ایدئولوژی حاکم بر جامعه "اسرائیل" بر مبنای تبعیض بین گروههای مختلف، براساس نژاد و قومیت است.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاری صداوسیما، ایدئولوژی حاکم بر جامعه "اسرائیل" بر مبنای تبعیض بین گروههای مختلف براساس نژاد و قومیت است.
پایگاه اینترنتی روزنامه رای الیوم لندن در مقاله ای به قلم محمد النوبانی نوشت: درباره علل آشوبی که از چند روز قبل یهودیان موسوم به یهودیان «فلاشا» در اسرائیل در پی کشته شدن یکی از آنها به دست پلیس اسرائیل به راه انداختند باید بگویم آنچه اتفاق می افتد انتفاضه ضد سلطه اشکنازیهاست که از آنها بهره برداری طبقاتی می کند و همچنین آنها را برای سرکوب و ستم ضد ملت عربی فلسطینی به کار می گیرد.
اساس انتفاضه این است که این جامعه بر مبنای رویای بنیانگذاران جنبش صهیونیسم ساخته شد با این تصور که همه یهودیهان جهان را در فلسطین گردهم آورند و ملت فلسطین را از میهنش بیرون برانند و این امر را یکی از شروط موفقیت برای تاسیس دولت خالص یهودی می دانستند همانطور که دیوید بن گوریون نخستین نخست وزیر این رژیم گفته و انگلیس هم به دنبال آن بوده است, اما این رویا محقق نشد.
صهیونیستها از تحقق این هدف پیچیده در بیش از هفتاد سال عاجز شدند زیرا بیشتر یهودیان جهان با وجود مشوقهای وسوسه انگیز ترجیح دادند در همان وطن اصلی خود بمانند و به فلسطین نیایند و از طرف دیگر ملت فلسطین در میهن خود ماند و این دو امر سبب شد طرح صهیونیستها در این زمینه با بحران مواجه شود.
به عبارت دیگر فلسطینیهایی که هدف صهیونیست ها، بیرون راندن شان از میهن شان بود مثل همان اتفاقی که در سال 1948 افتاد, نه تنها باقی ماندند بلکه با گذشت زمان از یک اقلیت به اکثریت تبدیل شدند و شمارشان از یهودیان در فلسطین تاریخی بیشتر شد.
با توجه به این واقعیت و با هدف جبران این خلل جمعیتی, دولتهای اسرائیلی یکی پس از دیگری برای جبران این نقص گروههای انسانی با ریشه های مسیحی و هندو را از روسیه, اتیوپی و هند وارد کردند با این ادعا که آنها دارای ریشه های یهودی هستند و یهودیان اتیوپی معروف به فلاشا نیز از جمله آنها هستند.
در سایه این جنبشی که در بافت جمعیتی جدید اسرائیل رخ داد اشکنازیهای غربی به شهروندان درجه یک, یهودیان دارای اصالت عربی و کردی یا سفاردی به شهروندان درجه دو و اتیوپیایی ها یا فلاشاها به شهروندان درجه سه و فلسطینیهای سال 48 به شهروندان درجه چهار تبدیل شدند.
در سایه وجود رژیمی نژادپرست, ظلم و ستمی که پلیس و کارفرمایان اسرائیل بر یهودیان فلاشا روا می دارند, راه حلی وجود ندارد زیرا ایدئولوژی حاکم بر این جامعه بر اساس تبعیض بین گروههای مختلف براساس نژاد و قومیت است و نمی تواند جز این باشد.
واقعیت این است که یهودیان فلاشا از تبعیض نژادی وحشتناک رنج می برند و در کارهای سیاه اشتغال دارند که یهودیان غربی و شرقی از اشتغال در آنها خودداری می کنند. یهودیان فلاشا با فعالیت در ارتش و نهادهای امنیتی در سرکوب و ظلم به فلسطینیها سهیم هستند و در نتیجه آنها در قبال به ما، متجاوز و اشغالگر به شمار می روند.
هر کس اراضی ملتی دیگر را اشغال می کند و در حقش ظلم و ستم قومی و طبقاتی روا می دارد و ساکنانش را به سه سطح یهودیان غربی (اشکنازی) , یهودیان شرقی (سفاردیم) و فلاشا و غیره تقسیم می کند نمی تواند کاری جز ستم در حق برخی از گروههای جامعه اش انجام دهد زیرا به گفته کارل مارکس فیلسوف آلمانی هر کس که ملت دیگری را اشغال و به آن ستم می کند, نمی تواند آزاد باشد.
تاریخ، خود را تکرار می کند. تشدید راستگرایی افراطی در اسرائیل که یکی از جلوه های آن تصویب قانون یهودیت در کنست اسرائیل بوده و براساس آن فلسطینی های سال 48 از حق شهروندی سلب شدند و همچنین اقدام دونالد ترامپ مبنی بر اعلام قدس اشغالی به عنوان پایتخت اسرائیل در چارچوب معامله قرن, نه تنها باید به رسمیت شناخته شدن اسرائیل پس گرفته شود وپیمان اسلو نیز لغو شود, بلکه باید به طرح راه حل یک کشور بازگشت.
هر کس موید این مسئله باشد که راه حل آنچه را که از آن به مشکل یهودیان در اروپا یاد می کنند این نیست که کشور یهودی با ذهنیت گتو (محله های حلبی آباد یا فقیر نشین) تشکیل شود, بلکه (راه حل) این است که باید آنها را در چارچوب همان ملتهایی که در میان آنها زندگی می کنند ادغام کرد, درست به هدف زده است.