به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا و سيما به نقل از شبکه تلویزیونی المنار؛ سید حسن نصرالله که به مناسبت سالگرد پیروزی سال 2006 مقاومت لبنان بر رژیم صهیونیستی با تلویزیون المنار سخن می گفت, ضمن تبریک سالگرد این پیروزی به مردم و پیام آوران آن, به ویژه شهدا و جانبازان, گفت: معادلاتی که جنگ سال 2006 با خود به همراه داشت, دستاوردهایی که این جنگ به دنبال داشت, همچنان وجود دارند و حتی با گذشت زمان مستحکم و تثبیت شده اند.
به همین منظور شاهد یکی از ثمرات این دستاوردها هستیم و آن اینکه لبنان از سال 2006 تا به امروز در امنیت به سر می برد و این امنیت از جانب آمریکا یا سازمان ملل متحد یا شورای امنیت سازمان ملل متحد و دیگر نهادها و سازمان های بین المللی نیست. امنیت در لبنان, در مرزهای جنوبی کشور, (البته به استثنای برخی حوادث و اتفاقات) دستاورد لبنانی و نتیجه وحدت , مقاومت, مردم, ارتش, اراده و خون شهدای لبنان است.
امروز اسرائیل مهم ترین عنوانی که استفاده می کند موازنه و نیروی بازدارنده است. بازدارنده با کی؟ بازدارنده میان لبنان و رژیم صهیونیستی و به صورت دقیق تر میان مقاومت مردمی با حکومتی که خود را قدرت برتر منطقه می خواند و این دستاورد بزرگی است.
این روند از سال 2006 تا به الان مانعی در برابر اسرائیل برای تجاوز به لبنان بوده است, این نکته ای است که اسرائیلی ها, اعم از مقامات سیاسی, نظامی, حزبی و رسانه ای بدان اعتراف کرده اند. البته در سطح ژنرال ها این اعترافات معمولا برای دوران پس از بازنشستگی است که آزادتر می شوند و می توانند آنچه را که در قلبشان می گذرد بیان کنند.
در هر حال این موضوع امروز عیان است, به همین منظور وقتی گفته می شود پس از جنگ سال 2006 و معادلات ناشی از آن, دشمن برای هر اقدام تجاوزکارانه علیه لبنان, همه جوانب را به سختی می سنجد و محاسبه می کند, اشاره به نکته ای است که هر روز روشن تر می شود و انشاء الله آمار آن را با ارقام ارائه خواهم کرد.
مجری: با گذشت سیزده سال از آن پیروزی, چه چیزی برای مقاومت عوض شد؟ البته جنابعالی این موضوع را در جاهای مختلف بیان کردید, اما برخی از فشارها, تحریم ها و مجازات ها را شاهد بوده ایم, آیا می توان گفت هنوز مقاومت, قدرتمندتر از هر زمانی است, آیا این معادله تغییر نیافت؟
دبیر کل حزب الله: به خواست و لطف الهی, مقاومت با وجود تحریم ها و مجازات ها, همچنان قوی تر از هر دوره ای است, در سیزده سال گذشته مقاومت به طرز قابل توجهی توسعه یافته و پیشرفت کرده است, این پیشرفت هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی مصداق دارد. این هم نکته ای است که اسرائیل بدان اعتراف می کند و بارها درباره آن سخن گفته است.
متاسفانه باید همواره به این مسئله اشاره کنم (به اعتراف اسرائیل درباره توسعه مقاومت و دیگر موضوعات) به این دلیل که برخی افراد, همچون اسرائیلی ها, بیش از آنکه به حرف رهبران مقاومت اعتماد کنند به اظهارات و ارزیابی های اسرائیل اعتماد می کنند. در سیزده سال گذشته ما در زمینه توانمندی نیروی انسانی رشد کرده ایم که مهم ترین عامل به شمار می آید, انسان مجاهد و جان نثار در راه خداوند متعال عامل مهمی است. رشد توانمندی انسانی ما در این مدت بسیار زیاد بوده و با هیچ زمانی قابل قیاس نیست.
مجری: یعنی آمار نیروهای انسانی مضاعف شد؟
دبیر کل حزب الله: نه, چند برابر شده است, توانمندی هجومی ما در دو بعد پرورش نیروی هجومی و اقدامات میدانی, که اتفاقات سوریه نمونه آن است رشد داشت, ما در سال 2006 در زمینه توانمندی هجومی, قدرت محدودی داشتیم و بیشتر توانمندی هایمان دفاعی بود, این موضوع حتی در سطح نیروهای پیاده ما نیز مصداق داشت, اما امروز به قدرت هجومی در سطح نیروهای پیاده مجهزیم, ضمن این که این نیروها به تسلیحات پیشرفته و ممتاز مجهزند. این توانمندی در همه زمینه ها حتی در بعد ایمان, عقیده, شجاعت, تجربه, اراده, آموزش و ... مشاهده می شود.
مثلا به جز بسیج عمومی و یگان های نظامی, نیروی رضوان و سپاه عباس را داریم که تعداد نیروهایشان بسیار زیاد است, این نیروها از افراد متخصص در عملیات هجومی و مجهز به تجربه تشکیل شده اند اما در سال 2006 چنین نیروهایی در اختیار نداشتیم. قدرت موشکی ما نیز افزایش یافت, این افزایش هم در بعد کمی و هم در بعد کیفی است, از نظر کمی اصلا با آنچه سال 2006 داشتیم قابل قیاس نیست, در بعد کیفی هم به موشک های دقیق مجهز شدیم که بارها در این زمینه اسرائیل و آمریکا ابراز نگرانی کرده اند و همین اتفاق درک موضوع را آسان تر می کند.
همچنین به توانمندی پهپادی مجهز شده ایم, پهپادها امروز در محاسبات نظامی جایگاه قابل توجهی دارند, البته در سال 2006 هم در این زمینه تلاشهایی داشتیم اما داشته های ما بسیار ناچیز بود حتی ما پس از آن نیز در مراحل آغازین تاسیس یگان پهپادی بودیم. در زمینه های دیگر مثل حوزه اطلاعاتی از هر زمانی پیشرفته تریم, در میزان سلاح, توسعه قابل توجهی داشتیم و حتی در این زمینه تسلیحاتی داریم که می تواند سبب غافلگیری دیگران شود.
در نتیجه مقاومت در همه زمینه ها, در زمین, دریا و هوا, در بعد کمی, کیفی, تجربی , آموزشی, آمادگی و از همه مهم تر, در بعد ایمانی اعم از یقین به پیروزی الهی, اعتماد و توکل به خدا و آمادگی برای جانفشانی, توسعه یافته است به همین منظور امروز آنچه یقین است اینکه همه مقامات اسرائیلی بیش از هر زمانی از این مقاومت می هراسند و بیش از هر زمانی به این مقاومت توجه می کنند.
مجری: جناب سید, شما همچنان یک نقطه ضعف دارید و آن اینکه روشن نکردید به موشک ها یا ضد هوایی هایی که می توانند هواپیماهای اسرائیلی را که همچنان به حریم ما تجاوز می کنند, هدف قرار دهند,مجهزید یا نه؟
دبیر کل حزب الله: این موضوع از موضوعاتی است که درباره آن ابهامات سازنده وجود دارد, پاسخ هم می تواند مثبت باشد هم منفی.
مجری: در مقابل، دشمن توانمندی هایش را افزایش داد و به نوعی, از شکست های سال 2006 درس گرفته است, آیا به این نکته توجه دارید که اسرائیل هم خود را تقویت و تجهیز کرده و به مراتب قوی تر از اسرائیل سال 2006 شده است؟
دبیر کل حزب الله: درست است, ما به امکانات آنان توجه داریم و در عین حال به نقاط ضعف, کمبودها و عیوبشان هم توجه داریم. نتایج تلاش کمیسیون وینوگراد, سر و صدا کرده بود, همچنین کمیته های تخصصی دیگری در ارتش و دیگر نهادهای اسرائیل هم تلاش داشتند تا به شیوه فنی و تخصصی مشکلات را بررسی و حل کنند.
اما آنچه اسرائیل - البته رژیم غاصب, اینکه می گویم اسرائیل از باب تسامح است زیرا اسرائیل را به عنوان یک کشور به رسمیت نمی شناسیم- آنچه سبب شد اسرائیل از عمق آسیب ببیند, یعنی به گونه ای آسیب ببیند که امکان ترمیم آن فراهم نیست, ضربه ای بود که بر اعتماد به ارتش, اعتماد فرماندهان ارتش به نیروهای تحت فرمان, اعتماد سربازان به افسران, اعتماد مردم به ارتش, اعتماد مقامات سیاسی به فرماندهان نظامی و اعتماد فرماندهان نظامی به مقامات سیاسی وارد شد.
در چنین شرایطی ترمیم و اعتمادسازی کار ساده ای نیست, مقصود از اعتماد, اطمینان و ثبات است که در سطحی قابل توجه آسیب دید, پس از جنگ سال 2006 هر کاری که دشمن برای ترمیم این نقیصه و برای اعتماد سازی انجام داد نتیجه بخش نبود و این به برکت پایداری و مقاومت در نوار غزه بوده است. زیرا آنان در سال 2014 و زمان های مختلف دیگر هم نتوانستند این بی اعتمادی ها را ترمیم کنند.
مورد دیگری که جنگ سال 2006 به دنبال داشت افشای سستی و ضعف در جبهه داخلی رژیم بود. زیرا جبهه داخلی تا قبل از آن همواره از شعله جنگ ها فاصله داشته و دور بوده اند, جنگ ها معمولا در اراضی ما یعنی لبنان, یا سوریه یا مصر بود در اراضی فلسطین که آنان غصب کرده اند جنگی نبود, اما درسال 2006 دامنه جنگ به سرزمین دشمن رسید و شعله جنگ را به جبهه داخلی آنان کشاند. الان مقاومت در توانمندی برای هدف قرار دادن جبهه داخلی, قوی تر از هر دوره ای است, آنان پس از سال 2006 یعنی در سال های 2007 و 2008 رزمایش هایی را در حوزه جبهه داخلی برگزار کردند که نام «نقطه تحول یک, دو , سه , چهار, پنج و ...» بر آن نهادند.
هر سال رزمایش آنها گسترده تر شد تا آنکه در کل اراضی رژیم در جبهه داخلی به اجرا گذاشته شد. نتیجه چه بود؟ ژنرال های عالی رتبه رژیم بارها گفتند جبهه داخلی برای جنگ آمادگی ندارد. حال پس از سیزده سال همچنان برای جنگ آمادگی ندارند. به اعتراف فرماندهان اسرائیلی از سال 2006 تا به امروز, نیروهای زمینی آنها در قدرت و توانمندی پسرفت داشته اند, البته اینگونه نیست که ما آنان را جدی نگیریم.
اسرائیل و کل دنیا می دانند که نیروی هوایی بدون نیروی زمینی و بدون عملیات گسترده زمینی قادر نیست سرنوشت جنگ را مشخص کند, اگر چه ممکن است اینجا و آنجا را ویران کند اما نمی تواند معادلات را تغییر دهد در نتیجه این مورد هم از مولفه های منفی برای آنان به شمار می آید, در این سیزده سال هم این نقیصه نه تنها برطرف نشد بلکه بیشتر شد, بحران بی اعتمادی ناشی از تحولات سال 2006 و پس از آن نتیجه شکست در برابر غزه, این مشکل را عمق داد تا سستی و ضعف نیروی زمینی و جبهه داخلی بیشتر شود.
همین روز گذشته بود که گفتند, با وجود تمام تلاش ها, اگر اراضی رژیم از جهات مختلف مورد هجوم قرار بگیرد ما توانایی اسکان دو میلیون آواره را نداریم- مقصود در داخل فلسطین اشغالی است- حال چه برسد به نه میلیون نفر. البته هم زمان این نکته را هم منکر نمی شویم که در سیزده سال گذشته آنان در زمینه های آموزش, رزمایش, دستیابی به فناوری ها و تسلیحات پیشرفته فعال بودند اما موضوع اصلی در رویارویی با دشمن صهیونیستی, دارایی های تسلیحاتی نیست چون آنان در جنگ 2006 هم انبارهای تسلیحاتی بسیار گسترده ای داشتند.
مجری: با این حال مقامات رژیم همواره تهدید می کنند اگر جنگی رخ دهد لبنان را به عصر حجر باز می گردانند, استنادشان هم به بانک اطلاعاتی خودشان است, حال اگر خدای ناخواسته جنگی رخ دهد اوضاع دشمن چه خواهد بود, اهدافی که در تیررس موشک های شماست در چه سطحی است؟
دبیر کل حزب الله: باید به این نکته اشاره کنم که استفاده اسرائیلی ها از این ادبیات, که لبنان را به عصر حجر باز می گردانیم(خنده دار است), معمولا مردم می گویند آنان را پنجاه سال قبل باز می گردانیم, لبنانی ها انسان های نکته سنجی هستند, اینگونه سخن گفتن ناشی از سبک شمردن لبنان است, اما اگر جنگی شود ما چه خواهیم کرد؟ نمی گویم آنان را به چه عصری برمی گردانیم زیرا اصلا در سال های قبل از 1948 موجودیتی نداشتند.
پس آنان و شهرک نشینانشان را به کجا خواهیم برد؟ ما درباره شهروندان عادی صحبت نمی کنیم بلکه سخن ما درباره اشغالگران, شهرک نشینان و متجاوزان است, - به این نکته اشاره می کنم تا نگویند سید غیر نظامیان را تهدید کرده است- در سال 2006 در بنت جبیل(در سخنانش با اشتباه سال 2000 می گوید) به نکته ای اشاره کرده بودم و آن اینکه اسرائیل سست تر از لانه عنکبوت است, پس از سیزده سال اعتقادم به این موضوع بیشتر شد و برایم آشکار شد که آنان به مراتب بدتر از آنچه که گفته بودم هستند.
این باور من است, باوری که با ارقام و آمار همراه است, با توجه به اهمیت این موضوع نقشه ای را همراه آوردم, ( نقشه را به دست می گیرد) در این نقشه در سمت راست فلسطین اشغالی را می بینید, در سمت چپ رژیم غاصب فلسطین که امروز خود را اسرائیل می خواند دیده می شود, بخش سفید در اینجا کرانه باختری است, این پایین هم نوار غزه است, اگر بخواهیم نگاهی به کل این منطقه داشته باشیم, اینجا جولان است, اینجا شمال و اینجا هم جنوب است, بخش جنوبی فلسطین اشغالی, مساحت بزرگ تری است, در جنوب آنچه مهم است اینجا-بئر السبع- و اینجا_ایلات- است در میان این دو منطقه چیزهای مهمی دیده نمی شود بلکه فقط شهرک های کوچکی جای گرفته اند, بخشی از این شهرک ها هم در اطراف نوار غزه قرار دارند.
با این حساب جنوب تقریبا خارج از اهداف ما جای دارد, البته مقاومت این قدرت را دارد که تمامی این منطقه جغرافیایی را تا ایلات هدف قرار دهد, اینکه ما می گفتیم حیفا و پس از حیفا یعنی تل آویو, حال می گوییم پس از تل آویو و پس از ایلات. با این حساب جنوب را رها کنیم. هر منطقه ای از شمال, از هر منطقه ای در لبنان, در تیررس ماست, تمامی اطلاعات لازم از اهدافی که در اینجا جمع شده اند,اعم از نظامی, امنیتی,فناوری, اقتصادی, صنعتی و ..., در اختیار ماست. نقطه مهم در این بخش, این نوار ساحلی است, من این نقشه را در برابر مردم گرفتم تا بدانند اسرائیل سست تر از خانه عنکبوت است.
اگر این نوار ساحلی را در نظر بگیریم, این بخش, جزئی کوچک از تمامی اراضی رژیم است, حال به مستطیل این طرف نقشه نگاه کنید, اگر از اینجا-نتانیا- در نظر بگیریم و پایین بیاییم و به آخر اشدود یا اسدود برسیم, مسیری حدود شصت تا هفتاد کیلومتر است, در نقطه عرضی, در این جا مسافت چهارده کیلومتری داریم, اما عرض منطقه در این نقطه, بیست کیلومتر است, یعنی از نتانیا تا اشدود با طول شصت کیلومتر و عمق(عرض) بیست کیلومتر, اهداف مورد نظر ماست, اول اینکه بخش اعظمی از شهرک نشینان اسرائیلی در این منطقه ساکن هستند, بر اساس آمار این آمار نیم یا بیش از نیمی از شهرک نشینان را شامل می شود.
این مربع در مرکز این مستطیل, حدود هزار و دویست کیلومتر مربع است, یعنی یک فضای کوچکی است, در نتیجه نمی گوییم با کشوری بزرگ یا در مساحتی بزرگ می جنگیم, در قلب این مستطیل تمامی مراکز اساسی و عمومی جای گرفته است, مرکز استقرار کابینه, دفاتر وزارتخانه ها, وزارت جنگ, فرماندهی ارتش, ریاست ستاد مشترک, فرودگاه بین المللی بن گوریون, فرودگاه های داخلی, پایگاه های نیروی هوایی, تاسیسات نظامی با انبار سلاح های غیر متعارف, کارخانجات پتروشیمی, تاسیسات هسته ای, بندرهای تل آویو و اسدود, کارخانجات صنایع جنگی, مجتمع های صنایع مدنی, مراکز اصلی تجاری, مراکز اصلی مالی, ایستگاه های تولید برق, مراکز تقویت انرژی برق, مراکز پمپاژ گاز, مراکز تصفیه آب و... در این منطقه قرار دارند, پالایشگاه های نفت, تانکرهای ذخیره نفت و به طور کلی نود درصد مراکز در این منطقه قرار دارند.
حال تصور کنید, مقاومت هم به توان موشکی مجهز است, مثلا هزاران, یا ده ها هزار موشک به سمت این منطقه تنظیم شود, نیازی نیست به جنوب فلسطین یا مناطق دیگر مشغول شویم , بلکه کافی است به جای توجه به تمام مناطق شمال, به همین نواری که اشاره کردم متمرکز شویم, آیا رژیم توان مقاومت و تحمل دارد؟ عصر حجر در اینجا نهفته است, اینجاست که بازگشت به عصر حجر معنی می دهد. ما پیش از این درباره ذخایر آمونیاک در حیفا گفتیم, آنان چه کردند؟ البته تلاش کردند مشکل را حل کنند اما راهکاری نیست.
من در یکی از سخنرانی هایم گفته بودم ما هم سلاح هسته ای در اختیار داریم, و آن مخازن آمونیاک در حیفاست, کافیست یک موشک یا دو موشک به آنجا روانه کنیم, حال اسرائیلی ها تصور کنند این موشک ها به انبارهای آمونیاک در حیفا برخورد کند, ده ها هزار نفر کشته و ده ها هزار نفر زخمی می شوند, امکانات زندگی در این منطقه نابود می شود, من درباره عملیات الجلیل یا درباره نیروی زمینی صحبت نمی کنم, سخن من درباره نفوذ به سرزمین فلسطین عزیز نیست.
سخنم فقط از آتش است, روزی که درباره آن سخن می گویم برای ما قابل دسترسی است. به همین منظور هم آنان و هم ما می دانیم که در این منطقه کارخانجات شیمیایی, پتروشیمی, نیروگاه های هسته ای قرار دارد و همه این مناطق هم در تیررس موشک های ماست و می توانیم آنها را هدف قرار دهیم. رژیمی این چنینی امروز از سر اجبار دم از جنگ با لبنان می زند, در سیزده سال گذشته هم سخنانی سر دادند, از ممنوعیت توسعه موشکی گفتند اما موشک های ما توسعه یافت, از ممنوعیت دستیابی به موشک های دقیق گفتند اما به موشک های دقیق مجهز شدیم, از ممنوعیت دستیابی به تسلیحاتی گفتند که موازنه قدرت را به هم می ریزد اما به چنین سلاحی دست یافتیم, و از ممنوعات دیگری گفتند که آنها هم اتفاق افتاد.
آنان برای آنکه گزینه های دیگری داشته باشند تلاش می کنند, اما نه تنها از جنگ علیه لبنان, بلکه از هدف قرار دادن یک مرکز نظامی در لبنان یا انجام عملیات هوایی علیه لبنان, پرهیز کردند, چرا؟ از چه کسی می هراسند؟ از ترامپ, از اروپا, از اتحادیه عرب, از چه کسی؟ از این می ترسند که امروز مقاومت این قدرت را دارد که همه کارهایی را که گفته است عملی سازد.
مجری: اگر بخواهیم مختصر بگوییم یعنی اینکه حزب الله این توانایی را دارد که در عمق اسرائیل, انهدام کامل به راه بیندازد.
دبیر کل حزب الله: به این نکته اشاره کنم که واژه ای را نمی یابم که بتواند شرایط را وصف کند, آنچه شما گفتید پایین ترین نوع تعبیر است. من مبالغه گویی نمی کنم, برایم مهم نیست که در این میان برخی از عربها حرفم را می پذیرند یا نه؟ آنچه برای من مهم است اینکه اسرائیلی ها به خوبی این موارد را می دانند, اینگونه نیست که با استناد به سخنانم بگویند سید اسراری را فاش ساخته است, آنچه را که اسرائیلی ها نمی دانند فاش نمی کنم.
من چیزهای را می گویم که وعده دادم هر آنچه را که اینجا گفته ام اسرائیلی ها هم می دانند, به همین دلیل از سال 2006 تا به امروز تمامی سخنان و اظهار نظرهای آنان, حتی در کنفرانس هرتزیلیا, اسرائیل- حزب الله, اسرائیل- حزب الله و ... بود, چرا آنان تا این حد نگران حزب الله هستند؟
مجری: در روزنامه تایمز اسرائیل آمده است, حزب الله طرح سری و بزرگی برای نفوذ در الجلیل در سر دارد تا با این کار, موضوع تونل هایی را که ارتش اسرائیل شناسایی کرده است تلافی کند. این روزنامه نوشت, با توجه به شناسایی تونل ها, این احتمال وجود دارد که ماموریت یگان رضوان این باشد که هزاران جنگجو را در زمان واحد, از چندین نقطه, هم زمان با گلوله باران گسترده مناطق مرزی و استفاده از پهپادهایی که اطلاعاتی را برای آنان می فرستند, وارد اسرائیل کند و هم زمان انفجارهایی را علیه پایگاه های اسرائیلی به اجرا در آورد. آیا این طرح درست است؟
دبیرکل حزب الله: این یکی از سناریوهای منطقی, قابل تصور و ممکن است, اما برادران ما حرفه ای هستند و از تجربه و آموزش کافی در این زمینه بهره مندند, در نتیجه برنامه آنان فراتر از این سناریو است.
مجری: یعنی اصل نفوذ به الجلیل پابرجاست؟
دبیرکل حزب الله: این بخشی از نقشه جنگ است, ما برنامه ریزی می کنیم و خود را برای عملی کردن آنچه که برنامه ریزی شد مجهز می کنیم, در روز جنگ هم تصمیم گیری می شود که کدام بخش برنامه عملی شود.
مجری: شما تا به الان پیوسته اظهار داشتید«در صورت وقوع جنگ» یعنی جنابعالی وقوع جنگ را بعید می دانید؟
دبیر کل حزب الله: به دلیل وجود قدرت بازدارنده همچنان وقوع جنگ را بعید می دانم, بعید است اسرائیل در گام اول به جنگی اینگونه وارد شود, این نکته ای است که در تمامی کنفرانس هایشان هم شنیده می شود, آنان همچنان در این موضوع که اگر جنگی رخ دهد آیا به پیروزیشان منجر می شود تردید دارند.
آنان می دانند ورود به جنگ با لبنان, فارغ از ویرانی هایی که هر جنگی در پی دارد, مشخص نیست که چه چیزی برایشان در پی خواهد داشت؟ هر جنگ دیگری, یعنی جنگی فراتر از جنگ 2006, اسرائیل را در لبه پرتگاه و در آستانه نابودی قرار خواهد داد, آنان می دانند اگر در چنین جنگی پیروزی بزرگ, قاطع و سریع به دست نیاورند, در لبه پرتگاه خواهند بود.
مجری: تا چه حدی لبنانی که با مشکلات اقتصادی و مالی روبروست می تواند تبعات جنگ را تحمل کند؟
دبیر کل حزب الله: راهبرد ما راهبرد جنگ کلاسیک نیست, ما جنبش مقاومت هستیم و اهداف مشخصی را پیگیری می کنیم.
سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله لبنان در ادامه مصاحبه شبکه تلویزیونی المنار با وی گفت معامله قرن ( توطئه جدید آمریکا و صهیونیسم علیه آرمان فلسطین) شکست خورده است.
مجری در ادامه مصاحبه پرسید: دشمن چنین فکر می کند موفقیتش در هدف قرار دادن شخص شما -خدای ناکرده- می تواند یک ضربه سهمگین به پیکره حزب الله باشد بنابراین تا چه اندازه ای آینده حزب الله و سلاح آن به شخص شما مرتبط است؟
سید حسن نصرالله: حزب الله هر روز مطمئن تر می شود که به شخص وابسته نیست. از زمان تأسیسش نیز وجودش به شخص مرتبط و قائم نبوده است به همین سبب شماری شهید شدند شماری از این حزب خارج شدند و دیگرانی باقیمانده اند و حزب الله تأثیر نپذیرفته است. خون شهیدان به این روند، جان تازه ای می دهد. شهادت سید عباس موسوی رحمت الله دبیرکل (سابق) حزب الله که استاد و دوست من بود و شهادت فرماندهانی مانند حاج عماد به این حزب جان تازه ای داده اند. حزب الله و مقاومت به شخص مرتبط نیستند و یک نهاد هست و به عنوان یک نهاد نیز فعالیت می کند به همین سبب یکی از دلایل قدرت حزب الله لبنان نیز رشد و ترقی اش در زمینه های متعدد است. حزب الله یک نهاد است که در آن مؤسسات و مسئولان و رهبرانی حضور دارند که من یکی از آنها هستم. طبیعتا اعتماد و دوستی و محبت و انضباط و اطاعت و پیروی از موارد مثبت است اما هر شخصی، تأثیرگذاری خاص خودش را دارد اما به نظر من دشمن به حذف افراد دل بسته است اما با این دل بستگی و چنین امیدی نمی توان پیروزی کسب کرد. خون شهیدان به خصوص در لحظات رویارویی باعث می شود انگیزه همه رزمندگان به شدت افزایش یابد و باعث می شود آنان بیش از پیش به مسیر خود ادامه دهند و موجب می شود فرماندهان و رهبران مقاومت در مسیر اهداف خودشان حرکت کنند. ما از این بابت نگران نیستیم. من و دیگر اعضای حزب الله وظیفه داریم احتیاط را رعایت کنیم تا شکار ساده ای برای دشمن نباشیم اما پیروزیمان را به اینگونه موارد گره نمی زنیم.
مجری: بنابراین جنابعالی در توانایی برای کسب پیروزی قاطعانه اگر نبرد بزرگی رخ دهد مطمئن هستید؟
سید حسن نصرالله: من با توجه به همه موازنه ها انشاء الله یقین دارم که چنین می شود. با توجه به موازنه های ایمانی که وعده خدای عز و جل است خداوند فرموده است اگر خدا را یاری کنید شما را یاری می کند و شما را ثابت قدم می کند . اینکه خدا را یاری کنید یعنی چه؟ بنابراین این آرمان، آرمان بر حقی است. اگر در سراسر کره زمین بگردید آرمانی برحق و روشن و شفاف مانند روز روشن که از نظر شرعی و دینی و تمدن و اخلاق و انسانی و حقوقی و قانون بین الملل و بر اساس همه تعابیر، روشن و واضح است؛ مانند این آرمان پیدا نمی کنید. این آرمان نیز نبرد با این دشمن است که سرزمین ما را اشغال کرده است و به مقدسات ما در فلسطین و منطقه توهین می کند. بنابراین آرمان برحقی داریم و ما از این آرمان حمایت می کنیم و از ملت لبنان و ملت فلسطین و ملتهای منطقه که ملتهای مظلوم و ستمدیده ای هستند حمایت می کنیم. ما از ستمدیدگان حمایت می کنیم و آماده فداکاری و جانفشانی هستیم. از امکانات بهره می گیریم و طراحی می کنیم و مؤلفه های قدرت را جمع می کنیم و روحیه عالی فداکاری و جانفشانی داریم و همه این ها در راه خداست. در جنگ ژوئیه سال 2006 میلادی و تاریخ مقاومت و مقاومت کنونی نیز جنبه روحی و عقیدتی و ایمانی حاکم بوده است. ما برای قدرت و بهره دنیوی نمی جنگیم و با کسی بر سر قدرت رقابت نمی کنیم و دنبال مدح و تمجید و شعرگویی درباره خودمان نیستیم اگرچه از کسانی که سپاسگزارند و تمجید می کنند قدردان هستیم اما ما همه این کارها را برای خدا و رضایت او می کنیم. جمله ای از برادرمان و دوستمان آقای عبد الملک بدر الدین الحوثی شنیدم که شاهزاده محمد بن سلمان را مخاطب قرار داده و گفته است اگر آمریکا و اروپا و اکثر کشورهای عربی و کشورها و ناوها و ارتش ها و تسلیحات هوایی و فناوری جهان و پول و نفت و رسانه ها در برابر این ملت مجاهد و مظلوم با تو باشند بدان که باز می بازی و ما می بریم و بدان که خداوند با ماست و با تو نیست. این جمله بسیار زیباست.
مجری: چه کسی در مسجد الاقصی در قدس نماز خواهد خواند؟ جنابعالی یا فرزندانت یا نوه هایت؟
پاسخ سید حسن نصرالله: اولا عمر دست خدای سبحان است اگر این جنبه را کنار بگذاریم من بر اساس منطق و زمان و تحولات منطقه و جهان می گویم من از کسانی هستم که خیلی امیدوارم در قدس نماز بگزارم. من بر اساس منطق این را می گویم و بر اساس علم غیب هم نمی نگویم زیرا علم غیب نمی دانم. مشکل در مردم عرب نیست بلکه مشکل آنجاست که برخی نظامهای عربی از اسرائیل حمایت می کنند. این رژیم بر دو معادله تشکیل شده و بر اساس قدرت ذاتی خودش تشکیل نشده است. معادله اول حمایتهای غرب و آمریکاست و معادله دوم نیز ذلت و خواری اعراب است. در ژوئیه سال 2006 میلادی به اعراب گفتیم کمک نمی کنید که هیچ حداقل مانع ما هم نشوید. اعراب علیه ملت فلسطین و فلسطینیان و جنبشهای مقاومت توطئه نکنند آنان توطئه می کنند تشویق می کنند و مجازات می کنند. در بیشتر کشورهای عربی اگر بخواهند برای براداران فلسطینی و ملت فلسطین و گروههای مقاومت فلسطینی و نه برای حزب الله ، پول جمع آوری کنند زندانی می شوند و تنها به مصادره پولهایشان بسنده نمی کنند بلکه زندانی هم می کنند. علیه مقاومت توطئه نکنند بلکه بی طرف بمانند. اسرائیل امروز فقط با حمایتهای آمریکا باقی مانده است حتی آمریکا نیز در صورتی که مقاومت اراده کند و آمادگی پیدا کند نمی تواند از آن سوی اقیانوسها بیاید و از رژیمی که دارای قدرت ذاتی نیست حمایت کند. اگر عامل دوم -اعراب- را کنار بگذاریم و محور مقاومت را فعال کنیم اسرائیل نمی تواند بماند.
مجری: رسانه ها در جنگ ژوئیه و جنگهای دیگر با اسرائیل به خصوص رسانه های مقاومت نقش مهمی داشتند نظر شما درباره نقش رسانه ها به خصوص با توجه به تلاشها برای جلوگیری از فعالیت رسانه های مقاومت مانند آنچه برای المنار رخ داد چیست؟
سید حسن نصرالله: همگان درباره نقش رسانه ها در همه چیز مانند نبرد و سیاست و اقتصاد و تجارت و صنعت و همه چیز آگاه هستند. رسانه ها امروز یک عامل اساسی و بسیار مؤثر در ساختن پیروزی هستند و رسانه ها فقط پوشش خبری نمی دهند. بلکه رسانه ها خودشان حادثه ساز و خبرسازند. رسانه های مقاومت با وجود آنکه امکاناتشان از نظر مالی و تجهیزاتی ناچیز است اما تأثیرگذاری آنها بالاست و دلیلش نیز اخلاص دست اندرکاران در این رسانه ها و صداقت آنهاست. اگر سالانه صدها میلیون دلار هزینه کنی اگر صداقت نباشد تأثیرگذاری نخواهد داشت. صداقت رسانه های مقاومت از جمله تلویزیون المنار و رادیو نور و این نهادها که با ما ارتباط مستقیم دارند طبیعی است که هدف قرار بگیرند. مهم آن است که براداران و خواهران به کارشان ادامه دهند و ایمان و باور داشته باشند که کارشان بسیار تأثیر گذار است. هر قدر هم که در محاصره باشیم می توانیم بر این محاصره غلبه کنیم و آن را درهم بشکنیم و باید این نقش ادامه یابد.
مجری المنار: به معامله قرن منتقل شویم. معامله قرن به کجا می رود؟ آیا میلیاردها دلاری که داماد رئیس جمهور آمریکا در نظر گرفته است می تواند معامله قرن را به راه بیندازد؟
سیدحسن نصر الله: من و برادرانمان ایمان داریم که معامله قرن شکست خورده است، به این هم اطمینان دارم. دلیلش آن است که خود این معامله قرن مؤلفه های موفقیت را ندارد بلکه بر عکس مجموعه عواملی وجود دارد که خود این معامله قرن را از داخل متلاشی می کند و نمی گذارد روی پای خودش بایستد. مهم ترین عامل اساسی که مانع موفقیت آن است موضوع قدس است که از موضوعات دیگر مهم تر است شاید در بدترین احتمالات - من نمی گویم در میان فلسطینیان چنین کسانی وجود دارند- اما بر اساس بدترین احتمالات شاید در میان فلسطینیان یا اعراب یا مسلمانان در جهان یا کشورها یا دولتها یا رهبران کسانی را پیدا کنی که راهکار نامناسبی برای آوارگان یا اراضی یا کشور فلسطین یا حاکمیت یا هر چیز دیگری یا محله های شرق قدس پیدا کند اما هیچ فلسطینی و هیچ عرب یا مسلمانی در جهان پیدا نمی کنی که با معامله ای موافقت کند که در آن مقدسات اسلامی و مسیحی را به اسرائیل بدهد. همه ما به یاد می آوریم در آخرین مذاکراتی که با یاسر عرفات رئیس فقید (تشکیلات خودگردان فلسطینی) انجام شد او گفت برخی از محله های شرق قدس را می دهد اما مسجدالاقصی چه زمین آن چه بالای آن برای ماست. این یک نقطه ضعف اساسی است. آمریکای مستکبر که حماقت می کند تیر خلاص را به معامله قرن زد آن هم زمانی بود که ترامپ قدس را پایتخت ابدی اسرائیل اعلام کرد و سفارت آمریکا را به قدس انتقال داد. معامله قرن از همان جا پایان یافت. همه این تلاشها برای احیای این مرده است. به نظر من این موضوع همان روز پایان یافت. تلاشهایی می شود این مرده را با استفاده از برخی رهبران و حکومتهای عربی و تطمیع مالی و خستگی برخی فلسطینیان و محاصره فلسطینیان احیا کنند اما معتقدم به نتیجه نخواهند رسید که عوامل متعددی دارد. اولا فلسطینیان متحد هستند همه فلسطینیان و همه ملت فلسطین در داخل و خارج متحدند تشکیلات خودگردان فلسطین و سازمان آزادیبخش فلسطین و فتح و گروههای فلسطینی همه و همه متحدند. اگر فلسطینیان امضا نکنند اما همه جهانیان امضا کنند این معامله اجرا نخواهد شد. دوم پایداری و ایستادگی ایران. ایران در همه این سالها ایستادگی کرده است. من درباره ایران می گویم که جمهوری اسلامی ایران نه از نظر سیاسی و معنوی بلکه از نظر امکانات و لجستیک و نظامی تقریبا تنها حامی فلسطینیان است. سوم پیروزی در سوریه؛ اگر چه پیروزی نهایی به دست نیامده است اما طرح آنان در سوریه شکست خورده است. برخی از رهبران مخالفان سوری پس از آنکه پیروز نشدند به تل آویو رفتند و در رسانه های اسرائیلی ظاهر شدند و گفتند جولان به اسرائیل داده شود یا آنکه اسرائیل به مدت نود و نه سال بر جولان مالکیت پیدا کند. اگر آنان در سوریه پیروز می شدند معامله قرن به نتیجه می رسید. خونهایی که در سوریه ریخته شد کسانی که در سوریه از محور مقاومت و در صدر آنان ارتش عربی سوریه شهید شدند باعث شدند که معامله قرن اجرا نشود. پیروزی در عراق نیز از عوامل شکست معامله قرن است. عراق امروز جزء محور مقاومت است و می جنگد و در مقابله با معامله قرن نیز موضع متمایزی دارد. یمن که درود خداوند بر یمن باد. محمد بن سلمان اگر می توانست در یمن دو یا سه ماه پیروز شود صدها ماهواره عربی با او همنوا می شدند و آن را پیروزی تاریخی می خواندند و بن سلمان را شاهزاده تاریخی و جنگجو و شجاع و حامی حرمین شریفین توصیف می کردند و شورای علمای ارشد سعودی نیز از او حمایت می کرد و صدها میلیارد به فلسطینیان می دادند و به ضرب زور و پول و تطمیع و تهدید، معامله قرن را تحمیل می کردند و این چیزی است که بن سلمان به ترامپ تعهد داده بود. امروز بن سلمان یک آدم بیچاره ای است و قادر به اجرای معامله قرن نیست و این به برکت خون شهدای یمن و جانفشانی ها و مقاومت یمنی هاست. قدرت محور مقاومت در منطقه اعم از جنبشها و ملتها و افکار عمومی و ملت فلسطین و پایداری اش باعث شکست معامله قرن شده است. از طرف دیگر یک کشور عربی قدرتمندی که بار معامله قرن را به دوش بگیرد و حرکت کند وجود ندارد. انور سادات به کنست رفت. مصر یک کشور قدرتمند عربی در زمان جمال عبد الناصر بود که پیروز شده بود و قدرتمندترین ارتش عربی در منطقه بود اما انور سادات دنبال سازش رفت. امروز کدام یک از شاهان و و حکام و رؤسای جمهور عربی آشکارا می تواند جرأت کند مسئولیت معامله قرن را به عهده بگیرد و اجرا کند؟ در پنهانی آنان از معامله قرن حمایت می کنند اما آشکارا نمی توانند. شما همه نشستهای عربی و قطعنامه های بین المللی و ابتکار صلح عربی در بیروت در سال 2002 میلادی و تشکیل دو کشور را ببینید اما کسی حتی محمد بن سلمان جرأت نکرده است بگوید من از معامله قرنی که کوشنر ارائه می کند حمایت می کنم. بنابراین پیش برنده عربی ندارد در صورتی که گذشته کسی مثل انور سادات در مصر و ملک حسین در اردن پیشگام می شدند. حتی در اسلو کسی مانند یاسر عرفات با حمایتهای عربی پیشگام بود اما امروز پیشگام عربی وجود ندارد. عربستان می توانست پیشگام عربی باشد البته اگر شکستش در یمن و در سراسر منطقه نبود اما جبهه اصلی و روزانه در یمن است. بنابراین پیشگام عربی و مشتاق عربی وجود ندارد. کشورها نگران هستند مثلا اگر معامله قرن اجرا شود آیا مملکت اردن هاشمی باقی خواهد ماند؟ اگر معامله قرن اجرا شود از این خاندان چیزی باقی خواهد ماند و به آنها گفته خواهد شد شما از مکه آمده اید و بروید و مأموریتتان تمام شد و خداحافظ. این نگرانی در اردن وجود دارد. سردرگمی اسرائیل را نیز بر این موضوع بیفزایید. چیزی که بر سر انتخابات گذشته در اسرائیل آمد و موضوع دولت و فسادی که نتانیاهو با آن روبروست و بحران رهبری در رژیم صهیونیستی ؛ مجموعه ای از علل و عوامل شکست معامله قرن است. اینها حرفها و آرزوهای ما نیست اینها واقعیتها و حقایق است به همین سبب این معامله چشم اندازی ندارد. این چیزی است که مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا نیز به آن اذعان کرده است و صحبتهایش درز کرده است. در رسانه ها به نقل از کوشنر اعلام کردند کنفرانس بحرین یک کنفرانس شکست خورده بود.
مجری المنار: موضع محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی که با شدت با معامله قرن مخالفت کرد تا چه حدی شما را غافلگیر کرد؟ آیا احتمال می دهید این مرد در برابر فشارهای احتمالی برای قبول معامله قرن، ایستادگی کند؟
سید حسن نصر الله: موضع او یک غافلگیری بزرگ نبود. هیچ فلسطینی چنین پیشنهادی را نمی پذیرد دوم اینکه او با فشارهای زیادی روبروست الان همه فلسطینیان اعم از تشکیلات و فتح و ساف و همه گروههای مقاومت در غزه و همه رهبران فلسطینی در معرض تهدید و تطمیع و فشارهای زیادی قرار دارند و این فشارها ادامه خواهد یافت مگر آنکه آمریکا مأیوس شود.
مجری المنار: درباره خطر اسکان آوارگان فلسطینی در کشورهایی که اکنون آنجا هستند صحبت می کنیم. به نظر شما خطر اسکان در لبنان یا کشورهای عربی دیگر تا چه اندازه است؟
سید حسن نصر الله: این موضوع به خواست و اراده ترامپ مربوط نمی شود و گفته شود که ترامپ می خواهد فلسطینیان اسکان یابند و چنین کاری بشود. این موضوع به اراده ترامپ و کوشنر و آمریکا مربوط نمی شود این موضوع در درجه اول به اراده کشور میزبان و اراده خود فلسطینیان مربوط می شود. مانند ما در لبنان. فلسطینیان در لبنان به اتفاق آرا با اسکان شان در لبنان و دست برداشتن از اراضی شان حتی از اراضی شان در سرزمینهای اشغالی 1948 میلادی مخالفند. نسل به نسل بزرگان به فرزندانشان موضوع فرهنگ بازگشت به فلسطین اشغالی را یاد می دهند و کلیدهای خانه هایشان را در دست دارند. ملت فلسطین و آوارگان فلسطینی در لبنان متهم نیستند آنان با اسکان، آشکارا و به حق مخالفند. از طرف لبنان نیز تا الان اراده کاملی وجود دارد که با اسکان مخالفند. این به معنای آن نیست که فلسطینیان در لبنان در شرایط انسانی و اجتماعی و معیشتی فاجعه آمیزی زندگی کنند. احیانا بین این دو موضوع خلط مبحث می شود. اگر لبنانی ها در این باره اتفاق نظر داشته باشند چه کسی می تواند اسکان آوارگان را به آنان تحمیل کند؟ جناب رئیس جمهور لبنان می گوید جهان می تواند مرا له کند اما نمی تواند به زور از من امضا بگیرد. بنابراین لبنانی ها درباره این موضوع اتفاق نظر دارند و این موضوع درباره کشورهای دیگر نیز مصداق دارد. من در این خصوص نگران نیستم اما می گویم باید کاری انجام دهیم و می باید گفتگوهای لبنانی و فلسطینی انجام شود و به این دعوت کرده ام اما به این دعوت عمل نشده است زیرا مسئولان لبنانی در جای دیگری سرگرم هستند. من متهم نمی کنم که آنان به خواسته من و موضع حزب الله بی اعتنایی می کنند اما درک می کنم که آنان سرگرم مسائل دیگری هستند. اما این گفتگو لازم است تا طرحی در مقابله با اسکان مطرح شود. بله من تنها در یک موضوع نگرانم و آن به خواست و اراده لبنانی ها مربوط می شود. شاید بخواهند بگویند شما لبنانی ها از نظر اقتصادی وضع خوبی ندارید و اقتصادتان متلاشی خواهد شد و امثال این حرفها و تنها راه نجات شما در اقتصاد و زندگی در لبنان آن است که با اسکان موافقت کنید و ما هشتاد یا صد میلیارد دلار یا فلان مبلغ را می دهیم. نمی دانم چه کسی اما شاید برخی ها از این پیشنهاد آب دهانشان راه بیفتد. من سخنان برخی مسئولان لبنانی و رهبران سیاسی را شنیدم - البته به غیر از نبیه بری که مواضع او در این خصوص روشن است - گفته اند اگر همه پولهای جهان را به ما بدهند ما با اسکان موافقت نمی کنیم این یک موضع عالی است. از حزب نیروهای لبنانی گرفته تا راستگراترین و چپگراترین حزبها اتفاق نظر دارند که درباره مخالفت با اسکان اتفاق نظر داریم بنابراین کسی نمی تواند اسکان را به ما تحمیل کند.
مجری المنار: فکر نمی کنید امر تحمیل شده از اتفاق نظر لبنانی ها و مخالفت قانون اساسی لبنان با این موضوع قوی تر باشد؟
سید حسن نصر الله: اگر اراده وجود داشته باشد هیچ چیزی بالاتر از اراده ما وجود ندارد. اگر لبنانی ها اراده کنند جهانیان تسلیم می شوند همچنانکه در جنگ 2006 تسلیم شدند. در آن زمان قطعنامه بین المللی صادر شد و جنگ جهانی علیه لبنان راه انداختند. اولمرت (نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی) در حال اجرای تصمیم آمریکا برای نابودی حزب الله بود تا طرح خاورمیانه جدید اجرا شود. جنگ ژوئیه این طرح آمریکا را در سطح منطقه ای بی اثر کرد و این با اراده لبنان بود و ما به عنوان لبنانی جنگیدیم.
دبیرکل حزب الله لبنان تاکید کرد روسیه و ایران بیش از هر زمان دیگری در سوریه به یکدیگر نزدیک شده اند.
سید حسن نصرالله در ادامه مصاحبه با شبکه المنار در پاسخ به سئوالی در مورد موضع حزب الله درباره پرونده نفت و ترسیم مرزهای دریایی و زمینی لبنان با میانجی گری آمریکا گفت: ما درباره این پرونده از همان ابتدا یعنی از سال 2000 گفتیم که مسئولیت حکومت است. نه فقط در این پرونده، بلکه در هر پرونده ای که حکومت به مسئولیت خود عمل کند، ما به صندلی عقب و پشتی خواهیم رفت و در موضع حمایت و پشتیبانی قرار خواهیم داشت. این پرونده مسئولیت حکومت است و کسانی که می توانند درباره آن سخن بگویند، رئیس جمهور، نخست وزیر، رئیس مجلس و وزیر امور خارجه هستند. این مسئله روشن است که این پرونده از توجه نبیه بری رئیس مجلس برخوردار است. با توجه به نتایج اخیر به نظر می رسد این روند پیگیری با مشکل روبرو شده است. زیرا حکومت لبنان اصرار دارد که میانجی این گفتگوها یا مذاکرات غیرمستقیم، سازمان ملل باشد و آمریکا نقش حامی را ایفا کند، نه اینکه این مذاکرات در سازمان ملل برگزار شود، اما میانجی آن آمریکا باشد. به نظر می رسد این اقدام عملی نخواهد شد. اسرائیلی ها نمی خواهند سازمان ملل میانجی باشد. آنها حتی شروط ناشایستی را درباره سازمان ملل مطرح کردند و می خواهند آمریکا میانجی مذاکرات باشد. بدون شک اگر آمریکا میانجی باشد، اسرائیل نفت و مرزها را با هم خواهد گرفت. زیرا آمریکا از همان ابتدا به منافع اسرائیل پایبند است و هیچ چیز دیگری برای آن از جمله منافع لبنان اهمیت ندارد. بنابراین آمریکا از همه روابط، فشارها و ترساندن های خود برای تحقق منافع اسرائیل استفاده می کند. بر این اساس، اصرار لبنان بر این که میانجی سازمان ملل باشد دلایل راهبردی و تاکتیکی دارد. موضوع دیگری که به ترسیم مرزهای دریایی و زمینی مربوط است، آن است که بعضی کارشناسان در چند روز گذشته که با آنها در ارتباط بوده ایم، ملاحظه ای را مطرح کردند که می خواهم آن را بازگو کنم. عبارت ترسیم مرزهای زمینی، اشتباه است و چیزی به نام ترسیم مرزهای زمینی وجود ندارد، زیرا مرزهای زمینی از مدت ها قبل ترسیم شده است. فقط مسئله مزارع شبعا مطرح است که ترسیم آن هم نباید با رژیم اسرائیل، بلکه باید با سوریه صورت گیرد. ما جولان را به عنوان خاک اسرائیل به رسمیت نمی شناسیم که بگوییم می خواهیم این مرزهای جولان را با دشمن اسرائیلی ترسیم کنیم. ما مرزهای زمینی خود را داریم که اصلا ترسیم شده است. فقط تلاش فنی برای تعیین دقیق مرزها براساس نقشه های ترسیم شده قبلی است که شبیه کاری است که پس از آزادسازی در سال 2000 صورت گرفت. اما فریبکاری اسرائیل در این جا کجاست؟ آنها می خواهند در مرزهای لبنان، تبادل اراضی را عملی کنند که این کار مناسب نیست. ممکن است بگویند 100 متر از خاک لبنان را می گیریم و 500 متر در جای دیگر می دهیم. ممکن است بعضی لبنانی ها از این موضوع خرسند شوند. اما صبر کنیم، شاید آن 100 متر یک تپه مشرف باشد که از نظر نظامی و جغرافیایی بسیار مهم و حساس است و به منابع آبی و مسایل دفاعی ارتباط پیدا می کند. علاوه بر این، از نظر اصولی هم نباید تبادل اراضی را بپذیریم. با این وجود ما درباره این مسئله دخالت نمی کنیم، زیرا تصمیم گیری بر عهده حکومت است. کارشناسان این طور درباره مرزهای زمینی اظهارنظر کردند و به نظر می رسد درست هم هست. من تجربه حقوقی در این باره ندارم و کارشناسان این موضوع را بیان کردند که ترسیم مرزها وجود دارد و باید نقشه هایی را که از دهها سال پیش ترسیم شده است، اجرایی کرد. بله در دریا، مرزها ترسیم نشده است. در اینجا لبنان و به طور خاص نبیه بری اصرار دارد که ترسیم مرزهای دریایی و زمینی همزمان باشد. من تعجب کردم که شاید بعضی مقامات لبنانی، بحث هایی در این باره داشته باشند. ترسیم مرزهای دریایی از مرزهای زمینی آغاز می شود. به ویژه که ما درباره محل مرزهای زمینی اختلاف داریم. آمریکاییها و پیش از این اسرائیلی ها می گفتند که اجازه بدهید درباره بقیه بخش ها توافق کنیم و سپس این محل اختلافی را در مرزهای زمینی حل کنیم، در حالی که این محل، نقطه آغاز ترسیم مرزهای دریایی است و تا زمانی که آن مشخص نشود، ترسیم مرزهای دریایی امکان پذیر نخواهد بود. منطقی است که ابتدا درباره محل مرزها در نقطه ساحلی توافق کنیم و سپس به سراغ ترسیم مرزهای دریایی برویم. اگر محل مرزها در نقطه ساحلی مشخص نشود، به معنای آن خواهد بود که آغاز مرزهای دریایی مشخص نیست. بدون نهایی شدن مرزهای زمینی، بحث بر سر مرزهای دریایی منطقی نیست. دستک م باید نقطه ساحلی در مرزهای زمینی تعیین تکلیف شود. اسرائیلی ها با اصرار بر میانجی گری آمریکاییها و به حاشیه راندن توهین آمیز سازمان ملل، می خواهند ترسیم مرزهای دریایی و زمینی را از یکدیگر جدا کنند که بر خلاف اصول علمی و حقوقی است. من این موضوع را تشریح کردم تا افکار عمومی لبنان آگاه باشد، اما در نهایت مسئولیت این موضوع برعهده حکومت لبنان یعنی رئیس جمهور، نخست وزیر، رئیس مجلس، دولت و مجلس است، زیرا ما درباره یک موضوع حاکمیتی سخن می گوییم.
سیدحسن نصرالله در پاسخ به این سئوال که آیا پیش بینی می کنیم که لبنان بتواند از منابع نفتی و گازی خود با وجود تهدیدات و فشارهای اسرائیل استفاده کند و آیا مقاومت برای دفاع از این ثروت آمادگی دارد؟ افزود: بدون شک. حتی در منطقه ای که بر سر آن اختلاف وجود دارد؛ البته نمی گویم که می خواهم لبنان را به یک مشکل بکشانم. درباره این مسایل همواره کشمکش و جنگ اراده ها وجود دارد. ما باید درباره مناطق اختلافی بگوییم که اینجا سرزمین ماست و در این صورت، اسرائیلی ها جرات نخواهند کرد وارد آن شوند. لبنان ضعیف نیست. عده ای در لبنان که خودشان ضعیف هستند، تصور می کنند کشور ضعیف است. آنها شرایط کشور را بر اساس شرایط خود محاسبه می کنند. لبنان در معادلات امروز بسیار قوی است. اگر ما بگوییم اینجا مرزهای دریایی ماست و از شرکت ها برای سرمایه گذاری دعوت کنیم. شاید فرانسویها، چینی ها و روس ها حاضر به پذیرفتن آن نباشند. اما اگر شرکتی را پیدا نکردند که حاضر باشد در این منطقه فعالیت کند، من متعهد می شوم شرکتی را برای فعالیت در این منطقه بیاورم. من امشب متعهد می شوم که شرکتی را بیاورم که حاضر باشد در این منطقه که لبنان مدعی حاکمیت بر آن است، فعالیت کند. نفت در برابر نفت و گاز در برابر گاز. همانطور که آنها (اسرائیلی ها) نفت و گاز خود را دارند ما هم نفت و گاز خودمان را داریم. ممکن است بگویم این منطقه اختلافی است، من اصلا این سرزمین را که از آن نفت و گاز استخراج می کنند، اصلا به عنوان اسرائیل به رسمیت نمی شناسم، بلکه آن را فلسطینی و عربی می دانم. لبنانی ها نباید از هراس افکنی طرف مقابل بترسند. لبنانی ها باید به حقوق حاکمیتی خود پایبند باشند و ما گزینه های خاص خود را داریم. شرکتی که گفتم لزوما ایرانی نیست و شاید ایرانی و شاید غیر ایرانی باشد. کسانی هستند که شجاعت و آمادگی و اعتماد به نفس دارند. در برابر اسرائیل بازدارندگی ایجاد شده است. اسرائیلی ها افتخار می کنند که در برابر حزب الله بازدارندگی ایجاد کرده اند، در حالی که 70 سال است که آنها در برابر جهان عرب بازدارندگی ایجاد کرده بودند، اما امروز واقعیت آن است که در برابر خودشان بازدارندگی ایجاد شده است. اینکه توانسته اند درباره ما بازدارندگی ایجاد کنند یا نه، اجازه بدهید در آینده ببینیم، این موضوع نهایی نیست. اما همه توافق نظر دارند که در برابر اسرائیل بازدارندگی ایجاد شده است. لبنان قوی است و از این امکانات محدود و مساحت کوچک این شرایط را ایجاد کرده است. البته داستان مربوط به امکانات و مساحت کشور نیست، بلکه داستان انسان، ایمان، اراده، شجاعت، عقل، حضور او در صحنه، آمادگی او برای فداکاری، وفاداری و اخلاص اوست که این شرایط در لبنان وجود دارد. اگر از من سئوال می کردید که آیا پیگیری مسئله مرزها را به نبیه بری واگذار کرده اید؟ پاسخ می دادم که درست نیست که ما مسئله را به نبیه بری واگذار کرده ایم، زیرا او خودش صاحب این پرونده است. او با توجه به جایگاهش در مقاومت و مسئولیتش در لبنان به ویژه در جنوب و ریاست او بر مجلس و نیز با توجه به فرماندهی مشترک جنگ ژوئیه، خودش صاحب این پرونده است.
وی در پاسخ به این سئوال که آیا جنگ سوریه به آخرین فصل های خود رسیده است؟ خاطر نشان کرد: آنچه تا امروز در سوریه رخ داده است، پیروزی بزرگ برای حکومت، رهبری، ملت و ارتش سوریه است که بدون شک پیروزی بزرگی برای محور مقاومت هم هست. همچنین پیروزی بزرگی برای روسیه است. روسیه بخشی از محور مقاومت نیست. آنچه در سوریه رخ داد، شکست بزرگ و سهمگین برای طرف مقابل بود. طرف مقابل همان کسانی هستند که جنگ بین المللی علیه سوریه به راه انداخته بودند و در سال های اول، دوم و سوم کنفرانس های دوستان سوریه را با مشارکت 140 یا 120 کشور برگزار می کردند. یعنی در واقع همه جهان را بسیج کرده بودند و صدها میلیارد دلار پول و دهها هزار تن سلاح و مهمات به سوریه فرستادند و دهها و شاید صدها هزار جنگجو را از سراسر جهان به سوریه آورند. همه اقدامات آنها، امروز بر باد رفته است. حکومت سوریه تا حد زیادی شرایط عادی خود را به دست آورده و در حال گسترش سلطه خود بر کشور است. بله، هنوز پرونده های بغرنجی مانند شرق فرات و موضوع ادلب وجود دارد که حل نشده است. برای گروه های مسلح به طور اساسی فقط ادلب و بخش هایی از شمال سوریه باقی مانده است. پیشرفت در پرونده سیاسی یا راه حل سیاسی هم دیگر پرونده حل نشده است که هر کسی با توجه به خواست و شرایط خود برای حل آن تلاش می کند. اما در مجموع فکر نمی کنم در سوریه بازگشت به عقب صورت گیرد. طرف مقابل برای پیشروی یا به دست آوردن پیروزی یا تغییر معادلات یا برهم زدن معادلات، توانایی ندارد.
دبیرکل حزب الله لبنان در پاسخ به این سئوال که آیا درست است که روسها به شما اعلام کرده اند که اگر جنگ ادلب رخ دهد، ارتباطی به حزب الله نخواهد داشت؟ گفت: برای توضیح روابط باید بگویم که روسها چیزی را به طور مستقیم به ما اعلام نمی کنند. ما دوست هستیم. عده ای ما را سرزنش می کنند که روسها با اسرائیلی ها توافقی کرده اند. ای برادر! چه کسی گفته است که روسیه بخشی از محور مقاومت است. من از همان نخستین روزها در این باره با صراحت سخن گفتم تا تحلیل های نادرست صورت نگیرد و انتظارات مبالغه آمیزی شکل نگیرد. ما با فرماندهی نظامی سوریه یعنی وزارت دفاع و فرماندهان جبهه ها در این کشور در تماس هستیم و با آن هماهنگی می کنیم. آنها هستند که به ما می گویند در آنجا به شما نیاز داریم و در جای دیگر نیازی به حضور شما نیست. آنها هستند که می گویند به چه نوع جنگجو یا کادر تخصصی نیاز دارند. بنابراین ما با سوریها و نه روسها در تماس هستیم و با آنها هماهنگی می کنیم. بنابراین روسها به ما چیزی نگفته اند. نبردی که اکنون در ادلب وجود دارد نبرد آزادسازی ادلب یا نبرد بزرگ برای آزادسازی ادلب نیست. نبرد فعلی در خط مقدم یا برای تغییر محدود قواعد درگیری است. به ویژه که توافق روسیه و ترکیه درباره منطقه عاری از سلاح شکست خورد. برادران سوری از ما برای حضور در ادلب، درخواستی نکرده اند. می خواهم این موضوع را روشن کنم که ما در سوریه این شعار را سر دادیم که ما در هر جایی که باید باشیم، خواهیم بود. این مسئله را هم که ما باید در کجا باشیم، فرماندهی سوریه مشخص می کند. بنابراین اگر از ما نخواهند که در جایی حاضر شویم، در آنجا حضور نخواهیم داشت. شاید از ما بخواهند که کمک مشخص یا محدودی داشته باشیم که ما به تصمیم آنها احترام می گذاریم و به خواست آنها پاسخ می دهیم.
سیدحسن نصرالله در پاسخ به این سئوال که آیا با توجه به تاثیر تحریم ها، حضور خود در سوریه را کاهش داده اید و بخشی از نیروهای خود را از این کشور خارج کرده اید؟ افزود: ما به طور معمول در این باره در رسانه ها سخن نمی گوییم، اما مشکلی نیست که مقداری این موضوع را توضیح بدهم. همانطور که تاکید کردم ما در هر جایی از سوریه که لازم باشد، حضور پیدا می کنیم. ارتش سوریه امروز تا حد زیادی به شرایط عادی بازگشته است و ساختار تشکیلاتی و تعداد نیروهای آن شرایط طبیعی دارد که شامل سربازی اجباری یا پیوستن داوطلبانه به ارتش است. ارتش سوریه به این نتیجه رسید که در نبردهای فعلی، نیازی به حضور ما ندارد. ما حضور عملی در جبهه فعلی نداریم. در دیگر جبهه ها هم با وجود آنکه ارتش سوریه با قدرت حضور دارد، اما ما بعضی مناطق را به طور کامل خالی نکرده ایم. ما در همه مناطقی که حضور داشتیم، همچنان حضور داریم، اما دلیلی وجود ندارد که تعداد نیروهای ما به اندازه زمان درگیریها باشد. همه جای جهان به این صورت عمل می کنند و ارتباطی به تحریم ها و ریاضت مالی ندارد. اگر فرض کنیم تحریم یا ریاضت مالی وجود نداشت، به طور طبیعی همین شرایط فعلی درباره استقرار نیروها وجود می داشت. اگر در یک جا به 500 نیرو نیاز داشته باشیم، دلیلی ندارد که هزار یا دو هزار نیرو مستقر کنیم و آنها را از کشور و خانواده شان دور کنیم. به عنوان مثال، گاهی پایگاه های وابسته به معارضان سوری، تلاش کردند خبرهای نادرستی را درباره قلمون و الزبدانی منتشر کنند. ما در مرزهای لبنان و سوریه حضور گسترده ای داشتیم و دهها پاسگاه ایجاد کرده بودیم. اما در شرایطی که اوضاع امن است، دیگر نیازی به این حضور گسترده نیروها نیست. چرا باید نیروهای خود را در کوه ها و زیر برف نگه داریم؟ ما به همین علت، تغییر آرایش نیروها را در دستور کار قرار دادیم. ما در همه مناطقی که حضور داشتیم، همچنان حضور داریم اما تعداد نیروها را با توجه به شرایط فعلی، کاهش دادیم. اگر خدای ناکرده، تحول جدیدی رخ دهد، به سادگی می توانیم همه نیروها را از لبنان به سوریه منتقل کنیم. تاکید می کنم این مسئله ارتباطی به تحریم ها و ریاضت مالی ندارد و در شرایط فعلی هم اگر لازم باشد همه نیروهایی که از سوریه به لبنان بازگشتند در صورت لزوم بار دیگر به سوریه اعزام خواهند شد و حتی در صورت لزوم، نیروهای بیشتری را هم اعزام خواهیم کرد.
وی در پاسخ به این سئوال که آیا با توجه به توازن قدرت در سوریه، زمان عقب نشینی کامل حزب الله از این کشور فرا رسیده است؟ خاطر نشان کرد: نه. باید منتظر مشخص شدن نتیجه تحولات در ادلب و شمال سوریه و سرانجام اوضاع در شرق فرات باشیم. البته در نهایت، تصمیم گیری در این باره برعهده رهبری سوریه است. ما برای مقابله با برنامه طرف مقابل به سوریه رفتیم، آیا برنامه آن پایان یافته است؟ ما به سوریه رفتیم تا این کشور را از آنچه با آن در جنگ بین المللی روبرو شده بود، نجات دهیم.
دبیرکل حزب الله لبنان در پاسخ به سئوالی درباره سرنوشت حضور ایران در سوریه و خبرهای مربوط به موافقت روسیه با خواست اسرائیل برای خروج ایرانیها از سوریه گفت: آنچه ایرانیها، سوریها و نیز ما در بعضی نشست های مشترک، از مسئولان روس می شنویم، آن است که روسها نمی گویند که به خروج ایران یا حزب الله از سوریه باور دارند. روسها دستکم تاکنون به چنین باوری نرسیده اند و چنین چیزی را نپذیرفته اند. روسها درک می کنند که نیاز به حضور ایران و دیگر طرف های محور مقاومت در سوریه همچنان وجود دارد. حتی اگر درباره جنبه های اعتقادی، اخلاقی و وفاداری هم سخن نگوییم و از دیدگاه واقع گرایانه و منفعت طلبانه هم به این مسئله نگاه کنیم، هنوز به سود روسیه نیست که ایران از سوریه خارج شود. درباره آینده باید دید شرایط آینده چگونه خواهد بود. البته روسها گاهی تلاش می کنند به توافق های مشخصی دست پیدا کنند و مانع از بروز درگیری بین اسرائیل و سوریه یا اسرائیل و ایران در سوریه شوند. آنها گاهی پیشنهادها، ایده ها و طرح هایی را ارائه می کنند و مسئله از این فراتر نیست.
سید حسن نصرالله، در پاسخ به این سئوال که آیا ممکن است روسیه و ایران بر سر حضور نیروهای ایرانی در سوریه در آینده اختلاف پیدا کنند؟ افزود: نه. بعضی مسئولان در جهان عرب و بعضی شبکه های عربی در توهم و دروغ پردازی که مطرح می کنند، زندگی می کنند. حتی بعضی شبکه ها برای اینکه دروغ خود را به مخاطبانشان بقبولانند، خبرهای فوری پخش می کنند که درگیریهای خونبار در دیرالزور بین نیروهای روسی و ایرانی رخ داد. آنها احمق هستند و نمی دانند که اصلا نیروهای روسی در دیرالزور حضور ندارند. خبرهایی هم که درباره درگیریها در حلب و البوکمال منتشر شد، دروغ است. هیچ نوع درگیری یا برخوردی بین نیروهای ایرانی و روسی رخ نداده است و دو طرف قصد چنین درگیری ندارند. علاوه بر اینها، هماهنگی گسترده ای بین روسها و ایرانیها وجود دارد که محدود به مسئله میدانی نیست و حتی در مورد مسایل سیاسی هم این هماهنگی ها پیگیری می شود. سفرهای متقابل بین مقامات ایران و روسیه صورت می گیرد. به کسانی که به اختلاف بین روسیه و ایران امیدوارند، می گویم که امروز روسها و ایرانیها در بسیاری از پرونده ها از هر زمان دیگری بیشتر به هم نزدیک هستند. این موضوع هم از برکات ترامپ است. مشکلی بین ایران و روسیه وجود ندارد.
نصرالله در پاسخ به این سئوال که آیا ممکن است تناقضی در منافع روسیه و ایران ایجاد شود؟ خاطر نشان کرد: ممکن است. دیدگاه های روسیه و ایران در سوریه کاملا مطابق یکدیگر نباشد، هر چند که در بسیاری از موارد دیدگاه های دو طرف یکسان است. این شرایط هم طبیعی است و آنها اختلافات بین خود را ساماندهی می کنند. اما در نهایت، ایرانیها اعلام کردند و واقعیت هم آن است که تصمیم گیری درباره باقی ماندن ایران در سوریه یا خروج از این کشور، به خواست رهبری سوریه و بشار اسد رئیس جمهور این کشور ارتباط دارد و به هیچ کسی نه روسیه، نه آمریکا و نه هیچ کس دیگری ارتباط ندارد.
دبیرکل حزب الله در پاسخ به سئوالی درباره تشدید حملات هوایی اسرائیل به سوریه به ویژه با استفاده از آسمان لبنان گفت: نمی توان گفت این حملات تشدید شده است، بلکه می توان گفت این حملات مستمر است. ماهیت حملات هم تغییری نکرده است. حمله اخیر هم با حملات قبلی، تفاوت زیادی نداشت. اهداف تعیین کننده هم در حملات اخیر، هدف قرار نگرفت. من درباره این موضوع با برادرانم گفتگو می کردم و یکی از فرضیه ها آن است که آنها دیگر هدفی برای حمله در سوریه ندارند و فقط بنیامین نتانیاهو با این حملات می خواهد به اسرائیلی ها یادآوری کند که او همچنان حضور دارد و عاملی تاثیرگذار در معادلات سوریه است. به همین علت، بعضی از اهدافی که هدف حمله قرار گرفت، اهداف کاملا عادی هستند. اسرائیلی ها در ابتدا می گفتند که حملات هوایی آنها به سوریه برای جلوگیری از رسیدن سلاح به لبنان است. اکنون دیگر درباره این مسئله زیاد حرف نمی زنند، زیرا سلاح ها رسید. من یک سال و حتی دو سال پیش هم بر این موضوع تاکید کردم. آنها بدون هدف به حملات ادامه می دهند و می خواهند افکار عمومی اسرائیل را فریب دهند. بنیامین نتانیاهو با این حملات، ملت خود را فریب می دهد. آنچه من می گویم درست و واقعی است و آنچه که نتانیاهو بیان می کند، دروغ است. نتانیاهو می گوید برای جلوگیری از رسیدن سلاح به لبنان، سوریه را بمباران می کنم و من به او می گویم ای دشمن من! مدت هاست که سلاح رسیده است. آنها سپس هدف دیگری را مطرح و اعلام کردند که هدف از حملات هوایی به سوریه، بیرون راندن ایران از سوریه است. اما واقعیت آن است که این شیوه، نتیجه ای به همراه نداشته است. نتانیاهو در واقع در این باره ماجراجویی می کند، زیرا هیچ کسی برای آنها تضمین نکرده است که اگر این حملات هوایی ادامه پیدا کند، شرایط فعلی ادامه پیدا خواهد کرد. نتانیاهو در این باره، سیاست حرکت در لبه پرتگاه را در پیش گرفته است.
دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه مصاحبه اختصاصی با شبکه تلویزیونی المنار همچنین افزود: ایران از سوریه خارج نمی شود زیرا این خواسته بشار اسد رئیس جمهور سوریه و مقامات این کشور است. همچنین ایرانی ها هم نمی خواهند از سوریه خارج شوند؛ بنابراین فکر می کنم کار بیهوده (دشمنان) به نتیجه نمی رسد.
مجری المنار همچنین گفت: اجازه بدهید از زاویه دیگری به این مسئله بنگریم آیا فکر نمی کنید اسرائیل در سوریه در حال به دست گرفتن ابتکار عمل است و قواعد درگیری را متناسب با منافع خودش شکل داده است؟ چرا حملاتی که به سوریه انجام می دهد پاسخی داده نمی شود؟ تا دیگر این گونه حملات را به سوریه تکرار نکند؟
سید حسن نصر الله پاسخ داد: اسرائیل کارهایی که در سوریه انجام می دهد به نتیجه نمی رسد و این رژیم را به هدفی که دنبال می کند نمی رساند. اگر بخواهیم از نظر آماری همه حملات هوایی را که اسرائیل در سوریه انجام داده است بررسی کنیم و از نظر نظامی از زمانی که این حملات هوایی را آغاز کرده است تاکنون مطالعه کنیم می بینیم هیچ هدفی را نتوانسته است محقق کند و این حملات هوایی هیچگونه نتیجه ای را برای اسرائیل به همراه نداشته است.
البته اگر بخواهیم بگوییم اسرائیل ابتکار عمل را در اختیار دارد بله در اختیار دارد اما این ابتکار عمل در واقع حملات کورکورانه و بی هدفی است که اسرائیل را به هیچ نتیجه ای نخواهد رساند. مسئله دیگری که باید افکار عمومی را از آن مطلع سازیم این است که جنگ موجود در سوریه فرماندهانی دارد. فرماندهی عملیات نظامی در سوریه را حزب الله به عهده ندارد تا از حزب الله خواسته شود که پاسخی بدهد و به حزب الله گفته شود که چرا اسرائیل که شما را هدف قرار داد پاسخی به آن ندادید؟ زیرا فرماندهی جنگ در سوریه به عهده حزب الله لبنان نیست البته من تاکید می کنم اگر شخصی از جوانان حزب الله را در سوریه هدف قرار بدهند ما پاسخ آن را در لبنان به اسرائیل خواهیم داد و این چیز جدیدی نیست و من بارها گفته ام و در مراسم سالگرد شهید ذوالفقار نیز به آن اشاره کردم. این معادله همچنان باقی است و اسرائیل هم این معادله را به خوبی می داند. از این رو، این رژیم همیشه احتیاط می کند و در زمانی که مراکز حمل و نقل ما را هدف قرار می دهد مواظب است که یکی از برادرانمان یا جوانی از حزب الله که این وسیله حمل و نقل را در اختیار دارد و در حال رانندگی با آن است هدف قرار ندهد؛ زیرا می داند در صورت کشته شدن یکی از نیروهای ما، پاسخی محکم خواهیم داد. البته یک بار دیگر تاکید می کنم که حزب الله فرمانده عملیات نظامی در سوریه نیست حتی ایران نیز فرمانده عملیات نظامی در سوریه نیست؛ بلکه فرماندهی عملیات نظامی در سوریه را نظام سوریه به عهده دارد ایرانی ها و حزب الله لبنان پشتیبان و حامی سوریه هستند. البته اگر بگویید که حزب الله یک عامل موثر در عملیات است بله این مطلب درستی است. حزب الله یک عامل موثر و تعیین کننده است. اما فرماندهی عملیات را در دست ندارد. مقامات کشور سوریه تاکنون اولویت هایی را در دستور کار خود قرار داده اند. بنابراین عملکرد نظام سوریه ناشی از ترس آن نیست؛ بلکه ناشی از دیدگاهی است که بر اساس تنظیم اولویت هاست. از جمله اولویت ها، مبارزه با تروریسم در سوریه است. اولویت با رویارویی با گروه های مسلحی است که از سرتاسر جهان به سوریه آورده شده اند و همچنان در سوریه حضور دارند. بنابراین با توجه به این اولویت ها هم اکنون اولویت سوریه ایجاد جنگ با اسرائیل نیست . این بدان معنی است که تلاشها و فعالیتهای نظامی سوریه همچنان در مبارزه با گروه های مسلح و تروریستها متمرکز باقی خواهد ماند و رویکرد آن در تجاوزهای اسرائیل نیز استفاده از سامانه های دفاع هوایی است که حتی توانست یک هواپیمای اسرائیل را نیز سرنگون کند و می تواند هواپیماهای دیگری را نیز سرنگون کند. در حال حاضر وقتی موضوع سامانه «اس 300» عملیاتی شود این سامانه تقویت می شود زیرا می دانید که فرماندهان نظامی سوریه برای آموزش های لازم دوره می بینند و در حال حاضر زمینه ها برای عملیاتی شدن این سامانه در سوریه فراهم است وقتی که سامانه «اس 300» در سوریه عملیاتی شود یک قدرت بیشتری به سلاح دفاعی سوریه خواهد داد. بنابراین سوریه تصمیم گرفته است که از نظر هوایی از آسمان خود دفاع کند و به تجاوزهای اسرائیل پاسخ بدهد و این یک اقدامی شجاعانه است. ما می بینیم خیلی از کشورها چنین جرأتی ندارند حتی در کشور ما لبنان یعنی همه بخشهای آن شامل دولت و ارتش و نیروهای مقاومت و ملت این کشور تاکنون پاسخی به تجازوهای هوایی اسرائیل نداده است. ما می بینیم که اسرائیل هر روز با هواپیماهای خود حریم هوایی ما را نقض می کند. اما ما اقدامی در این زمینه نمی کنیم. البته ما باید در این زمینه بازنگری کنیم و اگر می بینیم که دولت لبنان در طول سیزده سال است که هیچ اقدامی صورت نداده است ما نیروهای مقاومت باید کاری انجام دهیم و جلوی این تجاوزها را بگیریم.
بنابراین می بینیم که سوریه تصمیمی شجاعانه گرفته است و سامانه دفاع هوایی خود را نیز تقویت می کند و به اسرائیل پاسخ می دهد حتی در راه هدف قرار دادن جنگنده های اسرائیلی بسیاری از نیروهای قهرمان سوری به شهادت رسیده اند. بنابراین تنظیم اولویت ها در جنگ دفاعی وجود دارد. البته این بدان معنی نیست که هیچگونه پاسخی به اسرائیل داده نشود در برخی موارد اسرائیل از برخی مرزهای مشخص پا را فراتر نمی گذارد و قابل تحمل است و حجم ضرباتی که انجام می دهد کم است. البته این گونه حملات نیز همواره در حال بررسی است. بنابراین من به اسرائیلی ها می گویم شما در لبه پرتگاه قرار دارید. این تجاوزهایی که انجام می دهید به عنوان اقدامی ثابت که می توانید همواره آن را انجام بدهید نخواهد بود؛ تاکنون با این سیاست این رویکرد دنبال می شود. اما ضمن این سیاست اگر حمله مشخصی صورت بگیرد که نظام سوریه و افکار عمومی این کشور تحمل و صبر آن را نداشته باشد به طور حتم سیاست دیگری اتخاذ خواهد شد. این تحلیل من است.
مجری المنار در ادامه سئوال کرد: موضع روسیه درقبال حملات هوایی اسرائیل به سوریه چیست؟ زیرا این طور احساس می شود که روسیه از این حملات هوایی چشم پوشی می کند آیا این درست است؟
دبیر کل حزب الله لبنان پاسخ داد: روسیه امیدوار است که این حملات صورت نگیرد. اگر کسی بگوید روسیه از حملات هوایی اسرائیل به سوریه خرسند است اشتباه کرده است؛ زیرا این حملات هوایی برای روسیه هیچ سودی ندارد و اگر ایرانی ها در سوریه هدف قرار داده شوند یا سوری ها در سوریه هدف قرار داده شوند یا حزب الله هدف قرار داده شود هیچیک برای روسیه نفعی ندارد و روسیه از این حملات هوایی خرسند نیست. اما روسیه نمی تواند جلوی این حملات اسرائیل را بگیرد. حتی با فشارهایی که وارد می سازد شاید روس ها سیاست ها، مواضع یا محاسبات مشخصی را دنبال می کنند. من نمی خواهم موضع روسیه را بدانم بلکه من می گویم روسیه باید اقدامی برای جلوگیری از این گونه حملات اسرائیل که به هر منطقه از سوریه صورت می گیرد انجام دهد.
مجری همچنین پرسید: آیا اخیرا دیداری با بشار اسد رئیس جمهور سوریه داشتید؟
سید حسن نصر الله در پاسخ به این سئوال گفت : ما همواره با هم دیدار داریم اما من بنا به دلایل امنیتی زمان این دیدارها را نمی گویم.
مجری همچنین پرسید: درباره رویارویی ایران و آمریکا در منطقه خیلی ها این سئوال را مطرح می کنند که آیا امکان دارد در محاسبات هر یک از طرفها اشتباهی رخ بدهد و منطقه وارد جنگی فراگیر شود یا اینکه هیچ جنگی رخ نخواهد داد و شاید آمریکا و ایران و همه کشورهای خلیج فارس خود را برای جنگ آماده می کنند اما در نهایت وارد جنگ نمی شوند نظرتان چیست؟
دبیر کل حزب الله لبنان پاسخ داد: این موضوع مهمی در گفتگوی امروز ماست و باید به جزئیاتی از آن اشاره کنیم. اگر فرضیه ها را در نظر بگیرید سه فرض متصور است: یکی آغاز کردن جنگ است. ایران هیچ گونه جنگی را آغاز نخواهد کرد و این مسئله را حضرت امام خامنه ای دام ظله و جناب آقای شیخ حسن روحانی حفظه الله و همه مسئولان ایرانی نیز اعلام کرده اند آنها همچنین تاکید کرده اند ما اصلا هیچگونه جنگی را با هیچ کس آغاز نخواهیم کرد زیرا در طول چهل سال است که همواره به (مرزهای) ما تجاوز می شود؛ بنابراین از سوی ایران جنگی آغاز نخواهد شد. از سوی آمریکا نیز این گونه است. فرض کنیم که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا با مقامات آمریکایی مشورت کند و با اجازه کنگره آمریکا یا بدون مجوز آن جنگی را با ایران آغاز کند. آغاز جنگ از سوی آمریکا با ایران صورت نخواهد گرفت زیرا تا بدین لحظه ترامپ می گوید من هیچ جنگی را با ایران آغاز نخواهم کرد. مسئولان بلند پایه آمریکا نیز می گویند ما نمی خواهیم جنگی رخ بدهد. پنتاگون نیز نمی خواهد جنگی رخ بدهد؛ زیرا پیامدهای این جنگ را به خوبی می داند؛ اما در آمریکا برخی اشخاص وجود دارند که می خواهند آمریکا وارد جنگ با ایران شود. بنابراین بسیار بعید است که آمریکا بخواهد جنگی را با ایران آغاز کند. البته برخلاف آنچه بسیاری معتقدند من تاکید می کنم که آمریکا به دستور بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل کاری انجام نمی دهد. بسیاری می گویند اسرائیل، آمریکا را زیر سلطه خود قرار داده است و هرچه بگوید آمریکا اجرا می کند اما من معتقدم این گونه نیست و آمریکا کاری به ادعاهای اسرائیل در این زمینه ندارد بلکه اسرائیل عامل و آلت دست آمریکا در خاورمیانه است و اگر بخواهیم از عبارت های امام خامنه ای استفاده کنیم عامل آمریکا در غرب آسیاست . آمریکا می خواهد با اسرائیل بر همه منطقه تسلط داشته باشد و نفت و گاز و منابع و ثروتهای منطقه را چپاول کند. ترامپ همچنین از دستورات محمد بن سلمان ولیعهد سعودی یا محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی نیز اطاعت نمی کند! رئیس جمهور آمریکا منافع آمریکا را در نظر می گیرد. آمریکا با نظام موسسات اداره می شود و تصمیم گیری در این کشور با تصمیم گیری این موسسات و نهادها است. بنابراین من معتقدم بسیار بعید است که آمریکا وارد جنگی با ایران شود. ترامپ می گوید جنگ ما با ایران جنگی اقتصادی است و همواره بر فشار اقتصادی بر ایران تاکید کرده است. ترامپ از همان روز اول از توافقنامه هسته ای خارج شد کسانی که سخنان ما را می شنوند می دانند که سطح اطلاعات ترامپ در چه سطحی است. اگر دستگاه اطلاعاتی آمریکا این اطلاعات ترامپ را مد نظر قرار بدهند این یک مصیبت است. ترامپ فکر می کند از زمانی که از توافقنامه هسته ای خارج شد در شهرهای ایران در هر روز تظاهرات مردمی برگزار می شود و تحصن در ایران وجود دارد و هرج و مرج و ناامنی ایجاد شده است. اما عجیب تر اینکه او حتی این افکار خود را نیز بازگو می کند و بر زبان می آورد. امام خامنه ای حفظه الله در ماه مبارک رمضان در جمع مسئولان سخنرانی ایراد فرمودند و تاکید کردند که ترامپ این سخنان را بر زبان می آورد و می گوید هر روز جمعه در ایران تظاهرات مردمی ضد نظام برگزار می شود اما او اشتباه کرده است اولا هر جمعه نیست و بلکه هر شنبه است ثانیا این تظاهرات در تهران نیست بلکه در پاریس است.
بنابراین ترامپ فشارهای اقتصادی را مد نظر خود قرار داده است و من بعید می دانم که بخواهد با ایران از نظر نظامی بجنگد زیرا آمریکا به خوبی می داند که جنگ بسیار بسیار بسیار برای این کشور هزینه بر است. بنابراین فرضیه اینکه ایران جنگی را آغاز کند منتفی است. فرضیه اینکه آمریکا بخواهد جنگی را آغاز کند نیز بسیار بعید است. اما فرضیه سوم که در منطقه وجود دارد تحریک کردن هاست و اینکه طرفی به طرف مقابل ضربه ای بزند و دیگری پاسخی بدهد یا برعکس. من فکر می کنم شاید این فرضیه اتفاق بیفتد اما هر دو طرف با قدرت تلاش خواهند کرد این گونه حملات جزئی به جنگ کشیده نشود. هم آمریکا و هم ایران کشورهایی هستند که دارای نظام و موسسات قدرتمند هستند من فکر می کنم حتی فرضیه تحریک کردن ها و حملات جزئی و پاسخ دادن ها به این حملات جزئی نیز فرضیه قوی نیست والبته آن را منتفی نمی دانم. اما به نظر من تحقق این فرضیه نیز ضعیف است. من برای این باور، دلیل دارم و آن حادثه اخیر است. من در مطالعات خود دیدم که مراکز پژوهش های نظامی می گویند تنها چهار فروند از هواپیمای جاسوسی آمریکا - که آمریکا می گویند هواپیمای شناسایی است اما در واقع هواپیمای جاسوسی و تجسس آمریکاست - وجود دارد و ارزش هر یک از آنها دویست میلیون دلار است و اهمیت این هواپیماها بسیار زیاد است. من خود به طور مستقیم از یکی از کارشناسان نظامی شنیدم که گفت این هواپیما وقتی که از کنار مرزهای ایران عبور می کند اطلاعات یک سوم کشور ایران را در اختیار می گیرد؛ زیرا تجهیزات بسیار پیشرفته ای را در آن کار گذاشته اند. بنابراین این هواپیما یک پهپاد عادی نیست که سرنگون شده است بلکه این پهپاد آمریکایی یکی از مهمترین هواپیماهای جاسوسی است که تعداد بسیار کمی از آن وجود دارد و از نظر پیشرفته بودن بسیار بی سابقه و گل سرسبد صنایع دفاعی آمریکاست. پس باید پاسخ و واکنش آمریکا بسیار واکنش سختی می بود بله درست است که هیچ کس در سرنگونی این هواپیما کشته نشد اما باید پاسخ سختی از آمریکا دیده می شد. خوب دونالد ترامپ در این زمینه گفت ما نشستی برگزار کردیم و تصمیم گرفتیم که حمله نظامی به ایران انجام بدهیم اما پس از تهدیدها و سر و صداهای زیادی که از او دیده شد و تاکید می کرد که ایران اشتباه بزرگی مرتکب شد و خواهد دید که ما چگونه پاسخ خواهیم داد!؛ اما در نهایت گفت ده دقیقه قبل از اجرای عملیات نظامی ضد ایران این عملیات را متوقف کردم . بنابراین ما دیدیم که هیچ اتفاقی نیفتاد ترامپ ابتدا سخنی نمی گفت اما پس از این که رسانه ها او را رسوا کردند توضیح داد که عملیاتی در حال اجرا بود که لغو شد او گفت ده دقیقه قبل من این عملیات را متوقف کردم. برخی ها هم گفتند دو ساعت قبل متوقف کرد. اما موضوع این است که ترامپ می گوید من این عملیات را متوقف کردم زیرا به کشته شدن یکصد و پنجاه نفر می انجامید! خوب این مسئولان آمریکایی که به دور هم نشستند و این عملیات را بررسی کردند و گفتند به این اهداف حمله نظامی کنیم این ژنرالها و مسئولان سیاسی آمریکا به وی نگفته بودند که یکصد و پنجاه نفر کشته خواهند شد؟ به ویژه اینکه بسیاری در آمریکا وجود دارند که مخالف این حمله نظامی بودند. ما اطلاعاتی در اختیار داریم که فرماندهان نظامی مخالف این حمله بودند اما نیروهای امنیتی می خواستند بجنگند. چرا از اول به او نگفتند و تنها ده دقیقه قبل از اجرای عملیات به این نتیجه رسیدند؟ این ها اظهاراتی پوچ است و هیچ کس در جهان آن را نمی پذیرد .
اما تحلیل درست این ماجرا بدین صورت است که بیان می کنم: این هواپیما سحرگاه هدف قرار داده شد و ایرانی ها در همان روز و زمانی که ترامپ همواره می گفت ایران مرتکب اشتباه بزرگی شده است از طریق کشور سومی به آمریکا پیامی ارسال کردند و گفتند اگر هر هدفی را در ایران یا هدفی متعلق به ایران را بمباران کردید ما، یعنی ایران، اهداف آمریکا را نیز هدف قرار خواهیم داد. این پیام به کشور سوم ارسال شد. کشور سوم هم به آمریکا این پیام را ارسال کرد. این پیام دو ساعت قبل اجرای عملیات به دست ترامپ رسید یا حتی همان ده دقیقه ای که او می گوید و این عملیات متوقف شد. چرا ترامپ عملیات نظامی ضد ایران را لغو کرد زیرا فرماندهان نظامی آمریکایی به او گفتند اگر ما اهدافی را در ایران بزنیم شاید به احتمال ضعیف ایران نادیده بگیرد به ویژه اگر در این عملیات از ایران هیچ کس شهید نشود شاید ایران چشم پوشی کند؛ اما پیام ایران واضح و شفاف بود و ایرانی ها ما را هدف قرار می دهند؛ پس از اینکه ما را هدف قرار دادند چه کار باید بکنیم؟ اگر ساکت شدیم و پاسخی ندادیم این ذلتی برای ماست و اگر دوباره پاسخ دادیم وارد جنگی خواهیم شد که شما آن را نمی خواهید. از این رو ترامپ دستور توقف عملیات را داد. این روایت واقعی از سرنگونی پهپهاد آمریکایی است. بنابراین ما باید مسئولیت های خود را قبل از وقوع هر جنگی بدانیم و درباره آن سخن بگوییم و نگذاریم به جنگ کشیده شود. ما همه در منطقه مسئولیت هایی به عهده داریم تا جنگی در منطقه رخ ندهد.
مجری همچنین پرسید: آیا اقدام تهران در سرنگون کردن هواپیمای جاسوسی آمریکا که چند هفته پیش صورت گرفت در چارچوب طرح ها و برنامه های بررسی شده و پیام حساب شده ای بود یا اینکه ایرانی ها با این اقدام ریسک کردند؟
دبیرکل حزب الله لبنان در پاسخ به این سئوال نیز گفت: نه خیر. من با استناد به اطلاعاتی که در اختیار داریم می گویم ایرانی ها همه جوانب کارهای خود را به خوبی بررسی کرده اند و نقشه ها و طرح های خود را ریخته اند و آمادگی بسیار بالایی دارند و می دانند در حال انجام چه کاری هستند. ایرانی ها فرضیه های بزرگ و کوچک را بررسی کردند و در زمینه اینکه چگونه در برابر واکنش ها واکنش نشان بدهند و پاسخ بدهند به خوبی مطالعه کرده اند. آنها ابزار کاری برای پیگیری و مدیریت و فرماندهی عملیات دارند. ایرانی ها شتابزده کاری را انجام نمی دهند بلکه با آرامش بسیار زیادی اقدام می کنند و اصول و روحیه و شجاعت ایرانی ها همچنان وجود دارد و بر اساس منافع خود اقدام می کنند.
مجری المنار همچنین سئوال کرد: با توجه به اینکه جنگی رخ نخواهد داد و فرضیه تحریک کردن ها و پاسخ های جزئی هم ضعیف است چه روی خواهد داد؟ آیا فرضیه احتمال مذاکرات تقویت می شود؟ یا اینکه ایران همچنان پایداری و مقاومت خواهد کرد تا زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا فرا برسد تا شاید از طریق صندوق های رای گیری و انتخابات از شر ترامپ خلاص شود؟
سید حسن نصر الله پاسخ داد: ایران به طور مستقیم با آمریکا مذاکرات نخواهد داشت و این مسئله ای قطعی است. من بر اساس اطلاعاتی که دارم در داخل ایران در زمینه مذاکره نکردن ایران و آمریکا اختلافی وجود ندارد شاید برخی ها فکر کنند که این موضع امام خامنه ای است و موضع رئیس جمهور ایران نیست. خیر! این طور نیست. این موضع همه مسئولان و مقامات جمهوری اسلامی ایران است. بنابراین در میان نظام، دولت ، مجلس شورای اسلامی، علما و مراجع دینی و ملت ایران در این زمینه اختلافی وجود ندارد. حتی کسانی که در داخل یا خارج از ایران با سیاست های خارجی ایران موافق نیستند نیز نمی خواهند ایران با آمریکا مذاکره کند. حتی کسانی که مخالف نظام اسلامی در ایران هستند و مواضع ملی گرایی اتخاذ می کنند همه اینها اتفاق نظر دارند که ایران نمی تواند در شرایط فشار و محاصره اقتصادی و ترساندن آن به ایجاد جنگ و تهدیدها و تحریم های اقتصادی، با آمریکا مذاکره کند. شما هیچ ایرانی حتی مخالف نظام ایران نخواهید یافت که بگوید باید با آمریکا مذاکره کنیم . مذاکرات غیر مستقیم هم در واقع به معنی تلاشهای بین المللی است؛ مثلا فرانسه می گوید من طرحی در اختیار دارم ایرانی ها مشکلی ندارند هر گونه طرحی را با فرانسه بررسی می کنند. اگر روسیه طرحی را ارائه بدهد ایران آن طرح را نیز بررسی می کند. ایران درها را در برابر طرح های فرانسوی ، اروپایی، روسی ، چینی یا هر طرح دیگری نبسته است؛ بلکه ایران از سیاست باز در مذاکرات برای رسیدن به نتایج استفاده می کند. ایران جنگ را پیش روی خود قرار نداده است و می گوید من نمی خواهم با کشور دیگری بجنگم بنابراین منطق ایران روشن و شفاف است. گام اول که باید در برهه اول اتفاق بیفتد گامی است که باید آمریکا بردارد زیرا واشنگتن باعث این تنش ها و چالش ها شده است. بنابراین برداشتن تحریم ها و بازگشت به توافقنامه هسته ای از سوی آمریکا اگر صورت بگیرد شاید هر چیز دیگری قابل مذاکره باشد. اما من به وضوح و شفاف می گویم که ایران نه فقط آمریکا بلکه اگر همه جهان و همه کره زمین بیاید و بر ایران فشار وارد سازد که با دونالد ترامپ یا غیر از او در شرایط تحریم ها و تهدیدها و محاصره اقتصادی مذاکره کند ایرانی ها مذاکره نخواهند کرد. اما در برابر همه طرحها در راستای منافع خود که عزت و کرامت آنها را نیز تامین کند از سیاست باز استفاده می کنند.
مجری المنار پرسید: بنابراین راهبرد کنونی ایران پایداری و صبر است ؟
دبیر کل حزب الله لبنان گفت: ببینید ایرانی ها برنامه های خود را به خوبی بررسی کرده اند و می دانند چه رفتاری از خود نشان بدهند مسئله تحریم ها و محاصره اقتصادی مطرح است ایران در برابر تحریم ها و محاصره های اقتصادی تسلیم نخواهد شد و کسانی که فکر می کنند ایران یک سال یا دو سال یا سه سال یا بیشتر تسلیم خواهد شد به آنها می گویم ایران هیچگاه تسلیم نخواهد شد.
ایران همواره تهدیدها را به فرصت ها تبدیل کرده است. هم اکنون این تحریم ها ضد ایران باعث خواهد شد ایرانی ها به سمتی بروند که مشکلات اقتصادی خود را به تنهایی حل کنند و به تقویت تولید داخلی ایران منتهی خواهد شد و ایران را زودتر به سمت اجرای اقتصاد مقاومتی سوق خواهد داد. این یک دیدگاه و راهبرد کامل ایران است. همچنین ایرانی ها روابط خود را با کشورهای همسایه و دیگر کشورهای جهان تقویت خواهند کرد. امروز ایران روابط خود را با روسیه و چین و کشورهای عضو گروه شانگهای و کشورهای عضو بریکس تقویت می کند. شاید در گذشته زمان را از دست می دادند و تلاش می کردند تا با اروپایی ها روابط داشته باشد هم اکنون در ایران تقریبا فضای یاس در خصوص روابط با اروپایی ها وجود دارد؛ زیرا ایرانی ها می گویند ما دیگر وقت خود را با روابط با اروپایی ها از دست نمی دهیم و به سمت شرق روی آورده اند. کشورهای بزرگی امروز در جهان وجود دارند و روابط بسیار خوبی با ایران دارند و این کشورها مبادلات اقتصادی با ایران دارند. این کشورها با واحد پول ملی خود و بدون در نظر گرفتن دلار آمریکا معاملات تجاری با ایران انجام می دهند. بنابراین ایران درها را به سمت این کشورها باز کرده است و هیچگونه مشکلی در این زمینه ندارد. بنابراین ایرانی ها دست بسته ننشسته اند و اظهار عجز نمی کنند و نمی گویند وای بر ما که در محاصره ایم و تحریم شده ایم. خیر! ایرانی ها تلاش می کنند و سعی می کنند بر توان اقتصادی خود بیفزایند حتی پیشرفت اقتصادی نیز داشته باشند. مغز ایرانی ها نیز در زمینه اقتصادی قدرتمند و باهوش است. بنابراین مسیر مقاومت اقتصادی در ایران دنبال می شود؛ بلکه ایران به قدرت اقتصادی واقعی تبدیل می شود. مسیر دوم پیش روی ایران موضوع توافقنامه هسته ای است. ایرانی ها 60 روز مشخص کردند و گفتند پس از این 60 روز مقدار اورانیوم غنی سازی شده تعیین شده در توافقنامه هسته ای یعنی 300 کیلوگرم را افزایش خواهیم داد و از این میزان عبور خواهیم کرد اروپایی ها هیچ اقدامی نکردند و گفتند شاید ایران می خواهد با این اعلام مهلت بر ما فشار بیاورد و تهدید کند و تهدید خود را عملی نکند؛ اما ایرانی ها پس از 60 روز مقدار اورانیوم غنی سازی شده را افزایش دادند پس از آن تهدید دیگری را در مدت معینی مطرح کردند و گفتند اگر اروپایی ها اقدامی نکنند ما درجه غنی سازی را از 3.67 به میزانی که در ایران نیاز داریم افزایش خواهیم داد ایرانی ها حتی نگفتند به چه میزانی! آیا 4.5 درصد یا 20 درصد، خیر اعلام نکردند. اما گفتند به میزانی که ما در ایران نیاز داریم افزایش خواهیم داد. اروپایی ها گوش نکردند پس از پایان مهلت معین شده ایرانی ها میزان درجه غنی سازی را افزایش دادند. بنابراین اروپایی ها هم اکنون احساس کردند ایران در این تهدیدها جدی است از این رو امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه و انگلیسی ها و دیگر اروپایی ها به جنب و جوش افتادند. من همچنین به شما می گویم که ایران در این مسیر جدی است و تنها تهدید نمی کند بلکه هرچه می گوید عمل می کند ایران اعلام کرد 60 روز فرصت دارید پس از پایان 60 روز تهدید خود را عملی کرد ایرانی ها گفتند درجه غنی سازی را افزایش خواهیم داد سپس این اظهارات را نیز عملی کردند. بنابراین این مسیر هسته ای را ایران دنبال می کند و احتمال دارد در آینده رآکتور اراک را راه اندازی کند. شاید فعالیتهای هسته ای خود را در تاسیسات فردو از سر بگیرد. شاید نسبت غنی سازی را بیش از آنچه انتظار می رود افزایش بدهد. شاید به سمت افزایش تعداد دستگاه های سانتریفوژ پیش برود. ایران گزینه های زیادی در این مسیر هسته ای دارد و گزینه ها بسیار قوی است. بنابراین در درجه اول مسئول اصلی که باید به دنبال راه حل باشد اروپایی ها هستند وقتی که دونالد ترامپ در رسانه ها و تلویزیون ها اعلام کرد که از برجام خارج می شود البته یک سال و نیم دیگر ترامپ انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را پیش رو دارد و همین انتخابات باعث شد که ترامپ به سمت جنگ پیش نرود. حداقل تا زمان انتخابات جنگی را انجام نخواهد داد. اما اگر در انتخابات پیروز شود می توان این موضوع را بررسی کرد. روسیه و چین اصرار دارند که برای پرونده هسته ای ایران راه حلی ایجاد شود تا منطقه به سمت ایجاد تنش سوق نیابد زیرا همه منطقه و همه جهان تحت تاثیر این تنش ها خواهد بود.
بنابراین چه کسی از همان روز اول مسئولیت خود را به عهده نگرفت و همه چیز را با تسامح و تساهل پیش برد و واقعتیها را جدی نگرفت؟ جواب این سئوال اروپایی ها هستند. بنابراین ایران با استفاده از این مسیر هسته ای که در پیش گرفته است اروپایی ها را مجبور خواهد کرد که به دنبال راه حلی واقعی و ریشه ای باشند. از این رو امید است که از نظر سیاسی تلاشهای اروپایی به راه حلی بینجامد. طبیعی است که ترامپ از روسیه و چین راه حل ها را نخواهد پذیرفت زیرا مشکلات زیادی با این کشورها دارد شاید اروپایی ها به راه حلی دست یافتند.
مجری المنار همچنین سئوال کرد: اقدام انگلیس در توقیف نفتکش ایرانی در تنگه جبل الطارق چه می تواند باشد؟ آیا انگلیسی ها خود را از این راه حل ها کنار کشیده اند و فرانسوی ها واقع بینانه تر به این موضوع فکر می کنند؟
سید حسن نصر الله پاسخ داد: انگلیسی ها همواره در کنار آمریکایی ها بودند و وابسته به آمریکا هستند و در حال حاضر هم بیشتر خود را به سمت آمریکا پیش می برند؛ به ویژه اگر این نامزد کنونی نخست وزیری انگلیس به پیروزی رسید که حتی شکل او هم شبیه ترامپ است اما قدش کوتاهتر است این وابستگی بیشتر خواهد شد. در زمنیه تحریمها علیه ایران و سوریه همواره در کنار آمریکا بودند انگلیس می گوید توقیف نفتکش ارتباطی با تحریم های ایران ندارد و در راستای تحریمهای صورت گرفته ضد نظام سوریه است. بنابراین در هر صورت این اقدام به نتیجه ای نخواهد رسید و تنها به افزایش تنش منجر خواهد شد. ایرانی ها آرامش دارند و از متانت برخوردارند و تلاش می کنند این مسئله را از روشهای دیپلماتیک حل کنند. آنها به سمت راه کار قضایی و شکایت پیش رفتند و دیروز اعلام کردند که یک وکیل بین المللی گرفته اند و همه مستندات را به وی ارائه داده اند تا شکایت خود را مطرح کنند؛ اما اگر روند قضایی یا روند سیاسی راه حلی در پی نداشت قطعا ایرانی ها دست بسته نخواهند ایستاد و به این گونه مسائل اجازه نخواهند داد زیرا این مسئله ای خطرناک است زیرا هر نفتکش ایرانی که به هر نقطه از جهان که برود در معرض توقیف و تجاوز قرار خواهد گرفت و ایرانی ها این مسئله را نمی پذیرند.
مجری همچنین پرسید: چند دقیقه پیش در زمینه مسئولیت های ما در منطقه مطالبی را مطرح کردید آیا زمان آن فرا نرسیده است که بین عربستان و ایران مذاکراتی صورت بگیرد تا شدت تنش موجود در منطقه را بکاهد و اولویتها را در منطقه به اجرا درآورد؟
دبیر کل حزب الله پاسخ داد: ایرانی ها همواره برای مذاکره با عربستان سعودی آماده بودند و همواره آن را اعلام کرده اند. حتی محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران حفظه الله نیز که دوستی خاصی بین من او وجود دارد همواره درباره مذاکره ایران با عربستان سعودی و یا کشورهای خلیج فارس سخن گفته است؛ اما پاسخ عربستان نه تنها سکوت نبود بلکه پاسخ های منفی از مقامات سعودی نیز شنیده شد. افزایش تجاوزها، افزایش تنش زایی، افزایش توطئه ها، افزایش تجاوزگری های سعودی ضد ایران پاسخ به این اظهارات بوده است و این یک حقیقت است. من تا بدین لحظه با توجه به شناختی که از عقاید و افکار ایرانی ها دارم می دانم ایرانی ها درها را به روی هرگونه مذاکره ای با این کشورها باز گذاشته اند چند هفته پیش وزیر خارجه ایران به چند کشور خلیج فارس که در تجاوز به ایران نقشی ندارند سفر کرد و به آنها پیشنهاد داد توافقنامه عدم تجاوز بین یکدیگر امضا کنند اما چه کسی مانع از اجرای این توافقنامه شد؟ آمریکا، عربستان سعودی و امارات.
بنابراین ایرانی ها سیاست باز برای مذاکره دارند بلکه منافع منطقه، جهان عرب، کشورهای خلیج فارس، یمن، غرب آسیا و کل کره زمین در ایجاد این مذاکرات است. اما مشکل در طرف دیگر است که گزینه های خود را در مسیر دیگری انتخاب کرده است و هیچگونه آمادگی برای مذاکره با ایران را ندارد.
مجری المنار پرسید: آمریکا و اسرائیل از تنش های موجود بین ایران و کشورهای عربی استفاده می کنند و بسیاری از طرح های آنها از طریق این تنش ها عملی می شود؛ آیا زمان آن نرسیده است که جنابعالی از اظهارات تند خود ضد عربستان سعودی بر اساس بازنگری در اولویت ها کمی بکاهید با توجه به چالشهایی که در منطقه وجود دارد؟
سید حسن نصر الله پاسخ داد: اظهارات من به موضوع های مختلف ربط دارد زیرا سعودی ها زیان زیادی را در لبنان و مقاومت به ما وارد کردند. در جنگ 33 روزه نقش عربستان سعودی بسیار نقش بدی بود. البته پس از جنگ رویکرد خود را تغییر دادند و کمکهایی به لبنان ارائه دادند اما من می گویم نباید اول دشمن را بفرستید تا ما را بکشد یا زخمی کند یا کشتاری جمعی انجام دهد سپس دارو برای ما ارسال کنید البته ما بابت ارسال دارو از آنها تشکر می کنیم. من و همه حزب الله هیچگاه جنگ رسانه ای با عربستان سعودی نداشتیم تنها دلیل موضوع یمن بود. در یمن آیا کشتارها متوقف شد؟ محاصره اقتصادی متوقف شد؟ کشتار و گرسنه نگه داشتن و انتشار بیماری ها بر اثر جنگ آیا متوقف شد؟ آیا با توجه به اینکه عربستان در تخریب و ویران کردن یمن همه تلاشهای خود را به کار می گیرد ما باید سکوت کنیم؟ به ویژه اینکه فریادها در جهان عرب بسیار کم است و من و حزب الله یکی از این فریادها هستیم. این اظهارات من تغییری در شرایط برای مذاکرات عربستان سعودی و ایران ایجاد نخواهد کرد این موضوع دومی است. اگر مذاکراتی جدی صورت بگیرد باید اول جنگ یمن را متوقف کنند و جنگ رسانه ای متوقف شود سپس به مذاکره بنشیند اما اینکه بگویند سکوت کنید و دست از حمایت از مردم یمن بردارید تا محمد بن سلمان استخوان های کودکان یمن را زیر پا له کند و هیچ کاری نکنید تا تاثیری بر زمینه مذاکرات سعودی و ایران نداشته باشید درست نیست. اصلا این زمینه مذاکرات کجاست؟ اصلا وجودندارد.
مجری در ادامه پرسید: پس شما مخالف مذاکرات ایران و عربستان نیستید؟
دبیر کل حزب الله لبنان پاسخ داد: خیر برعکس! همواره این مذاکرات را تایید می کنیم و به این مذاکرات دعوت می کنیم. هیچ کس مخالف این مذاکرات نیست تنها بنیامین نتانیاهو و جان بولتون و ترامپ مخالف این مذاکرات هستند زیرا ترامپ دیگر نخواهد توانست عربستان را بدوشد. حتی برادران ما در یمن و ملت یمن که استخوانهای آنها شکسته می شود امیدوارند چنین مذاکراتی صورت بگیرد زیرا هر گامی که به توقف تجاوزهای سعودی آمریکایی به یمن بینجامد به نفع ملت یمن است.
دبیرکل حزب الله لبنان تاکید کرد جنگ علیه ایران به معنای آغاز جنگ در همه منطقه خواهد بود و رژیم صهیونیستی نخواهد توانست در صورت وقوع چنین جنگی در امان بماند.
مجری شبکه تلویزیونی المنار در ادامه مصاحبه با سید حسن نصرالله گفت: در سخنرانی روز جهانی قدس، تاکید کردید اگر حمله ای به ایران صورت گیرد، مسئله محدود به مرزهای جمهوری اسلامی نخواهد شد و همه منطقه شعله ور خواهد شد و نیروها و منافع آمریکا در منطقه نابود خواهد شد. آیا این پیام هشدارآمیز از طرف همه محور مقاومت بود، یا اینکه فقط دیدگاه حزب الله است؟
سید حسن نصرالله پاسخ داد: مسئله اصلی همین جاست. اجازه بدهید این موضوع را روشن کنم. با زبان فصیح سخن می گوییم تا اگر کسی در جایی خواست این سخنان را ترجمه کند، به زبان انگلیسی یا برای اسرائیلی ها و آمریکاییها به درستی ترجمه کند. ان شاء الله عرب ها هم می فهمند. اول اینکه نه به نمایندگی از حزب الله، بلکه به عنوان یکی از فرزندان این منطقه می گویم که معتقدم مسئولیت همه ملت ها و دولت های منطقه، آن است که هر کاری می توانند برای جلوگیری از وقوع این جنگ، صورت دهند. زیرا همه توافق نظر دارند که صرفنظر از اینکه چه کسی در این جنگ مشارکت داشته باشد یا نداشته باشد، جنگ آمریکا علیه ایران ویرانگر خواهد بود. در چنین جنگی، بدون شک انگلیسی ها به طور طبیعی با آمریکاییها همراه خواهند شد. اسرائیلی ها ممکن است خود را کنار بکشند، اما بدون شک آمریکاییها مانند عراق، افغانستان و دیگر مناطق، تلاش خواهند کرد ائتلاف بین المللی تشکیل دهند. 20، 30 یا 40 کشور از جمله کشورهای کوچکی را که کسی نام آنها را هم نشنیده است، خواهند آورد تا بگویند ائتلاف بین المللی تشکیل داده اند، اما واقعیت آن است جنگ، جنگ آمریکا علیه ایران است. همه باید عقل خود را به کار بگیرند و طرف مقابل باید کینه توزی را کنار بگذارد و ما و آنها باید شور و هیجان را کنار بگذاریم، زیرا شاید حتی کسی در محور ما هم باشد که برای وقوع چنین جنگی، شور و اشتیاق داشته باشد. هیچ کسی نباید تصور کند که در محور مقاومت، مردم ترسیده اند و وحشت زده هستند و امیدوارند که جنگ رخ ندهد. نه، افرادی هستند که به وقوع چنین جنگی اشتیاق دارند و امیدهای زیادی به آن بسته اند. من به طور مستقیم می گویم که سعودیها و بعضی کشورهای عربی باید کینه توزی را کنار بگذارند و شور و اشتیاق را هم باید کنار گذاشت و مردم باید فکر خود را به کار بیندازند. همه کارشناسان توافق نظر دارند که چنین جنگی تفریح و جنگ ساده نخواهد بود، بلکه جنگ ویرانگری برای همه منطقه خواهد بود. به سود چه کسی است که جنگ ویرانگر در منطقه رخ دهد؟ کدام یک از ملت های منطقه، چنین منفعتی دارد؟ چنین جنگی به سود چه دولت، حکومت، نظام و چه حاکم عربی یا غیر عربی است؟ حتی اسرائیلی ها هم که تصور می کنند که این جنگ به سود آنها خواهد بود، اما من برای آنها هم ثابت خواهم کرد که اینطور نیست و شما در این ارزیابی بسیار اشتباه می کنید. در لبنان و در دیگر کشورها عده ای می گویند که ما می توانیم خود را از این جنگ دور نگه داریم. اما اگر جنگ رخ دهد، هیچ کسی نخواهد توانست خود را از آن دور نگه دارد. ما در مریخ زندگی نمی کنیم و اینجا منطقه ماست و ما از شرایط پیچیده در آن آگاهی داریم. نخستین گام هوشیاری و آگاهی است. ما درباره خطر وقوع این جنگ، برای همه در منطقه سخن می گوییم. به عنوان مثال برای امارات در همه امارت های این کشور از دبی گرفته تا ابوظبی و شارجه، مردم عادی و نخبگان و نیز حاکمان باید به این مسئله توجه کنند که اگر جنگی در خلیج فارس رخ دهد، چه بر سر امارات، حاکمان و مردم این کشور خواهد آمد؟ البته به اعتقاد من، حاکمان امارات به تدریج در حال توجه کردن به این مسئله هستند. شهرهای شیشه ای (امارات) چه سرنوشتی خواهند داشت؟ بازارها و جایگاه تجاری و خدماتی و اقتصادی امارات در آن سوی خلیج فارس چه شرایطی پیدا خواهند کرد؟ اگر محمد بن زاید کینه ها و محاسبات اشتباه را کنار بگذارد، باید به ملت امارات پاسخ دهد که آیا به سود امارات است که جنگ ویرانگر در منطقه خلیج فارس رخ دهد؟ جنگی که امارات در آن در امان نخواهد ماند. قطعا آنها در امان نخواهند ماند. نه اماراتی ها، نه سعودیها و نه بقیه کسانی که در جنگ علیه ایران شرکت خواهند کرد، در امان نخواهند ماند. این حرف صریح و علنی خود ایرانیها است و این نیست که من فقط بر اساس اطلاعات خاص، در این باره سخن بگویم. در این صورت، از امارات چه باقی خواهد ماند؟ از امارات سخن می گویم، زیرا مسئله درباره آنها روشن تر است. سعودیها ممکن است بگویند که کشور ما مساحت زیادی دارد و کشور بزرگی هستیم و ایرانیها کجا را می خواهند بمباران کنند. بقیه کشورهای خلیج فارس هم اگر در محاسبات خود اشتباه کنند و در این جنگ مشارکت کنند یا سرزمین خود را برای تعرض به ایران در اختیار آمریکاییها قرار دهند، تاوان پس خواهد داد و بخشی از جنگ خواهد شد. البته بعضی کشورهای خلیج فارس موضع خوب و بیطرف دارند. حتی درباره سعودیها هم این سوال را مطرح می کند که آیا وقوع جنگ به سود آنها خواهد بود؟ سعودیها می دانند که نمی توانند با ایران روبرو شوند و اگر جنگی رخ دهد، آمریکاییها ابتدا به دنبال حفظ پایگاه ها، منافع و ناوگان های خود خواهند بود، نه اینکه از محمد بن سلمان حمایت کنند. شما شاهد تغییر ادبیات آمریکاییها بودید. آنها ابتدا می گفتند که اگر به نیروها، منافع و متحدان ما حمله کنید، اما اکنون متحدان را از ادبیات خود حذف کردند و در همه سخنان خود فقط از نیروها و منافع شان سخن می گویند و دیگر به متحدان اشاره نمی کنند. اگر جنگ رخ دهد، در نهایت آیا به سود حاکمان و ملت امارات خواهد بود که این کشور ویران شود؟ آیا به سود ملت و حاکمان عربستان خواهد بود که این کشور ویران شود؟ هیچ کشور و ملتی در منطقه، سودی در این جنگ ندارد. همه باید این مسئله را درک و صدای خود را در برابر آن بلند کنند. همچنین در منطقه ما، اگر چنین جنگی رخ دهد چه خواهد شد؟ فرض کنیم این جنگ رخ دهد و در منطقه ما چیزی رخ ندهد و فرض کنیم که ایران ضعیف شود و از معادله حذف شود -البته من چنین دیدگاهی ندارم- برای ملت های منطقه ما در برابر سلطه اسرائیل و زورگویی این رژیم چه باقی خواهد ماند. لبنان اکنون به دنبال ترسیم مرزها و تعیین سرنوشت نفت و انرژی است، اما در آن صورت، همه این مسایل تمام خواهد شد. فلسطین و سوریه چه خواهند شد. زیرا جمهوری اسلامی در طول همه سال های گذشته، پشتیبان قوی و واقعی برای همه ملت ها و کشورهایی بوده است که در برابر آمریکا، اسرائیل و نیز تروریست ها و تکفیریها ایستاده اند. علاوه بر اینها، اگر ایران هدف حمله قرار گیرد، آیا کشورهای با مساحت زیاد در منطقه خواهند ماند یا اینکه به طرح خاورمیانه جدید باز خواهند گشت؟ نخستین کشوری که در این طرح درباره تجزیه آن سخن گفتند، ایران است و سپس به سراغ افغانستان، پاکستان، ترکیه، عراق، سوریه و حتی لبنان، مصر و کشورهای شمال آفریقا خواهند رفت تا آنها را بر اساس مسایل قومیتی و مذهبی تقسیم کنند و بین همه آنها مناقشه های مرزی وجود خواهد داشت و نگین تاج خاورمیانه اسرائیل خواهد بود و آمریکاییها بر همه چیز تسلط پیدا خواهند کرد. تشریح کامل این مسئله به یک مصاحبه یا سخنرانی جداگانه نیاز دارد. امیدوارم کارشناسان، نویسندگان و روزنامه نگاران و سیاستمداران در تشریح خطر وقوع جنگ ویرانگر در منطقه مشارکت کنیم. چنین جنگی خطرهای انسانی، اقتصادی، نظامی، مالی و حاکمیتی دارد و تاثیر منفی بر آینده منطقه خواهد گذاشت. عده ای ساده لوحانه می گویند که آمریکا به ایران حمله خواهد کرد و ما در منطقه در آسایش خواهیم بود. چنین تصوری بسیار ساده لوحانه و در حد حماقت است. معادلات به هیچ وجه به این صورت نیست. باید در مخالفت با وقوع چنین جنگی موضع گیری کرد. همه ملت ها و دولت های عربی باید در این موضع گیری مشارکت کنند و برای هیچ کسی درست نیست که بگوید من بیطرف هستم. همه باید بگویند که وقوع چنین جنگ ویرانگری را رد می کنند. بیطرفی در درگیری، مسئله دیگری است اما در موضع گیری سیاسی و رسانه ای باید با برگزاری تظاهرات، تحصن و کنفرانس با وقوع چنین جنگی مخالفت کرد. این حداقل کاری است که باید صورت گیرد. مسئله دیگر آن است که حرف قبلی خود را امشب بار دیگر تکرار می کنم که بله همه منطقه شعله ور خواهد شد. شاید شما سوال کنید که به نام حزب الله یا محور مقاومت سخن می گویم؟ ما درباره این مسئله با همه اعضای محور مقاومت گفتگو نکرده ایم، اما این بحث ها را آغاز کرده ایم. می دانم که گروه های اصلی در این محور در محل و بخش های مختلف این منطقه، همین دیدگاه را دارند. البته آنها باید خودشان درباره دیدگاه و شرایط خود سخن بگویند. من در سخنرانی روز جهانی قدس گفتم که نخستین طرفی که تاوان وقوع چنین جنگی را پس خواهد داد رژیم صهیونیستی و آل سعود خواهند بود، زیرا این دو طرف کسانی هستند که بیش از هر طرف دیگری، وقوع این جنگ را تشویق می کنند. امارات کمی عقب نشسته است. اسرائیلی ها و سعودیها بیشترین اصرار را بر وقوع این جنگ دارند. بنیامین نتانیاهو با هوشمندی از وزرای خود خواسته است تا در این باره اظهارنظر نکنند و سخن نگویند. او تصور می کند که در صورت وقوع جنگ، اسرائیل بیطرف خواهد ماند. چه کسی گفته است که اگر جنگی علیه ایران رخ دهد، اسرائیل بیطرف خواهد ماند؟ اولین طرفی که اسرائیل را بمباران خواهد کرد، ایران است. این مسئله طبیعی است و ایرانیها توانایی بمباران شدید، سرسختانه و قدرتمندانه اسرائیل را دارند و امکانات و قدرت لازم را در اختیار دارند. در محور مقاومت هم اکنون بحث گسترده ای وجود دارد که صرفنظر از تحولات بعدی، آیا تماشاچی خواهیم ایستاد؟ امروز باید اسرائیل بفهمد که در هر جنگی در منطقه، اسرائیل به هیچ وجه بیطرف نخواهد بود. اینکه چه کسی این جنگ را آغاز خواهد کرد، بحث دیگری است. اما در هر صورت، اسرائیل در هیچ جنگی بیطرف نخواهد ماند. زمانی که جنگ علیه ایران آغاز شود، به معنای آغاز جنگ در همه منطقه خواهد بود. اهمیت این حرف آن نیست که ما به دنبال ایجاد تنش و متشنج کردن اوضاع هستیم، نه برعکس، این موضع گیری برای جلوگیری از وقوع جنگ است. آنچه در بخش اول این مصاحبه درباره آن سخن گفتیم، برای جلوگیری از وقوع جنگ علیه لبنان بود، اما همه ما باید به این مسئولیت عمل کنیم که مانع از جنگ در منطقه شویم. زیرا پیامدهای جنگ علیه ایران، به طور قطع برای همه منطقه خواهد بود. اگر آمریکاییها بفهمند که این جنگ ممکن است باعث ویرانی، نابودی و محو شدن اسرائیل شود - من در این باره مبالغه نمی کنم- در تصمیم گیری برای جنگ بازنگری خواهند کرد. اسرائیلی ها هم تشویق به وقوع این جنگ را متوقف خواهند کرد و باید این کار را صورت دهند. نتانیاهو باید تحریک به وقوع جنگ را متوقف کند. لابی صهیونیستی در آمریکا باید تحریک به جنگ را متوقف کند، زیرا همه آنها باید بدانند که اگر جنگی به منطقه تحمیل شود، اسرائیل خارج از این جنگ نخواهد ماند. اگر کسی بگوید، عربستان ویران خواهد شد، آیا این تهدید باعث خواهد شد که ترامپ از جنگ منصرف شود؟ نه به هیچ وجه، حتی ممکن است او را به جنگ تشویق کند. زیرا پس از آن چه کسی برای بازسازی عربستان وارد عمل خواهد شد؟ شرکت های آمریکایی. در این صورت، تاوان حمایت از سعودیها نه فقط 400 میلیارد دلار، بلکه هزار و دو هزار میلیارد دلار خواهد شد. ترامپ در این صورت به طور مستقیم کنترل همه چاه ها و شرکت های نفتی در عربستان را در دست خواهد گرفت. به همین علت است که می گویم سعودیها باید هوشیار باشند. بنابراین تهدید ویرانی عربستان، مانع جنگ نمی شود، بلکه مانع از آن می شود که سعودیها وقوع جنگ را تشویق کنند. تهدید حمله به امارات هم نمی تواند مانع وقوع جنگ شود. ترامپ، بولتون و نتانیاهو خوشحال و راحت خواهند بود. اجازه بدهید با صراحت بگویم آنچه مانع از آن می شود که آمریکا جنگی به راه اندازد، این است که بفهمد نیروهایش در منطقه، منافعش در منطقه و اسرائیل در منطقه، در دایره آتش قرار خواهند گرفت. در این صورت، آنها در محاسبات خود با دقت عمل خواهند کرد. محور مقابل آنها، محور ضعیفی نیست و ایمان، اراده و قدرت عملیاتی و نیروی انسانی در اختیار دارد که نه فقط در زمینه ایستادگی، بلکه در زمینه وارونه کردن معادلات است.
مجری این شبکه گفت: ”شاید کسی به شما بگوید ایران در محاصره که ستون فقرات در چنین رویارویی خواهد بود، می تواند با آمریکا، کشورهای خلیج فارس و اسرائیل بجنگد؟“
سید حسن نصرالله پاسخ داد: به شما گفتم که ایران در جنگ تنها نخواهد بود. سخن من در این باره روشن بود.
نصرالله در پاسخ به سوالی درباره نظر خود در مورد مخالفت رهبر ایران با تحویل گرفتن نامه آمریکا که آبه شینزو نخست وزیر ژاپن حامل آن بود، گفت: مخلوطی از درایت بالا، بلندنظری و عزت بود. افرادی هستند که ترامپ پول های آنها را می گیرد و آنها را می دوشد و به آنها اهانت می کند و آنها را بیچاره کرده است، اما دهان خود را برای بیان یک کلمه هم باز نمی کنند و اگر ترامپ با انگشت اشاره به آنها بگوید که به طرف او بروند، با سرعت این کار را خواهند کرد. اکنون می دانید مشکل ترامپ چیست؟ تنها چیزی که ترامپ می خواهد آن است که ایران پای میز مذاکره بنشیند. شاهد آن بودید که ترامپ به آنها وعده هایی هم داد که ایران بزرگ خواهد بود و به یک قدرت بزرگ اقتصادی در جهان تبدیل خواهد شد، فقط بیایید پای میز مذاکره بنشینید، یا حداقل با من تماس تلفنی بگیرید. اکنون بر ما هم تحریم هایی اعمال شده است. آیا می دانید که دولت فعلی آمریکا برای باز کردن کانال های تماس با حزب الله در لبنان تلاش می کند؟ دولت ترامپ میانجی ها را مامور آن کرد که کانال تماس با ما ایجاد کنند. این در حالی است که ترامپ حتی به نزدیک ترین متحدان آمریکا یعنی انگلیسی ها هم اهانت کرد. وزیر امور خارجه انگلیس به او پاسخ داد. در این شرایط، یک رهبری و یک نظام و یک ملت که امام خامنه ای نماد آن است، با صلابت، صراحت، شجاعت و بدون هیچ نوع ترس و وحشتی، موضع گیری کرد. شما آیا می توانید رهبر یا رئیس دیگری را در همه جهان پیدا کنید که چنین اقدامی صورت دهد؟ ترامپ همه اقدامات خود را صورت داد و سپس خواستار مذاکره شد، اما با این موضع گیری و رفتار روبرو شد.
دبیرکل حزب الله در پاسخ به سوالی درباره آینده تحولات یمن و علت گسترش حملات موشکی انصارالله به عمق خاک عربستان گفت: هدف از این اقدام، تشدید فشارهاست. برادران در یمن، خواهان ادامه جنگ یا گسترش جنگ نیستند. تنها هدف آنها این است که متجاوزان را وادار به توقف جنگ کنند. تشدید فشارهای نظامی و حرکت کردن به سوی جلو، ممکن است متجاوزان را وادار کند که توقف کنند. آنها در چارچوب این معادله عمل می کنند و این راهبرد را هم به تدریج اجرا کردند. اطلاعات من نشان می دهد که آنها توانایی ادامه این کار را دارند. آنها در چارچوب دیدگاهی مشخص و سنجیده عمل می کنند و شرایط زمانی را در نظر می گیرند. آنها توانایی هدف قرار دادن بیشتر فرودگاه ها در عربستان را دارند و می توانند اهداف مورد نظر را در امارات بمباران کنند، البته به تدریج عمل می کنند، اما به حرکت در این مسیر ادامه می دهند. انصارالله یا رهبران یمن خواهان توقف جنگ هستند. آنها به هیچ وجه خواهان ویرانی بیشتر نیستند. آنها می خواهند تصمیم گیرنده در طرف مقابل را قانع کنند که این جنگ سودی ندارد و به نتیجه ای نخواهد رسید. به نظر می رسد در امارات بازنگری صورت گرفته است. اطلاعاتی دارم که بعضی مقامات اماراتی در داخل این کشور و نیز در اروپا و آمریکا گفته اند که امارات تصمیم نهایی اتخاذ کرده است که به طور کامل از مسئله یمن خارج شود. اطلاعاتی دیگری وجود دارد که می گوید تصمیم این کشور خروج نیروهای زمینی امارات یا خروج نیروهای مستقیم نظامی امارات از یمن است. مشکلاتی برای هماهنگی بین اماراتی ها و سعودیها وجود دارد، اما علت واقعی اتخاذ این تصمیم، شکست است. اگر برای امارات و رهبران این کشور مشخص می شد که چشم انداز این نبرد به پیروزی منجر خواهد شد، شاید به آن ادامه می دادند. اما اکنون تصمیم به بازنگری گرفتند. به ویژه که اکنون ممکن است انصارالله، ارتش و کمیته های مردمی یمن پهپادها یا موشک های کروز خود را به طرف بعضی شهرها و مراکز امارات پرتاب کنند، در این صورت چه برای اماراتی ها از نظر جایگاه اقتصادی و مالی باقی خواهد ماند؟ بدون شک این اقدام باعث سقوط بورس و سقوط پول ملی امارات خواهد شد و در زمینه بازار مستغلات و خدمات مالی و بانکی با مصیبت روبرو خواهند شد. اماراتی ها می دانند که به طور جدی با تهدید روبرو هستند. بدون شک نگاه مثبتی به این بازنگری امارات داریم و امیدواریم سعودیها هم بازنگری کنند. می دانم که برادران در یمن، کینه توزانه عمل نمی کنند و به دنبال انتقام گیری نیستند. آنها نمی گویند که با توجه به ریخته شدن خون های زیاد بین ما و امارات، دیگر صلح با این کشور مطرح نیست. هدف واقعی، انسانی، اخلاقی و ملی و دینی مجاهدان یمنی و رهبران آنها از جمله سید عبدالملک آن است که تجاوزگری متوقف شود. آنها از هر نوع گفتگو و بحثی استقبال می کنند.
سید حسن نصرالله در پاسخ به این سئوال که اگر جنگ متوقف شود، آیا ممکن است یمنی ها صفحه جدیدی در روابط با سعودیها آغاز کنند؟ گفت: بله، چرا که نه. مشکل بین آنها بر سر یمن است.
نصرالله درباره اقدام بحرین در پذیرفتن برگزاری کارگاه اقتصادی در چارچوب اجرای معامله قرن افزود: اطلاعاتی وجود دارد که این تصمیم عربستان و شخص محمد بن سلمان بود. او نمی خواست این کارگاه در جده و ریاض برگزار شود. برای نظام بحرین چیزی به نام حقوق عربی، حقوق اسلامی، مقدسات و قدس اهمیتی ندارد، تا جایی که بنیامین نتانیاهو به سخنان وزیر امور خارجه بحرین افتخار کرد. نظام بحرین در مسئله اسرائیل و نیز در مسئله آمریکا، تا آخرین حد پیش رفته است. نظام بحرین سوار قایق آنها شده است و دیگر به هیچ چیزی اهمیت نمی دهد. سعودیها از نظام بحرین خواستند که این کارگاه در این کشور برگزار شود و این نظام هم با این مسئله مشکلی نداشت. نمی خواهم دشنام بدهم، اما واقعیت آن است که برای نظام بحرین دیگر کرامت، ارزش، اخلاق، شهامت، ملی گرایی، هویت عربی، اسلام و هیچ چیز دیگری باقی نمانده است. آنچه درباره فلسطینی ها، ملت فلسطین و حقوق فلسطینی ها می گویند شرم آور است.
مجری در ادامه مصاحبه اختصاصی شبکه تلویزیونی المنار با سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله لبنان گفت: به مصاحبه مهم و استنثایی با سید حسن نصر الله دبیرکل حزب الله لبنان باز می گردیم و درباره موضوع لبنان صحبت می کنیم تفسیر شما از حادثه قبرشمون چیست نظر حزب الله درباره این حادثه چیست؟ آیا به نظر شما آنچه انجام شد یک کمین حساب شده برای ترور وزیر صالح الغریب بود یا آن که حادثه طراحی نشده بود چگونه آنچه را که در قبرشمون رخ داد تفسیر می کنید؟
پاسخ سید حسن نصرالله: ما از همان لحظه اول که اطلاع پیدا کردیم تماس هایمان را برای برقراری آرامش آغاز کردیم زیرا حادثه بسیار خطرناکی بود و خدای بزرگ یک بلای بزرگ را از لبنان دور کرد. خداوند چند جوانی را که در این حادثه شهید شدند رحمت کند. تصور کنید اگر وزیر شهید می شد چه اتفاقی می افتاد؟ یا اگر در هیئت بیش از یک وزیر بود و گفته می شد که هیئت بزرگی بود که قرار بود جبران باسیل (وزیر خارجه) و وزیر دفاع و وزیران دیگر نیز در این هیئت باشند- اگر برای آنان اتفاقی می افتاد- چه پیش می آمد؟ ما پس از این حادثه برای برقراری آرامش تلاش کردیم. برخی گفتند حزب الله می خواهد دروزی ها را به هم بریزد که این حرف غیر اخلاقی است ما نمی خواهیم هیچ طرفی را به هم بریزیم ما بیشترین اهتمام و اشتیاق به ثبات را در لبنان داریم و حتی برخی از مخالفانمان نیز به این اعتقاد دارند و می گویند مصلحت حزب الله در ثبات داخلی است که این حرف درستی است اما ما می گوییم مصلحت لبنان و ملت لبنان و کشور لبنان در ثبات داخلی است و مصلحت حزب الله نیز در ثبات داخلی است این عیب نیست که بگوییم ثبات به مصلحت ماست. مصلحت ما نیست که هیچ طرفی در لبنان هدف قرار گیرد. به مصلحت نیست بین هیچ حزبی یا گروهی یا طائفه ای درگیری رخ دهد. به همین سبب ما آماده ایم برای حل این مشکل کمک کنیم . طبیعی است که از هم پیمانمان که به آن تعرض شده و کشته داده است حمایت کنیم .برخی می گویند چرا وزیر حزب الله یعنی حاج محمود عماد به تسلیت گویی رفته است. این طبیعی است. غیر طبیعی آن است که در کنار هم پیمان نباشیم. فرد کشته شده، مظلوم واقع شده و دوم اینکه دوست و هم پیمان بود اما در عین حال زبان ما زبان تحریک نیست بلکه زبان جمع کردن طرفهاست البته باید حق نیز رعایت شود. با جبران باسیل به اعتبار اینکه بخشی از این موضوع است و با مسئولان لبنانی در سطوح مختلف در تماسیم. این موضوع باید حل شود و مسئولیت دولت است . رؤسا (رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس مجلس) به شدت به این موضوع اهمیت می دهند. ما این تماسها را مدیریت نمی کنیم و مسئولیت اساسی تماسها با رؤساست و نقش ما کمک کننده است. ما مثبت هستیم و به آرامش و حل مشکل و عدم تنش آفرینی دعوت می کنیم اما در عین حال از هم پیمانمان حمایت می کنیم. برخی می گویند جریان هشتم مارس (حزب الله و هم پیمانانش) در مسیر تشکیل جلسات هیئت دولت لبنان کارشکنی می کنند دولت تعطیل نشده است. در جلسه گذشته نخست وزیر تصمیم گرفت که جلسه به تعویق بیافتد که این تصمیم خردمندانه ای بود زیرا خونی ریخته شده است و نزدیک بود دو وزیر کشته شوند. ما از تعطیلی دولت حمایت نمی کنیم اما خواستار رفتار خردمندانه هستیم. موضع ما روشن است در کنار طلال و وزیر صالح و همه هم پیمانان و دوستان در طائفه بزرگوار دروزی هستیم. دروزی ها خواسته اند که این پرونده به شورای دادگستری ارجاع شود که معتقدیم این یک موضع منصفانه و منطقی است. حادثه ای که رخ داد بزرگ بود و ممکن بود کشور را منفجر و درگیر جنگ کند.
مجری المنار: دلایل واقعی مشکلات به وجود آمده بین شما و ولید جنبلاط ( نماینده سابق مجلس و رئیس حزب سوسیالیست ترقی خواه لبنان) چیست جنبلاط این احساس را دارد که شما می خواهید او را با همکاری با هم پیمانانتان در طائفه دروزی و با حمایت سوریه در منطقه جبل محاصره کنید آیا دلایل قانونی برای این نگرانی وجود دارد؟
پاسخ سید حسن نصرالله: بین ما و وزیر جنبلاط اختلافات زیادی پس از حوادث 2005 میلادی به وجود آمده است قبل از 2005 میلادی مشکلی نداشتیم و دوست بودیم. زمانی که صحبت از سلاح شد آنان گفتند این سلاح، سلاح نیرنگ است. ما همواره تلاش کردیم اختلافات را مهار کنیم و جلوی تنش را بگیریم. مسیر طولانی و پردردسری طی شده است تا به اینجا رسیده ایم. ما به اختلافاتمان نظم داده ایم یعنی در موضوع داخلی جایی که درباره پرونده های داخلی اتفاق نظر داریم همکاری می کنیم و در خصوص موضوعات منطقه ای نیز هرکس موضعگیری خودش را دارد. من شخصا قبول نمی کنم که کسی به مسئولان ایرانی و بشار اسد رئیس جمهور سوریه ناسزا بگوید. من از آل سعود انتقاد می کنم اما ناسزا نمی گویم. اما او به هم پیمانان ما ناسزا می گوید.
سید حسن نصر الله در ادامه توضیح مفصلی درباره موضوع یک کارخانه سیمان که فردی به نام بیار فتوش می خواهد احداث کند و تصمیم ولید جنبلاط برای شراکت با وی و کارشکنی هایی که در این خصوص رخ داده است و تلاش برخی طرفها برای نسبت دادن بخشی از این کارشکنی ها به حزب الله و شخص سید حسن نصر الله توضیح داد و گفت متأسفم این گونه صحبت کنم اما من در این طرح نه شریک هستم نه سهمی دارم نه پولی یا دلاری برایم دارد اما در این خصوص می باید بر اساس قانون و دستگاه قضایی عمل شود.
سید حسن نصر الله خطاب به جنبلاط گفت اگر تو با طائفه دروزی مشکلی داری علتش ما یا سوریه نیستیم. تو می باید در اشتباهات و شیوه تعاملت با طائفه دروزی و بزرگان و نخبگان آن و نیز در گزینه های سیاسی ات بازنگری کنی .
سید حسن نصر الله گفت ما اختلاف داریم اما این عیب است که جنبلاط بگوید مزارع شبعا متعلق به لبنان نیست. این عیب است. موضوع کفرشوبا یک مسئله اساسی مربوط به حاکمیت لبنان است.
مجری المنار: گفته می شود حزب الله بر ماندن سعد الحریری در نخست وزیری در مرحله کنونی با وجود برخی تضادها پافشاری می کند آیا درست است؟
سید حسن نصر الله: بله درست است. هر آنچه گفته می شود مبنی بر اینکه ما می خواهیم دولت را سرنگون کنیم این درست نیست.
مجری المنار: چرا ترجیح می دهید سعد الحریری بماند در صورتی که با او اختلاف راهبردی دارید؟
پاسخ سید حسن نصر الله: این به خاطر مصلحت کشور و ترکیب این کشور است. دوم اینکه عرصه همکاری وجود دارد و ما دشمن مطلق یکدیگر نیستیم بین ما و او اختلافات مهمی وجود دارد تا زمانی که امکان همکاری خوب وجود داشته باشد و مصلحت کشور باشد همکاری می کنیم.
مجری المنار: آیا روابط شما با جبران باسیل وزیر خارجه و رئیس جریان ملی آزاد عالی است یا اعتراضاتی به رفتارها و برخی مواضعش دارید؟
سید حسن نصر الله گفت: ما و او دوست هستیم و روابط بسیار خوبی داریم و دوستان واقعی هستیم و اعتراضاتمان را نیز می گوییم.
مجری المنار: بین شما و میشل عون رئیس جمهور لبنان همچنان در سطح بالا انسجام وجود دارد؟
سید حسن نصر الله: ما میشل عون را کوه توصیف کرده ایم.
وی افزود زود است درباره ریاست جمهوری آینده لبنان صحبت شود. خداوند به رئیس جمهور صحت و سلامتی و طول عمر بدهد تا دوره ریاستش را کامل کند.
بودجه و وضع اقتصادی و مبارزه با فساد مالی نیز بخش دیگری از سخنان سید حسن نصر الله لبنان بود که وی بر تلاش برای بهبود وضع اقتصادی و ادامه مبارزه با فساد تأکید کرد.
مجری شبکه تلویزیونی المنار در ادامه مصاحبه اختصاصی این شبکه با سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله پرسید: پاسخ رسمی حزب الله لبنان به تحریم های جدید آمریکا علیه محمد رعد رئیس فراکسیون وفاداری به مقاومت در مجلس لبنان و امین شری و حاج وفیق صفا چیست؟
سید حسن نصرالله پاسخ داد: اولا تحریم مسئولان حزب الله لبنان تازگی ندارد. دیروز حاج محمد به من گفت من غافلگیر نشدم همه اعضای شورای حزب الله لبنان را در این فهرست گنجانده اند و فقط من مانده بودم و (به شوخی) من بین آنان احساس غربت می کردم. این سه نفر از اعضای مجلس نمایندگان هستند. موضوع تازه آن است که (آمریکایی ها) با این تحریم به مجلس نمایندگان و دولت و نهادهای لبنانی توهین کرده اند. من هنوز با این برادرانی که در فهرست تحریم قرار گرفته اند دیدار نکرده ام اما با حاج وفیق تلفنی گفتگو کردم و نخستین حرفی که زدم به حاج محمد تبریک گفتم. ما در حزب الله زمانی که ناممان را در فهرست تروریسم قرار می دهند تبریک می گوییم. آنها که در بانکهای خارجی پولی ندارند. این بخشی از نبرد است و این مایه شرف و افتخار ماست. نشان روی سینه های ماست. شیطان بزرگ، مرتکب قتل عام های زیادی شده است و بزرگترین آدم کش در جهان است. این اقدام آمریکا یک افتخار در دنیا و ذخیره روز قیامت است. این برادران نیز در لبنان پولی ندارند و در خارج شرکت ندارند و به اروپا نیز سفر نمی کنند. ما این موضوع را بخشی از جنگ کنونی می دانیم و بهایش را می پردازیم. برخی نیروهای سیاسی تحلیلهای غیر منصفانه ای دارند. می گویند چون حزب الله در سوریه و یمن حضور دارد آمریکا نیز آنان را در فهرست تروریسم قرار داده است.اگر به یاد بیاورید ما را از دهه 1980 و و اوایل 1990 میلادی در فهرست تروریسم قرار داده اند در صورتی که آن موقع نه جنگ سوریه بود و نه جنگ یمن بود و نه از بهار عربی خبری بود. ما به این دلایل هدف قرار نگرفته ایم بلکه به خاطر اسرائیل هدف قرار گرفته ایم. آمریکا به خاطر اینکه بابت اسرائیل می ترسد از زمان بوش پسر و اوباما با ما کانال تماس می گشودند و برای حل و فصل تلاش می کردند چون از بابت اسرائیل نگران بودند. ما هدف قرار گرفته ایم چون از کشورمان دفاع و حمایت کرده ایم و سرزمینمان را پس گرفته ایم و عنصر اساسی قدرت لبنان هستیم و لبنان اکنون جایگاه منطقه ای و بین المللی پیدا کرده است. دشمن دو راهکار پیش رو دارد یا وارد جنگ شود که قادر به این کار نیست یا اینکه گزینه های دیگری مانند تحریمها و محاصره و مخدوش سازی وجهه و گرسنه نگه داشتن و تحریک فضای داخلی را در پیش بگیرد. در نتیجه گزینه ما ایستادگی و ثبات است و این بر ایمان ما می افزاید. هر گاه به ما تعرض شود بر عزم و ثبات و جرأت و ایمان مان افزوده می شود. من شخصا از کسی انتظاری برای موضعگیری ندارم از رؤسا (رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس مجلس) انتظاری ندارم اگر چه آنان موضعگیری کردند که از آنان تشکر می کنیم از همه تشکر می کنیم اما نمی خواهیم کسی را در تنگنا قرار دهیم و نمی خواهیم در این موضوع باری به دوش کسی باشیم. رؤسا و مسئولان حساب حزب الله را جدا کردند و به این موضوع با این دید نگاه کردند که دو نماینده منتخب مردم هدف قرار گرفته اند.
مجری المنار پرسید: وزارت خزانه داری آمریکا از دولت لبنان خواسته است تماسهایش را با اعضای حزب الله که اسمشان در فهرست تحریمها قرار داده شده است قطع کند دولت لبنان تا چه حدی می تواند این فشار در حال افزایش را تحمل کند؟
سید حسن نصر الله پاسخ داد: می باید تحمل کنند چون گزینه دیگری وجود ندارد در نهایت حزب الله یک بخش بزرگی از کشور را تشکیل می دهد. برخی می گویند ما قدرت نخست هستیم که البته من به این توصیفات توجهی ندارم. اما در نهایت دولت لبنان همانند گذشته به آمریکایی ها خواهد گفت اینها بخش بزرگی از جامعه هستند و نمایندگانشان نیز منتخب مردم هستند.
وی گفت تحریم ها در کل تأثیرگذار و ناراحت کننده است اما نباید تسلیم شد و نباید ذلت و خواری را پذیرفت بله باید تدابیر مناسب اتخاذ کنیم و بکوشیم که از این مرحله عبور کنیم. برخی لبنانی ها به آمریکایی ها گفته اند طرفداران حزب الله به خاطر آن که حزب الله به آنان پول می دهد از این حزب حمایت می کنند بنابراین اگر پولشان قطع شود این حزب را تنها خواهند گذاشت اما منبع قدرت حزب الله ، پرداخت پول نیست بلکه به خاطر جنبه اخلاقی و عقیدتی است من قبلا درباره بسیاری از خانواده های شهدا و زخمی ها و رزمندگان صحبت کردم که فداکاری های بزرگی کرده اند.
سید حسن نصر الله گفت هر کار می خواهند انجام دهند، انجام بدهند اما بدانند بر قدرت و ثبات ما افزوده خواهد شد.
مجری المنار پرسید: آیا دعوت می کنید که تدابیری علیه سفیر آمریکا در بیروت در واکنش به تحریمها اتخاذ شود؟
سید حسن نصر الله گفت: ما کشور را در تنگنا قرار نمی دهیم. دولت آزاد است. به دولت اهانت شده است خودش از خودش دفاع کند نمی خواهیم از ما دفاع کند. البته هر کسی که از ما دفاع می کند ممنونش هستیم.
سید حسن نصر الله همچنین از آمدن گردشگران به لبنان در تابستان اعم از سعودی یا اماراتی یا از سایر کشورهای عربی خلیج فارس استقبال کرد و گفت به همه خوش آمد می گوییم.
پایان مصاحبه/