تابستان که می شود آموزش و پرورش به دست خانواده ها می افتد. برنامه ریزی والدین و رضایت دانش آموزان، می تواند تابستان را به بهار تعلیم و تربیت بدل کند.
۹ ماه دانش آموز ما در حفظ کردن بسر می برد و حالا تابستان فرصت مهارت ورزی یست. دستها و پاها فرزندان ما نیاز به آموختی های دیگری هم دارند که اتفاقا حیات شان بستگی به آن دارد اینکه فرزندما با لغزیدنی و افتادن در آبی نه چندان عمیق ، غرق می شود عامل مرگش آب نیست بلکه ماییم که مهارت برخورد با آب را به او نیاموختیم .
اگر فرزند ما احساس حقارت می کند و خود را در انجام هر کاری ناتوان می بیند چون ما کوچکترین مهارتی را به او یاد ندادیم. عبارت" ما می توانیم "را کسی می تواند به زبان بیاورد که هنری داشته باشد سنگینی بی هنری هر اراده ای را به زانو در می آورد و هر امیدی را نامید می کند
تنها آفت تابستان چشم هم چشمی آموزشی است کلاس اموزش زبان خارجه نسخه اجباری و تقلیدی بسیاری از خانواده ها شده که برغم ملال فرزند باز هم به او خورانده می شود. اگر رغبتی نیست، مهارت دست ها را فدای زبان نکنیم. لااقل در تابستان با استعداد فرزندمان قمار نکنیم.
وقتی شغل با داشتن مهارت دست یافتنی است و زندگی بدون شغل ممکن نیست چرا مهارت کار و توانستن رااز فرزندمان می گیریم.
رسانه ها نیز، بجای سرگرم کردن محض، اوقات تابستانی را غنی کنند دریچه های جدید از مهارت های جدید را به مردم معرفی کنند دیگر زمان آن نیست که شب ها و روز های ما فقط با مسابقات لب خوانی و پانتومیم سپری شود. در نمایش مهارت و فنون هم فایده است، هم لذت است و هم مخاطب.
یادداشت روز: احمدملاشاهی