درچند سال گذشته تحولاتی در بالکان غربی رخ داد که اتحادیه اروپا را وادار به تغییر استراتژی اش در قبال بالکان کرده است.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا و سيما؛ به رغم گسترش مبادلات تجاری و به ویژه نقش اتحادیه اروپا در ایجاد ثبات در بالکان ، زمینه های درگیری های قومی در این منطقه همچنان هموار است و قدرت های جهانی از این وضعیت به نفع خود استفاده می کنند
مقدمه
بالکان غربی که اغلب به بالکان شهرت دارد، مساحتی بالغ بر 264 هزار کیلومتر مربع و جمعیتی حدود 28 میلیون نفر دارد و یکی از سه حوزه جغرافیایی منطقه بالکان است که در مقایسه با دو حوزه دیگر از جهات بسیاری، منحصر به فرد است. این منطقه از کشورهای صربستان، مونتهنگرو، کرواسی، مقدونیه، بوسنی و هرزگوین، آلبانی و اسلوونی با کوزوو تشکيل يافته است که البته به عنوان بخشی از صربستان هنوز از سوی بلگراد به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته نشده است.
اين مساحت از سواحل دریای آدریاتیک، کشورهای آلبانی، کرواسی و مونتهنگرو در غرب تا کوههای بالکان در شرق را شامل میشود . مرز بالکان غربی با اتحادیه اروپا نیز در جنوب به یونان، در شمال به اسلوونی و مجارستان و در شرق به رومانی و بلغارستان محدود میشود. از این رو ، این منطقه به لحاظ قدرت دریایی و قدرت زمینی از اهمیت ژئوپلیتیکی خاصی در معادلات قدرت های جهانی برخوردار است . همچنین تحرکاتی از قبیل احداث خطوط انتقال انرژی در بالکان در سال های اخیر نشان می دهد که این منطقه افزون بر اینکه یک منطقه راهبردی و سیاسی است ، یک گذرگاه بااهمیت برای برای قدرت های بزرگ مانند روسیه ، اتحادیه اروپا و آمریکا به لحاظ اقتصادی نیز به شمار می رود.
بالکان مدتهاست که صحنه رقابت قدرت های جهانی بوده و این رقابت پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی نظام های کمونیستی در اروپای شرقی تشدید شده است . در این میان آمریکا، روسیه، اتحادیه اروپا ، چین و همچنین ترکیه تلاش کرده اند ازقدرت خود برای توسعه نفوذ در بالکان استفاده کنند. واقعیت این است در دنیای چند قطبی امروز کشورهای کوچک از جمله کشورهای بالکان می توانند از طریق موقعیت های استراتژیک خود نقش آفرینی کنند که اگر یک قدرت جهانی در همکاری با آنها غفلت کند، این کشورهای کوچک آماده اند تا به سوی قدرت های رقیب دیگری حرکت کنند و در این میان قدرت هایی هم هستند که به منظور گسترش قدرت ژئوپلیتیک خود فرصت ها را در غفلت رقیب جستجو می کنند.
قدرت های جهانی بازیگر در بالکان
اتحادیه اروپا و آمریکا با اتخاذ راهبرد جدید در بالکان ، به دنبال توسعه نفوذ در این منطقه هستند ، این رویکرد ، در پی تحرکات روسیه و چین برای تقویت حضور در بالکان افزایش یافته است . مجموع این تحرکات نشان می دهد که منطقه بالکان، به دلایل راهبردی سیاسی ، امنیتی و اقتصادی برای قدرت های بزرگ بااهمیت تلقی می شود.
اتحادیه اروپا و بالکان
مرز بالکان غربی با اتحادیه اروپا در جنوب به یونان، در شمال به اسلوونی و مجارستان و در شرق به رومانی و بلغارستان محدود میشود.
بالکان غربی درطول تاریخ منطقه حائلی بوده که برای اروپا بحران ساز و تهدید آفرین بوده است. پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی نظامهای کمونیستی نیز ، بالکان به کانون بحران و تهدید در اتحادیه اروپا تبدیل شد.
بر همین اساس ، ژان کلود یونکر زمانی که در سال 2014 به عنوان رئیس کمیسیون اروپا انتخاب شد، اعلام کرد که اتحادیه اروپا در آینده نزدیکی عضو جدید نخواهد پذیرفت. با این حال اتحادیه اروپا کوشید بحران های داخلی و بین کشوری کانون های بحرانی در بالکان را با وعده عضویت در اتحادیه اروپا در آینده غیرقابل پیش بینی مدیریت کند. تلاش برای ایجاد آشتی ملی در کشورهای بحران زده مقدونیه، آلبانی ، بوسنی و همچنین تحرکاتی برای عادی سازی روابط صربستان و کوزوو با همین وعده عضویت در آینده غیرقابل پیش بینی در اتحادیه اروپا انجام شد.
اما فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در آغاز سال 2019 خواستار توسعه اتحادیه اروپا در غرب بالکان شد . کمیسیون اروپایی نیز، 6 فوریه «نقشه راه» در زمینه گسترش اتحادیه اروپا با پذیرش عضویت کشورهای منطقه بالکان را منتشر کرد. مهمترین نامزدهای عضویت در این سازمان شش کشور بوسنی و هرزگوین، مونته نگرو، آلبانی، صربستان، مقدونیه و کوزوو هستند. مونته نگرو و صربستان بیشترین شانس برای عضویت داشته و بر اساس پیش بینیها، اعضای جدید اتحادیه اروپا در سال 2025 پذیرفته خواهند شد. البته در «نقشه راه» اتحادیه اروپا تاکید شده است: «مقامات بروکسل اصرار دارند تا کشورهای منطقه بالکان اصلاحات اساسی در زمینه مبارزه با فساد مالی و رعایت شفافیت کامل در سیستم قضایی را اجرا کنند تا انتخاب خود در خصوص اساس قرار دادن ارزش های دموکراتیک اروپایی را اثبات کنند.
درچند سال گذشته تحولاتی در بالکان غربی رخ داد که اتحادیه اروپا را وادار به تغییر استراتژی اش در قبال کشورهای بحران زده این منطقه و حضور فعالتر کرده است.
یکی از دلایل باز شدن درهای اتحادیه اروپا به سوی کشورهای بالکان ، تلاش برای خنثی کردن نفوذ ژئوپلیتیکی روسیه و چین در این منطقه است. در چند سال گذشته چین و روسیه سرمایه گذاری های زیادی در کشورهای بالکان غربی کرده و از شرکای تجاری بزرگ کشورهای این منطقه هستند. در همین راستا برخی سیاستمداران اروپایی مانند سباستین کورتس ، وزیر خارجه اتریش از افزایش نفوذ ترکیه و عربستان سعودی در بالکان و تاثیر آن بر افراط گرایی در این منطقه ابراز نگرانی کرد و خواستار شتاب گرفتن برای نزدیک شدن اتحادیه اروپا به کشورهای غرب بالکان شدند.
دلیل دوم ، بالکان منطقه ای نسبتا آشفته است که از مناقشات نژادی و جنایات سازمان یافته رنج می برد و به همین دلیل اتحادیه اروپا مدتهاست به دنبال تقویت ثبات در این منطقه است. این خطر نیز وجود دارد که مشکلات منطقه بالکان همچنان باقی مانده و در نهایت حتی به اتحادیه اروپا نیز سرایت کند، هرچند کشورهای این منطقه مدتهاست در تلاش برای همگرایی با اتحادیه اروپا و دنباله روی از قواعد بازی آنها هستند و اکنون نیز به این سیاست خود ادامه خواهند داد. عضویت در اتحادیه اروپا برای کشورهای بالکان که به لحاظ اقتصادی با مشکلات زیادی مواجه هستند، به مثابه راهی برای توسعه اقتصادی و افزایش رفاه اجتماعی تلقی میشود. اما این کشورها برای دستیابی به این هدف با مسیری دشوار و طولانی مواجه هستند و افزایش چالشها و ناامیدی از یافتن راهحلی برای معضلات کنونی، خطر بروز تنشهای نظامی بین کشورهای این منطقه را افزایش داده است. در واقع طولانی شدن روند پذیرش کشورهای مونته نگرو، صربستان، مقدونیه، بوسنیهرزگوین، آلبانی و کوزوو، احزاب و مردم این کشورها را از ورود به اتحادیه اروپا در آینده قابل پیش بینی ناامید کرده است.همین مسئله باعث شده کشورهای بحرانزده بالکان غربی گرفتار دور باطل بحرانهای سیاسی و اقتصادی شوند و حتی ژان کلود یونکر رئیس کمیسیون اروپا، گفت: اگر کشورهای بالکان امید و چشماندازی برای ورود به اتحادیه اروپا نداشته باشند، ممکن است جنگ جدیدی در این منطقه شکل گیرد. از این رو ، .اتحادیهاروپا به منظور آمادهسازی کشورهای غرب بالکان برای عضویت در این نهاد اروپایی، با آنها در زمینههایی چون حکومت قانون، حملو نقل، آموزش و بهداشت و ... همکاریهای ویژهای را صورت داده و در صدد است کمکهای مالی بیشتری به این کشورها اختصاص دهد. در همین راستا ، با باز شدن درهای اتحادیه اروپا به روی کشورهای بالکان و تاثیر آن بر تقویت ثبات در این منطقه ، تضمینی برای امنیت اتحادیه اروپا، بویژه با توجه به بحران پناهجویان خواهد بود. در واقع ، اتحادیه اروپا به دنبال هر فرصتی است تا جذابیت ها و توانایی های خود را در گسترش ثبات سیاسی و رونق اقتصادی در اطراف مرزهای اروپایی به نمایش بگذارد.این موضوع از این جهت اهمیت دارد که گذر پناهجویان از بالکان به سایر کشورهای اروپایی موجب نگرانیهایی در اتحادیه اروپا شده است .
ضمن اینکه بالکان منطقه ای ترانزیتی است و به همین دلیل باید با ساختارهای تامین کننده انرژی اتحادیه اروپا به ویژه کشورهای غرب این قاره هماهنگ شود.
آمریکا و بالکان
آمریکا پس از دوره جنگ سرد و در طول دوران درگیری های فروپاشی یوگسلاوی سابق،حضور سیاسی خود را در منطقه بالکان از طریق روابط سیاسی و امنیتی دوجانبه و عضویت کشورهای منطقه در ناتو گسترش داده و تقریباً حضور ژئواستراتژیک خود را در منطقه مستحکم کرده بود ، اما پس از مدتی نیز حضور کمرنگ در این منطقه داشته و نقش اتحادیه اروپا در مدیریت بحران این منطقه تقویت شده است .
البته آمریکا اخیرا راهبرد جدید خود در بالکان را منتشر کرد که میتواند به عنوان عامل اساسی برای تعیین سیاست آینده واشنگتن در این منطقه بکار گرفته شود . راهبرد جدید آمریکا در بالکان، شامل سه بخش است: نخست، حضور نظامی دائم آمریکا در جنوب شرقی اروپا که برای این هدف پایگاه نظامی "کمپ بوندستیل" در کوزوو مورد توجه ویژه قرار گرفته است. بخش دوم، آشتی تاریخی با صربستان است که در صورت فاصله گرفتن از روسیه می تواند به شریک و متحد آمریکا در منطقه تبدیل شود . بخش سوم هم فعال سازی اقدامات میانجیگرانه آمریکا در حل و فصل اختلافات منطقهای است که تمرکز آن بر عادی سازی روابط صربستان و کوزوو و حل و فصل مناقشه یونان و مقدونیه قرار گرفته است.
در واقع تصویب این راهبرد به منزله بازگشت راهبردی سیاسی ، امنیتی و اقتصادی آمریکا به بالکان به عنوان بخش مهم اروپا در شرایطی است که اتحادیه اروپا دستخوش بحران شده و ناگفته نماند که آمریکا همواره کوشیده است تا از شکل گیری یک اروپای قدرتمند جلوگیری کند و این رویکرد در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ در کاخ سفید به طور علنی تقویت شده است .
البته آنچه در سیاست علنی راهبرد جدید آمریکا در قبال بالکان اعلام شد تلاش برای ممانعت از تقویت مواضع روسیه و همچنین چین در این منطقه است. الگو و جهت گیری بازگشت آمریکا به منطقه بالکان هم بر اساس روند گسترش ناتو به سمت شرق اروپا با هدایت واشنگتن صورت گرفته و به همین دلیل نیز مقدونیه به عنوان سی امین کشور برای عضویت در ناتو مورد پذیرش قرار گرفته و دیگر کشورهای منطقه نیز مورد توجه کاخ سفید هستند.
در حال حاضر در منطقه بالکان؛ کروواسی، اسلوونی، آلبانی ، مونته نگرو و مقدونیه به عضویت در ناتو پذیرفته شده اند و ناتو به صربستان و کوزوو نیز چراغ سبز نشان داده است .
روسیه و بالکان
در حالی است که غرب ، روسیه را به دخالت در مسائل داخلی کشورهای منطقه بالکان متهم می کند، مسکو نیز معتقد است که افزایش تلاش های غرب برای پیوستن کشورهای بالکان به ساختار ناتو در چارچوب طرح کلی علیه روسیه است در واقع ، مسکو ورود کشورهای بالکان به ناتو را تهدیدی برای امنیت مرزهای خود می داند، زیرا ناتو با عضویت کشورهای اروپایی تلاش دارد که به مرزهای فدراسیون روسیه نزدیک شود.
برای مسکو همراهی کشورهای بالکان با اتحادیه اروپا نیز ناخوشایند خواهد بود و عواقب بسیار خاصی را برای روسیه به همراه خواهد داشت. زیرا اولا شرکت های روسی برای کار کردن با شرکت های کشورهای حوزه بالکان مجبور به رعایت استانداردهای سختگیرانه اتحادیه اروپا خواهند بود که شرایط دشوارتری را به نسبت شرایط موجود ایجاد خواهد کرد. دوم اینکه در صورت همپیمانی کشورهای بالکان با اتحادیه اروپا با توجه به سیاست کلی تجارت خارجی اتحادیه اروپا ، کشورهای بالکان باید توافقنامه تجارت آزاد خود با روسیه را رها کنند. سوم این که در پیوند کشورهای بالکان با اتحادیه اروپا به تعداد کشورهای تحریم کننده روسیه افزوده خواهد شد.
روسیه برای نفوذ در بالکان و مقابله با اهداف غرب در این منطقه به راهکارهایی توسل جسته است : نخستین راهکار روسیه را می توان وابستگی تاریخی، فرهنگی و سیاسی این کشور با ملت و کشورهای بالکان دانست که دارای مذهب ارتدکس هستند. در این راستا ، ریشه های عمیق فرهنگی و مذهبی روسیه و صربستان از طریق کلیسای ارتدکس و فرهنگ مشترک اسلاو در سالهای اخیر موجب تقویت ارتباط میان مسکو و بلگراد شده که آمریکا و حتی اتحادیه اروپا قادر به رقابت با آن نیستند. بر همین اساس روسیه از حاکمیت و تمامیت ارضی صربستان بویژه در مسأله کوزوو در تمامی نهادهای بین المللی و شورای امنیت سازمان ملل متحد قاطعانه حمایت می کند.
دومین راهکار؛ موقعیت برجسته روسیه به عنوان عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل با داشتن حق وتو است، مسکو با چنین امتیازی می تواند از حقوق کشورهای بالکان متمایل به خود در شورای امنیت دفاع کند و هرگونه قطعنامه علیه این کشورها که در تضاد با منافع سیاسی و اقتصادی روسیه باشد را وتوکند.
الگوی رفتاری روسیه در این چارچوب آن است که این کشور خود را نه فقط به عنوان یک قدرت منطقه ای بلکه به عنوان یک قدرت واقعی جهانی با منافعی فراتر از فضای پسا شوروی بشناساند.
سومین راهکار روسیه در این منطقه از اروپا را اهمیت رشد اقتصادی برای کشورهای بالکان تشکیل می دهد و مسکو بر این تصمیم است که حتی با کشورهای بالکان که عضو ناتو و یا اتحادیه اروپا هستند و یا اهتمام به عضویت در این سازمان نظامی دارند، روابط خوبی داشته باشد.
روسیه افزون بر اینکه پیشرو تأمین کننده انرژی برای کشورهای بالکان است، برای کشورهای این منطقه نیز به عنوان سرمایه گذار و شریک تجاری محسوب می شود.
در حالی که غرب میتواند به کشورهای حوزه بالکان مشوقهایی مانند دورنمای عضویت در اتحادیه اروپا ، ناتو و یا سرمایه گذاری داخلی را عرضه کند، روسیه نیز در این عرصه سعی می کند با استفاده از اهرم گاز، کشورهای بالکان را به طرف خود بکشاند. در واقع ، در شرایطی که یک سوم گاز اروپا توسط شرکت روسی گاز پروم تأمین می شود، کشورهای بالکان با توجه به نیاز انرژی نمی توانند تنها به اتحادیه اروپا و آمریکا نگاه داشته باشند. در سال ۲۰۱۶ شرکت گازپروم روسیه یک سوم از گاز این منطقه را تامین کرد و در بالکان وابستگی به گاز با فشارهای اتحادیه اروپا برای تعطیلی نیروگاههای زغال سوز، افزایش پیدا میکند. این در حالی است که اتحادیه اروپا و آمریکا از خط لوله «ترانس آدریاتیک گاز» که گاز جمهوری آذربایجان را از طریق ترکیه به یونان و آلبانی و سپس به مونته نگرو، بوسنی و هرزگوین و کرواسی می رساند، حمایت می کند تا بدین ترتیب از وابستگی کشورهای منطقه به گاز روسیه بکاهند. با این اوصاف، می توان گفت که منطقه بالکان، افزون بر اینکه یک منطقه راهبردی سیاسی است، یک گذرگاه بااهمیت برای روسیه و غرب به لحاظ اقتصادی نیز به شمار می رود.
چین و بالکان
در چند سال گذشته چین سرمایه گذاریهای زیادی در کشورهای بالکان کرده و از شرکای تجاری بزرگ کشورهای این منطقه است.
در این راستا ، چین در تلاش است با احداث خط آهن بوداپست- بلگراد، ضمن ایجاد یک خط اتصال جدید از شمال به جنوب بالکان، راه را برای گسترش هرچه بیشتر تاجران چینی در شرق اروپا فراهم کند.
روسیه و چین در موارد بسیاری دارای منافع مشترک، خصوصا در رقابت با آمریکا و اتحادیه اروپا، هستند و رزمایش مشترک مسکو و پکن در منطقه بالکان در اوایل سال جاری در همین راستا قابل ارزیابی است . همین رزمایش باعث نگرانی آمریکا شده ، به گونه ای که دونالد ترامپ ، رئیس جمهور آمریکا در واکنش به آن ، از تلاش برای حفاظت از منافع کشورش در بالکان سخن گفت. اتحادیه اروپا نیز از سرمایه گذاریهیای چین با وسعت و سرعت زیاد نگران است و بیم آن دارد که پکن در بلندمدت این منطقه را به طور در اختیار بگیرد .
با این حال ، قطعا حضور چینیها در ناحیه نفوذ روسیه طی قرون جدید، از دید مسکو پنهان نخواهد ماند و مسکو نیز راهکارهای مناسب برای افزایش فعالیت خود در بالکان، همزمان با فعالیت پکن در این ناحیه، را به اجرا درخواهد آورد.
ترکیه و بالکان
در کنار قدرت های بزرگ جهانی ، ترکیه به عنوان یک قدرت منطقه ای نیز به طور سنتی و از طریق مذهبی و فرهنگی در منطقه بالکان نفوذ دارد . حتی فعالیت مرکز فرهنگی یونس امره برای صرب ها که می خواهند زبان ترکی بیاموزند ، در همین راستا قابل ارزیابی است .
آنکارا در سال های اخیر تلاش کرده است تا نفوذ خود در منطقه بالکان را از راه بازسازی و مرمت آثار تاریخی ، گسترش روابط تجاری با کشور های این منطقه و سرمایه گذاری در طرح های اقتصادی در زمینههای حمل و نقل به ویژه ساخت بزرگراه بین بوسنی و صربستان ، فنآوریهای ارتباطات و اطلاعات و پلیس گسترش دهد.
این در حالی است که اتحادیه اروپا از نفوذ روسیه در بالکان و تاثیر آن بر مهاجرت به اروپا و همچنین افراط گرایی نگران است .
جمع بندی :
منطقه بالکان، افزون بر اینکه یک منطقه راهبردی سیاسی است، یک گذرگاه بااهمیت برای قدرت های جهانی به لحاظ اقتصادی نیز به شمار می رود. در این میان آمریکا، روسیه، چین و همچنین ترکیه تلاش می کنند از این موقعیت برای توسعه نفوذ خود در بالکان استفاده کنند.
به رغم گسترش مبادلات تجاری و به ویژه نقش اتحادیه اروپا در ایجاد ثبات در بالکان ، زمینه های درگیری های قومی در این منطقه همچنان هموار است و قدرت های جهانی از این وضعیت به نفع خود استفاده می کنند . مساله کوزوو که به عنوان بخشی از صربستان هنوز از سوی بلگراد به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته نشده ، حل نگردیده است ؛ در بوسنی که ترکیبی از کروات ها و صرب ها و مسلمان ها است ، برخی از کینه ها وجود دارند که مانع کنار آمدن آنها می شود و احتمال دارد در آینده موجب بحران هایی شود اگر چه این مسائل زیاد جدی نیست، اما می تواند یک بحران مجدد شکل گیرد. نقش بازیگران بزرگ بین المللی در این وقایع تاثیرگذار است.
سيد کاظم رضايي کارشناس اروپا