در شب ولادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام، جمعی از اهالی فرهنگ، شعر و ادب فارسی با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند
>>> شعرخوانی شعرا در محضر رهبر معظم انقلاب (۴)
>>> شعرخوانی شعرا در محضر رهبر معظم انقلاب (۳)
>>> شعرخوانی شعرا در محضر رهبر معظم انقلاب (۲)
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ در شب ولادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام، جمعی از اهالی فرهنگ، شعر و ادب فارسی با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند.
برخی از شعرای کشورمان، شعری را در این جلسه قرائت کردند که پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن این شعرها را منتشر کرده است.
|
شهر ما آبادی عشق است اما راز عشق/ عشق یعنی واژههای رمز قرآن کریم/ عشق یعنی قاف و لام قل هو الله احد/ عشق یعنی باء بسم الله الرّحمن الرّحیم |
از کرخه پل زد به تدمر از پا نیفتادست و این است/ مردی که حکم جهاد از پیر جماران بگیرد/ میگفت دشمن نباید نزدیک ایران بیاید/ تا فتنه از نو مبادا راه خیابان بگیرد |
تو را همیشه به عهد شباب میبینم/ به هر سوال، هزاران جواب میبینم/ هنوز عطر تو در شیشههای سربسته است/ هنوز نیم جهان را به خواب میبینم |
قدم میزنم، راه را میشمارم/ همین عمر کوتاه را میشمارم/ اگر روزی از سن و سالم بپرسی/ غزلهای ناگاه را میشمارم |
تنها نشسته منتظر و سر به راه کوه/ در انعکاس نقرهای نور ماه کوه/ بر شانههای یخزدهاش برف سالیان/ بر قامتش حریر نسیم و گیاه کوه |
تقدیم به شهدای فاطمیون |
حس می کنی زمین و زمان گریه میکنند/ وقتی که جمع سینهزنان گریه میکنند/ این سو داغ اکبر و آن سو غم حبیب/ در ماتم تو پیر و جوان گریه میکنند |
دلم قربانِ شادیِ تو، قربانِ غمت حتی/ زیاد است از سرِ ناچیزِ من ای جان! کمت حتی/ اگرچه «دوستت دارم» شنیدن از تو شیرین است/ تو را من دوست دارم با نگاهِ مبهمت حتی |
ما هیچ نداریم و دو گوهر داریم/ در مشهد و قم دو سایهی سر داریم/ یک لحظه مگیر ای خدا از دل ما/ عشقی که به خواهر و برادر داریم |
نشست روی زمین، پهن کرد دریا را/ کشید پارچه را، متر کرد پهنا را/ درست از وسط آب، قایقی رد شد/ شبیه قیچی مادر، شکافت دریا را |
برای من که پُرم از قفس پری بفرست/ اگرنه... یکدو نفس بال باوری بفرست/ برای مشق جنون شهر جای محدودیست/ برایم از ورق دشت دفتری بفرست |
در کنار خطوط سیم پیام/ خارج از ده دو کاج روییدند/ سالیان دراز رهگذران/ آن دو را چون دو دوست میدیدند |
با گردباد خانه به دوش از وطن بگو/ با من که سالهاست غریبم سخن بگو/ با هر کسی نمیشود از راز عشق گفت/ من نیز عاشقم غم خود را به من بگو |
|