سالانه حدود 13 هزار پرونده مربوط به خطای پزشکی در کشور تشکیل می شود؛ خطاهایی که گاهی منجر به نقص عضو و یا مرگ بیماران می شود.
دکتر محسن خلیلی قائم مقام معاون انتظامی سازمان نظام پزشکی کشور در گفتگویی با روزنامه رسالت در شماره 9407 در دی ماه 97 از وجود 13 هزار پرونده مربوط به خطای پزشکی در طول سال در کشور خبر داده و گفته بیشترین خطاها مربوط به زنان و زایمان، جراحان عمومی و دندان پزشکان است.
دکتر منیژه حسن زاده رئیس اداره کمیسیون های پزشکی قم هم اعلام کرد: بررسی آمارها در سال 97 و مقایسه با سال قبل از آن، حاکی از روند کاهشی در تعداد قصور احراز شده در کمیسیون های پزشکی قانونی این استان است.
او از ورود 174 پرونده مربوط به قصور پزشکی در سال 97 به اداره کل پزشکی قانونی استان خبر داد و گفت : از این تعداد 84 پرونده قصور پزشکی آنها احراز شده است.
خانم حسن زاده همچنین گفت: در سال 96 افزایش 12 درصدی پرونده های احراز شده قصور پزشکی در قم را ثبت کردیم به صورتی که در 100 پرونده از 262 پرونده ارسالی رای به قصور پزشکی داده شده است.
این آمارها فقط تعدادی عدد و رقم بر روی کاغذ نیست، بلکه خبر از وقوع نوعی قصور و سهل انگاری پزشکی است که در آن یک انسان یا به کام مرگ کشیده می شود و یا اینکه خود و اعضای خانواده اش سال ها درگیر نقص عضو و یا مشکلات ناشی از این سهل انگاری ها می شوند.
داستان یک تراژدی پزشکی
تماس سه شهروند دیگر در همان روز و مطرح کردن مشکلی مشابه آنچه برای آقای حسینی اتفاق افتاده بود مرا دست به کار کرد.
پس از اطمینان از صحت صحبت های این شهروندان، برای بررسی های بیشتر قم را به مقصد بیمارستان فارابی تهران ترک کردم.
خانم اقدس خسروی، دختر یکی از بیمارانی که چشمش زخم خوره این قصور کم سابقه شده بود، در حیات بیمارستان منتظرم بود؛ اضطراب از نگاهش می بارید؛ با صدایی غمگین و چهره ای سرشار از ناامیدی ما را به سمت اتاقی که مادرش در آن بستری بود راهنمایی کرد.
اطراف چشم راست خانم شاه میری، کبود بود؛ درد شدیدی احساس می کرد و می گفت بعد از انجام چندین تزریق و سه عمل جراحی، همچنان قادر به دیدن نیست.
دخترش می گفت: پس از انجام عمل و ترخیص، متوجه درد شدید در چشم مادر شدیم اما با خود گفتیم شاید این درد طبیعی باشد و آن را به حساب عوارض پس از عمل گذاشتیم.
مادرش می گفت: از چشم هایم آب می آمد و گاهی حالت تهوع داشتم؛ تا 24 ساعت پس از عمل درد توانم را بریده بود.
خانم خسروی در ادامه گفت: فردای روز عمل بود که از کلینیک با ما تماس گرفتند و جویای احوال مادر شدند که پس از شرح وضعیت، به ما تاکید کردند هر چه سریعتر برای معاینه به کلینیک برویم.
او ادامه داد: پس از معاینه و تزریق آمپول به چشم مادرم، بلافاصله آنها را به بیمارستان فارابی تهران منتقل کردند، اما پس از یک هفته، هنوز هیچ بهبودی در احوال مادرمان دیده نشده است.
به سراغ بیماران دیگر رفتم؛ آقای حسینی نگران و آشفته بالای سر پدرش منتظر ما بود؛ چشم راست پدرش تورم شدیدی داشت، به حدی که قادر به باز کردن آن نبود؛ می گفت درد شدیدی در چشم و سرش احساس می کند؛ از گوشه چشم او مایع سفید رنگی بیرون می آمد که به گفته پسرش عفونتی بود که پس از عمل آب مروارید در همان کلینیک و در همان تاریخی که خانم شاه میری عمل کرده اتفاق افتاده است.
با پنج بیمار دیگر نیز به گفتگو نشستم؛ همگی شرایط مشابهی با نمونه های قبلی داشتند؛ سه بیمار عرب زبان که از عراق برای درمان آب مروارید به قم سفر کرده بودند و آقایان سامعه و زندیه که از ساوه و ملایر برای درمان به قم آمده بودند.
وضعیت چشم هر یک از آنها مشابه خانم شاه میری و آقای حسینی بود؛ خانم فتحیه عبدالله بیمار عراقی که از بصره برای درمان آب مراورید آمده بود می گفت: در طول 10 روز گذشته 6 بار مورد عمل جراحی چشم قرار گرفته ام.
ابعاد این حادثه آنقدر عمیق بود که بر آن شدم تا بدانم تا چه حد وجود خطاهایی از این دست در پزشکی معمول و مرسوم است.
در سال های گذشته نمونه هایی از قصور کادر درمان وجود داشته که رسانه ها از آنها مطلع شدند؛ به عنوان مثال یکی از تاسف برانگیزترین و دلخراش ترین نمونه ها مربوط است به دی ماه سال 93؛ زمانی که خانواده چراغواره منتظر تولد فرزندشان بودند؛ مادر خانواده پس از تحمل 9 ماه بارداری و انجام معاینات کامل پزشکی امیدوار بود خداوند دختری سالم و زیبا در آغوشش بگذارد؛ دختری که نام نرگس را برای او انتخاب کرده بود؛ اما پس از تولد نوزادش متوجه یک فاجعه شد؛ تیغ ماما هنگام سزارین به سر نوزاد خورده و به گفته معاون درمان وقت، شکافی حدود 15 سانتی متر بر روی سر نوزاد ایجاد کرده بود؛ همین مسئله باعث خونریزی شدید نوزاد و عوارض پس از آن شد به طوری که "نرگس " همچنان پس از گذشت 5 سال از تولدش، دچار مشکلات جسمی و حرکتی است و آثار بریدگی بر روی سرش کاملا مشخص است.
جا ماندن قیچی جراحی در شکم یک بیمار در اردیبهشت 95 یکی دیگر از سهل انگاری های پزشکی بوده که پس از عمل مشکلات فراوانی برای بیمار ایجاد کرده بود.
اینها نمونه هایی از مواردی بودند که به رسانه ها گزارش شدند؛ در این بین موارد دیگری وجود دارند که یا منجر به تشکیل پرونده های پزشکی می شوند و یا مواردی که افراد، آگاهانه یا ناآگاهانه اقدام به تشکیل پرونده و شکایت از پزشکان خاطی نمی کنند و هیچ رسانه ای هم از آنها با خبر نمی شود.
اما ابعاد حادثه ای که در این مرکز چشم پزشکی در قم رخ داده بود بسیار گسترده بود؛ یک حادثه مشابه برای 10 نفر در یک روز.
پیگیری ها برای یافتن نمونه ای مشابه می گفت چنین اتفاقی در کشور ما به ندرت رخ داده است، به طوری که آخرین آن بر می گردد به واقعه بیمارستان ایرانمهر تهران در سال 83؛ یک جستجوی اینترنتی در مورد این واقعه می گفت 11 بیمار با تزریق داروی بیهوشی دچار مشکلات زیادی شده بودند و دو نفر از آنها جان باخته اند.
پیگیری علت ماجرای کلینیک چشم پزشکی
برای مشخص شدن علت واقعه کلینیک چشم پزشکی قم با معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی استان به گفتگو نشستم.
دکتر پرهام از نتایج آزمایش ها و کشت های اتاق عمل این کیلینیک گفت و افزود: آلودگی اتاق عمل و دستگاه ها باعث ایجاد چنین عفوت شدیدی در بیماران شده است.
به گفته او نخستین اقدام انجام شده در این خصوص، تعطیل شدن همه اتاق های عمل کلینیک مربوطه بوده است.
برای اطمینان از تعطیلی اتاق عمل های کلینیک، سر زده به آنجا رفتم؛ هنگام مراجعه، پزشکی که بیماران را عمل کرده بود در حال معاینه چند بیمار دیگر بود و حاضر به مصاحبه نشد؛ او توضیح در مورد وقایع پیش آمده را وظیفه مدیر کلینیک می دانست.
مدیر کلینیک هم ضمن معمول و مرسوم دانستن اتفاق هایی از این دست، هر گونه مصاحبه و توضیحی را به روزهای بعد موکول کرد.
در بازرسی انجام شده مشخص شد اتاق های عمل تعطیل بودند و به گفته مسئول دفتر مدیر کلینیک، پس از حادثه همه عمل های جراحی لغو شده است.
معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی از تشکیل کمیته ای ویژه برای بررسی همه ابعاد ماجرا و تعیین تکلیف های حقوقی و قضای این اتفاق خبر داد و گفت: تلاش می کنیم حق و حقوق هیچ بیماری ضایع نشود.
بارقه های امید...
بار دیگر به سراغ بیماران رفتم تا جویای احوالشان شوم؛ چشمشان همچنان دید نداشت و در این فاصله باز هم برای کنترل عفونت چندین بار مورد عمل جراحی قرار گرفته بودند؛ اما به گفته پزشکان می توان امید به بازگشت بینایی شان داشت؛ این امید زمانی برای من و همه خانواده ها تقویت شد که یکی از بیماران بعد از درمان های مدام توانست تا شعاع ۳۰ سانتی متری را ببیند.
دکتر پرهام می گفت: نمی توان با قاطعیت گفت که بیماران چشمشان را از دست داده اند؛ او بعد از گذشت 15 روز، همچنان امیدوار به بازگشت بینایی بیماران بود.
آقای زندیه دلگیر بود از پزشک و مسئول کلینیک و همچنین از مسئولان دانشگاه علوم پزشکی؛ او می گفت: انتظار داشتیم حداقل یک بار برای دلجویی و احوالپرسی شخصا به ملاقتمان می آمدند تا کمی آرامش روحی بگیریم؛ اهل ملایر بود و کشاورز؛ نگران بود که چطور با یک چشم، شب ها آبیاری کند؟! به من می گفت صدای ما را به جایی برسان!
آقای سامعه اهل ساوه بود و گریه می کرد و می گفت: خواستم برای اطمینان بیشتر در یک کلینیک خصوصی جراحی کنم! پول دادم که چشمم خوب شود نه اینکه کور شوم!
و من در میان درد دل ها و نگرانی های بیماران به همه کوتاهی ها، سهل انگاری ها و غفلت های پزشکی فکر کردم که با کمی دقت می توانست اتفاق نیفتد؛ و به سوگند نامه های پزشکی که در روز فارغ التحصیلی با صدای بلند خوانده می شوند!
یادم آمد قبل از مشخص شدن علت قطعی حادثه و تاکید بر آلوده بودن دستگاه های اتاق عمل، وقتی از پزشکان و مسئولان کلینیک پرس و جو می کردم، با بیان چند کلمه تخصصی پزشکی به من می گفتند: شما چون علم این کار را نداری نمی توانی بررسی دقیقی داشته باشی!
این یعنی ممکن است در این بین مواردی از وجود عارضه در افراد در همه سال های گذشته و یا حتی آینده، در بیمارستان ها و مراکز درمانی وجود داشته باشد که هیچ خانواده ای متوجه علت واقعی آن نشود؛ چرا که در پرونده های پزشکی به راحتی می شود بیمار زخم خورده را قانع کرد که تو از علم پزشکی سر در نمی آوری! در این مواقع آنچه که بیش از هر چیزی قابل اتکا و اعتماد است رجوع به اخلاق و وجدان پزشکی است؛ مسئله ای که اگر بدان توجه بیشتری شود، هر سال شاهد کاهش چشمگیری در آمار قصور پزشکی کشور خواهیم بود.
آقانوری – خبرگزاری صدا و سیما - قم
اینا که گفتی چه ربطی به پزشک ها داشت ؟
کادر اتاق عمل اشتباه داشته با پزشکه ؟ محیط اتاق عمل استریل نبوده با پزشکه؟ داروی بی هوشی مشکل داشته با پزشکه ؟