرح های ایران در سوریه و لبنان است. وی می افزاید اسرائیل کشوری کوچک و آسیب پذیر محسوب می شود زیرا مراکز مسکونی اصلی و زیرساخت های نظامی و ملی اصلی در مساحتی به عرض بیست کیلومتر و به طول هشتاد تا صد کیلومتر واقع شده است. او می گوید با تعداد کمی موشک نقطه زن حزب الله می تواند کاری کند که اسرائیل در هر جنگ احتمالی دیگر هزینه هنگفتی را متحمل شود حزب الله می تواند با هدف قرار دادن بخش های مهم امنیت ملی اسرائیل این هزینه را به اسرائیل تحمیل کند و حزب الله می تواند فعالانه وارد جنگ شود.
این اسرائیل آسیب پذیر است. یکی از نتایج جنگ سی و سه روزه این بود که چهره واقعیت اسرائیل نمایان شد. همین چند روز پیش فرمانده جبهه داخلی اسرائیل تاکید کرد جبهه داخلی اسرائیل برای ورود به جنگ آمادگی ندارد. وی جمله مهمی می گوید در مراحل اولیه جنگ آتی در سراسر خاک اسرائیل مرزهای میان جبهه داخلی نظامی و جبهه داخلی غیرنظامی از بین خواهد رفت. همه اسرائیل یک جبهه خواهد شد و باید مسئولیت هر تجاوزی را که انجام می دهد تحمل کند.
از جنگ سی و سه روزه تا کنون در تمامی همایش های اسرائیلی ها این سوال از سیاستمداران مطرح می شود که آیا در جنگ سوم علیه لبنان، اسرائیل پیروز خواهد شد. آنها مطمئن نیستند که بتوانند در جنگ آتی علیه لبنان به پیروزی دست پیدا کنند. در تاریخ اسرائیل هیچگاه درباره کسب پیروزی در مقابل لبنان تردید وجود نداشته است هیچگاه در این زمینه دچار بهت و حیرت و سردرگمی نمی شدند.
رئیس ستاد ارتش اسرائیل از چند ماه پیش جلساتی با ژنرال های عالی رتبه و کارشناسان جنگ روانی برگزار می کند تا مفهوم نوینی از پیروزی ارائه کند زیرا در چارچوب مفهومی که از پیروزی بر محافل اسرائیلی حکمفرما است اسرائیل هرگز به پیروزی دست پیدا نمی کند. آنها می خواهند مفهوم جدیدی از پیروزی بسازند و آن را در بین مردم خود جا بیاندازند تا اگر مصداق ناقص این پیروزی من در آوردی را محقق کردند بگویند ما پیروز شده ایم.
آنها می خواستند درجنگ سی و سه روزه تمامی حالت های مقاومت را در منطقه از بین ببرند. آنها می خواستند مقاومت در فلسطین، سوریه، لبنان، عراق و جمهوری اسلامی ایران را از بین ببرند، اما چه نتیجه ای به دست آوردند؟ ما امروز دارای جبهه و محور مقاومت هستیم. ما از یک جبهه مقاومت برخورداریم که گستره آن از فلسطین تا لبنان، سوریه، عراق، ایران و یمن گسترده است و بسیاری از ملت های عربی و اسلامی نیز با این محور همراه هستند. بیش از همه، صدای ملت بحرین در حمایت از این محور مقاومت بلند است، ملت تونس و الجزایر و دیگر ملت ها حامی این محور هستند.
نیروهای سیاسی زنده ای در جهان و در منطقه نیز حامی محور مقاومت هستند و در جبهه و محور مقاومت قرار می گیرند. امروز محور مقاومت در حال بالندگی و گسترش است . آنها نه تنها نتوانستند مقاومت را از بین ببرند بلکه برعکس امروز مقاومت گسترش یافته است. امروز ما شاهد مقاومت در غزه هستیم. همین چند روز پیش فلسطینی ها در کرانه باختری تلاش کردند یک نظامی اسرائیلی را به اسارت بگیرند و این یک تحول مهم است. امروز ما شاهد عملیات حمله با خودرو به صهیونیست ها بودیم. دیروز تعدادی از جوانان کم سن و سال فلسطینی با چاقو به نظامیان اسرائیلی حمله کردند. این نسل فلسطین است. این نسل آینده است. این نسل مقاومت است. این ها جوانانی بیست و چند ساله هستند که در کرانه باختری به مقاومت ادامه می دهند. این مساله ترس و هراس زیادی در کرانه باختری و در درون رژیم صهیونیستی پدید آورده است.مقاومت در غزه ادامه دارد. همچنین ما شاهد پایداری فلسطینیان در بیت المقدس در روز عید قربان بودیم. همچنین شاهد مخالفت تمامی فلسطینیان با معامله قرن بودیم.
وضعیت مقاومت در لبنان نیز که کاملاً مشخص است. در مورد مقاومت سوریه باید بگویم، سوریه در نبردی جهانی از خود ایستادگی و پایداری نشان داد و در حال حاضر این کشور با گام هایی استوار به سوی پیروزی نهایی در حرکت است. عراق را ببینید، در این کشور به دنبال تثبیت اشغالگری شان بودند اما به برکت پیروزی در لبنان و همکاری محور مقاومت، مقاومتی قوی، قدرتمند، راستین و بی شائبه در عراق به راه افتاد و اشغالگران آمریکایی را مجبور به خروج از عراق کرد. عراق امروز عامل نگرانی آمریکا و اسرائیل است. در یمن، ما شاهد مقاومت و انباشت تجربه، توانمندی، پایداری و صبر افسانه ای و بی نظیر هستیم و مژده نزدیک بودن شکست متجاوزان به گوش می رسد.
ایران، یک قدرت منطقه ای بزرگ است ایران کشوری عزتمند و مقتدر است. از این رو، دشمنان خواستند با به راه انداختن جنگ سی و سه روزه مقاومت را از بین ببرند اما با گذشت زمان، به لطف اشک ها، خون ها، اخلاص و فداکاری ها جبهه بزرگی از مقاومت متولد شد و محور مقاومت شکل گرفت. باید بار دیگر بر این نکته تاکید کنم که هیچ وقت نبوده است که مقاومت آن هم مقاومت راستین و واقعی و مقاومتی که ظاهر و باطن آن یکی بوده است در چنین جایگاهی قرار داشته باشد.
ششم اینکه: باید بر توان این محور و این جبهه اتکا کرد. در محاسبات سیاسی و محاسبات راهبردی باید بر توان این محور اتکا داشت. در این خصوص روی صحبت من با لبنانی ها و تمامی ملت ها و کشورهای منطقه است. ما می توانیم بر توان این محور تکیه کنیم، محوری که ما افتخار می کنم بخشی از آن هستیم و به آن وابسته ایم ما از این مساله نه خجالت می کشیم و نه سرافکنده ایم. مدت ها است که هویت ما روشن است. ما همیشه از عرصه میدانی و عملی سخن می گوییم و برای درستی سخنان خود به واقعیت های خارجی استناد می کنیم. این محور محوری است که می توان به آن تکیه کرد، برخی ما را متهم می کنند که این محور برای به راه انداختن جنگ است اما ما به آنها می گوییم این محور برای آن است که جلوی بروز جنگ ها را بگیرد.
سید مقاومت در ادامه سخنانش در سیزدهمین سالگرد پیروزی لبنان علیه رژیم صهیونیستی, گفت: امروز اگر در داخل لبنان موانعی برای حمله اسرائیل بر کشور وجود دارد این موانع ناشی از قدرت معادله (ارتش, ملت و مقاومت) است. اگر امروز اسرائیل نمی تواند به لبنان حمله کند به این دلیل نیست که فقط از حزب الله می ترسد, اسرائیل در محاسبات خود وقتی محور مقاومت را ارزیابی می کند در می یابد هرگونه جنگ جدید علیه لبنان منطقه را منفجر خواهد کرد. استناد به محور مقاومت موجب می شود تا در برابر هرگونه اعتماد و تکیه کردن بر تروریسم در سوریه و آغاز جنگ جهانی علیه این کشور مانع ایجاد شود.
استناد به محور مقاومت با توجه به پایداری, استواری, توانمندی و همدلی, دیر یا زود موجب توقف تجاوز به یمن خواهد شد, استناد به محور مقاومت موجب خواهد شد تا تسلط آمریکا بر عراق محقق نشود و این کشور برای مردم عراق باقی بماند, استناد به محور مقاومت و قدرت جبهه مقاومت می تواند منجر به بازپس گیری قدس و مقدسات شود. با استناد به این محور, غزه همچنان عزتمند و امید در دل و اندیشه فلسطینیان داخل و خارج همچنان باقی خواهد ماند. هزینه مقاومت چنانچه امام خامنه ای- که سایه اش مستدام باد- می فرمایند, به مراتب کمتر از هزینه تسلیم شدن است. مقاومت, سرزمین, نفت, گاز, استقلال, مردم, نظام, کرامت, شرافت, ناموس و آینده شما را حفظ خواهد کرد اما تسلیم موجب می شود همه اینها از شما گرفته شود و هر روز ذلیل شوی. تسلیم پذیری موجب منت گذاری بر شما می شود, شما را می دوشند, غارت می کنند و به یغما می برند.
ما در اینجا به عنوان بخشی از محور مقاومت, توانستیم مانع بروز جنگ در منطقه شویم, به همین منظور وقتی سخن از جنگ آمریکا علیه ایران به پیش کشیده شد و زمانی که کشورهای عربی و در صدر آنها نظام سعودی و اسرائیل برای ترامپ نقش تحریک کننده را ایفا کردند تا او را به جنگ علیه ایران بکشانند محور مقاومت و در صدر آنها ایران مانع بروز جنگ شدند. محور مقاومت با توسل به همدلی, با پایداری, آمادگی برای نبرد و آمادگی برای شعله ور کردن منطقه به سادگی توانست مانع آغاز جنگ شود. این موضع و این منطق بود که مانع وقوع جنگی ویرانگر در منطقه شد, جنگ ویرانگری که در صورت وقوع کشورها و ملت ها را نابود می کرد و حال و آینده را از بین می برد. ما بخشی از این محوریم اما از آنانی نیستیم که به سمت جنگ افروزی در منطقه حرکت می کنند, آن که به سمت جنگ افروزی در منطقه حرکت می کند نتانیاهو, عربستان, امارات, و برخی از کشورهای خلیجی( شورای همکاری خلیج فارس) هستند.
ما خواهان توقف جنگ در یمن هستیم, ما خواستار توقف جنگ در سوریه ایم تا راه برای حل سیاسی آماده شود. ما خواستار تداوم امنیت و ثبات در لبنان و عراقیم. ما در کنار مردم فلسطین هستیم تا بتوانند به حقشان برسند. ما نمی خواهیم جنگی علیه ایران رخ دهد تا آتش آن دامن دیگران در منطقه و مردم ایران را بگیرد. با استناد به این محور است که می توان مانع وقوع جنگ شد. امروز سخن گفتن از جنگ آمریکا علیه ایران فروکش کرده و حتی پایان یافته است, رهبر معظم که خدا حفظشان کنداز همان آغاز می گفتند جنگی نخواهد شد و سخن در این باره جنگ روانی است. ترامپ, نزدیکان او و هم پیمانانش در منطقه با تمامی سروصداهایشان الان کجا هستند؟
چرا سخن از جنگ با ایران فروکش کرده است؟ می دانیم مردم و نظام های منطقه, احساسشان این بود که منطقه در آستانه جنگ دیگری قرار گرفت. اولین دلیل برای فروکش کردن جنگ این است که ترامپ به این باور رسیده است که ایران در بعد نظامی کشور قدرتمندی است, فهمید ایران کشور جسور و شجاعی است, ممکن است یکی قدرت نظامی داشته باشد اما ترسو باشد و جسارت تصمیم گیری نداشته باشد. این مورد شرایط بسیاری از طرف ها در جهان است. ایران قدرت نظامی را در کنار شجاعت و جسارت دارد و دلیل آن نیز سرنگون کردن پهپاد آمریکایی در آب های خلیجی است , پهپادی که تاج و فخر صنعت نظامی آمریکایی اسرائیلی به شمار می آید و دویست میلیون دلار ارزش دارد.
دلیل دیگر اقدام قانونی ایران در بازداشت کشتی انگلیسی است. کاری که دلیل قانونی و حقوقی دارد. ایران جسارتی دارد که دیگران ندارند. ترامپ و دولتش دریافتند که نمی توان به اختلافات داخلی در ایران دل بست زیرا نظام سیاسی این کشور برای مقابله با آمریکا متحد است و از رهبری بزرگ و شجاع بهره می برد, ملتی دارد که بر اساس تمامی نظرسنجی ها از جنگ هراسی ندارند. مقامات ایرانی می گویند زیر فشار مذاکره نمی کنیم و ملت ایران هم می گوید ما نمی خواهیم که شما تحت فشار مذاکره کنید زیرا کرامت ما ارزشمند تر از هر چیزی است. ایران قدرتمند است, محور مقاومت هم قدرتمند است.
آمریکا, اسرائیل و کشورهای جنگ طلب منطقه این پیام شفاف را فهمیده اند و من آن را تکرار می کنم چه الان, چه در گذشته و چه در آینده, جنگ علیه ایران یعنی جنگ علیه تمامی محور مقاومت, جنگ علیه جمهوری اسلامی یعنی کل منطقه شعله ور خواهد شد. این سخن مصرف داخلی ندارد و در چارچوب جنگ روانی هم نیست بلکه درخواستی برای درک واقعیت هاست تا مانع از وقوع جنگ شویم. معتقدم این پیام در روزهای گذشته از جانب ما و دیگران در لبنان, فلسطین, عراق, سوریه و دیگر مناطق جهان به آنان رسیده و برخی از بازیگران کوچک منطقه ای به این درک رسیده اند که آتشی که سعی می کنند روشن کنند تنها انگشتانشان را نخواهد سوزاند بلکه چهره, بدن ها و کیانشان را نیز می سوزاند. به همین منظور امروز سخن از جنگ فروکش کرده است.
محور مقاومت می تواند با فعالیت خود مانع جنگ شود و ما وابسته به این محوریم پس می توانیم مانع وقوع جنگ در منطقه شویم , این قدرت می تواند به ما در حمایت از کشور و مردممان و حمایت از منطقه و مردم منطقه کمک کند. ما پس از قدرت الهی به قدرت محور و جبهه مقاومت متکی هستیم که متشکل از مردم و دولت های منطقه است نه آنکه متکی به آن سوی اقیانوس ها باشد نه متکی به آنانی که در قبال حمایت های کاذبشان باید صدها میلیارد باج پرداخت کنی. این قدرت می تواند ما را از فروپاشی نیز نجات دهد.
دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه سخنانش در سیزدهمین سالگرد پیروزی لبنان بر رژیم صهیونیستی گفت: برادران و خواهران به استناد ثبات و آرامشی که در اوضاع منطقه ای وجود دارد دو مطلب کوتاه نیز درباره اوضاع داخلی بیان می کنم. در مورد وضعیت داخلی باید گفت طی هفته های گذشته مسائل و اختلافاتی پیش آمد که در دیداری که در کاخ بعبدا انجام شد این اختلافات در مسیر حل و فصل قرار گرفت. برای حزب الله لبنان مهم است که بر نکات زیر تاکید کند تا برخی از حرف هایی که زده شده تصحیح شود و برای ساختن مرحله آتی بر این نکات تاکید می کنیم.
ما در درون لبنان به عنوان پیروز میدان عمل نمی کنیم همچنین از موضع کسی که از قدرت مضاعف برخورد است عمل نمی کنیم این مساله کاملاً روشن است. اگر ما می خواستیم به عنوان طرف پیروز و طرفی که از توان مضاعف برخوردار است عمل کنیم که اوضاع کاملاً با این چیزی که هست متفاوت بود. با کمی تامل و اندیشه می توان متوجه شد که ما بر این اساس عمل نکرده ایم. ما در درون لبنان می خواهیم همگان در امور مشارکت داشته باشند و همکاری کنند از این رو ما بر تشکیل دولت وحدت ملی اصرار داریم و بر این مساله پافشاری می کنیم که همه طرف ها در دولت لبنان حضور داشته باشند و حتی رقبای سیاسی ما در دولت لبنان حضور داشته باشند. ما با کنار گذاشتن هیچ کس وخط زدن هیچ کس در تشکیل دولت موافق نیستیم، واقعیت و گفتگوهایی هم که در زمینه تشکیل دولت صورت گرفته است شاهد بر این مساله هستند.
برخی می گویند شما محوری هستید که پیروز شده اید و می خواهید دیگران را کنار بزنید که این سخن، حرف درستی نیست. من می خواهم سوالی از لبنانی ها بپرسم و آن این است که اگر اسرائیل و آمریکا و محور آنها در جنگ سی و سه روزه به پیروزی رسیده بودند یا اگر از سال 2011 تا امروز محور مقابل یعنی محور آمریکایی، سعودی، اسرائیلی به پیروزی رسیده بود آنها با حزب الله لبنان، جنبش امل، نیروهای وطنی و اسلامی و تمامی گروه های سیاسی دیگر و تمامی کسانی که نام آنها نیروهای هشت مارس و همپیمانان نیروی هشت مارس است چگونه رفتار می کردند؟ اگر این ها آن توانمندی ای که ما از آن بهره مندیم داشتند و از توان مضاعف و پشتوانه منطقه ای عظیمی که ما از آن برخورداریم برخوردار بودند چگونه با ما رفتار می کردند؟ من برای اینکه مشکلی ایجاد نشود به این سوال پاسخی نمی دهم. تنها چیزی که من خواهان آن هستم این است که اندکی تامل کرده و ببینید ما چگونه رفتار کرده ایم.
بار دیگر بر این مساله تاکید می کنم که ما نه در گذشته و نه در حال حاضر و نه در آینده به دنبال کنار زدن و خط زدن کسی نیستیم. ما ممکن است با کسی یا گروهی اختلاف داشته باشیم ممکن است با کسی به مناقشه بپردازیم اما کسی را کنار نمی زنیم. کاملاً مشخص است که اختلاف داشتن و مناقشه کردن یک چیزی است اما کنار زدن چیز دیگر. اینکه ما به دنبال کنار زدن کسی یا گروه سیاسی ای هستیم خوانش های اشتباه و اوهام است و این افکار واهی است. ما تاکید می کنیم که لبنانی ها همگی باید همکاری کرده و دولت و مجلس شان را فعال سازند تا تمامی مسائل موجود را حل و فصل کرده و سر و سامان دهند.
مشکل ما این است که برخی هستند که می خواهند دیگران را کنار بزنند، آنها می خواهند در عرصه خود و در طائفه های خود دیگران را کنار بزنند. نیروهای سیاسی نیروهایی هستند که در تمامی طائفه ها وجود دارند، مثلاً در طائفه شیعه دو نیروی اصلی وجود دارد که عبارتند از حزب الله و جنبش امل که هیچ یک به دنبال کنار زدن دیگری نیست بلکه آنچه دیده می شود همکاری برای تکامل یکدیگر است و این دو نیروی سیاسی با هم همکاری و انسجام دارند، البته فیس بوکی ها کمی مشکل ایجاد می کنند اما این هم مساله قابل توجهی نیست. اما همه می دانند که حزب الله لبنان و جنبش امل مکمل همدیگر هستند. ما به دنبال کنار زدن هیچ کس نیستیم. بنابراین آیا در این میان معقول است که کسی بیاید و مدعی شود که حزب الله و جنبش امل برخی گروه ها را در طایفه شیعه کنار می زنند و به آنها مجال ظهور و بروز نمی دهند، این حرف حرف درستی نیست، آنها بیایند و وجود خود را اثبات کنند، آنها می توانند در انتخابات، مراسم، تحصن ها و راهپیمایی ها وجود خود را اثبات کنند.
با وجود آنکه به این ها ماهانه میلیون ها دلار داده می شود و از سایت های اینترنتی و روزنامه بهره مند هستند باز هم نمی توانند که وجود خود را ثابت کنند. اینکه در برخی طائفه ها گروهی که از اکثریت برخوردار است تلاش می کند گروه رقیب را کنار بزند قابل قبول نیست. چنین چیزی نه در نزد اهل سنت، نه شیعیان، نه دروزیان و نه مسیحیان ونه هیچ کس دیگر قابل قبول نیست. ما می خواهیم که همه به اندازه حجم واقعی شان مشارکت داشته باشند.
برخی صبح تا شب تبلیغ می کنند اما جز خود نماینده هیچ کس دیگری نیستند و حتی راننده او نیز یک فرد مزدبگیر است و ایمان و اعتقاد به او ندارد. ما می گوییم که به نتایج انتخابات پارلمانی احترام بگذارید، انتخابات پارلمانی نشان دهنده حجم مقبولیت مردمی گروه ها است. برای چه برخی این حقیقت را نادیده می گیرند. ما از دیگران می خواهیم که دیگرانی را که در طائفه و مناطق شان هستند کنار نزنند و به حجم حقیقی آنها اذعان کنند و بر اساس حجم حقیقی ای که دارند با آنها تعامل داشته باشند.
باید به این نکته توجه داشت که درگیری در کشور به مصلحت کشور نیست، نه درگیری سیاسی، نه درگیری مردمی و نه درگیری مسلحانه هیچ یک به سود کشور نیست. ما کسانی هستیم که به صلح داخلی و همزیستی مسالمت آمیز دعوت می کنیم. برخی می گویند که حزب الله لبنان خواهان صلح داخلی است زیرا سودش در برقراری صلح داخلی است. مگر چنین چیزی اشکال دارد. من در مقاله ای خواندم که نوشته بود حزب الله لبنان متمسک به صلح داخلی و برقراری امنیت و آرامش در کشور است زیرا منفعتش در این است. چنین چیزی نه تنها عیب نیست بلکه مایه افتخار است.
باید توجه داشت امر مطلوب آنگونه که عده ای ادعا می کنند این نیست که حزب الله کسی را کنار نزند بلکه مطلوب این است که هیچ کس دیگری را کنار نزند بلکه همگان باید مشارکت داشته باشند و همکاری داشته باشند. وضعیت کنونی ما که دیگر دشوارتر از اوضاع جنگ سی و سه روزه نیست، پس از جنگ سی و سه روزه ما مراسم جشنی را در منطقه صاحیه برپا کردیم، و این در حالی بود که تا توانسته بودند در پشت ما خنجر فرو کرده بودند و جای شلاق بر تن ما باقی مانده بود اما من در سخنرانی ای که در آن مراسم داشتم گفتم که باید مسائل گذشته را کنار گذاشت و باید دوشادوش هم و دست در دست هم همکاری کنیم و کشورمان را بسازیم و از کشورمان دفاع کنیم و جایگاه کشورمان را ارتقا بدهیم. امروز نیز همین سخنان را تکرار می کنم.
مطلب دیگری که درباره اوضاع داخلی باید بگویم این است که ما انتخابات پارلمانی میان دوره ای را در بخش صور در پیش رو داریم. من در این مناسبات از هواداران مان در شهر صور و در تمامی شهرهای این منطقه می خواهم که در این انتخابات شرکت کنند. البته ما از استعفای برادر عزیز مان نواف موسوی که به دلایل شخصی و خانوادگی استعفا داد متاسفیم. هرچند ما او را درعرصه پارلمانی از دست می دهیم اما به عنوان یکی از نیروهای کادر حزب الله و برادران عزیز ما در جایگاه های دیگر کار با حزب الله را ادامه می دهد.
این استعفا، کار را به برگزاری انتخابات پارلمانی میان دوره ای کشاند و بر اساس تفاهمی که میان ما و جنبش امل وجود دارد طبیعی بود که حزب الله برای احراز این جایگاه، نامزد معرفی کند و ما پس از بررسی و تامل شیخ حسن عزالدین را برای احراز این مسئولیت انتخاب کردیم. امیدواریم که حضور شما در انتخابات پیش رو، نماینده ما که در واقع نماینده حزب الله و جنبش امل است پیروز میدان باشد.
در پایان، بر این نکته تاکید می کنم که این مناسبت، مناسبتی بزرگ و ارجمند است و من از شما به خاطر این حضور گسترده در این منطقه تشکر می کنم زیرا این مشارکت خود بخشی از جنگ است. شما هم اکنون زیر آفتاب نشسته اید و سختی های این حضور را تحمل می کنید و اینگونه بخشی از نبرد و جنگ هستید، شما بخشی از حضور میدانی، افزایش روحیه و پیامی هستید که باید به دشمن و محور دشمنان داده شود. شما این پیام را به دشمن می دهید که این مقاومت است و این ها هواداران مقاومت هستند. به واسطه شما، ما در این نبرد پیروز شدیم و بواسطه شما از سرزمین مان دفاع می کنیم و شأن و جایگاه خود را ارتقا می بخشیم و انشاالله تمامی مشکلات کشور را حل و فصل می کنیم.