به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا و سيما؛ سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در سخناني از طریق ویدئو کنفرانس در مراسمي که به مناسبت گرامیداشت یاد و خاطره فرماندهان شهید جنبش حزب الله با عنوان «هدایتگران مسیر» برگزار شده بود؛ گفت: بار دیگر به ارواح شهدایمان و فرماندهان شهیدمان و همه شهیدان درود می فرستیم. بر خانواده های شهدای فرمانده از خانواده شهید سید عباس موسوی و خانواده شهیده خانم ام یاسر و شهیده خانم سهام الموسوی درود می فرستم. به خانواده شهید پیشکسوت یعنی شیخ راغب حرب و خانواده شهید فرمانده بزرگ حاج عماد مغنیه درود می فرستم.
امروز در سالروز فرماندهان شهیدمان در محضر آنان هستیم. یاد معطر آنها بر فضا حاکم است و ارواح آنان حضور دارند. یاد می گیریم و درخواست هدایت می کنیم و توشه بر می گیریم تا به مسیرمان به سوی آینده ادامه دهیم. همانند عادت همیشگی سخنانی به این مناسبت مطرح و سپس درباره برخی تحولات منطقه صحبت می کنم و سخنان را با وضع داخلی لبنان به پایان می دهم و وقتی را به این موضوع اختصاص خواهم داد.
همواره در چنین مناسبتهایی در سالهای گذشته زمانیکه در محضر فرماندهان شهید بودیم دائم می گفتیم بین این شهدای فرمانده و مشخصا سه شهید از آنان ؛ صفات مشترک زیادی بین آنها وجود داشت. من در این خصوص به صورت مشروح در سالهای گذشته صحبت کرده ام. آنها صفات مشترک زیادی داشتند. در اخلاق و تواضع و مهرورزی به مردم و خلق نیکو و حسن معاشرت با دیگران و در اشتیاق به مستضعین و فقرا و اشتیاق به مردم ؛ مشترک بودند. در جنبه جهادی و بحبوحه آغاز جوانی و قدرت و شجاعت و نیز در جنبه های دینی از نظر تقوا و پرهیزگاری و دوری از جاذبه های دنیا و امثال آن مشترک بودند.
در مسیرشان نیز دیدگاه روشنی داشتند و دارای بصیرت بودند. امروز می خواهم از یکی از این صفات مشترک صحبت کنم و قطعا توده های مقاومت و اهل مقاومت و رزمندگان از آن برخوردارند و رزمندگان از مهم ترین عنصرها در مسیر مان هستند و این صفت باید در برابر همه چالشهای پیش روی حفظ و تقویت شود . این صفت مشترک نیز امید است. امید به آینده. خوشبینی . روحیه بالا. همه اینها ناشی از توکل به خدای تبارک و تعالی است. روحیه توکل به خدای تبارک و تعالی و اعتماد به وعده سبحانه و تعالی است و کمک گیری دائم از خداوند. اینها از صفات مشترک بین این فرماندهان عزیز بود.
خداوند می فرماید «هر کس تقوا پیشه کند راه برون رفتی برای او قرار می دهد و از جایی که حسابش را نمی کند به او روزی دهد. و هرکس به خدا توکل کند او را بس است. » فرماندهان شهید ما به این سخنان خداوند ایمان عمیق و محکمی داشتند و بر اساس همین ایمان نیز امیدوار و خوشبین بودند و روحیه بالایی داشتند . ما آنها را از نزدیک می شناختیم استوار و ثابت و قوی و شکیبا بودند و متزلزل نمی شدند و نمی ترسیدند و ضعیف نمی شدند و این از مهم ترین صفاتی است که در وهله اول باید فرماندهان از آنها برخوردار باشند ؛ فرماندهانی که مردم را مورد خطاب قرار می دهند و در پیشاپیش صفها قرار دارند و مردم را به سوی رویارویی در خط مقدم سوق می دهند. اینها صفات اساسی این شهیدان بود.
زمانی که به شیخ شهیدان یعنی شیخ راغب باز می گردیم و به سخنانش که در برخی مناسبتها از تلویزیون پخش می شود -گوش می دهیم می دیدیم که چگونه ارتش اشغالگر و نیروهای چند ملیتی و ناوهای آمریکایی و غربی که دریای مدیترانه را پر کرده بودند؛ به سخره می گرفت. باید نسلهای کنونی اعم از جوانان دختر و پسر که این مرحله از مسیر ما را پیگیری می کنند به این موضوع متوجه کنم که این سخنان را با شرایط کنونی ما مقایسه نکنید. زمانی که شیخ راغب حرب این سخنان را به زبان می آورد لبنان در اشغال بود و ارتش صهیونیستی لبنان را اشغال کرده بود و صد هزار سرباز و افسر صهیونیست در جنوب و در بیروت و ضواحی و جبل و بقاع غربی و راشیا تا ظهر البیضا حضور داشتند.
دهها هزار سرباز آمریکایی و غربی و ناوهای غول پیکر حضور داشتند و ارتش اسرائیل نیز قدرتمندترین ارتش منطقه بود و هزاران مزدور در قالب شبه نظامیان و غیر شبه نظامیان حضور داشتند. شیخ راغب سلاح نداشت تا با آنها بجنگد بلکه سلاحش موضعگیری ها و سخنان شجاعانه اش و راست قامتی اش و قلبی بود که ترس به آن راهی نداشت و عزمش بود عزمی که سستی به آن راه نداشت و از مرگ و زندان و شکنجه و تهدید نمی ترسید.
شیخ راغب این سخنان را در این چنین شرایطی می گفت و موضعش را بیان می کرد. در آن شرایط تعداد رزمندگان کم بودند و تجهیزات و امکاناتشان نیز کم بود. در آن شرایطی که بسیاری از مردم در لبنان و منطقه گمان می کردند وارد عصر اسرائیلی شده اند و امکان ایستادگی در برابر آن و در برابر طوفانهایی که در منطقه به وجود آمده بود ؛ وجود ندارد. در چنینی شرایطی بود که شیخ راغب با صلابت و استواری ایستاد و حتی از دست دادن با یک سرباز از سربازان اشغالگر در موانع ایست بازرسی خودداری می کرد. در همان حال امیدواری اش را بیان می کرد و معتقد بود این به سخره گرفتن ارتشها و ناوها و ایمان به خدا و ایمان به ملتش و به اهل کرامت و رزمندگان دلاور ؛ اسرائیل را شکست خواهد داد و نمی گذارد اسرائیل ما را شکست بدهد یا در سرزمین ما بماند.
شیخ راغب از همان هفته های اول امروز را می دید که در آن اشغالگران لبنان را ترک خواهند کرد و می دید که اشغالگران با قدرت مقاومت و جهاد و خون شهیدان و جانفشانی ها با ذلت و خواری این سرزمین را ترک خواهند کرد و این اتفاقی بود که افتاد. این چیزی است که شیخ راغب پیش بینی اش را کرده بود. شما سید شهدای مقاومت - سید عباس موسوی - را می شناسید از شجاعت و ثبات و استواری اش اطلاع دارید از امیدواری و خوشبینی دائم او در طول نبرد اطلاع دارید.
از روزهای اول در بعلبک در اردوگاههای آموزش در جنتا زمانی که فضای حاکم فضای یأس و تسلیم شدن و احساس شکست و بسته بودن چشم اندازها بود ، سیدعباس از پیروزی آینده، آن هم پیروزی قریب الوقوع , سخن می گفت. وعده پیروزی همواره بر لبان و زبان سید عباس موسوی جاری بود و لحظه ای از این روش دست برنداشت. این ناشی از ایمان است. سید عباس همواره از سقوط اسرائیل در لبنان و شکست اسرائیل در لبنان سخن می گفت و پیش بینی اش را می کرد اگرچه این شکست را در سال 2000 میلادی ندید. اما با قدرت به این ایمان داشت و ایمان داشت که نیروهای اشغالگر از لبنان خارج خواهند شد.
او به قدس چشم دوخته بود. حاج شهید عماد مغنیه نیز همین طور بود. شهید عماد مغنیه این فرمانده شهید و مجاهد در قلب میدان و در شرایط خسته کننده و فرسایشی میدان (نبرد) و حتی طاقت فرسا دارای روحیه بالا و روح قدرت و خوشبینی و امید به آینده و اعتماد به خدا را در سخت ترین و بدترین شرایط و لحظات و در شدیدترین درگیری ها در میان رزمندگان و آنهایی که در کنار رزمندگان بودند می دمید.
شهيد مغنیه فقط به مرزها چشم ندوخته بود. او می گفت آزادسازی بنت جبیل ,مرجعیون , حاصبیا , جزین و راشیا پس از 1985 میلادی عملا اتفاق افتاده است و فقط به زمان نیاز دارد. او می گفت چشمان ما باید با قدرت به قدس و بیت المقدس و به هدف دور اما اساسی دوخته شود که هدف همه این امت و همه ملتهای این منطقه است. بنابراین فرماندهان شهید صفات بزرگ و مشترکی داشتند علاوه بر اینکه زیرک و فهیم بودند و بسیار عقلانیت داشتند و دارای صبر زیبا و دارای شرح صدر بودند.
این امیدها و روحیه ها وخوشبینی ها بود. امروز هم با وجود گذشت سالیان طولانی از شهادت فرماندهانمان , مقاومت ما اعم از پرسنل و رزمندگان و مردم و توده هایش و حامیانش از این معانی برخوردارند و همین عنصر قدرت و راز قدرت است. امروز زمانی که از افزایش قدرت مقاومت و مشخصا از قدرت حزب الله سخن می گویند، با گذشته مقایسه می کنند بله این حرکت جهادی و مقاومت شریف سال به سال در حال افزایش قدرت است.
از سال 1982 تا الان که 2019 میلادی است مقاومت در حال افزایش قدرت است. بر اساس ادبیات آماری نمودار افزایش قدرت حزب الله همواره تصاعدی است. عقب گرد نبوده است سقوط و ضعف و افول و سستی و تنزل نبوده است همواره این خط به سمت بالا و تصادی بوده است تا الان که مقاومت به اینجا رسیده است. اما این نمودار در حال تصاعد، با این قدرت فزاینده و در حال رشد به سادگی و در شرایط مناسب و آرام به دست نیامده است.
از سال 1982 میلادی مقاومت در حال محاصره و تحریم و مخدوش سازی و ترور و قتل و جنگهای تحمیلی بوده است که آخرین آن جنگ تحمیلی آمریکا در ژوئیه سال 2006 میلادی نبود بلکه آمریکا از طریق تکفیری ها در منطقه به مقاومت نیز جنگ تحمیل کرد . شیخ راغب و سید عباس و حاج عماد و همه این شهدا نیز شاهد حجم فداکاری ها بودند و آنان نمادهای این فداکاری ها هستند که در طول این مسیر تقدیم شده اند. هزاران نفر شهید و هزاران نفر زخمی شده اند و هزاران خانواده شهید وجود دارند. هزاران نفر بیوه و هزاران نفر یتیم و بی سرپرست شده اند. جانفشانی های بزرگی در طول جنگهایی که با آنها مواجه بوده ایم, شده است. مردم در خانه ها و کشتزارها و زیرساختها با جنگ مواجه بودند.
اضافه بر این جنگ روانی شدیدی نیز از آن زمان تاکنون وجود داشته است . آمریکا هر کاری که می توانسته است برای نابودی این مقاومت انجام بدهد و هر کاری که اسرائیل و دست نشانده های آنان در منطقه می توانسته اند انجام دهند؛ انجام داده اند. آنها در طول این دهه ها و سالها هر کاری توانسته اند انجام داده اند. از قلب کشمکش و منازعه و خون و دود و ویرانی و اشکها و دردها و غم ها و خطرات ؛ این مقاومت, بزرگ شده و قدرت یافته است و بر قدرت و حضورش و تأثیرش در لبنان و منطقه افزوده شده و معادلات را رقم زده است و به همراه آن منطقه و ملتهای منطقه را وارد هنگامه های پیروزی کرده و دروازه شکستها را پشت سرخود بسته است.
امروز هم وقتی آنان به مقابله با این مقاومت و به توطئه علیه این مقاومت ادامه می دهند، اشتباه می کنند چرا که به راز قدرتش جاهل هستند و از ماهیت این مقاومت نه تنها در لبنان بلکه در فلسطین و منطقه خبر ندارند. همه جنبشهای مقاومت و همه ظواهر و نمادهای مقاومت که ظهور پیدا کرده اند و هر آنچه در منطقه رخ می دهد مقاومت در برابر رویارویی با سلطه آمریکا و طرح صهیونیستی است. تکفیری ها و تروریستها و ائتلاف سعودی و اماراتی و غیره و غیره همه و همه، ابزارهای نقشه آمریکا هستند آنهایی که به ملت یمن حمله می کنند آنهایی که بحرین را اشغال می کنند آنهایی که از تروریستها در سوریه حمایت می کنند و از داعش در عراق حمایت کردند و علیه ایران توطئه می کنند و با اسرائیل سازش می کنند و در کنار آنان در ورشو می نشینند و با نخست وزیر اسرائیل خوش و بش می کنند؛ همه آنها آلت دستهای آنان هستند. همه اینها یک نبرد واحد در رویارویی با دشمن واحد و طرح واحد است.
دشمنان تصور می کنند راز قدرت ما سلاح است و با خود می گویند اگر آنان را از سلاح محروم کنیم. یا تصور می کنند قدرت ما در پول است پس با خود می گویند اگر تحریمهای اقتصادی ضد آنان وضع کنیم و مانع رسیدن پول به آنان شویم یا مانع شویم از اینکه پول به دست آورند. یا تصور می کنند قدرت ما در تجهیزات و امکانات است. آنان اشتباه می کنند. شیخ راغب هنگامی که همه این مواضع را می گرفت، سید عباس هنگامی که همه این میدان را فرماندهی می کرد، امکانات ما چه بود؟ ما سلاحی نداشتیم، پولی نداشتیم، امکاناتی نداشتیم. شمار ما چقدر بود؟ تجهیزات ما چقدر بود؟ من این مطلب را در دیدارهای داخلی گفته ام و امروزه آن را آشکارا اعلام می کنم.
ما اگر آمادگی خود را برای جنگ مقایسه کنیم، حدود 35 تا 40 محور داریم یعنی منطقه جنگی که آن را محور می نامیم، منطقه جغرافیایی را محور می نامیم. امروز نیرو، سلاح، تجهیزات و امکانات ما در هر کدام از محورهای چهل گانه ما، به دقت توجه کنید، بیش از آن است که همه مقاومت اسلامی در سراسر لبنان در شب 25 ژوئن 2000 داشت. ما آن زمان چه چیزی در اختیار نداشتیم با این حال شیخ راغب همین گونه سخن می گفت یا سید عباس همین گونه سخن می گفت یا شهید عماد مغنیه همین گونه سخن می گفت.
راز قدرت ما که اینان آن را نمی فهمند و به همین علت اشتباه می کنند، خود را خسته می کنند و سالها را بر باد می دهند و در نهایت شکست می خورند در همین ایمان و روحیه ای است که در مقاومت، محیط مقاومت و مردم مقاومت جاری و ساری است. آیا این پول و سلاح است که مادران را به رقابت برای اعزام جگر گوشه هایشان به جبهه های جنگ وادار می کند؟ چه در رویارویی با صهیونیستها چه در رویارویی با تکفیریها. آیا پول و سلاح یا وسوسه مالی پدران و مادران، آنان که جز یک فرزند ندارند را برای اعزام تنها فرزندشان به جبهه های جنگ وادار می کند و این در حالی است که برای فرستادن فرزندشان به این جبهه ها آرزو و تقاضا می کنند؟
آیا پول، سلاح، تعداد نیروها و امکانات است که این محبت را ایجاد کرده است، این اطمینان را، این اشتیاق و این ایثار را؟ کجای جهان چنین است؟ در ارتش آمریکا، در ارتش اسرائیل، در دولت آمریکا آیا یک نفر پیدا می شود که آماده باشد خود را فدای دوست خود کند؟ یا خود را فدای برادر یا رفیق همرزم خود کند؟ آیا حاضر است جان و روح خود را فدا کند و جلو برود تا از دوست خود دفاع کند و خود کشته شود تا بردارش زنده بماند؟ حال و روز مقاومت این گونه است. این است حال و روز مردان مقاومت. در لبنان چنین است. در فلسطین چنین است. در غزه چنین است. در یمن چنین است. مردم بحرین امروزه این چنین هستند.
با همین روحیه در سوریه، عراق و همه جا جنگیدند. به همین علت شما نمی توانید این فرهنگ ایمان و روحیه بالا را شکست دهید. آری ما قدرتمند هستیم و ابایی نداریم که این را بگوییم اما بالطبع قدرتمندی که باید همچنان با مردم و به ویژه با مستضعفان، با ستم دیدگان، با دوستان و با کسانی که به ما دل بسته اند، متواضع باشیم. آری با قلدرها، با مفسدان، با طغیانگران و با دزدان باید خلق و خوی متفاوت داشت. ما نیرومند هستیم و نباید در این مورد اشتباه کنیم زیرا همه چیز بر همین اساس بنا می شود هم در اوضاع داخلی هم در اوضاع بومی.
هنگامی که پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا چند روز پیش گفت حزب الله از هر زمان دیگری به ویژه در چند سال گذشته قوی تر شده است، این درست نیست زیرا او این سخن را از موضع محکوم کردن، تنفر و خشم و کینه می گوید هرچند این سخنی درست و واقعی است. قدرت و عظمت آن است که دشمنان بر آن شهادت دهند. با این حال بالطبع آنان هنگامی که از این قدرت سخن می گویند، مبالغه می کنند. من از همین جا و به همین مناسبت آنچه را آمریکاییها در مورد ونزوئلا می گویند، تکذیب می کنم.
ما بالطبع با رهبری سیاسی و دولت ونزوئلا در رویارویی با دشمنی و تجاوز آمریکا ابراز همبستگی می کنیم و توطئه آمریکا و طمع ورزیهای آمریکا را به نفت، طلا، معادن و ثروتهای ونزوئلا نمی پذیریم اما این مسئله که حزب الله در ونزوئلا نفوذ دارد(خنده سید حسن نصرالله) آدم را به یاد این ضرب المثل می اندازد: دارندگی و برازندگی. این موضوع به هیچ وجه صحت ندارد که حزب الله در ونزوئلا هسته هایی دارد. خدا می داند که من در این باره چیزی نمی دانم. از ما چنین درخواستی نشده است.
ما کجا ونزوئلا کجا؟ این به هیچ وجه صحت ندارد. همچنین این سخن که حزب الله در آمریکای لاتین نفوذ دارد و هسته هایی دارد، در برزیل، آرژانتین و دیگر کشورهای آمریکای لاتین، به هیچ وجه صحیح نیست. البته آنان ممکن است بگویند که شما حضور بین المللی دارید، پس بگویند که ابرقدرت جهانی هستیم. ما البته متواضعانه به این موضوع نگاه می کنیم که می گویند شما قدرتی منطقه ای هستید و می گوییم نه اینگونه نیست، ما در حد نیرویی تاثیر گذار در منطقه هستیم، آری. اما آمریکا به گونه ای ما را معرفی می کند که گویی ما قدرتی جهانی هستیم و ما را در ردیف آمریکا، روسیه، چین و ایران قرار می دهد.
این سخن چه معنایی دارد؟ خیر من امروزه تاکید می کنم ما هیچ هسته یا گروه یا اساسا سازمانی وابسته به حزب الله در آمریکای لاتین نداریم بلکه ما هیچ سازمانی در خارج نداریم. البته آری از مدتها پیش لبنانیهایی در خارج هستند که دوستدار مقاومت هستند، مقاومت را تایید می کنند، در خط و موضع با ما یکی هستند. از مدتها پیش بوده اند، با این حال با توجه به شراط امنیتی و سیاسی و فشارها، تحریمها و تهدیدها، ما حتی به کسانی که ما را در خارج تایید می کنند، گفته ایم که شما مستقل باشید و کار خود را انجام دهید. خودتان به عنوان تشکلها و جمعیتهای مستقل باشید و مراکز فرهنگی مستقل و جدا داشته باشید و اوضاع خود را اداره کنید و ما را تنها بگذارید تا هیچکس این روابط سازمانی بین ما و شما را بهانه و دلیلی برای سخت گرفتن بر شما قرار ندهد.
به همین علت ما در ونزوئلا نه هسته ای داریم، نه آنجا حضور داریم و نه در آمریکای لاتین هسته ای یا سازمانی داریم، به هیچ وجه. پس به موضوع اصلی بازگردیم. آری در رویارویی با اسرائیل ما قدرتمندیم. ما قوی هستیم و قدرت به دست آورده ایم. این واقعیت دارد. دشمن ما این را می داند. اسرائیلیها چه می گویند؟ می گویند ما درباره شما چیزهای زیادی می دانیم. آنان خطاب به من می گویند ای فلانی! اگر چیزهایی که ما درباره شما می دانیم، شما بدانید، شب خوابتان نمی برد.
این خوب است و چنین چیزی مرا مطمئن می کند. اگر این واقعیت را بدانید و اطلاعات شما درست باشد، به معنای افزایش اعتبار ما است. اگر اطلاعات کافی و درست درباره ما داشته باشید و درباره آنچه ما داریم و آنچه نزد ما وجود دارد، برعکس باعث بیشتر شدن اعتماد ما می شود و ما را نگران نمی کند و ما را نمی ترساند. آری ما در رویارویی با اسرائیل قوی هستیم. من نمی خواهم امروز درمورد اسرائیل زیاد سخن بگویم زیرا در مصاحبه با المیادین در هفته های گذشته بسیار درباره آن سخن گفتم، پس درباره اتفاقات جدید سخن می گویم.
امروزه حتی در رژیم صهیونیستی، میان فرماندهان بلند پایه ارتش دشمن صهیونیست این موضوع را مطرح می کنند که ارتش اسرائیل برای هیچ جنگی در آینده آماده نیست، این در حالی است که اسرائیل این همه تهدید به جنگ کرده است، اما باید به آنان گفت آرام آرام، یواش یواش. مهم این است که فرماندهان بلندپایه ارتش اسرائیلی و کارشناسان بزرگ آنان درمورد حقایق در ارتش اسرائیل می گویند این ارتش آماده نیست، به ویژه بازوی زمینی یا نیروی زمینی ارتش اسرائیل آماده نیست، نه افسران، نه سربازان، نه فرماندهان، نه ارتش و نه حکومت اسرائیل چنین آمادگی را ندارند. این سخن من نیست.
این سخنی است که هفته گذشته مسئولان و آگاهان در ارتش اسرائیل مطرح کردند. آنان گفتند آری این چنین است و در نتیجه معلوم نیست که این ارتش بتواند به جنوب لبنان برود یا بتواند وارد غزه شود. این در حالی است که تهدید به داخل شدن در غزه و اشغال غزه می کنند یا حمله به جنوب لبنان یا اشغال جنوب لبنان. این سخن بیهوده است. امروزه آنان به ارتش خود اعتماد ندارند اما ما به مقاومت خود و به مجاهدان خود اعتماد داریم. آنان مطمئن هستند که مجاهدان ما می توانند وارد الجلیل شوند و با این حال اطمینان ندارند که نیروی زمینی ارتش اسرائیل بتواند وارد جنوب لبنان شود.
این نتیجه بسیار مهمی است. این تحول بزرگی است. در گذشته چنین نبود. چه زمانی را می توان یافت که در گذشته چنین معادله ای در مرزها در جنوب لبنان با فلسطین اشغالی حاکم بوده است؟ جنوب لبنان هم اکنون نگران یا ترسان نیست اما شمال فلسطین و شهرک نشینان نگران و ترسان هستند. همه اسرائیلیها این نگرانی را دارند که لبنان یا کسانی که در لبنان هستند، هر آن ممکن است به آنان حمله کنند یا وارد حیاط یا زمینهای آنان شوند یا وارد زمینهایی که آنها را اشغال کرده اند. با این حال آنان همواره تهدید می کنند که وارد جنوب لبنان می شوند و به بیروت می رسند و به پایتخت می رسند. شکی نیست که وضع جدیدی در سطح بسیار عالی به وجود آمده است.
طبیعی است آمریکای مستکبر و اسرائیل اشغالگر به عنوان طراحان اصلی توطئه های منطقه و برخی از کشورهای عربی که بیش از هر زمان دیگری مشخص شده است فقط ابزار گوش به فرمان، سرسپرده و مجری محض فرامین آمریکا و اسرائیل هستند، از تحولات جدید منطقه از جمله تحولات مربوط به جمهوری اسلامی ایران و افزایش مقاومت و قدرت آن و همچنین پیروزهای محور مقاومت در عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، بحرین و مقاومت اسطوره ای مردم یمن و سایر تحولات منطقه نگران و ناخشنود باشند. از این رو دشمنان دوباره تلاش کردند جهان را در مقابله با محور مقاومت بسیج کنند. آنها پس از شکست در جنگ های پیشین علیه مقاومت از جمله جنگ علیه لبنان در سال 2006 و جنگ علیه غزه در سال 2014، کنفرانس ورشو را برگزار کردند.
طبق اطلاعات جدید به دست آمده، احساس شکست و ناکامی، ناتوانی، سستی و تضعیف معنویات نیروهای زمینی ارتش اسرائیل از نتایج این دو جنگ است و ارتش اسرائیل از جمله نیروهای نخبه، تانک های مرکاوا و افسران و نظامیان این ارتش خسارت های و تلفات زیادی متحمل شدند. مسئله مهم در این دو جنگ اعداد و ارقام نیست بلکه زلزله ای است که در جان نیروهای اسرائیلی افتاد. اکنون دشمنان بار دیگر آمده اند تا پس از شکست در این جنگ ها و به نتیجه نرسیدن جنگ هایی که از طریق تکفیری های داعش و گروه های مشابه آن در منطقه به راه انداخته بودند، نیروهای خود را دوباره سازماندهی کنند.
پس از همه این تحولات، آمریکا نیازمند توطئه و برنامه جدیدی بود و به همین منظور نشست ورشو را برگزار کرد. اما اینکه نتیجه این نشست چه بوده نیز حائز اهمیت است. با یک مقایسه ساده می توان نتیجه گرفت آمریکا در سال 2011 با هدف سرنگونی دولت سوریه -که یک توطئه آمریکایی اسرائیلی بود و سایر کشورها و تروریست ها و حامیان مالی آنها و عناصر فتنه فقط مزدور و ابزار دست بودند، آمریکا 140 کشور را در نشست موسوم به دوستان سوریه گرد هم جمع کرد.
در این نشست، کشورهای مهم و بزرگ و رؤسای جمهور، نخست وزیران، وزرای خارجه و دفاع حضور داشتند. پیش از آن نیز در سال 1996 همه جهان در شرم الشیخ برای مقابله با جنبش های مقاومت و در رأس آنها حزب الله، حماس و جهاد اسلامی گرد آمدند و رؤسای جمهور کشورهای بزرگ از جمله کلینتون، یلتسین، رئیس جمهور چین و مقامات اغلب کشورهای عربی، به جز سوریه و لبنان و الجزائر، اغلب کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، آلمان و انگلیس در این نشست حضور یافتند.
ایران نیز که به این نشست دعوت نشده بود چرا که در آن زمان از سوی آمریکا و کشورهای اروپایی تحت فشار بود. همه کشورهای جهان در اجلاس شرم الشیخ علیه سه جنبش محور مقاومت گرد آمدند. اما نتیجه اجلاس شرم الشیخ چه بود؟ همه جهان گرد آمده بودند تا از شیمون پرز (نخست وزیر وقت رژیم صهونیستی) حمایت کنند ولی کابینه او پس از شش ماه در نتیجه عملیات استشهادی فلسطینیان و پایداری محور مقاومت سرنگون شد و حمایت همه جهانیان سودی به حال او نداشت. دشمنان اکنون نیز تلاش کردند تا همه جهانیان را در ورشو گرد آورند و از نتانیاهو حمایت و ایران را محاصره کنند و به محور مقاومت ضربه بزنند.
اما در نهایت، 60 کشور در سطح نمایندگان و سفرا در نشست ورشو حضور یافتند که نقش چندانی در تحولات منطقه و در سطح بین المللی ندارند و حتی نتواستند یک بیانیه پایانی صادر کنند و همه اظهاراتی که در این نشست مطرح شد تکراری، توخالی و منفعل بود. برخی از این اظهارات نیز سرزنش گونه بود، مثلا اظهارات معاون رئیس جمهور آمریکا که اروپایی ها را در مورد ایران سرزنش کرد. بدون شک نشست ورشو محور مقاومت را نمی ترساند و در مکتب سید عباس، شیخ راغب، حاج عماد و سایر شهدا و فرماندهان، این نشست اهمیت چندانی ندارد.
در اجلاس شرم الشیخ تعداد کشورها و سطح مشارکت آنها بسیار بیشتر و بالاتر بود و محور مقاومت نیز به لحاظ کمیت و کیفیت نیروها در سطح پایین تری قرار داشت و با شرایط دشوار تری مواجه بود، با این وجود در آن زمان نیز نهراسیدیم و نگران نشدیم و شعارمان همیشه "حسبنا الله و نعم الوکیل" بوده و هست. در مورد تحولات کنونی نیز موضع ما همان است، با این اختلاف که اوضاع برعکس شده است و محور مقاومت اکنون در شرایط بسیار بهتری به سر می برد. از این رو ما نشست ورشو را نشستی بی نتیجه و سست می دانیم.
اما یکی از اهداف این نشست، هدف قرار دادن و ضربه زدن به قضیه فلسطین بود، ولی با وجود حضور ده کشور عربی و وزرای خارجه آنها، نماینده ای از فلسطین حضور نداشت تا از قضیه و ملت فلسطین سخنی بگوید. در این نشست از دو میلیون انسان محاصره شده در نوار غزه، هزاران زندانی فلسطینی دربند رژیم صهیونیستی، کشتار روزانه مردان، زنان و کودکان فلسطینی، مصادره اراضی و هتک حرمت مسجد الاقصی و مقدسات سخنی به میان نیامد.
از سوی دیگر، هیچ کشوری در مورد رژیم جنایتکار، نژاد پرست و تروریست صهیونیستی که از بیش از هفتاد سال گذشته عامل اصلی جنگ های منطقه بوده است حرفی نزد، حال آنکه محور اصلی نشست، مبارزه با تروریسم و بحث و تبادل نظر درباره راه های برقراری امنیت و صلح و امنیت در منطقه بود. ما همچنان اسرائیل را رأس تروریسم و جنایتها، مخل امنیت و عامل جنگ ها در منطقه می دانیم. از دیگر اهداف اصلی نشست ورشو، عادی سازی روابط با اسرائیل و علنی ساختن روابط محرمانه برخی کشورهای عربی با اسرائیل بود. روابط عمان، امارات و بحرین با اسرائیل مدت زمانی است که آشکار شده ولی روابط عربستان با اسرائیل در این نشست علنی شد و وزیر خارجه سعودی و نتانیاهو بر سر یک میز حاضر شدند.
تلاش برای مقابله جهانی با ایران و محور مقاومت از دیگر اهداف نشست ورشو بود. اما این هدف نیز محقق نشد. ایران که محور اصلی همه اقدامات و حملات آمریکا و اسرائیل است، اوضاع متفاوتی دارد. ایران اکنون کشور قدرتمندی است و من چند وقت اخیر حدود یک ساعت و نیم در این باره به تفصیل سخن گفتم. جمهوری اسلامی قدرتمندتر از آن است که کشوری بتواند به فکر حمله نظامی به آن باشد. نتانیاهو در یک توئیت که بعدا آن را اصلاح کرد، زبانش لغزید و آنچه را در باطنش بود اعلام کرد و گفت در نشست ورشو برای بسیج کردن کشورهای منطقه ای و بین المللی علیه ایران تلاش می کند.
ما می دانیم نتانیاهو و همه کشورها و نیروهای همراهش چشم به اقدامات آمریکا دوخته اند و در راستای اقدامات و برنامه های این کشور حرکت می کنند. از این رو سؤال اساسی این است که آیا آمریکا قصد دارد وارد جنگ با ایران شود یا خیر؟ واقعیت این است که آمریکا چهل سال است با نیابت و با واسطه وارد جنگ علیه ایران شده است و در حال حاضر برای آمریکا دشوار است به جنگ علیه ایران فکر کند. امور به این سادگی نیست و از این رو آمریکا برای مقابله با ایران همیشه به تحریم ها، جنگ نرم و جنگ روانی، اعمال فشارهای اقتصادی روی آورده و به اختلافات داخلی چشم دوخته است.
اما پاسخ ایران به این توطئه ها سریع و قوی بود. در مراسم چهلمین بهار انقلاب اسلامی، جهان در خیابان های ایران چه چیزی را مشاهده کرد؟ ده ها میلیون مرد، زن و کودک و جریان های مختلف سیاسی و طبقات نژادی و دینی در خیابان های ایران حضور یافتند. 100 شهر و 10 هزار شهرک و روستای ایران زیر برف و سرما و باران شاهد راهپیمایی بود. این پاسخ ملت ایران به اقدامات و تهدیدات آمریکا و اسرائیل بود. پس از چهل سال جنگ، تحریم، یأس افکنی و فتنه انگیزی داخلی، میلیون ها ایرانی به خیابان ها آمدند تا پیام واضحی را به همه جهان ارسال کنند.
برخی از رسانه ها این حضور را پوشش دادند و برخی دیگر نیز کاملا خود را به بی خبری زدند، مثلا رسانه های سعودی واماراتی حتی کلمه ای در این باره سخن نگفتند و سکوت اختیار کردند و زبانشان را به کام گرفتند و در واقع از حضور مردم بهت زده شدند. این در حالی است که چند ماه پیش در تظاهرات کوچک چند صد نفری و یا چند هزار نفری در مشهد و تهران، شبکه تلویزیونی العربیه و سایر شبکه های تلویزیونی 24 ساعته برنامه های خود را به این تظاهرات اختصاص دادند و تحلیلگران در مورد آن بحث می کردند و می گفتند نظام ایران سقوط خواهد کرد و منتظر بودند سرنگونی نظام ایران را جشن بگیرند، اما آنها گرفتار افکار سخیف و پریشان، جهل، وهم و خیال بودند و خواب های بی تعبیر می دیدند.
هنگامی که میلیون ها ایرانی ساعت ها زیر برف و باران در خیابان ها حضور یافتند همه رسانه های وابسته به کشورهای حاشیه خلیج (فارس) سکوت کردند و هیچ تصویری از این مراسم و راهپیمایی ها مخابره نکردند چرا که این مراسم و راهپیمایی ها بیانگر نادانی و دروغگویی آنها و گمراه کردن افکار عمومی و به سخره گرفتن مردم در طول ماه های اخیر بود. ایران در مراسم چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب، برای آمریکا و همه دشمنانش در منطقه پیام بسیار قوی ارسال و اعلام کرد برای مقابله با هر اتفاقی حاضر و نظام از هر زمان دیگری قویتر است و مردم ایران همیشه در میدان حاضر هستند و نسل به نسل امانت انقلاب اسلامی را که با بنیانگذاری امام خمینی (ره) و جان فشانی صدها هزار شهید به دست آمده است، به دوش خواهند کشید و برای حفظ و نگهداری آن جان فشانی خواهند کرد.
این حضور، برای دشمنان و همچنین همه دوستان ایران و همه کشورها و ملت ها و جنبش های محور مقاومت و همه مستضعفین، رنج دیدگان و مظلومان در منطقه داشت حامل این پیام بود که همچنان تکیه گاهی قوی، استوار و راسخ در منطقه وجود دارد که به خدا اعتماد و به حضور میلیونی مردم سرافراز، وفادار، مومن، مقاوم و صبور تکیه دارد و نظامی در ایران بر سر کار است که کشورش را به پیش می برد و همیشه در مقدمه مقابله با استکبار آمریکا و توطئه اسرائیل قرار دارد.
دبیر کل حزب الله با اشاره به نگرانی ها در مورد قضیه فلسطین و لزوم مقابله با روند عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی خاطرنشان کرد: در مورد قضیه فلسطین نگرانی وجود دارد و از این رو مهم است که مبارزه با عادی سازی روابط را دوباره به ملت های عربی و اسلامی و همه کسانی که حامی قضیه فلسطین هستند گوشزد کنیم. هدف اصلی نشست ورشو عادی سازی روابط با اسرائیل بود و این مسئله هر چند باعث نگرانی است ولی نتایج زیادی نیز در پی داشت. اگر بخواهیم نکات مثبت و فوائد این مسله را برسی کنیم می توانیم به چند مورد اشاره کنیم، نخست: هنگامی که وزیر خارجه دولت (مستعفی) عبد ربه منصور هادی در نشست ورشو در طرف چپ نتانیاهو می نشیند و با او احوالپرسی می کند، واقعیت و پشت پرده نبرد در یمن آشکار و معلوم می شود آنگونه که امام جماعت مسجد الحرام در آغاز جنگ علیه یمن آن را جنگ سنی و شیعه خواند، هرگز چنین نبوده است.
این نشست آشکار کرد جنگ یمن، جنگ آمریکا و اسرائیل علیه مردم یمن و قدرت عظیم پنهان در این کشور است، جنگی که عربستان، امارات و منصور هادی و مزدوان همراه آنها آن را اجرا می کنند. این نشست و تحولات آن، پشت پرده ها را آشکار کرد و باید سبب افزایش آگاهی و بصیرت کسانی شود که همچنان در جبهه مقابل ایستاده اند و یا در مورد مسئله یمن موضع بی طرفی اتخاذ کرده اند. در طرف راست نتانیاهو نیز وزیر خارجه بحرین نشسته بود و این مسئله نیز برای ما آشکار کرد با وجود اینکه سرفصل نبردها در بحرین کسب آزادی، حفظ حاکمیت مردم، انجام اصلاحات، مبارزه با فساد و مقابله با دیکتاتوری است، اما باطن ماجرا این است که نظام کنونی حاکم بر بحرین بخشی از ساختار آمریکایی- اسرائیلی در منطقه است.
وزیر خارجه بحرین آشکارا برای برقراری و عادی سازی روابط با اسرائیل ابراز تمایل می کند. از این رو ما بار دیگر از همه ملت های عربی و اسلامی می خواهیم به مسئولیت خود در زمینه مقابله با روند عادی سازی روابط با اسرائیل عمل کنند. ملت های عربی اگر موشک در اختیار ندارند و نمی توانند وارد جنگ نظامی شوند و یا نمی توانند به لحاظ مالی کمکی کنند مشکلی نیست، ولی آیا زبان و قلم در اختیار ندارند و نمی توانند کلمه ای بنویسند و سخنی بگویند؟
ملت های عربی و اسلامی باید با حضور میلیونی خود عادی سازی روابط با اسرائیل را محکوم و علیه آن ابراز خشم و ناخشنودی کنند و این کمترین کاری است که می توانند انجام دهند. ملت فلسطین هر روز خون می دهد و هر هفته در راهپیمایی های بازگشت در نوار غزه و همچنین در کرانه باختری شماری از فلسطینان شهید و زخمی می شوند. ملت فلسطین اعلام کرده است هرگز تسلیم نمی شود و از مقدسات کوتاه نمی آید و با دشمن صهیونیستی قراردادی امضا نمی کند و در مقابل، کمترین انتظار از ملت های عربی و اسلامی این است که علیه عادی سازی روابط موضع گیری کنند و بدانند این موضوع گیری آنان حتما موثر خواهد بود.
هنگامی که پس از پایان نشست ورشو خبرنگاران از عادل الجبیر سوال پرسیدند، مشاهد کردید چگونه اوقاتش تلخ شد و نتوانست کلمه ای سخن بگوید و از مواضعش دفاع کند، چرا که مواضعش منطق ندارد و ذلیل و ترسو است و هیچ وابستگی به این امت، تمدن، دین، مقدسات و حتی منافع آن ندارد. رو سیاهی دوم در این نشست، وزیر خارجه بحرین بود و هنگامی که خبرنگاران از او سؤال می پرسیدند هیچ پاسخی نداشت. این رفتارها و واکنش ها بیانگر این است که حتی طرف هایی که خودشان در مسیر عادی سازی روابط گام بر می دارند می دانند مرتکب کاری شده اند که به نظر امت اسلامی و عربی و در ضمیر آنان اقدامی ناپسند، منفور، محکوم و مردود است، اما مهم این است آنچه را که در ضمیر داریم باید حداقل با زبان بیان کنیم.
یکی از مسائل بسیار مهم منطقه، پایان حضور داعش در سوریه است. برخی خبرها از پایان حضور ترویست های داعش در منطقه باغوز و خبرهای دیگر از محاصره اعضای باقی مانده این گروه در اندک مناطق تحت سیطره آنها حکایت دارد. اما مسئله اصلی این است که موضوع داعش به پایان رسیده است و در خلال ساعت های آینده و یا امروز و فردا پایان کامل حضور نظامی داعش در سوریه اعلام می شود. پیشتر نیز حضور نظامی داعش در عراق در نتیجه جانفشانی ها و فداکاری های ملت، ارتش عراق و سازمان بسیج مردمی و اقشار مختلف مردم از جمله شیعه و سنی، عرب و کرد و مرجعیت شریف دینی به پایان رسیده بود.
در لبنان نیز موضوع داعش یکسره شده است. متأسفانه برخی ها می گویند حزب الله در مبازه علیه داعش در منطقه جرود عرسال شکست خورد و این ادعا بیانگر محدودیت ذهنی و عقلی آنهاست، چرا که حزب الله بخشی از مبارزه بزرگ علیه داعش از شرق حمص و حماه و شمال حلب گرفته تا منطقه البادیه و در نهایت بوکمال و دیر الزور بوده است. بدون شک شکست داعش و پایان حضور نظامی آن در سوریه، عراق و لبنان تحولی بسیار مهم و پیروزی عظیمی است. اما من می خواهم در این خصوص نفاق آمریکا را برای شما آشکار کنم. ما شدیدا از این مسئله ابراز تأسف می کنیم که ترامپ به عنوان بزرگترین منافق روی کره زمین قرار است به زودی پیروزی تاریخی و قاطع را علیه داعش اعلام کند. این یک مسئله تأسف آور و ناراحت کننده است.
ببینید نفاق و وقاحت آمریکایی ها به چه حدی رسیده است. آمریکا در شکست داعش در لبنان هیچ نقشی نداشته است و چنانکه پیشتر گفتم از مبارزه با داعش در لبنان جلوگیری می کرد و دولت لبنان را تحت فشار قرار می داد. در عراق نیز به اعتراف چندین باره خود ترامپ، این آمریکا بود که داعش را به وجود آورد. به گواهی ژنرال های آمریکایی و مسئولان بلندپایه سازمان سیا، دولت آمریکا در زمان اوباما و کلینتون داعش را به وجود آوردند و سرکردگان آن را از زندان ها آزاد کردند و از عربستان و امارات و کشورهای حاشیه خلیج (فارس) خواستند از داعش حمایت مالی کنند و از ترکیه و کشورهای دیگر خواستند مرزهای خود را به روی اعضای آن باز و فعالیتشان را تسهیل کنند.
بدون شک، آمریکا، داعش را در عراق ایجاد کرد و بعدها حوزه نفوذش به سوریه گسترش یافت. برنامه آمریکا این بود که داعش بر عراق سیطره یابد تا به بهانه مبارزه با آن دوباره عراق را اشغال کند، اما عراقی ها با مقاومت و قدرت و خون شهدای خود این توطئه را ناکام گذاشتند. آمریکای منافق ادعا می کند با حملات هوایی، پشتیبانی اطلاعاتی، کمک های آموزشی و مستشاری نظامی در شکست داعش نقش داشته است، اما همه شواهد حتی در عرصه میدانی عراق تأیید می کند آمریکایی ها عامل تأخیر جنگ علیه داعش در عراق و شکست نهایی آن بودند و می خواستند این جنگ 10 یا 15 سال ادامه یابد تا بتوانند منابع و دارایی های عراق را غارت و در این کشور پایگاه های نظامی تأسیس کنند.
اما اراده و خواست مرجعیت عالیقدر مذهبی، دولت، مردم و ارتش عراق و بسیج مردمی و گروه های مقاومت باعث پایان یافتن سریع جنگ علیه داعش شد. اما در سوریه باید پرسید آمریکا در چه منطقه ای علیه داعش جنگیده است؟ در شرق فرات؟! من روزانه و به صورت ساعتی مبارزه علیه داعش را در سوریه پیگیری می کردم و اطلاع دارم نیروهای ارتش سوریه، نیروهای مردمی و تشکیلات و سازمان های متنوع آن، در شمال و شرق و جنوب حلب، شرق و شمال حماه، شرق حمص، اردوگاه یرموک، منطقه تدمر، منطقه البادیه به مساحت 50 هزار کیلومتر مربع، السویداء تا البوکمال و دیر الزور با داعش جنگیدند و در کنار آنان نیروهای هم پیمان از جمله برادران ایرانی و گروه های مقاومت عراق و گردان های زینبیون و فاطمیون و برادران و فرزندان شما در حزب الله حضور داشتند و روسیه نیز از آنان پشتیبانی می کرد.
اما آمریکا در مسیر جنگ علیه داعش در سوریه سنگ اندازی می کرد و آن را به تعویق می انداخت و هنگامی که نیروهای سوری به رود فرات رسیدند و البوکمال و دیر الزور را آزاد کردند و تروریست های داعش به منطقه شرق فرات فرار کردند، می خواستند در منظقه شرات فرات پیشروی کنند و داعش راشکست دهند و به مرزهای عراق برسند ولی آمریکایی ها و شخص ترامپ مانع این کار شدند و اکنون می خواهند پیروزی بر داعش را اعلام کنند!
من به ترامپ می گویم این تو بودی که پس از آزادسازی البوکمال و دیرالزور از پیروزی بر داعش جلوگیری کردی و باعث شدی داعش 15 ماه بیشتر عمر کند، چرا که می خواستی دوباره از داعشی ها علیه عراق و سوریه استفاده کنی، ولی نتوانستی و همکاری نظامی و امنیتی عراق و سوریه برای مبارزه با داعش در بالاترین سطح خود قرار داشت. ترامپ منافق قصد دارد پیروزی بر داعش را اعلام کند، درست به همان ترتیب که القاعده را به وجود آوردند و سپس علیه آن اعلام پیروزی کردند، از صدام حسین حمایت کردند و تسلیحات کشتار جمعی در اختیار او قرار دادند تا با سلاح شیمیایی کردهای عراق و مردم ایران را به قتل برساند و در نهایت به بهانه تسلیحات کشتار جمعی او را از بین بردند.
اجازه دهید بگویم طرفی که منطقه را از شر داعش آزاد کرد و خطر تروریست های مجرم و وحشی داعش و توطئه سیاه و تاریک آن را از منطقه دفع کرد، محور مقاومت و کشورها، ارتش ها و جنبش های وابسته به آن بودند، نه این منافق آمریکایی که در پایان کار آمده است و قصد دارد با اعلام پیروزی علیه داعش برای خود موقعیتی ایجاد کند و بگوید در مبارزه با تروریسم و نابودی داعش نقش داشته است. این در حالی است که آمریکا باید به خاطر ایجاد داعش، محاکمه شود و مسئولیت جنایت های داعش را در منطقه برعهده بگیرد.
سید حسن نصرالله در بخش پایانی سخنان خود در مورد تحولات داخلی لبنان گفت: الحمدلله دولت جدید لبنان روز جمعه رأی اعتماد پارلمان را به دست آورد و اکنون زمان آن است که کار و فعالیت آغاز شود. می خواهم دوباره بر اهمیت حفظ گفتگوی داخلی، همبستگی، همکاری و اجتناب از مناقشه ها و استقبال از بحث و تبادل نظر درباه حل همه مشکلات و پرونده ها تأکید کنم. ما در عرصه تحولات داخلی و در خصوص بحران ها و پرونده های موجود، پیشنهادات و نقطه نظرات خود را مطرح کرده ایم. به همه مردم لبنان می گویم نیت ما همانند صفای شیخ راغب، پاکی سید عباس و حاج عماد صاف و پاک است.
ما از اول مسیر خواستار دریافت درآمدهای دولتی نبوده ایم چرا که ایمان داریم این مال قابل احترام است و سرقت، غارت، اختلاس و حتی هزینه آن خارج از دایره قانون شرعا حرام است. ما در واقع بخشی از ملت لبنان بوده ایم و نه در حال حاضر بلکه از همان ابتدا دردها، نیازها و بحران های این ملت را احساس کرده ایم، اما درگیر اولویت ها و نبردهای بزرگی بوده ایم و با این وجود در طول تمام سال های گذشته تلاش کرده ایم گامی برداریم. این یک شایعه اشتباه است که می گویند حزب الله توجهی به اوضاع داخلی نداشته است، این یک ادعای کذب است و ما همیشه حاضر بوده ایم.
در حال حاضر ما از هر زمان دیگری قویتر هستیم و حاضریم مسئولیت های خود را بیشتر از زمان های گذشته به عهده بگیریم. درخواست صادقانه ما این است که مشکلات مردم لبنان حل شود. به عنوان مثال من از کمبود و نقص جریان برق سخن می گویم چرا که این مشکل فقط مخصوص منطقه بعلبک هرمل و عکار به عنوان محروم ترین مناطق لبنان و یا مناطق جنوبی نیست، بلکه مشکل همه خانه ها و مناطق لبنان است. مشکل برق به مشکل و مصیبت ملی و فراگیر تبدیل شده است. من پیشتر به وضوح گفتم ایران می تواند با امکانات، تخصص ها و تجربه های خود در حل این مشکل به ما کمک کند.
ایران از نیروی عظیم برق برخوردار است و آن را به کشورهای همسایه صادر می کند. ایران آماده است به ما در این زمنیه کمک کند و من پیشنهاد دادم برای دریافت این کمک ها تلاش کنم، نه کمتر و نه بیشتر. من در سخنان پیشین خود به این نکته اشاره کردم که در سال 2006 طرحی را برای حل مشکل برق لبنان در اختیار ایران قرار دادیم و برادران ایرانی ما گفتند مشکلی برای اجرای این طرح ندارند و گفتند کار آسانی است و می توانند آن را اجرا کنند. سپس این طرح را در اختیار وزیر نیرو و نخست وزیر قراردایم و گفتیم می توانیم از کمک ایران برای حل مشکل برق استفاده کنیم، ولی آنها گفتند به هیچ عنوان امکان ندارد از ایران کمک بگیریم. چرا؟
قطعا به دلایل سیاسی و ترس از آمریکا و اعمال فشارهای آن و همچنین عربستان. طبیعتا حل مشکل برق در لبنان در درجه اول یک دستاورد معنوی، انسانی و اخلاقی است و حل این مشکل به حل مشکلات زیربنایی دیگری منجر می شود. اینجا یک سؤال مطرح است، اگر مسئولان دولت وقت لبنان ملاحظات سیاسی را در نظر نمی گرفتند، از سال 2006 به بعد ما در لبنان به صورت 24 ساعته برق داشتیم. این یعنی از سال 2006 تا 2019 مردم لبنان از نعمت برق 24 ساعته محروم مانده اند، آن هم فقط به خاطر لجاجت و یا سرسپردگی و ترس سیاسی. از سوی دیگر ما امروزه شاهد هستیم مشکل برق به عامل اصلی کمبود بودجه نیز تبدیل شده است.
مردم لبنان علاوه بر اینکه از نعمت برق 24 ساعته محروم هستند سالیانه باید مبلغی حدود یک میلیارد و هشتصد میلیون دلار مالیات پرداخت کنند، چرا؟ فقط به دلیل اینکه در سال 2006، لجاجت و خدعه سیاسی فرصت دریافت برق را به باد داد. اینگونه نیست شما خیال کنید ایران با هیچ مشکلی مواجه نیست و نمی داند پول های اضافی خود را کجا خرج کند، این ما بودیم که به ایران پیشنهاد کمک دادیم و آنها فقط برای کمک به ما اعلام آمادگی کردند. از روزی که من این پیشنهاد را مطرح کرده ام بحث تحریم های آمریکا و مشکلات تعامل با ایران، مشکلات بانکی، مواضع اروپا و عربستان و موارد بسیار دیگری را پیش می کشند.
من به جریانهای داخلی که با این پیشنهاد مخالفت می کنند می گویم ما پیشنهادی دادیم و شما مخالفت کردید، حال شما نزد دوستان خود برای ما پیشنهادی بیاورید. ما از دوستان خود کمک گرفتیم و شما رد کردید، حال شما از دوستان خود از جمله آمریکا و اروپا و عربستان و غیره و غیره کمک بگیرید، ما می پذیریم. ممکن است از جمله فوائد مطرح کردن پیشنهاد دریافت کمک از ایران این باشد که باعث خشم طرف هایی شود و دیگران را برای حل مشکل برق تشویق کند. ما نیز فقط می خواهیم برق در خانه های لبنانی ها روشن شود و امور آنها به راحتی بگذرد، حال هر کسی می خواهد این برق را تأمین کند و مشکل دارو، ترافیک و جمع آوری زباله را حل کند، ما مشکلی نداریم.
از جمله مسخره ترین ادعاها این است که می گویند هدف ارائه پیشنهاد دریافت کمک از ایران، سیطره ایران بر لبنان و گسترش نفوذش در لبنان است. شما که همیشه می گویید حزب الله بر لبنان مسلط شده است و دولت جدید، دولت حزب الله و جمهوری ولی فقیه در لبنان است، با این وجود آیا ایران برای گسترش نفوذ در لبنان نیازمند این است که در زمینه برق به ما کمک کند تا در لبنان نفوذ کند؟ این سخنان و ادعاهای بی ربط و واهی تا کی می خواهد ادامه یابد؟ ما برای به کرسی نشاندن پیشنهاد خود نه به اجبار و زور متوسل می شویم و نه به برگزاری تظاهرات و ایجاد تنش در داخل کابینه روی می آوریم و هیچ کسی را هم تحت فشار نمی گذاریم، بلکه با آرامش و عقلانیت به مردم لبنان می گوییم یک کشور دوست و مقتدر که صاحب علم وتکنولوژی و پیشرفت است، آماده کمک به ما برای حل مشکل برق و سیار مشکلات است ، اگر می پذیرید ما حاضریم برای دریافت این کمک واسطه خیر شویم و اگر نمی پذیرید ان شاء الله موضوع ختم به خیر شود و ما نیز منتظر می مانیم تا حل مشکل را ببینیم.
همه مردم لبنان در طول چند ماه گذشته از فروپاشی مالی و اقتصادی و ورشکستگی کشور نگران بودند. صرف نظر از اینکه در این خصوص تا چه اندازه مبالغه صورت گرفت، اما این یک چالش واقعی و بزرگ برای کشور بود. همه ما برای مقابله با این شرایط مسئول هستیم، زیرا اگر منطقه ای دچار بحران و فروپاشی شود همه مناطق دیگر درگیر خواهند شد. از این رو ما در حال حاضر با یک نبرد واقعی رو به رو هستیم، یعنی مقابله با فساد و هدر دادن اموال عمومی. ما ورود خود را به این نبرد در دوران انتخابات پارلمانی اعلام کردیم برای محقق ساختن هدف خود جدی هستیم و همزمان با تشکیل دولت جدید فعالیت های خود را آغاز خواهیم کرد.
در فاصله زمانی بین برگزاری انتخابات و تشکیل دولت، پرونده ها و اطلاعات و پژوهش های خود را تکمیل کردیم و با مشاهده تحولات دو روز گذشته و جلسات رأی اعتماد به دولت جدید می توانم به شما بگویم زمان برداشتن گام های اول نبرد حزب الله علیه فساد و اتلاف اموال عمومی آغاز شده است. حزب الله به صورت علنی و به صورت واضح از طریق نمایندگان خود دو پرونده را مطرح کرده است، پرونده اول مربوط به سرنوشت 11 میلیارد دلاری است که لبنانی ها نمی دانند چگونه و کجا هزینه شده است. این پرونده ای است که به وزارت دارایی ارتباط دارد و پرونده بسیار بزرگی است که باید بررسی شود.
ما این پرونده را تا لحظه آخر و به نتیجه رسیدن آن پیگیری می کنیم. پرونده عجیب دوم، مذاکرات مسئولان لبنانی با طرف های بین المللی برای قرض گرفتن 400 میلیون دلار و هزینه کردن آن برای کارهای بی فایده. این پرونده را نیز تا حصول نتیجه نهایی پیگیری خواهیم کرد. اجازه دهید سر فصل های اصلی مبارزه حزب الله با فساد مالی و اداری را برای شما بیان کنم. ما برای حمایت از اموال عمومی که متعلق به مردم لبنان است وارد گود شده ایم. این اموال به مسئولان تعلق ندارد بلکه در دست آنها امانت است،حال یا در حفظ این امانت کوشا هستند و یا به آن خیانت می کنند.
ما و شما باید از اموال عمومی مردم لبنان در مقابل سارقان، فاسدان، غارتگران و حریصان محافظت کنیم. مبارزه با فساد فقط مسئولیت حزب الله نیست، بلکه همه جریان ها و گرو های سیاسی و سران سه قوه در مورد آن به توافق رسیده اند. ما اعلام کرده ایم حاضریم در جنگ علیه فساد پیشقدم باشیم ولی اگر طرف های دیگر پیشقدم شوند حاضریم به عنوان سرباز در این جنگ مشارکت کنیم. ما خواهان کسب دستاوردهای رسانه ای و مطبوعاتی و تبلیغات نیستیم و فقط می خواهیم اموال به غارت رفته به بیت المال بازگردد و اموال موجود به غارت نرود و برای ما مهم نیست چه کسی این هدف را محقق می سازد.
اولویت کاری حزب الله پرداختن به پرونده های بزرگ و مهم مالی است. برای محقق ساختن این هدف باید به قانون بازگردیم و دروازه فساد و اتلاف اموال را ببندیم. مراجع و نهادهای امنیتی باید تحقیقات خود را در زمینه مبارزه با فساد کامل کنند و پرونده ها را به دستگاه قضایی بسپارند تا به وظیفه خود در زمینه مبارزه با فساد عمل کند. اما در این مسیر باید همان شجاعت، ثبات و اقدام شیخ راغب و سید عباس و حاج عماد را داشته باشیم، چرا که پرونده مبارزه با فساد نیازمند شجاعت، ثبات، حضور و تحمل مسئولیت است. ما این مسئولیت را به عهده می گیریم و در گرامیداشت فرماندهان شهید خود به عنوان"هادیان راه"، با آنان عهد می بندیم که راهشان را ادامه دهیم، راهی که ما را به سوی آن هدایت کردند و به خاطر آن شهید شدند و بسیار به آن امید بستند.
به سید عباس می گوییم توصیه هایت را عملی خواهیم کرد؛ به شیخ راغب می گوییم سلاح به دوش می گیریم تا موضع خود را حفظ کنیم و به حاج عماد نیز می گوییم ارتش هایی که راه انداختی و آماده کردی، همیشه حاضر و آماده هستند تا از گردنه ها و کوه ها عبور کنند و پرجم های افتخار را در نوک قله ها به اهتزاز درآورند. ما همیشه به آینده امیدوار هستیم و به خداوند اعتماد و توکل داریم و با استناد به این ارث معنوی بزرگ به پیش خواهیم رفت.