ماموریت ساترفیلد در آنکارا؛ ترمیم پل های مخروبه یا تعقیب پروژه سوری سازی ترکیه؟
تعیین دیویلد ساترفیلد به عنوان سفیر امریکا در آنکارا با در نظر گرفتن سوابق او، می تواند ترکیه را با پیامدهای منفی منطقه ای و فتنه ها و آشوب سازی های داخلی روبرو کند.
در پی توافق امریکا و ترکیه برای ایجاد منطقه به اصطلاح امن در مناطق شمال سوریه که با اعتراض و مخالفت دمشق مواجه شده است، امریکا دیوید ساترفیلد را به عنوان سفیر جدید خود در آنکارا معرفی کرد که از سال 2017 این پست خالی مانده بود.
اگر کسی ساترفیلد را بشناسد نمی تواند نسبت به اهداف این انتصاب خوش بین باشد. هرچند ساترفیلد در مناطق مختلف منطقه برای امریکا و یا در اصل برای رژیم صهیونیستی خدمت کرده است اما شاید کسی به اندازه لبنانی ها نتواند به ماهیت صهیونیستی وی پی ببرد. وی چه در مقام سفیر و چه در معاونت وزارت امور خارجه نه چند سال بلکه چندین دهه به عنوان حافظ منافع رژیم صهیونیستی در لبنان انجام وظیفه کرده و در آخرین ماموریتش که با رفت و آمدهای زیاد و اقامت طولانی در این کشور همراه بود می خواست مرز دریایی لبنان و رژیم صهیونیستی را به نفع این رژیم ترسیم بکند تا این رژیم با توجه به کشف منابع نفتی و گازی جدید در دریای مدیترانه بتواند منافع بیشتری را نصیب خود بکند که با هوشیاری لبنانی ها و در سایه توانمندی های بازدارنده حزب الله این تلاش ها ناکام ماند.
نکته قابل توجه و تامل اینکه مانع تراشی های امریکا و رژیم صهیونیستی تنها به لبنان محدود نبوده و آنها به همراه سایر کشورهای اروپایی در مسیر تلاش های ترکیه در بهره برداری از منابع گازی و نفتی در دریای مدیترانه نیزمانع تراشی کرده و حتی به برگزاری چندین رزمایش در برابر ترکیه اقدام کرده اند. با چنین پیشینه ای هیچ تردیدی نیست که ساترفیلد در مقام سفیر جدید امریکا در ترکیه از دریچه اهداف ومنافع رژیم صهیونیستی به این ماموریت نگاه خواهد کرد که در چند مورد مشخص و مبرهن است: نخست وادار کردن ترکیه به مشارکت حداکثری در تحریم های ظالمانه امریکا علیه ایران.
دوم ایجاد اخلال در روند خرید سامانه های دفاع هوایی اس- 400 از روسیه که رژیم صهیونیستی آن را خطر جدی برای هواپیماهای اف- 35 دریافتی از امریکا می داند.
سوم مدیریت پروژه ایجاد منطقه به اصطلاح امن در شمال سوریه به گونه ای که تجزیه این کشور و تقویت نیروهای گریز از مرکز کردی را به همراه داشته باشد.
چهارم در صورتی که از این تلاش ها نتیجه ای حاصل نشود آشوب سازی و ناامن سازی داخلی در ترکیه مدنظر قرار خواهد گرفت که ساترفیلد دارای تخصص ویژه در این زمینه است واز ساترفیلد می توان به عنوان یکی از معماران اصلی جنگ های مذهبی و فرقه ای در عراق در سال های 2015 و 2016 و همچنین فتنه های داخلی در لبنان یاد کرد.
با توجه به این موارد شاید برای ترکیه بهترین راه این بود که از پذیرش ساترفیلد خودداری می کرد و علاج واقعه را قبل از وقوع می کرد اما حالا که به عنوان سفیر پذیرفته شده چاره ای بجر مراقبت و رصد تحرکات وی ندارد و حتی شاید مجبور شود وی را به عنوان عنصر نامطلوب اخراج کند و شاید چنین روزی چندان هم دور نباشد.
--------------------------------------
احمد کاظم زاده