عملیات مخفی ام آی 6 در نپال، حمایت انگلیس از جنگ نیجریه، آزمایش های شیمیایی و حمایت انگلیس از آل سعود فاش می شود.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا و سيما, مارک کورتیس مورخ و تحلیلگر سیاست خارجی انگلیس در رشته توییت هایی به اسناد دولتی این کشور که از حالت محرمانه خارج شده است، پرداخت. این اسناد عملیات مخفی ام آی 6 (سرویس اطلاعات خارجی انگلیس) در نپال، حمایت انگلیس از جنگ نیجریه در (جمهوری) بیافرا، آزمایش های شیمیایی روی بریتون ها/نیجریه ای ها و حمایت انگلیس از آل سعود را فاش می سازد.
در بخش ایران این اسناد، نقش انگلیس در کودتای 1953 و حمایت آن از ساواک، سرویس "امنیتی" مخوف شاه در دهه های 1960 و 70 و همکاری مخفی اخیر آن با اسرائیل علیه ایران فاش شده است.
مارک کورتیس می نویسد:
"اسناد از طبقه بندی خارج شده انگلیس در خصوص نیجریه نشان می دهد چطور دولت کارگر در 1970-1967 از جنگ خونین علیه بیافرا حمایت کرد و مخفیانه دولت نیجریه را مسلح کرد، به پارلمان درباره تامین گسترده منابع اسلحه که عمدتا برای "دسترسی به نفت" صورت گرفت، دروغ گفت. بیافراها افرادی نبودند که حقوق آنها نزد انگلیس از احترام برخوردار باشد."
وی در توییت دیگری می نویسد:
"در سال 2015 یک مورخ فاش کرد که دولت انگلیس هزاران نفر را در دهه های 1950 و 1960 در معرض آزمایش های شیمیایی مخفی قرار داد و مواد شیمیایی بر سر مردم انگلیس ریخت و در نیجریه آزمایش جنگ افزارهای شیمیایی انجام داد تا تاثیر گاز اعصاب را بر آنها بسنجد."
"اسناد از طبقه بندی خارج شده انگلیس در خصوص عربستان سعودی، معاملات تسلیحاتی و سیاست انگلیس را در نگه داشتن سعودی ها در قدرت و نقش آن در شکل گیری عربستان و نقش مخفی انگلیس در کودتا در کاخ آل سعود را فاش می سازد."
در همین زمینه, در گزارشی در تشریح یکی از این اسناد که در 29 نوامبر سال 2000 تحت عنوان " تاریخچه مخفی دخالت سیا در کودتای سال1953 در ایران" توسط مالکوم بیرن منتشر شده آمده است :
این سند بسیار مهم یکی از آخرین قطعات باقیمانده معمای کودتاست که نقش آمریکایی ها و انگلیسی ها را در این کودتا علیه محمد مصدق نخست وزیر وقت ایران برملا می سازد. این سند 200 صفحه ای که در مارس سال1954 توسط دونالد ویلبر یکی از طراحان اصلی عملیات کودتا نوشته شده , اساسا گزارشی پس از عملیات محسوب می شود که ظاهرا بر اساس مکاتبات مخفی سرویس های اطلاعاتی و مصاحبه های ویلبر با عوامل حاضر در صحنه میدانی کودتا در ایران در پی به نتیجه رسیدن این عملیات تهیه شده است.
تاریخچه ای که ویلبر در این باره ارائه کرده از اهمیت بسیار زیادی برای مورخان برخوردار است زیرا یکی از معدود اسنادی به شمار می رود که پس از اقدام عوامل سیا در معدوم سازی حجم نامعلومی از این اسناد در دهه 1960 همچنان وجود دارد. در هر حال سیا هم اکنون می گوید حدود یک هزار صفحه از این اسناد همچنان در قفسه های سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا خاک می خورد و به صورت سری نگهداری می شود.
در طول دهه 1990 سه تن از رئیسان پیاپی سیا قول دادند اسناد ارزشمند تاریخی درباره کودتای ایران و نیز ده عملیات مخفی دیگر را در طول دوران جنگ سرد مورد بررسی و بازبینی قرار دهند ولی در سال 1998 جرج تنت رئیس وقت سیا , با استناد به محدودیت های منابع , از عمل به این وعده سر باز زد به گونه ای که بایگانی امنیت ملی آمریکا به واکنش و طرح شکایت پرداخت. در هر حال تاکنون سیا از انتشار اسناد بیشتر امتناع می ورزد . ویلیام مک نایر , افسر مسئول بازنگری اطلاعات درباره دخالت سیا دراین عملیات در این باره اعلام کرد انتشار بخشهای دیگری از این اسناد غیر از آنچه در خاطرات ویلبر آمده خسارات و لطمات جدی به امنیت ملی آمریکا وارد می کند.
در مقاله دیگری در این سند تحت عنوان کودتای سال 1953 در ایران به قلم مارک کورتیس که به تاریخ 12 فوریه سال 2007 منتشر شده آمده است :
در اوت سال 1953 کودتای محرمانه ای با همکاری سرویس اطلاعات خارجی انگلیس ( ام آی شش) و سیا برای سرنگونی دولت مردمی و منتخب محمد مصدق و بازگشت شاه بر مسند قدرت انجام شد. شاه پس از این کودتا عملیات شکنجه و سرکوب گسترده ای را در پیش گرفت که تا زمان انقلاب اسلامی سال 1979 ادامه داشت و رژیم شاه و پلیس امنیتی آن یعنی ساواک از حمایت کامل سیاسی و اقتصادی آمریکا و انگلیس برخوردار بود . به طور معمول از سیا به عنوان عامل اصلی پشت پرده کودتا علیه مصدق نام برده می شود ولی اسناد از طبقه بندی خارج شده انگلیس نشان می دهد نه تنها انگلیس آغازگر اصلی کودتا بوده بلکه منابع انگلیسی حمایت چشمگیری از آن به عمل آورده بودند.
مردم ایران در واقع از اینکه شرکت نفت ایران و انگلیس که بعدها به بریتیش پترولیوم تغییر نام داد بر منبع اصلی درآمد ایران یعنی نفت کنترل داشته باشد و بخش اعظم درآمدهای آن از محل فروش نفت ایران به جیب این شرکت و نه خزانه دولت ایران واریز شود خشمگین بودند. میزان سود این شرکت تنها در سال 1950 بالغ بر 170 میلیون پوند برآورد می شد .
ایرانی ها همچنین از کنترل بی قید و شرط و مستقل این شرکت بر بخشهایی از کشور که میادین نفتی در آنها قرار داشت ناراضی بودند.
اولویت انگلیس در آن زمان حمایت از " ثبات " سیاسی ایران با حمایت از برخی از نمایندگان پارلمان بود تا از نظم اجتماعی موجود که سود هنگفتی را روانه جیب انگلیس می کرد یعنی منافع نفتی انگلیس محافظت کنند.
مصدق از حمایت ملی گرایانی برخوردار بود که مخالف ثروت اندوزی و فساد بودند . بر خلاف تبلیغات روانی انگلیس دولت مصدق در مجموع دموکراتیک , مردمی و ضد کمونیستی بود.
مطالبات ایرانی ها و پیشنهاد آنها برای جبران خسارات شرکت انگلیسی کاملا مطابق قوانین بین المللی بود ولی طراحان انگلیس آن را قابل قبول نمی دانستند و امید داشتند تغییراتی در ایران حاصل شود تا عناصر میانه روتر کنترل کشور را به دست بگیرند.
گام نخست آنها برای حذف تهدید توقف تولید و صادرات نفت بود که ایران را از منبع اصلی درآمدی خود تا قبل از کودتا محروم کرد. گام دوم نیز طراحی عملیاتی محرمانه بود تا به نحوی سید ضیا به مقام نخست وزیر برسد. سید ضیا از حمایت مردمی برخوردار نبود و انتصاب آن احتمالا موجب واکنش قدرتمند مردمی می شد. ولی از دید وزارت خارجه انگلیس وی تنها کسی بود که می توانست مسئله نفت را به گونه ای منطقی حل وفصل کند و ثبات را در آینده ایران برقرار سازد.
گزینه سوم توسل به اقدام مستقیم نظامی به ویژه اشغال نظامی بخشهایی از اطراف آبادان بود که بزرگترین پالایشگاه نفت جهان را در خود جای می داد و مرکز عملیات شرکت نفت انگلیس بود. به اعتقاد مقامات وزارت خارجه این یک بار برای همیشه عزم راسخ انگلیس را نشان می داد که اجازه نمی دهد این شرکت از ایران بیرون رانده شود و همین امر احتمالا سقوط دولت مصدق را فراهم می ساخت.
مقدمات طرحهای اولیه برای جنگ علیه ایران فراهم شد ولی در نهایت وزارت خارجه انگلیس این گزینه را غیر عملی ارزیابی کرد زیرا بر این باور بود ایران خواهد توانست در برابر تعداد اندک نظامی که انگلیس می توانست در منطقه مستقر سازد مقاومت کند. آمریکا نیز در آن زمان با طرح انگلیس برای توسل به زور مخالف بود. گزینه توسل به اقدام نظامی تا سپتامبر سال 1951 روی میز بود ولی در نهایت لندن تصمیم گرفت تا با خارج کردن پرسنل انگلیسی همان گزینه عملیات محرمانه را پیگیری کند.
طراحان انگلیسی هیچ ایده بدی درخصوص شاه نداشتند. آنها می گفتند بزرگترین حرف منتقدان سیاسی وی این است که شاه می خواهد قدرت را در انحصار خودش داشته باشد. ولی وی به اندازه کافی اعضای خانواده و اطرافیان آنها را از هر گونه دخالت در امور سیاسی و کسب نفوذ تجاری مهار نمی کرد. اسناد نشان می دهد سفیر انگلیس در تهران " دیکتاتوری" را ترجیح می داد که اصلاحات اداری و اقتصادی مد نظر لندن را به انجام برساند و مسئله نفت را به گونه ای منطقی حل و فصل کند. وزارت خارجه بر این باور بود این شخص قدرتمند جدید می تواند ارتشبد زاهدی باشد که پس از کودتا نخست وزیر شود. زاهدی پس از بازداشت به دست انگلیس به جرم طرفداری از نازی ها در فلسطین در حبس بود . وی فردی بی رحم و درعین حال آلت دست به شمار می رفت و مقامات انگلیسی با وی وارد گفتگو شدند.
گفته می شد شاه در برابر فشار انگلیس در این باره مقاومت می کرد ولی انگلیس برای وی روشن ساخت که از دیدگاه لندن مصدق باید سرنگون شود. سم فال از مقامات سفارت انگلیس در 6 اوت با زاهدی دیدار کرد و زاهدی پذیرفت نخست وزیر شود. فال پیشنهاد کرد زاهدی این موضوع را به اطلاع آمریکایی ها برساند. سفیر انگلیس تایید کرد زاهدی شخصا با سفارت آمریکا تماس بگیرد و وانمود کند و نماینده منتخب از سوی انگلیس نیست.
در اکتبر سال 1952 دولت ایران سفارت انگلیس را تعطیل و به درستی اعلام کرد تحریکات خاصی در این محل صورت می گیرد و بدین ترتیب پرده از فعالیت های محرمانه انگلیس برداشت. یک عضو ام آی شش و وزارت خارجه در ماه نوامبر با سیا دیدار و پیشنهاد کردند دولت مصدق بر اساس طرح برنامه ریزی شدن لندن در عملیاتی مشترک سقوط کند.
این در حالیست که انگلیس با پرداخت پول موفق شده بود حمایت برخی از مقامات ارشد ارتش و پلیس و نمایندگان و سناتورها و نیز بازاریان وسردبیران روزنامه ها و نیز برخی سرکردگان آشوبگر را به دست آورد.
روز 3 فوریه سال 1953 هیئت انگلیسی با مدیر سیا و وزیر خارجه وقت آمریکا دیدار و کرمیت روزولت به عنوان رئیس عملیات سیا در ایران برای تحقیق درباره اوضاع روانه تهران شد. سیا در ماه آوریل رسما موافقت کرد زاهدی فرد قابل قبول برای جانشینی مصدق است. انگلیس تا اواخرماه ژوئن طرح کامل خود را برای کودتا به سیا ارائه کرد. در اواسط ماه اوت کرمیت روزولت با شاه دیدار و رئیس سیا نیز با برخی اعضای خاندان شاه در سوئیس ملاقات کرد و یک ژنرال ارتش آمریکا برای دیدار با شاه و ارتشبد زاهدی وارد تهران شد.
با حمایت های مالی سیا و ام آی شش تظاهرات گسترده ای ضد مصدق در خیابانهای تهران برگزار شد . به گفته یک مقام ام آی شش یک میلیون دلار از طریق سفارت آمریکا و یک و نیم میلیون پوند از طریق سفارت انگلیس برای تخصیص به عوامل کودتا در ایران فراهم شده بود. ریچارد کوتام از عوامل سیا در آن زمان گفته بود : جمعیتی که به خیابانهای شمال تهران آمده بود و در سرنگونی مصدق نقشی تعیین کننده داشت در واقع جمعیتی مزدور بود که ایدئولوژی نداشت و دلارهای آمریکایی را دریافت کرده بود.
یکی از جنبه های کلیدی توطئه این بود که تظاهرات کنندگان حامیان حزب کمونیست توده وانمود شوند تا بهانه لازم برای کودتا فراهم شود و شاه کنترل اوضاع را به دست بگیرد. کرمیت روزولت نیز فرستادگانی را برای دیدار با فرماندهان ارتش در برخی استانها فرستاد تا آنها را به حرکت به سمت تهران تشویق کند. در درگیری ها در پایتخت تا قبل از شکست طرفداران مصدق حدود 300 تن کشته شدند. یک ژنرال ارتش آمریکا بعدا گواهی داد که سلاح هایی که آنها حمل می کردند و کامیون هایی که می راندند و خودروهای زرهی که در خیابان ها تردد می کردند همگی از طریق برنامه کمکهای دفاعی ارتش آمریکا در اختیار ایران قرار گرفته بود.
همانند دیگر دخالت های نظامی انگلیس و آمریکا تا سرنگونی اتحاد جماهیر شوروی , سناریوی " تهدید کمونیسم" به عنوان روایت رسمی مورد استناد قرار گرفت. تهدید واقعی ملی گرایی در تبلیغات آن زمان برای افکار عمومی کم اهمیت جلوه داده می شد یا از تصویر محو می گردید. یک روایت فرعی دیگر که تبلیغ می شد این بود که حزب توده در داخل دولت مصدق رسوخ کرده است که هر دوی این روایت ها کاملا جعلی و دروغ بود.
حال که پایه های حکومت یک دیکتاتور تثبیت شده بود ثبات می توانست تحت نظر یک نخست وزیر منتخب مانند ارتشبد زاهدی احیا شود.
در هر حال اسناد وزارت خارجه انگلیس نشان می دهد سفارت انگلیس در لندن تلاش می کرد تا مداخله لندن را در سرنگونی دولت مصدق مخفی نگه دارد. مالکوم بیرن نایب رئیس آرشیو امنیت ملی در دانشگاه جرج واشنگتن اعلام کرد به اعتقاد وی هنوز هم دیپلماتهای انگلیسی می کوشند تا فعالیت های ام آی شش را از بیش از نیم قرن پیش پنهان کنند.
به نظر می رسد تلاشهای سفارت موفقیت آمیز بوده است زیرا این اسناد هرگز رسما منتشر نشد. اسناد وزارت خارجه آمریکا نشان می دهد تاریخ نگاران دولت آمریکا دست کم در دو مورد تلاش کردند پروژه مشترکی را با همکاری انگلیس درباره ایران از طریق وزارت خارجه انگلیس کلید بزنند ولی هیچیک از این تلاشها به نتیجه نرسید.