نشنال اینترست: قوای مسلح آمریکا به ویژه ارتش این کشور به علت مسئولیت هایش در خاورمیانه از مسیر اصلی خود منحرف شده است
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما ، پایگاه اینترنتی نشنال اینترست در گزارشی به هزینه های نظامی آمریکا پرداخت و نوشت: روس ها با آن که بودجه نظامی به مراتب کمتری طی سه دهه پس از پایان جنگ سرد داشته اند, موفق به ایجاد یا حفظ مزیت های نامتقارن متعدد در برابر غرب شده اند.
در این گزارش به قلم مارک مونتگومری با عنوان "بودجه نظامی آمریکا بزرگترین سلاح دفاعی آمریکاست،" آمده است: سال گذشته سالی پر حادثه برای سیاستگذارانی بود که بر این باورند آمریکا باید اقدامات بیشتری انجام دهد تا بتواند آماده رقابت با روسیه شود و امسال را به سالی تبدیل کند که بتواند به پیشرفت های قابل توجهی در ارتباط با اجرای سیاست های مرتبط با شرارت های روسیه؛ دست پیدا کند. در راهبرد دفاع ملی سال 2018 به وضوح آمده بود که اولویت مهم برای دولت ترامپ, مقابله با چالش های ناشی از رقباست. در خصوص بودجه آمریکا، کنگره و دولت توافق کردند که 3/5 تولید از ناخالص داخلی آمریکا را به تأمین مالی امور دفاعی آمریکا اختصاص دهند.
این تلاش ها به همراه برخی از اقدامات سیاسی دیگر از سوی دولت ترامپ در سال 2018, منعکس کننده نگرانی های احیا شده در ارتباط با تهدیدی است که روسیه برای آمریکا و هم پیمانانش در ناتو در اروپای شرقی ایجاد کرده است. همچنان باید شماری از اقدامات انجام شود که نشان داده شود که دولت به مقابله با تهدید ناشی از روسیه متعهد است و تمایل دارد وضعیت بودجه ای و خدماتی خود را به منظور دستیابی به این هدف راهبردی تنظیم کند. این اقدامات نشانه تأکید بر تلاش های آمریکا به منظور بازدارندگی روسیه از تلاش برای شرارت در شرق اروپاست و در صورت ناکامی این بازدارندگی, نشانه تأکید بر توسعه توانایی آمریکا برای شکست سریع هر گونه اقدام تحریک آمیز روسیه است.
جیمز ماتیس وزیر دفاع وقت آمریکا در سخنانی در کنگره این کشور و همچنین در سخنانی در محافل عمومی بر این موضوع تأکید کرد که روسیه یک کشور ایجاد کننده چالش برای همسایکان محسوب می شود. او همچنین گفت: "در زمینه قدرت, فکر می کنم این روسیه است که ما باید آن را زیر نظر بگیریم و با آن مقابله کنیم." این موضوع منطقی است که بخواهیم به بررسی اقدامات روسیه در گرجستان, اوکراین و سوریه بپردازیم و ببینیم که روسیه در تلاش برای ایجاد چالش برای آمریکا و هم پیمانانش است و این که چین دیگر رقیبی که چالش زاست یک تهدید در درازمدت محسوب می شود.
با این تأکید جدید بر رقابت میان قدرت های بزرگ و ارائه 96 میلیاردِ بیشتر از بودجه سال پایانی دولت اوباما, می توان انتظار داشت که وزارت دفاع در مسیر تنظیم مجدد ساختار نیرو برای مقابله با چالش روسیه قرار دارد. در واقع, بودجه سال مالی 2018, توسط بخش خدمات نظامی و قبل از تدوین راهبرد دفاع ملی سال 2018 ارائه شد و در سال مالی 2019 بخش خدمات نظامی به صورت فزاینده ای بدون در اختیار داشتن دستورالعمل های راهبردی جدید کار کرد. این موضوع می توانست بر دستورالعمل های تدارکاتی تأثیر گذار باشد. سامانه ها و تسلیحات بی شماری طی سال مالی 2018 خریداری شد و بودجه سال 2019 ارتباط قابل توجهی با مناقشه های احتمالی با روسیه یا چین دارد.
به منظور پیش بینی کامل بودجه و تصمیمات عملیاتی و نظارتی که باید از سوی پنتاگون در سال 2019 اتخاذ شود, لازم است نخست تهدید روسیه را برای آمریکا و هم پیمانانش توصیف کنیم.
چالش ناشی از روسیه: مداخله روسیه در سوریه و اشغال غیرقانونی کریمه و شرق اوکراین سبب بروز چالش های مرتبط با سیاست خارجی می شود که باید با آن مقابله کرد، اما این موضوع منعکس کننده چالش های راهبردی ناشی از روسیه نیست که راهبرد دفاع ملی در ارتباط با آن ابراز نگرانی کرده است. دستگاه دفاعی آمریکا مسئول اطمینان یافتن از این موضوع است که نیروی مشترک آماده مقابله با پیچیده ترین و خطرناک ترین درگیری هاست و مهمترین تهدیدی که روسیه می تواند ایجاد کند تهدید مرتبط با توانایی آمریکا برای هدایت موثر واکنش ناتو به تهاجم علیه یکی از هم پیمانان ناتو است.
شگفت آور است که نیروی مشترک آمریکا برای مقابله با این چالش، آماده نیست. ارزیابی های غیرمحرمانه اخیر نشان می دهد که در صورت تهاجم روسیه به کشورهای حوزه بالتیک، "ناتو نمی تواند به صورت موفقیت آمیزی از این منطقه دفاع کند" و این که "نیروهای آمریکایی در جنگ بعدی که برای حضور در آن فرا خوانده خواهند شد، شکست خواهند خورد." در صورت حمله به منطقه بالتیک, این احتمال وجود دارد که روسیه بتواند استونی یا لتونی را تنها ظرف چند روز اشغال کند و شرایطی دشوار برای ناتو به وجود آورد تا نتواند روسیه را از مناطقی خارج کند که این کشور به سرعت در تلاش برای ملحق کردن مجدد آنها به روسیه است تا آن ها را زیر چتر هسته ای روسیه قرار دهد. با وجود بودجه های به مراتب کمتر طی سه دهه پس از پایان جنگ سرد, روس ها موفق به کسب مزیت های نامتقارن متعددی در برابر غرب شده اند. مزایای راهبردی روسیه بر دو موضوع استوار است, جغرافیا و تعهد به قدرت زمینی. شرایط جغرافیایی واضح است و این که روسیه با استونی و لتونی و حتی با لیتوانی و لهستان مرز دارد. دلیل قدرت زمینی برتر در مقابل غرب, سرمایه گذاری روس ها روی سامانه های جنگی و خاص است که سبب تقویت توانایی های روسیه می شود، زیرا تمرکز راهبردی آمریکا به سوی مبارزه با دشمنان با قابلیت و توانایی های کمتر در خاورمیانه (غرب آسیا) تغییر یافته است.
تلاش های خاص روسیه طی سال های پس از فروپاشی شوروی به آنها اجازه داد تا بتوانند قابلیت های زرهی, توپخانه ای , دفاع هوایی, حملات دوربرد دقیق, جنگ افزارهای الکترونیکی و برخی ابعاد قدرت هوایی, تسلیحات زیردریایی و تسلیحات لجستیکی عملیاتی را حفظ و طی سال های اخیر آنها را به صورت قابل توجهی بهبود بخشند. این موضوع تصادفی نیست که این عناصر کلیدی برای انجام عملیات تهاجمی موفقیت آمیز در حوزه بالتیک یا سولواکی کپ (منطقه بین لهستان و کالینینگراد) محسوب می شوند.
برای نمونه, روسیه به شدت روی برنامه های موشک های کروز سرمایه گذاری کرده است و شمار زیادی از تسلیحات هوایی, کشتی و تسلیحات مستقر بر روی زمین و تسلیحات دوربرد را در دست تولید دارد. روس ها رهبر جهان در زمینه توسعه دفاع موشکی کروز محسوب می شوند. این موضوع با کمبودهای آمریکا در زمینه تولید دفاع موشکی کروز مستقر بر روی زمین هماهنگ است. در نتیجه, روسیه می تواند به پایگاه های هوایی آمریکا و ناتو حمله کند.
در سال 2014, روسیه طی عملیات جنگی در اوکراین, قابلیت های تسلیحاتی خود را آزمایش کرد و این قابلیت ها را به رخ دیگران کشید. روسیه اقدام به نمایش قوای توپخانه, دفاع هوایی و جنگ الکترونیک, تانک جدید T-90 با قابلیت ضد زرهی و استفاده گسترده از هواپیماهای بدون سرنشین کرد. عملکرد روسیه برای آمریکا و ناتو شگفت آور بود و نشانه ای مهم از این محسوب می شد که آنها باید سرمایه گذاری های قابل توجهی به منظور همگام سازی خود در مقابل نیروهای زمینی روسیه انجام دهند.
عقب نشینی آمریکا: با توجه به ابعاد بودجه دفاعی آمریکا و توسعه قابل توجه در زمینه های فناوری آمریکا طی سی سال گذشته (هواپیماهای رادار گریز, زیر دریایی های بی صدا, تجهیز اپراتورهای ویژه, سامانه های دفاع موشکی بالستیک و غیره), ناتوانی در هماهنگی با پیشرفت های روسیه که بودجه ای کم دارد، ممکن است شوکه کننده به نظر برسد. جای تعجب نیست، زیرا این موضوع چندین دلیل دارد.
قوای مسلح آمریکا به ویژه ارتش این کشور به علت مسئولیت هایش در خاورمیانه از مسیر اصلی خود منحرف شده است. ساختار نیروی مورد نیاز برای مبارزه و پیروزی در افغانستان و عراق شامل نیروی توپخانه ای دوربرد، دفاع هوایی مستقر بر روی زمین، جنگ الکترونیک یکپارچه و یا عملیات زرهی در مقیاس بزرگ نمی شود. در نتیجه این مجموعه ماموریت ها و سیستم ها اولویت بندی نشدند.
متعاقبا بیشتر سامانه های مهمی که ارتش آمریکا در حال حاضر از آنها در جنگ با روسیه استفاده خواهد کرد از قبیل تانک آبرامز, توپخانه پالادین, بالگردهای آپاچی و دفاع هوایی آونجر در دهه 1970 تولید و طی دهه 1980 به عنوان بخشی از طرح عملیات هوایی و زمینی که هدفش مقابله با شوروی بود، مستقر شدند.
این کمبودهای تجهیزاتی سبب کاهش قابل توجه نیروهای جنگی آمریکا در اروپا شد. برای مثال, طی سی سال گذشته, تعداد نیروهای زمینی آمریکایی مستقر در اروپا از 300 هزار به 30 هزار تن کاهش یافت و تعداد واحدهای جنگی از دو یگان ارتش به دو گردان و همچنین تعداد اسکادران های نیروی هوایی از 30 به 6 کاهش یافت. این کاهش متعاقبا سبب کاهش قابلیت ها, ظرفیت و آمادگی نیروهای جنگی هم پیمانان ما در ناتو شد.
واکنش آمریکا: ترکیب سرمایه گذاری روسیه در قابلیت های جنگی زمینی اش با انحراف راهبردی آمریکا سبب ایجاد چالشی جدی برای آمریکا در اجرای راهبرد دفاع ملی در اروپا شده است. با این حال, یک سری اقدامات وجود دارند که اگر در سال 2019 انجام شوند, سبب تقویت قابل توجه تلاش های آمریکا برای بازدارندگی تهدید روسیه, احیای اعتبار تضمین های دفاعی آمریکا در ارتباط با ناتو و اطمینان دادن به هم پیمانانش می شوند. شمار زیادی از این اقدامات را می توان در چارچوب بودجه سال مالی 2020 گنجاند که قرار است در ماه فوریه به کنگره ارائه شود. یک بودجه متشکل از ملاحظات راهبردی باید شامل دستورالعمل هایی باشد که هدایت کننده بخش خدمات نظامی به منظور تسریع انتقال سامانه ها و تسلیحات خاص به نیروی مشترک است که این موضوع در رسیدن به پیروزی در جنگ علیه روسیه امری کلیدی محسوب می شود. چنین بودجه ای لزوما شامل دستورالعمل هایی نخواهد شد که سبب پایان دادن به سامانه هایی می شود که در این جنگ حیاتی نیستند.
به موازات این سرمایه گذاری های بودجه ای, باید یک سری اقدامات کلیدی دیگر و تصمیماتی را در سال 2019 اتخاذ کرد که هدف از آن ایجاد نیروی کارآمد و ظرفیت مورد نیاز برای بازدارندگی روسیه در مقابل بحران آفرینی در حوزه بالتیک است. این تغییر موضع باید سبب ایجاد یک نیروی بازدارنده معتبر شود.
در نهایت, نیروی مشترک آمریکا باید برای احیای برنامه های انجام رزمایش بسیج راهبردی تلاش کند که در دهه 1980 از آنها برای نشان دادن اعتبار ظرفیت واکنش آمریکا استفاده می شد. این رزمایش های مشترک باید با رزمایش های هم پیمانان در ناتو ادغام شود تا بتواند سبب ایجاد قابلیت های منحصر به فرد شود. برگزاری این رزمایش ها همچنین سبب کمک به تصمیم گیری در این باره می شود که چه ظرفیت های راهبردی برای میدان نبرد لازم است.