معمای پیچیده گرانی آجر از کارگرانی که از کوره ها در می روند تا دلالان مهاجری که وسط دعوا نرخ تعیین می کنند.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما ،یک هفته پیش قیمتش 75 هزار تومان بود این هفته 95 هزار تومان شده بعضی ها تا 100 هزار تومان هم می فروشند، اینها حرفهای مرد میانسالی بود که از گرانی ناگهانی و بی سابقه آجر گلایه داشت. چشمانش سالها قصیده انتظار خوانده و عرق خستگی روی چهره اش نشسته، گفت سالهاست که مستاجرم با این گرانی کی می توانم خانه ام را تکمیل کنم.
چهار ماه پیش او را دیدم حرفهایش تنها گلایه او نبود بلکه درد دل مردم زیادی بود.از همان روزهای اواخر بهمن ماه 97 که ناگهان قیمت آجر 30 درصد افزایش یافت، ساخت و ساز هم در شهر کاهش چشمگیری داشت.
از خیابان ها و کوچه های شهر عبور می کردم خانه های نیمه ساز زیادی بود که به حال خود رها شده بودند.
خانه ای را دیدم که در آن کارگران مشغول به کارند، اما صاحب خانه اش از گرانی آجر گله های زیادی داشت.
صاحب خانه گفت"نمی دانم اصلا کسی روی این قیمت ها نظارتی دارد یانه آخه با چه حساب وکتابی یک دفعه قیمت آجر بالا رفته است؟
به دنبال ردپای گرانی آجر
یزد با قدمت بیش از 200 سال در زمینه آجر پزی، به عنوان قطب تولید آجر کشور شناخته می شود. جایی که می توان علت گرانی آجر را در آن پیدا کرد.
به گفته ذوالفقاری رئیس اتحادیه صنف فخاران یزد، بیش از270 واحد آجرپزی در یزد فعال هستند و سالانه بیش از 600 میلیون قالب آجرهای فشاری و سفال تولید و نیمی از این تولید به استانهای دیگر صادر می شود.
رد پای گرانی را گرفتم و به باسکول کامیونها رسیدم چند تایی کامیون بار داشتند و در صف باسکول منتظر بودند تا نوبتشان شود. از هرکدامشان علت این گرانی را پرسیدم ،نمی دانستند فقط یک راننده گفت: در این مدت تنی 2 هزار تومان روی دستمزد بار زدن کارگران افتاده اما چرا این قدر گران شده را نمی دانم.
رد پا را ادامه دادم وبه کوره های آجر پزی رفتم، منطقه وسیعی در نزدیکی یزد، که از دود کوره هایش آدرس را به راحتی می توان پیدا کرد.
به سمت کوره ها راه افتادم؛ مسیری که تا چشم کار می کرد خاک بود، به خیابانهای تو در توی خاکی رسیدم دودکش ها پیدا بود و دیوارهایی که کوره ها را تقسیم کرده بود، تعداد کوره ها بیش از آنچه بود که فکرش را هم می کردم، قابل شمارش نبود.
به چند کوره سر زدم و از کوره داران علت را جویا شدم. کوره داران خودشان هم از این گرانی راضی نبودند.
محمدرضا 40 سال است که کوره دار است او گفت علت گرانی تاکنون آب و برق و گاز بوده و درصد کمی هم افزایش داشته اما این بار علت فرق دارد و دلیل این گرانی کارگران هستند.
عباس کوره دار دیگری گفت کارگران درخواست دستمزد بیشتری را داشته اند برای همین نرخ آجر به یکباره افزایش یافت.
گردش چرخ تولید آجر به دست کارگران اتباع
در کوره های آجر پزی قدم می زنم و چیزی که می بینم کارگرانی هستند با لباس های محلی افغانی، کارگرانی که همه از کشور همسایه اند. برایم عجیب است که چرا حتی یک کارگر ایرانی در این جا وجود ندارد.
از رئیس اتحادیه صنف فخاران یزد خواستم تا به کوره ها بیاید. او گفت: بیش از 1500 کارگر در این کوره ها کار می کنند که همه آنها افغانی هستند. ذوالفقاری علت این موضوع را سختی کار آجر پزی و عدم استقبال کارگران بومی از این کار می داند.
در یکی از کوره ها ایستاده بودم، هوای آنجا بسیار گرم بود، زیر آفتاب آجر های زرد فشاری مثل طلا برق می زدند،آجرهایی که داشت قیمتشان با طلا برابری می کرد. یک کوه آجر پخته شده و آماده بار زدن را دیدم که در کنارش تعدادی از کارگران در حال انتقال آنها به یک کامیون بودند . تحمل ایستادن نداشتم اما باید سوالم را میپرسیدم. با لهجه غلیظ افغانی صحبت می کردند طوری که به سختی می شد منظورشان را فهمید: "کارگر مهاجریم و نرخ قبلی به خاطر گران شدن ارز برایمان صرف نمی کرد برای همین درخواست افزایشش را کردیم"
کمی آن طرف تر کارگران مشغول تولید آجر بودند، از یکی در مورد دستمزدش سوال کردم. عرق های روی پیشانی اش را پاک کرد و در حال خشت زدن گفت از صبح تا غروب دوشیفت اینجا کار می کنم، دستمزدم ماهانه 4 و نیم میلیون تومان است.
نایب رئیس اتاق اصناف یزد را به کوره ها دعوت کردم، از او درباره راه حل این مشکل پرسیدم. ضیایی گفت: با هماهنگی سازمان صنعت، معدن و تجارت استان، نرخ مصوبی برایشان تعیین کردیم و بر اساس آن نرخ دستمزد کارگر 25 هزار تومان و نرخ آجر 95 هزارتومان است .
وقتی کارگران از کوره در می روند
درمیان کشمکش ها و دعواهای بین کارگران، کوره داران و مسئولان، نرخی تعیین شد که افزایش 20 درصدی آجر را در پی داشت.
اما بعد از این ماجرا طولی نکشید که دوباره کارگران از کوره در رفتند، اوضاع به همین منوال بود تا اینکه خبر تعطیلی کوره ها در شهر پیچید. دوباره به کوره ها رفتم. اردیبهشت بود و آفتاب یزد بسیار داغ تر از قبل، ساعتی کنار کارگران زیر آفتاب ماندم تا ببینم حرف حسابشان چیست؟
با همان لهجه غلیظ گفت: کارگر مهاجریم ارز گران شده و این قیمت برای ما صرف نمی کند ما باید خرجی خانواده خود را که افغانستان هستند تامین کنیم.
کارگر دیگری با عصبانیت گفت: در خواست ما برای دستمزد هر تن آجر 30 هزار تومان است و 25 هزار تومان برای ما سودی ندارد.
معمای پیچیده ای بود، کارگرانی که هرروز آجر روی آجر دیوار گرانی چیده اند و سقفی هم برایش تعیین نکرده اند.
کوره دارانی که گفتند چاره ای جز همراهی نداریم چون وقتی آنها کار نکنند کار ما هم تعطیل می شود.
آیا برای تامین نیازهای کارگران اتباع باید نرخ آجر هم گران شود؟ پس مردمی که با این دیوار گرانی، خانه امیدشان برسرشان آوار شده چه می شوند؟
سایه های پشت دیوار گرانی آجر
به دنبال حل این معما باز هم پرس و جو کردم و به کوره های زیادی سر زدم. پیرمرد کوره داری وقتی سماجتم را دید گفت تا به حال چیزی از دلالان آجر شنیده ای؟ حرفهای تازه می شنیدم چیزی که در این مدت به دنبالش بودم. حاج اکبر ادامه داد: فقط همین را بگویم که کوره دار واقعی این افغانی ها هستند کوره را از ما می خرند و نانش را آنها می خورند پول درست و حسابی گیر ما نمی آید.
منظورش را درست متوجه نشدم از او خواستم بیشتر توضیح بدهد گفت اصرار نکن و همین قدر را هم گفتم که بدانی این معما حل شدنی نیست راهت را بگیر و برو.
از دلالان آجر تا کنون چیزی نشنیده بودم هرجا هم سوال کردم کسی چیزی نمی دانست کوره داران هم که چیزی نمی گفتند. باید از ماجرا سر در می آوردم. به ناچار دوباره به سراغ کامیونداران رفتم از آن ها سوال کردم که آجر را از چه کسی می خرید؟ گفتند از همان کارگران افغانی که در مسیر خیابان باسکول نشسته اند.
در خیابان باسکول بیش از 10 نقطه را میدیدم که کارگران افغانی گوشه خیابان نشسته و منتظرند. از آنها پرسیدم شما آجر هم می فروشید؟ گفتند نه ما فقط کارگریم و آجر بار میزنیم. برایم کمی عجیب بود به باسکول رفتم مرد میانسالی پشت پنجره نشسته بود از او درباره این دلالان سوال کردم گفت حقیقت دارد بععضی از همین کارگران دلالان بزرگ آجر هستند.
برای اینکه ماجرا برایم روشن شود. این بار به همراه یک خریدار شرکت عمرانی بینشان رفتم و تقاضای خرید آجر آنهم به میزان 50 تن داشتم. یک نفر از میان کارگران با همان لباسهای خاکی و کهنه افغانی بلند شد و گفت چقدر می خواهید؟ گفتم باید آجرها را ببینیم. اسمش خلیل بود به همراه او به یکی از کوره ها رفتیم از او پرسیدم کوره مال شماست؟ گفت نه ما از کوره دار آجرهایش را خریده ایم و بعد یک مقدار پول به آن اضافه می کنیم و می فروشیم.
شماره تماسش را گرفتیم تا به او خبر بدهیم که آجرش را می خواهیم یا نه.
کمی بالاتر با یک دلال دیگر هم که نامش حمزه بود همراه شدیم پیرمرد مسن افغانی بود که به گفته خودش وضع مالی اش هم خیلی خوب بود، می گفت پولم را به افغانستان می فرستم برای خانواده ام . او چند کوره را نشانم داد گفت همه این کوره ها را که می بینی آجرهایش را من خریده ام. هر کدام پسندتان شد تماس بگیرید تا خودم با کامیون برایتان بفرستم.
چیزهایی که دیدم کمی باورش برایم سخت بود اما حاج اکبر راست می گفت نان کوره داران را بعضی از همین به ظاهر کارگران آجر کرده اند و حالا نان کوره های آجر پزی را در حقیقت دلالان اتباع می خورند.
قطب تولید آجر کشور در برهوت بی نظارتی
از پشت پرده های دیوار گرانی آجر سر درآورده بودم و معما تقریبا برای من حل شده بود تنها به پاسخ مسئولان این حوزه نیاز داشتم. آیا از پشت پرده های این ماجرا خبر دارند؟ چطور نظارتی بر روی این واحدها نمی شود و اینکه چرا نرخ معینی برای آجر تعیین نمی کنند؟
با دفتر معاونت عمرانی استاندار تماس گرفتم و موضوع را در جریان گذاشتم اما معاون استاندار از این موضوع خبر نداشت، موضوع را ساده دانست و پاسخگو نبود. به سازمان صنعت معدن و تجارت استان رفتم رئیس این سازمان آقای علمدار هم پاسخگو نبود و زمان مصاحبه را به زمان دیگری موکول کرد. من همچنان در انتظار پاسخ مسئول بودم که پس از یک ماه معاون بازرگانی اداره کل صنعت معدن تجارت استان پاسخگوی این سوال شد. افشار پور گفت: مرجع قیمت گذاری این واحد خودشان هستند و خودشان هم باید نرخ را تعیین کنند اما اگر شکایتی از سوی مردم در مورد گرانی باشد ما می توانیم موضوع را بررسی کنیم.
این مسئول درباره دلالان هم پاسخگو نبود.
دست های بیگانه ای که نرخ تعیین می کنند
چهار ماه است که روی نوار گرانی افتاده اند، آجر هایی که بالا رفتن نرخ شان دیوار امید خیلی ها را کوتاه و نان بعضی ها را هم آجر کرده است.
این روزها در کوره های آجر پزی دوباره زمزمه گرانی آجر به گوش می رسد. کوره دارانی که می گویند به خاطر اینکه کارگران دوباره اعتصاب نکنند و کوره ها تعطیل نشود قرار است نرخ آجر را بازهم افزایش دهند.
و از طرفی در شهر که قدم می زنی مردم نگران افزایش این قیمتها هستند. مرد جوانی ساختمان نیمه سازش را نشانم می دهد و می گوید با این قیمتهایی که روز به روز بالاتر می رود نه تنها خانه من بلکه خیلی هایی که در این منطقه هستند حالاحالاها نمی توانند ساختمانشان را تکمیل کنند.
پیش خودم فکر می کنم شاید حق با حاج اکبر باشد که گفت این معما حل شدنی نیست.
حالا باید دید که اتباع دلال چه نرخی را برای آجر تعیین می کنند.
نویسنده : زهراگنجعلی