تیم های امداد و نجات همراه با سایر دستگاه های عضو ستاد خدمات سفر این روزها سخت در تلاشند تا نوروزی امن را به مسافران هدیه دهند.
از قضا سومین روز از شیفت امدادگری من با سومین روز از طرح نوروزی امداد جاده ای همزمان شده بود، اگر چه تلفنی با یاسمن
یاسمن اصرار داشت که شیفت تعطیلات را جابجا کنم و سال تحویل کنار هم باشیم اما مجید سرپرستار شیفت دوم بعد از 15 سال تازه پدر شده بود و دوست نداشتم این لذت را ازش بگیرم.
صدای بیسیم من را از حال و هوای عید و دوران نامزدی خارج کرد.
تصادف ؛ در 5 کیلومتری خروجی بجنورد.....
فوری راه افتادیم، با ست نجات
پنج خودرو هستند ؛ این را محسن، نجاتگر پایگاهمان می گفت، اما من که می شمردم از 6 تا هم بیشتر بود. تصادف زنجیره ای بود!
همیشه همین بوده! کافیه یک نم حتی خیلی کم بزنه به جاده و بعد هم ...
خراسان شمالی وضعیتش متفاوته؛ حجم بسیار زیاد مسافرایی که بین مشهد زیارتی و شمال سیاحتی جابه جا می شن فقط کافیه اندکی سهل انگاری در رانندگی را چاشنی سفر کنند که همین مساله باعث می شه خطر تصادف افزایش پیدا کنه!
با اینکه ما در استان 12 ست نجات داریم که در 12 پایگاه ثابت جاده ای مستقرند و اغلب آن ها در مسیر جاده آسیایی هستند اما در طرح نوروزی پایگاه موقت هم به صورت ویژه اضافه می شه، این رو محبان معاون امداد هلال احمر استان در مراسم شروع طرح نوروزی می گفت.
محبان در صحبت هایش از ۱۷ پایگاه امداد جاده ای که ۵ تا از آنها موقت هستند می گفت که برای ایام طرح نوروزی ۹۸ پیش بینی شدند.
البته این ها به قول معاون امداد به جز دو تیم سیار موتوری، یک پایگاه ثابت درکوه باباموسی شهر بجنورد و یک پایگاه موقت درکش برای امداد رسانی در حادثه های کوهستان هستند که برای ایام نوروز راه اندازی شده اند.
حادثه ای متفاوت
به محل حادثه که رسیدم، به محض پیاده شدن، یکی از خودروها توجهم را جلب کرد؛ رنگ، مدل، نوع خودرو ... و حالا پلاکش!!!
سمند نقره ای آقای کریمی پدر یاسمن بود!
پدر یاسمن در میدان کارگر بجنورد میوه فروشی داشت. خیلی با کار دولتی میانه ای نداشت، همیشه به من می گفت: آقا متین! سعی کن دستت را در بازار بند کنی، از هلال بیا بیرون، آخه به چه دردت می خوره؟ کلا پرستاری رو بذار کنار، اصلا بیا تو بازار پیش خودم. البته بگم که پافشاری یاسمن و مادرش باعث شد که من بتونم با یاسمن ازدواج کنم.
متین! متین! آی پااااااام، صدای یاسر بود برادر کوچک یاسمن.
تا بخودم آمدم دیدم در حال خارج کردن یاسر هستم از لابه لای آهن پاره های ماشین هستم وضعیت خوبی نداشت؛ احتمال خونریزی داخلی، ترومای گردن و شکستگی دست.
مهارت هایی که یاد گرفته بودم اینجور جاها خیلی کمکم می کنه. دوره بازآموزی هم که هلال احمر حدود یک ماه پیش برگزار کرد باعث شد کاملا به روز بشم؛ مرور دوباره ی نجات در تصادفات جاده ای.
نجات مدیر عامل جمعیت هلال احمر استان در این دوره بازآموزی که 250 امدادگر امداد جاده ای خراسان شمالی حضور داشتیم می
نجات می گفت: در این دوره ها تلاش داریم تا خطا در امدادرسانی ها کاهش یافته و کیفیت خدمات به مسافران گذری از استان ارتقا یابد.
جاده بسته شده بود و در عمل رفت و آمد هم متوقف، تجمع و شلوغی جمعیت، امداد رسانی را هم سخت کرده بود و هم باعث شد کند انجام بشه، اوضاع به هیچ وجه خوب نبود! سه تا از ماشین های تصادفی پراید بودند و این یعنی آسیب بیشتر، صدمه شدیدتر و احتمال فوتی! امدادگرها از سه پایگاه دیگر هم با تجهیزات کامل برای کمک رسیده بودند، همه تلاش می کردیم که کسی جانش را از دست نده.
سومین ماشین این تصادف زنجیره ای یک پراید سفیدرنگ بود، یک نفر سرنشین داشت، متاسفانه در دم فوت شده بود، سه نفری سخت داشتیم تلاش می کردیم که قطعات ماشین مچاله شده را جدا و فوتی ها و مصدومان را خارج کنیم.
آموزش های کاربردی
یک لحظه حمید نوری مسئول روابط عمومی را دیدم که در حین کمک و امداد رسانی به همراه مرتضی قربانی و سجاد وحیدی در حال اطلاع رسانی ، ثبت و مستند سازی امدادرسانی است.
تولیدات آن ها بعدا برای آموزش بسیار مفیدند. البته ارتباط با رسانه ها و اطلاعات خبری از تصادف یکی از کارهای آن ها بود، کار در روابط عمومی هلال را چند سال پیش تجربه کرده بودم، اصلا ساده نبود!
سخت، طاقت فرسا و پر استرس بود مخصوصا در ایام نوروز و تابستان که حضور فیزیکی در محل ستاد هم 24 ساعته می شه.
در زلزله اردیبهشت ماه پارسال این حجم کارسنگین و تخصصی را از نزدیک تجربه کرده بودم؛ اعزام با گروه های امداد و نجات به مناطق زلزله زده و ثبت خدمات و ارسال گزارشها ...
یاسر با جراحات زیاد اعزام شد. اما یکی از دو دوستی که باهاش در ماشین بودند دیگه زنده نبود! اون یکی هم بهتر از یاسر نبود.
نمی دانستم چطور به یاسمن اطلاع بدم، و این ذهنم را خیلی درگیر کرده بود، موبایلم که زنگ خورد، چهره و شماره یاسمن را که دیدم، تمام تنم یکهو سرد سرد شد! الو ... .
این چند سالی که در هلال کار می کنم این نوع تصادفات در جاده ها زیاده؛ سرعت زیاد، کیفیت خودرو، وضعیت جاده، ایمنی راه علت اغلب تصادفات هستند اما به نظر من بی احتیاطی راننده ها در صدر این علت هاست!
ارتقاء تجهیزات امدادی
البته هلال احمر با کمک ناوگان امدادی خودش و امدادرسانی به تصادفات جاده ای تا حدود زیادی در کاهش تلفات تصادفات موثر بوده است.
این موضوع را مدیر عامل هلال احمر استان در طرح بازآموزی نوروز می گفت.
محسن نجات می گفت : امسال چهارمین سال حضور بالگرد امدادی در استان ماست. در نیمه دوم طرح از پنجم فروردین تا پایان طرح نوروزی بالگرد هم به ظرفیت ما اضافه خواهد شد. مدیر عامل می گفت؛ امسال هم 19 دستگاه آمبولانس، 12 دستگاه ست نجات و 14 دستگاه خودرو کمک دار در طرح نوروزی بکارگیری می شوند و البته با حضور 2 هزار و 420 نفر روز نیروی امدادگر و نجات گر ماهر و آماده.
اینطور نیست که خدمت رسانی نیروهای هلال احمر تنها به طرح نوروزی و ایام عید محدود بشه،امداد رسانی به مسافران در راه مانده، کمک در کولاک، اسکان اضطراری، امداد در سیل و زلزله و توزیع مواد غذایی در تمام طول سال از جمله کارهای ماست.
در طرح بازآموزی و آغاز طرح نوروزی علی آبادی معاون امور جوانان جمعیت هلال احمر استان هم می گفت: امسال نوزدهمین دوره طرح ایمنی و سلامت اجرا می شه که 200 نفر از جوانان اعضای کانون های دانشجویی، جوانان و طلاب داوطلبانه 24 پست ثابت و سیار در ورودی و خروجی شهرها، پارک ها و مکان های تفریحی با چادر یا کانکس مستقر می شن و با رویکرد آگاه سازی، پیشگیری از حوادث جاده ای و کاهش تلفات جاده ای در خدمت مسافران و زائران هستند.
آماده برای نوروز امن
علی ابراهیمی از دوستان من که عضو جوان جمعیت هلال احمر هم هست در محل برگزاری آغاز طرح که کنارم نشسته بود از خاطرات نوروز گذشته تعریف می کرد؛ از جمله برپایی ایستگاه های سلامت، کمک های اولیه، برپایی خیمه های نماز و برگزاری نماز جماعت، مخصوصا فضای دوستدار کودک که همیشه با استقبال بچه ها و خانواده هایشان بوده.
حدود ساعت 5 صبح بود که کارم تمام شد و با آخرین آمبولانسی که مجروحان را می برد رفتم بیمارستان تا از یاسر خبر بگیرم. در آمبولانس تا چشمم به مجروح افتاد شناختم نوید بود! نوید علیپور عضو تیم ایثار هلال احمر استان، از بچه های فوق العاده؛ هم اخلاق، هم مرام و هم مهارت. حالش وخیم نبود فقط پای چپش شکسته بود، مسکنی که تزریق کرده بودند کمی آرامش کرده بود، می گفت: شیفتش نیمه دوم طرح بوده، اگر چه نگفت، اما حدس می زنم شیفتش امداد هوایی بود و از سرآمدان امدادگران در امداد هوایی استان هست.
نوید می گفت : در حال رفتن به شمال برای عروسی برادرزاده اش بوده. به خاطر شرکت در برنامه های بازآموزی، آماده سازی پایگاه ها و آموزش سایر امدادگرها نتوانسته بود مثل سایر اعضای خانواده زودتر حرکت کنه. نوید از ۴سال پیش که تیمهای ایثار در هلال استان راه افتاد، عضوش شد. هفته پیش که برای تعیین شیفت ها به ساختمان هلال احمر استان رفته بودم می گفت: از سال 90 با درجه نجاتگر یک در پایگاه های امداد جاده ای هلال احمر همکاری می کنم و با عضویت در تیم واکنش سریع در بیش از 200 عملیات شرکت کردم و جان خیلی ها را نجات دادم و خیلی ها هم متأسفانه ... .
به بیمارستان که رسیدم تعداد زیادی از مجروحان تصادف آنجا بودند، تا دکمه آسانسور را زدم دستی به شانه ام خورد.
پدر یاسمن بود، فرصت نداد همه سلامم از دهانم خارج بشه، بغلم کرد و پیشانیم را بوسید.
نگاهش که کردم، جای سوال برایم باقی نبود؛ از قیافه اش رضایت، لبخند و اعتماد می بارید.
سلامم را کامل کردم و گفتم؛
« خدا رو شکر»
نویسندگان : تکتم عارفی و سکینه خرمی