تنها نشسته منتظر و سر به راه کوه/ در انعکاس نقرهای نور ماه کوه/ بر شانههای یخزدهاش برف سالیان/ بر قامتش حریر نسیم و گیاه کوه
تنها نشسته منتظر و سر به راه کوه
در انعکاس نقرهای نور ماه کوه
بر شانههای یخزدهاش برف سالیان
بر قامتش حریر نسیم و گیاه کوه
تاریک کرده روز و شبش را مسافری
یک روز دل سپرده به چشمی سیاه کوه
حالا بگو عقاب تو این روزها کجاست
دل قرص کرده پشت کدامین پناه کوه
فریاد میزنم که امان از تو کوه آه
فریاد میزند که امان از تو آه کوه
شبها به شانههای خدا تکیه میدهد
آن سربلند تا به ابد تکیه گاه، کوه
* رهبر معظم انقلاب پس از پایان شعر: آفرین خیلی خوب! چشم سیاه منظور همان عقاب است؛ خیلی خوب بود.