هفده استان کشور جولانگاه انگل بیماری سالک است و استان قم مدت هاست که در سایه بی مسئولیتی مسئولان، در فهرست سیاه کانون های سالک خیز کشور دست و پا می زند.
مرداد 97، روستای کاج
درست یک سال پیش بود که تماس اهالی روستای کاج بخش مرکزی و گلایه هایشان از اوضاع اسفناک بهداشت آب و محیط، ما را برای تهیه گزارش به آنجا کشاند؛ اهالی از ابتلای هر ساله روستائیان و به ویژه کودکان، به انگل بیماری سالک برایم گفتند؛ اینکه هر سال تابستان نیش پشه لیشمانیا بدن اهالی بخش را می نوازد و زخم هایش پائیز دهان باز می کند.
ماجرا همانطوری بود که گفته بودند؛ پائیز سال گذشته زخم های مشمئز کننده نیش این پشه خطرناک یکی یکی خودنمایی کردند و پیگیری های ما آغاز شد؛ در آن مقطع، مسئولان مرکز بهداشت زیر بار هیچ مسئولیتی نمی رفتند و حتی حاضر به مصاحبه هم نمی شدند؛ اما در نهایت پس از چند ماه پیگیری، توانستیم در جلسه فرمانداری و در مقابل دوربین، از مسئولان بهداشت و درمان قول پیشگیری و حل معضل بهداشت نامناسب روستاها را بگیریم.
مرداد 98، روستای قمرود
برای پیگیری تحقق وعده مسئولان، امسال هم راهی بخش مرکزی شدیم.
جمع آوری نخاله های ساختمانی، پای کار آوردن سازمان های مسئول، رسیدگی به وضعیت آب های آلوده شده از پساب فاضلاب شهری، نظارت بر سایت دپوی زباله البرز (که پساب های نیمه تصفیه و خطرناک آن بر بستر رودخانه قمرود جاری می شود و از میان بیش از ده ها روستا عبور می کند) و از بین بردن جوندگانی مثل موش های صحرایی که ناقل اصلی این بیماری هستند در بهار 98 از جمله وعده های مسئولان در سال گذشته بود.
در ابتدا سری به مرکز بهداشت روستا زدم؛ جایی که اهالی دهستان قمرود سال گذشته برای درمان مجبور بودند از کیلومتر ها آن طرف تر به آنجا بیایند چرا که سطح خدمات بهداشتی مناسب در روستاها بسیار پایین است و تنها همین مرکز بهداشت خدمات مناسب تری دارد.
شنیدن کی بود مانند دیدن!
برای دیدن ادعایش، سری به اهالی چند روستاها زدم؛ مادر زهرا، کودک دو ساله فیض آبادی که پشه سالک زیبایی اش را خط خطی کرده بود، می گفت : بجز صورت، بازو و زانوهای زهرا هم زخم شده است؛ خودتان که پارسال آمدید و دیدید؛ امسال که به خانه بهداشت رفتم به من گفتند بارندگی ها امسال زیاد شده است، مراقب باشید سالک بیشتر می شود.
مادر زهرا مکث کوتاهی کرد و ادامه داد: آخر چطور مراقب باشیم؟ وقتی فاضلاب در کوچه ها راه در رو ندارد و پر از پشه است! تازه فقط هفته ای یک بار برای بردن زباله ها می آیند و روزها همین طور روی هم تلنبار می شوند .
مادر امیر اهل روستای کوه فرج است؛ یک سال پیش دو فرزند کوچکش امیر و فاطمه به همین زخم دچار شده بودند؛ او هم می گفت: وضعیت هیچ فرقی نکرده است؛ قرار بود به ما آموزش پیشگیری بدهند که هیچ خبری نشد؛ پارسال با پیگیری های شما چند آمپول درمان سالک به ما دادند که امسال هنوز از آن خبری نیست.
خطر در کمین 170 روستای بخش مرکزی
با تحقیقات میدانی در 170 روستای بخش مرکزی دریافتم که در بیشتر این روستاها سطح آموزش همچنان بسیار پایین است و مراکز بهداشت و خانه بهداشت ها در آن فعالیت موثری ندارند، به طوری که مردم حتی از ساده ترین اقدامات لازم برای پیشگیری بیماری ای سالک بی بهره اند.
ابراهیمی دهیار روستای سلطان باجی و چند روستای دیگر بخش مرکزی هم در تکمیل صبحت های او با بیان اینکه همه دهیاری ها آمادگی خود را برای اجرای طرح های احتمالی برای مبارزه با این بیماری اعلام کرده اند گفت: تا کنون هیچ خبری مبنی بر اجرایی کردن قول ها نه از سوی بخشداری و نه مرکز بهداشت ابلاغ نشده است
آنچه شواهد نشان می داد و مردم گفتند حاکی از عملی نشدن قول ها بود؛ پساب های متعفن فاضلاب های شهری به راحتی از بین روستاها می گذشتند؛ زباله ها و نخاله های ساختمانی در گوشه کنار روستاها به وضوح به چشم می خورد؛ موش های صحرایی تعدادشان به حدی بود که به راحتی می توانستی آن ها را حتی در خانه ها هم ببینی؛ گویا قول های مسئولان در قاب دوربین ها ثبت شده بود ولی در ذهن خودشان نه!
مرکز بهداشت: ربطی به ما ندارد
بلافاصله راهی مرکز بهداشت شدم در همان لحظه ورود با برخورد تند مسئول مرکز مواجه شدم که حاضر به مصاحبه نشد و پاسخگویی را به روزهای بعد موکول کرد؛ 16 روز از آن روز می گذشت و هیچ خبری از مرکز بهداشت نشد؛ روزهایی طلایی که بهترین زمان برای اجرای طرح جونده کشی بود و سم پاشی محیط بود؛ اما خبری نشد که نشد.
پس از 16 روز تنها جوابی که به ما دادند این بود: به ما ربطی ندارد! از اول هم نداشته است این کار وظیفه بخشداری است اگر انجام بدهد یا ندهد به خودش مربوط است!
باورم نمی شد که به همین راحتی قول هایی را داده بودند فراموش کردند. جالب اینجا بود که این حرف را از زبان معاون فنی مرکز بهداشت، یکی از کارشناسان مبارزه با بیماری سالک می شنیدم؛ همان کارشناسی که خودش در سال 1393 در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا گفته بود وظیفه اجرای طرح، آموزش نیروها و نظارت بر نحوه مبارزه با این بیماری بر عهده مرکز بهداشت است؛ بودجه این کار را هم دانشگاه علوم پزشکی و استانداری بر عهده گرفته اند؛ این عین حرف هایی بود که مانندش را در سال های قبل تر هم از مسئولان بهداشت شنیده بودم و در خبرگزاری ها درج شده بود؛ ولی حالا که اوضاع به علت کم کاری هایشان وخیم شده است به کل مسولیتشان را انکارمی کردند! و این تمسخر آن جا به نهایت می رسد که سِمتشان کارشناس مبارزه با بیماری سالک است و پاسخشان بی تفاوتی در قبال این مسئولیت !
تهدید به خاطر حرف حق!
به یادش آوردم که سال گذشته خودش جلوی دوربین به ما قول داد ولی او گفت: لزومی نمی بینم بخواهم چیزی را توضیح بدهم و تماس را قطع کرد.
چند ساعت بعد همان کارشناس مرکز بهداشت با من تماس گرفت وگفت: اگر این بار بخواهید موضوع را رسانه ای کنید ما از شما شکایت خواهیم کرد!!
ایرانی خواه رِئیس دانشگاه علوم پزشکی هم هرگونه تماس و مصاحبه با ما را رد کرد؛ ظاهرا اینجا همه درها به رویمان بسته بود.
قانون در کل کشور یکسان است
برای روشن تر شدن موضوع، تلفنی با یکی از مدیران مراکز بهداشت اصفهان که کانون بزرگ سالک در کشور است مصاحبه کردم و از او در خصوص شرح وظایف مرکز بهداشت برای کنترل، مبارزه ، پیشگیری و درمان بیماری سالک پرسیدم؛ آقای ترک زاده در جوابم گفت: از مهم ترین اقدامات مرکز بهداشت اجرای طرح جونده کشی و سم پاشی است که نه تنها مرکز بهداشت اصفهان بلکه همه مراکز بهداشت کشور این کار را انجام می دهند و این کار به شیوه ایست که دانشگاه علوم پزشکی نقش کارفرما را دارد و با کمک دهیاران آن را انجام می دهد؛ از او درباره بودجه پرسیدم که در پاسخ گفت: مقداری از آن را وزارت بهداشت تامین می کند و مقداری را هم استانداری.
وقتی از او درباره نقش بخشداری پرسیدم گفت: به بخشداری ارتباطی ندارد! اگر خود فرماندار بخواهد می تواند کمک کند ولی مسئولیت اجرایی با ما است نه آن ها!
دستگاه قضا: دیگر دیر شده باید زودتر می گفتید!
بعد از تماس با استان اصفهان دیگر مطمئن بودم که این وظیفه به عهده مراکز بهداشت است که اصل کار را انجام دهند؛ برای همین با معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان قرار گذاشتم تا از برخورد قضایی با این نوع دستگاه ها اطلاع پیدا کنم.
آقای کاویانی گفت: اگر اصحاب رسانه برای پیگیری این موضوعات که با سلامت مردم در ارتباط است و بسیار مهم به شمار می آید به نتیجه ای نرسند، باید فورا آن را به دستگاه های قضایی خبر دهد چرا که طبق ماده 8 قانون تخلفات دستگاه ها، قوه قضائیه با مراکز دولتی که نسبت به وظایف محوله بی توجه باشند، برخورد خواهد کرد.
به خاطر مردم دست به کار شدیم
بعد از جوابیه مرکز بهداشت، به کلی از اقدام جدی در این زمینه از سوی مسئولان نا امید شده بودم که در یک تماس تلفنی از بخشداری مرکزی، مطلع شدم که بخشداری به علت حساسیت موضوع و به خاطر مردم رنج دیده مسئولیت کار را قبول کرده است و خود دست به کار شده است.
حاج حسینی بخشدار مرکزی می گفت: طبق تفاهم نامه ای که با مرکز بهداشت داریم و سندش هم در فرمانداری موجود است، این نهاد موظف به اجرای این کار و دیگر اقدامات است که متاسفانه جسته گریخته شنیدیم که نمی خواهند انجام دهند و آخر هم وظیفه و مسئولیت این کار را برگردن ما انداختند؛ ما امسال این کار را به خاطر مردم انجام می دهیم چون فعلا جای شانه خالی کردن و دست دست کردن نیست؛ صحبت از مردم است و زخم هایی که اگر پیشگیری نکنیم جایش تا پایان عمر بر بدن مردم می ماند؛ درد و سختی اش هم به کنار.
پس از چند روز از بخشداری خبر رسید که طرح با قوت اجرا شده و به پایان رسیده است.
امسال هم گذشت ولی آنچه ذهنم را درگیر کرده بود، اتفاقات سال آینده و سال های بعد از آن بود؛ اینکه آیا باز هم دانشگاه علوم پزشکی که در تریبون های رسمی خود را حافظ سلامت جامعه می داند، به راحتی از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کند و چشم خود را بر کم کاری مراکز بهداشت می بندد؟ برای قضاوت در خصوص اتفاقات سال آینده خیلی زود است؛ باید منتظر بود و دید.
رئیس جعفری _ خبرگزاری صدا و سیما _ قم