پس از توقيف نفتکش انگليسي در تنگه هرمز؛
اذعان به ضعف نیروی دريايي سلطنتی انگلیس مقابل ایران
نشریه انگلیسی اکسپرس نوشت نیروی دریایی انگلیس که زمانی مایه افتخار بود اکنون با مشکل مواجه است.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاری صداوسیما، پایگاه اینترنتی روزنامه دیلی اکسپرس در مقاله ای به قلم ریچارد و جودی نوشت: هزینه کردن میلیاردها پوند برای یک نیروی دریایی که قدرت ایجاد تغییر ندارد چه فایده ای دارد؟ این هفته ما ـ با تعجب- دریافتیم که نیروی دریایی سلطنتی (انگلیس) حتی منابع (کافی) برای گشت زنی مناسب در قطعه ای از آب را که تقریباً به اندازه کانال مانش است ندارد.
تنگه هرمز، یکی از مهمترین آبراه ها بر روی کره زمین، یکی از کوچکترین آنها نیز هست و از لحاظ دریانوردی، فاصله زیادی با سواحل کشور (انگلیس) ندارد. این (تنگه) جریان میان اطلسی یا خیزاب عظیم اقیانوس آرام نیست. با وجود این، به نظر می رسد پاسبانی در آن فراتر از توانایی ماست. ما فقط می توانیم یک کشتی جنگی به آنجا بفرستیم و وقتی چند قایق تندروی تقویت شده ایرانی یک نفتکش با پرچم انگلیس را توقیف کردند، ما فقط توانستیم از طریق ارتباط رادیویی کشتی به ساحل، عاجزانه به آنها مزخرف بگوییم. سزاوار ترحم. توهین آمیز. بدتر از آن، هدر دادن کامل پول.
من نمی دانم نگه داشتن یک کشتی مانند اچ ام اس مونتروز ـ یک ناوچه جنگی تیپ 23 ـ در خلیج (فارس) چه هزینه ای دارد، اما شرط می بندم هزینه روزانه آن بیش از بهای خانه شما و خانه من به علاوه بهای دهها خیابان در حومه شهر است. بها برای پوندهای مالیاتی این است اگر که این کشتی بتواند کارش را انجام دهد. و اگر نتواند کارش را انجام دهد، پولمان را در چاه انداخته ایم. وقتی سپاه پاسداران انقلاب ایران قایق های تندروی خود را برای رهگیری استنا ایمپرو فرستاد، (ناوچه) اچ ام اس مونتروز به فاصله یک ساعت دورتر بود.این (ناوچه) هیچ کاری نمی توانست بکند. در نتیجه ما تا این (حد) تنزل یافتیم: داشتن «حضوری» بی فایده در آبراهی حیاتی و مهم با فرصتی نزدیک به صفر برای تاثیر گذاشتن بر آنچه در آن روی می دهد.
ما همچنین می توانیم یک پاسبان را با دوچرخه برای گشت زنی در (آزادراه) ام 1 (بین شهرهای لندن و لیدز) بفرستیم. وقتی جنگ فالکلند (بین انگلیس و آرژانتین) به طور ناگهانی و غیرمنتظره، قدرت (نیروی) دریایی مان را آزمود، انگلیس حدود 60 ناوچه و ناوشکن در اختیار داشت. امروز ما 19 (ناوچه و ناوشکن) داریم. در آن زمان سه ناو هواپیمابر در دسترس بودند اما امروز (فقط) یکی. بله، کشتی های جنگی مدرن سامانه های سلاح پیشرفته تر و پیچیده تری در مقایسه با سال 1982 (زمان جنگ فالکلند) دارند، اما در جنگ نامتقارن مدرن - که ژنرال های چریک ماهر تهران آن را انجام می دهند - تعداد مهم است.
سی سال پیش، ما می توانستیم سه یا چهار ناوچه برای مراقبت از کشتی هایمان در تنگه هرمز اعزام کنیم. امروز، حتی اچ ام اس مونتروز قرار است ظرف دو هفته برای تعمیرات اساسی فراخوانده شود و نیروی دریایی (انگلیس) برای یافتن جایگزینی برای آن تقلا می کند. این شگفت انگیز است. ما یا برای ناوگانی هزینه می کنیم که می تواند آنچه را به آن نیاز و از آن انتظار داریم انجام دهد یا هزینه نمی کنیم. در حال حاضر، ما پول خوبی برای نیروی دریایی هزینه می کنیم که برای این منظور نامناسب است. زمان آن است که انتخاب کنیم. یک مشت قایق تندروی بادی یا فایبرگلاس بخریم، چند مسلسل بر روی آنها نصب کنیم و افق هایمان را به جایی بین سکوی زیردریایی داگر Dogger Bank (در دریای شمال) و راکال Rockall (در اقیانوس اطلس شمالی) کاهش دهیم.