بیش از ۲۰۰۰ نفر از استادان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشور، نامهای سرگشاده خطاب به رئیس جمهور و وزیر امور خارجه نوشتند
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما به نقل از جنبش استادی ایران اسلامی، متن نامه به این شرح است:
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ
ای مردم، مثلی زده شد، بدان گوش فرا دهید: کسانی را که جز خدا می¬خوانید، هرگز مگسی را خلق نتوانند کرد هرچند برای آفریدن آن گرد آیند، و اگر آن مگس چیزی از آنها بِرُباید نمی¬توانند پس گیرند. طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.
آیه ۷۳ سورۀ الحَجّ
إِذْ جَاءُوکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا
آنگاه که از بالا و پایین (شهرتان) بر شما تاختند، و آنگاه که چشم¬ها خیره شد و جان¬ها به گلوگاه رسید و به خدا گمان¬های ناروا می¬بردید.
آیه ۱۰ سورۀ الاحزاب
حضرت حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی؛ رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای دکتر محمدجواد ظریف؛ وزیر محترم امور خارجه
سلام علیکم.
سرعت تحوّلات در سال جاری و بلکه وقوع منظومه¬ای از دگرگونی¬های رنگارنگ به خصوص در شش سال گذشته، نباید ما را از ادراک حقیقت، فهم قوانین و سنّت¬های الهی و پایدار تاریخی دور نماید، زیرا شش سال گذشته نه سالهایی منقطع که بخشی از تاریخ پر فراز و فرود در یکصد سال اخیر ایران به شمار آمده و بلکه تابعی از سنت¬های اعتلاء و انحطاط در پانصد سال گذشتۀ ایرانِ جدید است؛ گو اینکه انسانِ بی تاریخ، انسانی بی¬هویت و انسانِ گُم شده در حادثه¬ها و گذشتِ دوره¬ها به موجودی صرفاً جاندار در ادوار زیستی تبدیل خواهد شد. از این رو می¬توان گفت؛ تأمّل در تاریخ و پی بردن به چیستی، چرایی و چگونگی پیشرفت¬ها و عقب ¬ماندگی¬ها، و همچنین مسئولیت، رسالت و مأموریت در تاریخ نقشۀ راهِ فردای ما است، مسئولیت و تأمّلی که ره¬آموز علمِ تاریخ، فلسفۀ تاریخ و مرحلۀ اعتلایی این علم؛ یعنی «بصیرت تاریخی» است. بصیرت تاریخی، روش ¬شناسی ¬ای اجتماعی¬تر از قوانین علمی تاریخ و فلسفۀ تاریخ بوده و مولود و محصول انقلاب اسلامی ایران به شمار می¬آید. دانشی که می¬توان از آن به عنوان یک فنّاوری نرمِ تماماً ایرانی یاد کرد. علمی اجتماعی، دانش بنیان و آمیخته با تجربه¬ها و آموزه¬های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی که مولّدِ معارف و علوم ایرانی در حوزه¬های شناختی است. حوزه ¬ای که بخش قابل توجهی از آن، از موضع سنّت پویای اسلامی و مهارت¬های مأخوذ از انقلاب اسلامی در تماس با «تجدّد غربی» و «تجدّد شرقی» به مثابه کارگاهی معرفت شناختی در گسترۀ ایران جلوه کرد.
تأمّلات در استقرار صفویه و فراز و فرودش، پدیداری قاجار، منطق پیروزی و شکست در جنگ¬های ایران و روس و نوع ادراک و مواجهۀ کارگزاران و سیاستگذاران زمانه با هویّت و منابع ایران در نسبت با دیگر کشورها و نیرو¬های خارجی، چگونگی شکل¬گیری نظام¬ها و ملاک¬های تدوین پیمان¬نامه¬های خارجی و واگذاری امتیازات به بیگانگان به خصوص در معاهدات گلستان و ترکمانچای، قامت افراشتن نهضت ملّی- اسلامی تنباکو، رخنۀ سفارتخانه¬های خارجی در مشروطه طلبیِ عدالت ¬خواهانه، کودتای خارجی در تأسیس سلطنت پهلویستی، اشغال ایران از سوی متفقین تا دیگر کودتاهای غربی علیه این ملّت بزرگ، ننگ¬های کاپیتولاسیون و تا وقایع نشاط انگیز منجر به بزرگترین انقلاب اجتماعی- معنوی عصر جدید به خصوص پرشمارترین رویدادها و تحوّلات پُرآموزۀ چهل سالۀ نخست ایرانِ اسلامی از سرفصل¬های مهم علم بصیرت بومی- تاریخی یادشده است که فرادستی ایرانیان در نزاع¬های شناختی را در پی داشته است.
اینک شش سال از تصدی دولت¬های محترم یازدهم و دوازدهم می¬گذرد؛ دوره¬ای که برای نوع مواجهه با نظام جهانی سلطه، کشورهای غربی به خصوص کشور جنایت پیشۀ آمریکا از سرفصل¬های علم، فلسفه و بصیرت تاریخی برای مهندسی و معماری ایرانِ آینده کمتر استفاده شده است.
موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در منطقه، برخورداری کشور از منابع غنی طبیعی و بالاخره وقوع انقلاب اسلامی، تصویر و ترکیبی جدید از ایران به جهان مخابره کرد که قدرت¬های استکباری جهان با منطق «فطرت بنیاد» آن به ستیز برخاستند، به دیگر سخن ترکیب جدید از حیث فطرت، سرشت و فلسفۀ وجودی در تزاحم با سرشت انحصارطلبانه و خوی تجاوزگرانۀ نظام سلطۀ جهانی است. از این رو قدرت¬های زورگوی جهان به خصوص دولت¬های آمریکا در سیاستگذاری امر سیاسی و اقتصادیِ ضدّ ایرانی صرف¬نظر از اختلافات تاکتیکی، اما در مقابله با سرشت آزادی خواهانۀ انقلاب اسلامی از نظام جهانی سلطه اشتراک نظر داشته¬اند.
مع الاسف شناخت تیم مذاکره کنندۀ ایران از آمریکا و اروپا همان چهرهای از آنها را شامل شد که آنها در تبلیغات و محیط دانشگاه¬ها از خود نشان داده و میدهند، نه چهره واقعی آنها. یعنی مؤلفههای شناختی تیم محترم و امین ایران همان شاخصهایی بودند که دستگاه¬های رسمی رسانه¬ای و دانشگاه¬های آمریکا و اروپا به همه جهانیان میآموزند که؛ غرب چیست؟ دموکراسی چیست و در کجاست؟ حقوق بشر چیست و ناقضین آن کیانند؟ رشد و توسعه کدام است و عقبماندگی چیست؟ منافع ملّی چیست و کدام ایدئولوژی¬ها مخرّب منافع ملّت¬ها هستند؟ آزادی چیست و دیکتاتوری کدام است؟ دیپلماسی چیست و ناسازگار¬های جهان کیستند؟ تمدن چیست و درمقابل¬شان، نمایندگان بربریّت و توحش چه کسانی¬اند؟ قدرت چیست و ضعفا کدامند؟ دوستی و دشمنی چیست؟ پیروزی چیست و شکست کدام است؟ جنگ چیست و صلح چه تصویری دارد؟ تروریسم چیست و چه کسانی حامیان تروریسم¬اند؟ و ده¬ها تعریف دیگر که نشانگرهای یک سویۀ نظام¬های آپارتایدی غربی و تعیین کننده تحوّلات ملّی و بینالمللی در سطح ماکروفیزیک قدرت است! در همین راستا بود؛ وقتی که اوباما گفت: "ما میخواهیم رابطه¬مان با ایران از نوعِ صلح و دوستی باشد" و آنگاه که کری گفت: "ما دموکراتها! میخواهیم مشکلمان را با ایران حل کنیم، ولی جمهوریخواهان مخالفند! پس بیاییم فرصت را غنیمت شمرده و توافق را امضا کنیم" تیم تقلیل یافتۀ ایران به سطح وزارت محترم امور خارجه و دولت محترم نیز بر اساس همان شناخت رسمی و تبلیغاتی از ویترین ساختار آمریکا که پیشتر اشاره شد، گمان کرد که آمریکای فعلی واقعاً آمریکای ویتنام نیست! آمریکای کودتای ۲۸ مرداد و آمریکای جنگ تحمیلی
۸ ساله و یا آمریکای همکار با منافقین آدمکش و سوزانندۀ ۲۹۰ انسان بیگناه هواپیمای مسافربری نیست، بلکه آمریکای دیگری است! و متأسفانه غفلت کرده و متوجه نشدند که اوباما و کری بدنبال فریب ایران هستند.
تقسیم کاری دولت¬های مشترک¬ المنافعِ متأخرِ در آمریکا؛ ازجمله این همانی دولت¬های کلینتون، بوشِ پسر، اوباما و ترامپ در تولید ادبیاتِ دشمنی و اتّخاذ راهبردهای ضدّ ایرانی از مصادیق و مشاهداتی است که کمتر ایرانی خردمندی در واقعیت آن تردید روا می¬دارد.
بی¬توجهی به تاریخ واقعی مناسبات ایران و غرب و به خصوص روابط ایران و آمریکا و عدم تجهیز کارگزاران امینِ ما به فنّاوری بصیرت نمای تاریخی و کم دقتی در ابتنای پیشرفت ایران بر سازه و مسیری خارج از جغرافیای دانشی و هویتی ایران در مقاطعی از تاریخ به خصوص در شش سال گذشته اگرچه ملّت بزرگ ایران را دچار رنج¬ها و مشقت¬های بیشمار نموده، اما اکنون خود، به افزایش سواد تاریخی ایرانیان منجر شده و نحوی آمریکاشناسی و اروپاشناسی به خانه¬های تمامی ایرانیان وارد شده و ایرانیان را با هر سلیقه¬ای حول نمایان شدنِ سرشت پلید قدرت و سیاست در آمریکا و اروپای همدست او به اجماع کشانیده است. گسترش این سواد تاریخی که "فنّاوری نرم بصیرت تاریخی" نام دارد در فهم کُنه قدرت و سیاست در آمریکا و پرتو افکنی بر لایه¬های زیرینِ دستانِ چُدنی روی دستکش¬های مخملین بیش از همه چیز مرهون خوانش¬های فراز و فرود تاریخ تحوّلات در اسلام و نیز راهبری¬های علمی - بصیرتی امام خمینی (ره) و رهبری¬های بردبارانۀ رهبر فرزانۀ انقلاب اسلامیمدّظله العالی و ملت برخوردار از فطرت پاک و جویای حقیقت است.
با اینکه جنبش استادی ایران، همانند رهبر فرزانۀ انقلاب اسلامی، مذاکره کنندگان اخیر ایران با غربی¬ها را افرادی امین و دلسوز ارزیابی نموده و تحریم وزیر محترم خارجه را قویاً محکوم می¬کند، اما بر آن است؛ مذاکراتی شش ساله که دست آخر به تحریم وزیر خارجۀ کشور در حالِ مذاکره منجر شود، فاقد روش شناسی¬های علمی، تکنیکی، دانش تاریخی و تهی از برآوردهای آینده پژوهانه بوده و پیش¬تر از نبودِ سیاستگذاری¬های خردمندانه در تأمین منافع ملّی و کرامت، عزت و مصلحت ایرانیان در رنج بوده است. اکنون چهار سال از امضای برجام می¬ گذرد؛ ایران به همه تعهدات خود دفعتاً و به فوریت ممکن عمل کرد، طرف آمریکایی، امّا از برجام خارج شده است، اروپایی¬ها در حفظ کرامت و منافع ایرانیان امروز و فردا می-کنند؛ نه برای اجرای تامّ و تمام تعهداتشان، بلکه برای راه¬اندازی سیستمی مالی برای دلخوشی و سرگرمی ایرانیان تا کشورمان کماکان از همدست ریاکار، پررو و وقیح آمریکا یعنی اروپایی¬ها، ناامید نشود و همچنان در برجام باقی بماند. آفتابِ عالم تابِ به اصطلاح برجام به «اینستکس» فروکاسته شده و سعی در مساوی¬انگاری این دو است! از «آب¬نبات¬های هسته¬ای» ماقبل که چیزی عاید ملّت نشد، اینک باید مراقبت شود تا «گنجشک اینستکس» به¬جای «بلبل برجام» رنگ نشود تا به چند برابر قیمت به ایران فروخته شود!
وانگهی اینکه مذاکره¬کنندگان جمهوری اسلامی ایران به عنوان نمایندگان ملّتی بزرگ و کهن حق ندارند در شرایطی قرار گیرند که از آن طعم تحقیر و تخفیف در مقابل دشمن مستفاد شود. ادبیات نوپدید در بیان ریاست محترم جمهوری و وزیر محترم خارجه ستودنی و گامی به جلوست، اما جنبش استادی ایران خواستار ادای حقِ تاریخی ازسوی دولت محترم و وزارت امور خارجه به ملّت بزرگ ایران است. زیرا این مهم، جزو حقوق تاریخیِ نسلهای آینده در ایران است تا حقیقت را دریابند و پی برند که وارد کردن مسائل راهبردی و حیاتی یک کشور به عرصۀ منازعات سیاسی و انتخاباتی اگرچه ممکن است برای یک گروه و یک حزب و حزبِ سیاسی نتایجی زودگذر در پی داشته باشد، امّا ملتی را در پیشگاه تاریخ و وجدان آزادی خواهان و نیز در محیط کسب و کار به رنج و مرارت خواهد انداخت، پس شایسته است بدانیم مسیر آینده باید بر اساس تجربه گذشته و علمِ متکاملِ تاریخ و فلسفۀ تاریخ یعنی «بصیرت تاریخی» طراحی شود؛ ایرانیان دو تجربۀ بسیار تلخ در مذاکره با آمریکا دارند؛ بیانیه الجزایر در ۱۳۵۹ و برجام در ۱۳۹۴، که مهمترین علت ناکامی ایران، به دلیل شناخت اروپا و آمریکا از زاویۀ دید رسمی، ویترینی و تبلیغاتی این کشورها و نیز در نوع توان تیم مذاکراتی ایران است که هر دو بار نشان دادند در مذاکره با آمریکا شکست خواهند خورد؛ چراکه مذاکره بر اساس «نقشۀ آمریکا» و در زمین ایران طراحی شده است، بازی مذاکره بگونهای طراحی شد تا تیم ایران نتواند وارد زمین آمریکا شود! آمریکا میخواست پس از برجام هستهای، همین بازی را در دو موضوع بسیار حیاتیتر که "موشکهای ایران" و "نفوذ منطقهای ایران" بود از سر گیرد (بازی¬ای که بعدها برجام ۲ و ۳ نامیده شد) در همین راستا تیم پلید آمریکا در برجام ۱ نیز تلاش میکرد تا تیم امین، اما ناکارآمد ایران خود را برای برجام ۲ و ۳ آماده کند. این همان الگویی است که پیشتر نیز بیان شد، تدارکی که بازی را فقط در زمین ایران شکل داده و تیم ایران نیز نمیتواند به زمین آمریکا وارد شود. طبیعی است که با چنین شرایطی و چنین توانایی ای، باید از هرگونه مذاکرۀ بعدی با آمریکای ظالم و همدستان او پرهیز شود. گو اینکه هر دولت عقلگرایی در ایران حکومت کند، نباید اجازه دهد پس از این دو تجربه خسارتبار، چنین مذاکره ¬ای بین ایران و آمریکا و نیز همدستان ریاکار، امّا ظالمِ او صورت گیرد.
بر همین مبنا است که جنبش استادی کشور معتقد است حال که مذاکره ¬کنندگان امین ایرانی به عمق بدعهدی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی پی برده¬اند لازم است علاوه بر نهادینه کردن این تجربۀ گرانسنگ در وجود خویش و در ساختار سازمانی وزارت امور خارجه و هیئت محترم دولت، خود نیز در تصحیح رویکرد قبلی پیش قدم شده و در تماس¬های سازمان یافته و سفرهای استانی، تجربۀ گران تمام شده و نادرست خود در اعتماد مطلق به آمریکا و اروپا را برای آحاد ایرانیان توضیح دهند. این روایت¬گری در آغاز چهل سالگیِ دوم انقلاب، چنانچه مؤمنانه و صادقانه از شکست در اعتماد به آمریکا و اروپا و چگونگی تحقق پیش بینی¬های حکیمانۀ رهبر فرزانۀ انقلاب اسلامی برای ایرانیان اعمّ از جوانان، مدیران و نخبگان شکل گیرد؛ تمهیدی بزرگ برای کور کردن چشم فتنۀ رخنۀ دشمن در صفوف ملّت و تدارکی بزرگ برای برنامۀ پیشرفتِ ملّی است. مگر نه این است که شش سال، مردمِ صبور، مظلوم و انقلابی¬مان پای وعده¬های «دیپلماسی اضطراری» و البته خیرخواهانه برای شکوفایی اقتصاد و رونق تولید و اشتغال منتظر وعدۀ دیپلمات¬ها برای گشایش¬های ملّی از بیرون بودند؛ پس اینک شایسته است دیپلمات¬ها و دولت محترم نیز حق¬شناسی کرده به جای سفرهای اروپایی- آمریکایی، سفرهای ایرانی - استانی را در صدر برنامه¬ها و گفتگوها قرار دهند و مسئولیت اشتباه خود را به مردم گزارش کرده و صادقانه اظهار نمایند که؛ مهمترین پیشران توسعۀ ملّی، دوری از آمریکای ظالم و برخی کشورهای اروپایی همدست او و نیز اتّخاذ دیپلماسی مقاومت از طریق رشد اقتصاد درونزا و برون¬ نگر و همچنین در ایجاد اعماق استراتژیک برای ایرانیان در منطقه و جهان ازطریق ائتلاف با کشورها و جنبش¬های مقاومت جهانی است.
گواینکه شایسته است دولت محترم و وزارت امور خارجه در آستانۀ انتخابات مجلس یازدهم، به عنوان گزارشگران صادق به تمامی احزاب، گروه¬ها، دستجات و نیز نخبگان شهرها و استان¬های بزرگ و کوچک اعلام نمایند؛ کشانیدن پای متجاوزان غربی به صحنه¬های انتخاباتی و محیط امن و بانشاط ملّی که به-خصوص تاریخ دویست سالِ اخیرمان بر مظالم و خیانتکاری شان گواهی میدهد به دور از علم تاریخ، فلسفۀ تاریخ و بصیرت تاریخی و نیز ناقض قانون خِرد است، و شایسته است ازطریق همین دولت محترم و همین تیم امین مذاکره به ایرانیان گزارش شود که راه آیندۀ ایران نه از دالانِ ادبیات قطبی ساز جنگ و صلح و دوگانۀ مجعول تحریم¬سازان و گشایندگان تحریم و همچنین دیگر دیو و دلبرسازیهای تصنعی، بلکه ازطریق شناسایی و بهره¬گیری مزیت¬های اقتصادی - اجتماعی روستاها، شهرها، استانها و از درون ایرانِ بزرگ و اسلامی و نیز از اکتشافات ارزشهای افزوده از موقعیتهای ممتاز ژئوپلیتیکیِ جانشانیِ خدادادی ایرانیان در قلب جغرافیای جهان می¬گذرد.
بی شک در شناخت، شناسایی و بهره¬مندی از مزیت¬های انسانی و طبیعی روستاها، شهرها و استانها، جنبش استادی خود را کمک¬کار دولت محترم دانسته و تمام امکانات علمی و معنوی خود در ۸۰۰ نقطۀ کشور را در کنار بخشداران، فرمانداران، استانداران، وزراء و مجموعۀ دولت محترم برای پیشرفت و آبادانی ایران اسلامی بسیج خواهد کرد.
در پایان جنبش استادی بنابه یک برداشت از آیات هستی¬شناسانه، معرفت شناسانه و اقتدار ربّانی مندرج در صدر نامه به حضور شما گرامیان عرضه میدارد آیا اوباما توانست RQ-۱۷۰ را از ایرانی پس گیرد؟! آیا ترامپ قادر شد از اسقاط و متلاشی شدنِ پهپاد فوق پیشرفتۀ RQ-۴ Global Hawk در آسمان خدای قادر متعال جلوگیری کند؟! آیا کارتر توانست ذرات طوفانی شن را از نیروهای ورزیدۀ آمریکایی دلتا در صحرای طبس دور نماید؟! آیا آمریکا با هزینه کرد ۷ تریلیون دلار در منطقه توانست امت¬های مسلمان در عراق، افغانستان، لبنان، یمن، سوریه و فلسطین را درهم شکند؟! خیر! زیرا آمریکا به گواه جامعه-شناسان و متخصصان امور اجتماعی، امنیتی و اقتصادی خود آمریکا، درحال "تمام شدن" است و دولت پیر و کم خِرَد این کشور برای حفظ آبروی خود بیش از دیگران به مذاکره نیاز دارد، امّا با عملیاتهای گسترده روانی و استراتژیهای هوشمندانه فریب چنین مینمایاند که جانهای ایرانیان به گلو رسیده درحالی که هرگز نباید در سیاستگذاری و حکمرانی و اداره امور مردم به خدای قادر متعال در نصرت جبهه حق بدگمان شد.
دوام توفیقات شما گرامیان در اعتلا و خدمت بی منّت به اسلام و ایران را از خدای بزرگ خواستاریم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
جمعی از اعضای جنبش استادی ایران اسلامی