در یک طرف جان بولتون مشاور امنیت ملی امریکا قرار دارد که از حامیان پروپاقرص رویکرد نظامی است وگفته می شود در پشت اعزام ناو آبراهام لینکلن و هواپیماهای بی 52 به خلیج فارس قرار دارد. وی به شدت از سوی راستگرایان اسرائیلی به رهبری نتانیاهو و همچنین تازه به دوران رسیده های سعودی و اماراتی به رهبری بن سلمان و بن زاید حمایت می شود و دارای روابط بسیارقوی با شرکت های امنیتی خصوصی همچون بلک واتر است و از زمان به قدرت رسیدن وی این شرکت ها نیز جان تازه ای گرفته اند و همانند دوران جرج بوش پسر در کنار پنتاگون فعال شده اند.
درطرف دیگر شخص ترامپ قرار دارد که هرچند در حمایت از رژیم صهیونیستی همانند بولتون است و به شدت به این رژیم تعصب دارد اما برخلاف بولتون حداقل در ظاهر گزینه نظامی را در برخورد با ایران در اولویت قرار نداده است و به قول خودش در انتظار روزی به سر می برد که از ایران با وی تماس گرفته شود تا توافق جدید بین دو طرف درباره موضوع هسته ای حاصل شود.
همچنین هرچند ترامپ بارها از عربستان به عنوان متحد یاد کرده و از محمد بن سلمان حمایت می کند اما در موارد متعدد نیز خاطرنشان کرده است که تنها پول عربستان براش اهمیت دارد.
در بین این دوطیف افرادی مثل پمپئو و برایان هوک قرار دارند که ادبیاتشان به بولتون شباهت بیشتری دارد. مایک پنس معاون ترامپ نیز در این رده می گنجد. بر این اساس حتی اگر اظهارات جدید ترامپ به عنوان صدای متفاوت فرض شود باز افرادی که همچنان بر طبل جنگ می کوبند به لحاظ کمی بیشتر هستند.
در چنین وضعیتی لحن به ظاهر نرم ومتفاوت ترامپ می تواند از چند عامل ناشی شده باشد:
نخست امکان دارد پاسخی به مواضع محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران باشد که در جریان سفر اخیر خود به امریکا برای اولین بار با شبکه فاکس نیوز رسانه مورد علاقه ترامپ مصاحبه و در آن ترامپ را از افرادی مثل بولتون جدا کرد و گفت ترامپ در راستای شعارهای انتخاباتی اش علاقه ای به جنگ و درگیری در منطقه ندارد اما بولتون درکنار افرادی مثل بنیامین نتانیاهو، بن سلمان و بن زاید در راس گروه موسوم به "بی" قرار دارد و از جنگ حمایت می کند.
متعاقب این اظهارت بولتون در شبکه فاکس نیوز ظاهر شد و بلافاصله به اظهارات آقای ظریف پاسخ داد و در پی آن با اطلاعات دستکاری شده ای که از موساد دریافت کرده بود با عجله دستور اعزام ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن را به خلیج فارس صادر کرد اما از آن زمان واکنشی از سوی ترامپ دیده نشده بود و بر همین اساس اظهارات نرم و ملایم گونه اخیر ترامپ می تواند واکنشی به این اظهارات و ابتکار وزیر امور خارجه کشورمان باشد .
دوم اینکه امکان دارد ترامپ از درخواست گفتگو با ایران برای اعمال فشار بر عربستان و امارات جهت پذیرش مطالبات وی استفاده کرده باشد. احتمال دارد این دو کشور در قبال درخواست های جدید ترامپ مقاومت کرده اند و لذا وی برای اینکه آن ها بخصوص عربستان را به اعطای امتیاز جدید وادارکند از یک چنین تاکتیکی استفاده کرده باشد.
از این رو به نظر می رسد ایران باید در کنار رویکرد جدیدی که در چارچوب برجام و برای نجات آن اتخاذ کرده است ، طرح "بی" نیز برای مقابله با مخاطرات ناشی از گروه"بی"داشته باشد و به احتمال زیاد چنین طرحی آماده شده هرچند که اعلام نشده است .
از یک نظر روابط ایران و امریکا وارد سیاست لبه پرتگاه می شود که سه حالت برایش متصور است: یا اینکه هر دو طرف از مواضع خود عقب نشینی می کنند؛ یا اینکه یکی از دو طرف عقب نشینی می کند و یا اینکه هیچ کدام عقب نشینی نمی کند که در این صورت به جنگ منتهی می شود. از این دید در وضعیت کنونی شاید احتمال جنگ حدود 33 درصد است اما با توجه به نفوذی که گروه "بی" بر دولت ترامپ دارند لذا می تواند به سرعت افزایش یابد.
-------------------------
احمد کاظم زاده