همه زندانیان زن استان اصفهان برای فرار از چهار دیواری خیال و پرکردن اوقات ندامت به شکلی مفید کار می کنند و درآمد دارند.
زن نباید اینجا باشد، اما چه میشود کرد؟ اشتباه، ارتکاب جرم،کارغیرقانونی و حتی گاهی یک اتفاق، آدم را میبرد جایی که هیچ تعلقی به آنجا ندارد.
با مدیرکل زندانها و اقدامات تأمینی استان اصفهان وارد زندان زنان شدیم همانطور که آقای گرجی زاده به توصیف اقدامات اداره کل برای بند نسوان می پرداخت به سمت کارگاه های فعال آنجا گام برمی داشتیم.هر چقدر جلوتر می رفتیم،سروصدای زیادباعث می شد صدا به صدا نرسد،گفت و گوی بانوان همراه با چرخش چرخ خیاطی، ضربه های چکش و دفه بر تار و پود قالی.
شاید به جرأت بتوان گفت بهترین درمان و راه حل برای خلاص شدن از ثانیههای عذاب آورزمان در زندان، کار است؛ کاری که هم انسان را سرگرم میکند وهم منبع درآمداست.
آقای گرجی زاده می گوید: اصفهان، استان پیشرو کشور در اشتغال بانوان زندانی بوده است ،دو درصد زندانیان استان، زن هستند، زنانی که بیش از 95 درصد امور مربوط به زندان را خودشان انجام می دهند ، نیمی در محیط زندان و نیمی در هشت کارگاه هنری فعالیت دارند و همه در ازای کارشان ماهیانه حقوق دریافت می کنند."
به سمت کارگاه ها رفتم کارگاه هایی که همه زندانیان زن ، کمتر از 20 سال گرفته تا بیش از 60 سال با انتخاب فعالیت درزمینه مورد علاقه شان نه تنها برای خود درآمدزایی داشتند بلکه در بی حجمی زمانی و مکانی غرق می شدند وباقایق آرزو به آنجایی می رفتند که دلشان می خواست.
در کارگاه خیاطی و چرم دوزی ،گروه های مختلف بالباس های متحد شکل آبی به رنگ آسمان، فارغ ازغصه ها و آینده نامعلومشان، پارچه یا چرم به دست،صدای دلتنگی و حسرتشان را زیرپای چرخ خیاطی سر می دهندتا خنده هایشان زیگزاگ بخورند، میبرند و میدوزند؛ نه برای خانواده که برای پر شدن اوقات فراغت و ندامت، به شکلی مفید.
کارگاه خیاطی پراست ازصدای چرخهایی که پارچههای رنگارنگ رابه لباس تبدیل میکند؛ لباسهای تولیدزندان که معلوم نیست دست تقدیر بر تن چه کسی خواهد کرد.
این زندانی 40 ساله چشمانش برق میزد، نه از شادی که از اشک، می گوید:" من مادر دختری نه ساله ام و الان باید در خانه برایش چادرنماز بدوزم ،اما الان به علت شوهر معتادم و جاسازی مواد در کیفم،کیلومترها دور از عزیز دلم هستم." و دیگر هق هق هایش اجازه ادامه گفت و گو را نداد.
کمی آن طرفتر، زنی 50 ساله پشت میز چرخ خیاطی نشسته است؛ وقتی به سراغش میروم، قامت خم شدهاش را راست میکند و لبخند مهربانی مثل لبخند مادربزرگها روی صورتش مینشیند. با خوشرویی میگوید: "مادر همیشه باید برای فرزندانش سنگ تمام بگذارداما من به علت مشکلات زیادی که در زندگیام داشتم نتوانستم برای تربیت فرزندم سنگ تمام بگذارم ،پسرم به علت حمل مواد مخدردستگیرشد اما چون به تازگی از زندان آزادشده بود،جرمش را من گردن گرفتم.الان سه سال است که از محکومیتم میگذرد."
در کارگاه کناری صدای برخورد دفه با شانههای فرش نیم بافته روی دار قالی و زمزمههای مرسوم قالیبافان، صدای غالب است؛زنان از پیر وجوان دورتا دور سالنی بزرگ نشستهاند و رشته افکارشان را به دار قالی گره میزنند.
شعله که 19 سال دارد، داوطلبانه شروع به صحبت میکند و می گوید: "16 ساله بودم که پسر خاله ام را کشتم، چون شیشه کشیده بودم نفهمیدم و وقتی به خود آمدم که دیگر خیلی دیر شده بود."
از کوکب مادری 60ساله که درحال گره زدن قالی است می پرسم از امکانات موجود در زندان راضی هستی، با بیتفاوتی میگوید:"امکانات بد یا خوب برای من چه فرقی می کند."
به گفته زندانبان ،او هر نوع خلافی که بدانید کرده بود از سرقت،فریب دادن تا توزیع مواد مخدر،الان در باتلاق بدبختی و التهاب دست و پا میزد."
منیژه 32 ساله یکی دیگر از زندانیان که با چکش روی ظرف مسی در حال کندن نقش و نگار پرنده ایی روی شاخه درخت و پرنده ایی دیگر درحال پرواز بود،هم همه حرف هایش در هنرش نهفته بود.
او به علت فریب و مشارکت در سرقت ،11 ماه از عمر جوانی خود را پشت این دیوارها سپری کرده است.
درکارگاه منبت کاری هم با چند نفری گفت و گو کردم ،حرف های همه از جنس پشیمانی، دلتنگی و نگرانی بود.
مدیر کل زندان ها و اقدامات تأمینی استان اصفهان همانطور ظرف قلمزنی آماده یکی از زندانیان در دستش بود به تابلوهای قلمزنی چیده شده گوشه کارگاه اشاره می کند و می گوید: بیش از نیمی از زندانیان زن استان اصفهان با فروش وسایل دست سازشان هم دریافتی دارند."
گرجی زاده ادامه می دهد:"این بانوان در رشته های قالی بافی،گلیم بافی،تابلو فرش،خیاطی ، قلمزنی،فیروزه کوبی ،چرم دوزی و منبت کاری فعالیت دارند."
وی به توانمندی بانوان در مهارت آموزی هم اشاره ایی داشت و افزود:" از اول سال تاکنون 247 نفر از زندانیان زن ،در 13 رشته گواهی مهارت از فنی و حرفه ای دریافت کرده اند."
خانم موسوی روانشناس زندان هم که به جمع ما اضافه شده بود می گوید: اشتغال زندانیان زن میتواند به تقویت سلامت روان آنان کمک کند،زندانیان زن، در صورتیکه مشغول و سرگرم نباشند فشار و تنشهای ناشی از حبس بر روح و روان آنان اثر میگذارد و باید زمینه اشتغال آنان را فراهم کرد.
زندانیان بویژه محکومان مالی،که می دانستند آقای گرجی زاده مدیرعامل ستاددیه استان اصفهان هم است درخواست مساعدت برای آزادی داشتند.
در پایان گفت و گو از مدیر کل زندان ها و اقدامات تأمینی استان اصفهان خواستم اشاره ای هم به ناگفته های مربوط به زندانیان زن در زندان های اصفهان،کاشان و گلپایگان داشته باشد ، که با وجود خستگی از حضور پنج ساعته در زندان و نشستن پای دردو دل زندانیان به گرمی استقبال کرد و گفت: 66 درصد بانوان زندانی رده 25 تا 40 سال هستند،15 درصد غیربومی،60 درصد متأهل و 12 درصد بی سوادند.
وی از خیران خواست به زندانیان زن محکوم مالی که 10 درصدزندانیان زن استان اصفهان را شامل می شوند و نه از روی قصد و غرض كه برای یك اشتباه خود به زندان افتاده اند و اینک چشم امیدآنها و فرزندان بی گناهشان به دست کمک هر یك از ماست به اندازه توان خود همت كند.
درست است که اینجا در بین حصارها زنان کار می کردند و دستمزد می گرفتنداما میگویند وقتی زنی به زندان میافتد همه فامیل جمع میشوند و فکر و انرژی شان را روی هم میریزند تا همسر یا مادر خانواده یک شب هم در زندان نماند اما وقتی زنی ماهها و سالها در زندان سر میکند، دو علت دارد؛ یا خلافش سنگین است که کاری از دست کسی بر نمیآید یا هیچ کس را ندارد که بخواهد به او کمک مالی کند. حالا همین روایت، قصه غصهدار زنان زندان اصفهان است.
بازگشت بسیاری از بانوان زندانی محکوم مالی به كانون گرم خانواده موجب جلوگیری از فروپاشی این كانون می شود.
بعد از حدودهفت ساعت همکلام شدن با زندانیان و زندانبانان، زندان را با تمام قصهها و غصههای ساکنانش پشت سر گذاشتم زندان با بانوانی هنرمند و حقوق بگیر اما پشیمان.
برای بررسی تبعات زندانیان زن برای خانواده و جامعه همچنین تأثیر اشتغال بر آسیب های اجتماعی زندانیان تلفنی با دکتر کوروش محمدی، آسیبشناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی گفت و گو کردم.
به گفته این پژوهشگر و آسیب شناس زندان جای زنان نیست،زندانی شدن مادران تبعات گستردهای دارد. تبعاتی برای مادر، برای خانواده و بویژه برای بچههای او.
دکتر محمدی ادامه می دهد:" مشکلات افراد مجرم تنها به خودشان خلاصه نمیشود و علاوه بر خانوادهها دیگر افراد جامعه هم که پس از آزادی در ارتباط با آنها هستند آسیب میبینند،محیط زندان باعث فاصله بین فرد زندانی با خانواده میشود. به طوری که، فرد محبوس دیگر شرایط بیرون را نخواهد داشت و نقش خود را بهعنوان مادر، همسر و مدیریت خانه از دست میدهد. به همین علت لازم است تا شرایط لازم برای پذیرش این زنان از سوی خانواده و جامعه فراهم شود."
این پژوهشگر و آسیب شناس اجتماعی اضافه می کند:" وظیفه سیستم زندانبانی این است که از طریق کار درمانی ، اشتغال و حرفه آموزی این به دام افتادگان ناشی از هنجارهای اجتماعی را دوباره به جاده اصلی اجتماع باز گرداند. از طرفی اشتغال برای خود زندانی و خانواده ، نیز به علل تأمین نیازهای مالی و معاش خانواده مفید و کمک به جلوگیری از هم پاشیدگی کانون خانواده بزهکاران خواهد بوددرواقع توجبی توجهی به اشتغال زنان افزایش آسیبهای اجتماعی را در پی دارد."
وی ادامه می دهد:" مدد جو بویژه اگر زن باشد با واژه شغل و کار خاصی که برای آن حقوق و مزدی معین شده باشد آشنا شده و این احساس خود باوری در بزهکار تقویت می شود."
دکتر محمدی به روحیه خاص زنان زندانی در مقابل زندانیان مرد اشاره و اضافه می کند:"
این آسیبشناس و تحلیلگر مسائل اجتماعی در پایان جنبه های اقتصادی ، سیاست خود اشتغالی در زندانها را کمک به ایجاد اشتغال و پر کردن اوقات فراغت زندانیان، کسب درآمد برای خانواده های مددجو،عادت به کار و ادامه آن در پس از آزادی و نتیجه کاهش آمار برگشت مجدد،تربیت افراد کار آفرین که با بهره گیری از منابع محدود و با ایجاد در آمد تأثیر متقابل در گسترش صنعت نیز دارند.
نویسنده: سیده پروین امامی