چند نخبه قمی با تولید چوب مصنوعی، امیدها را برای احیا و محافظت از جنگل ها زنده کرده اند.
آخرین نمونه اش هم همین خبر جنجالی قطع بدون نظارت و غیرقانونی درختان در ارسباران؛ هر چند مشخص شد درختان بریده شده متعلق به باغ های شخصی نزدیک به جنگل های ارسباران بوده، اما این موضوع تفاوتی در اصل ماجرا نمی کند؛ در واقع درختان قربانی نیاز انسان به چوب شده اند.
اما داستان غم انگیز این نیاز سیرنشدنی بشر، چند جوان قمی را بر آن داشت تا چاره ای کنند به حال جنگل هایی که نابودیشان به معنای زنگ خطریست که نابودی زمین و ساکنانش را در پی دارد؛ این جوانان نخبه توانستند با استفاده از دانش و فناوری ترکیب مواد، محصولی مناسب برای جایگزین کردن تنه درختان در صنایع چوبی تولید کنند.
دستاوردی بزرگ از دل اتاقی کوچک
محل قرار ما، کارگاه آقای باقرزاده و دوستانش بود؛کارگاهی که در همه قفسه ها و دیوارهایش انواع مصنوعات چوبی قرار داشت؛ قاب آینه، میز آرایش، قاب ساعت و سرویس خواب؛ به نظر می آمد جنس همگی آن ها از چوب باشد اما آقای باقرزاده گفت: در کارگاه ما هیچ چوبی وجود ندارد .
او می گفت سه سال پیش با ایده ساخت چوب مصنوعی وارد مرکز رشد دانشگاه قم شده اند؛ به آنها یک اتاق 20 متری دادند که در همان جای کوچک توانستند با آزمون و خطاهای بسیار، به فرمول ساخت چوب مصنوعی دست یابند؛ او همچنین تاکید داشت که بگوید برای رسیدن به هدفش از هیچ تسهیلات دولتی و حمایت بیرونی استفاده نکرده و تنها کمکی که دولت در سال های گذشته به او و تیمش کرده همان امکانات کارگاهی و آزمایشگاهی بوده که در مرکز رشد دانشگاه قم در اختیارش گذاشتند.
دیدن مراحل ساخت چوب مصنوعی برایم جالب بود؛ از اتاق طراحی کارگاه شروع کردم؛ اتاقی که به زحمت به 4 متر می رسید؛ فقط به اندازه یک میز و صندلی جا بود که بشود پشت آن نشست و با یک لپ تاپ، طرح های کامپیوتری را پیاده کرد؛ آقای صادقی که دانش آموخته گرافیک بود، در زمان حضور من مشغول کار بر روی طرح یک تاج تخت خواب بود.
او کوچکی فضای کار را مانعی برای خلاقیت خودش نمی دانست و به شوخی به من گفت: اتاق های بزرگ با تجهیزات آنچنانی برای آن بالا نشین هاست؛ کار من با صفحه مانیتور 15 اینچی ام هم راه می افتد.
درباره روند کارش گفت: برای اینکه کاری وارد مرحله تولید انبوه شود ابتدا باید طرح اولیه آن آماده، و با سلیقه مشتری هماهنگ شود؛ پس از آن یک نمونه از کار را روی چوب در می آوریم و قالب آن را تولید می کنیم.
آقای باقر زاده ما را به قسمت ترکیب مواد اولیه راهنمایی کرد؛ او می گفت: مواد اولیه ما در واقع ترکیباتی از مواد پتروشیمی شامل پولیول و ایزاسیونات است که در اصطلاح به آن پلی اورتان می گویند.
مسئولیت این قسمت بر عهده جوانی 30 ساله بود به نام آقای رضایی؛ او دو مایع قهوه ای و کرمی رنگ را با هم ترکیب و با یک همزن صنعتی آنها را مخلوط کرد.
آقای باقرزاده می گفت: ما حدود 10 سال برای رسیدن به این فرمول آزمون و خطا کردیم و پس از دستیابی به نتایجی قابل قبول، دستاوردمان را به مرکز رشد دانشگاه قم معرفی کردیم و آنها از ما حمایت کردند تا به عنوان یک شرکت دانش بنیان محصول خود را ثبت کنیم.
ضد آب بودن ، مقاومت حرارتی بالا، موریانه پذیر نبودن و پیچ پذیر بودن از جمله مزیت های این محصول بود که به گفته آقای باقرزاده ضد رطوبت بودن آن برای مناطق مرطوب شمال و جنوب کشور بسیار مناسب است.
در مرحله بعد یک قالب طراحی شده برای قاب آینه وجود داشت که مواد ترکیب شده را درون آن ریختند و پس از حدود سه تا چهار دقیقه آن را خارج کردند و محصول نهایی را آماده کردند؛ به همین سرعت!
دیگر کارگر جوان کارگاه که قالب را آماده کرده بود گفت: من حدود 10 سال در نجاری و کارگاه های چوب بری و مبلمان سازی کار کرده ام و از وقتی آقای باقرزاده کارش را شروع کرده همکار آنها شده ام.
او معتقد بود برای ساخت یک قاب آینه چوبی، حدود دو روز زمان برای ماشین کاری صرف می شود و یک تا دو روز هم باید دست منبت کار باشد تا محصول نهایی آماده شود؛ او می گفت: اما با استفاده از مواد پلی اورتان، در یک ساعت می توانیم حدود 10 نمونه از این قاب آینه تولید کرد.
از همان نمونه قاب پلی اورتان یک نمونه کار چوب هم در کارگاه وجود داشت که وقتی هر دوی آن ها را برانداز کردم متوجه شدم که از نظر وزنی با هم تفاوتی ندارند.
نکته جالب دیگر این محصول دانش بنیان این بود که همان رنگ هایی که برای رنگ آمیزی چوب به کار می رود، برای این محصول نیز قابل استفاده است.
رنگکار مجموعه، یک رنگ طلایی روی قاب آینه کار کرد و از کارگاه راهی فروشگاه شدیم.
مصنوعاتی که با نمونه طبیعی اش مو نمی زند
از آقای باقر زاده تقاضا کردم دو نمونه چوبی و پلی اورتانی همان قاب آینه را شبیه هم رنگ کنند و به فروشگاه بیاورند تا نظر یک کارشناس چوب را درباره آن بپرسیم.
آقای کارگزار، صادر کننده برتر استان در زمینه صنایع چوب است که از حدود 30 سال پیش انواع محصولات چوبی را تولید می کند؛ از او خواهش کردم همراه ما به فروشگاه بیاید تا دو محصول را با هم مقایسه کند و ببینم آیا او می تواند چوب واقعی را از چوب مصنوعی تشخیص دهد ؟
او پس از چند دقیقه مشاهده و دقت در هر دو محصول گفت: با توجه به وزن یکسان دو محصول و رنگی که روی آن زده شده به هیچ عنوان قابل تشخیص نیست؛ او می گفت: محصولی که از چوب نیست، از نظر زیبایی شناسی هیچ چیز کمتر از چوب ندارد.
آقای جبوری مسئول فروش بود و از تفاوت قیمت ها و صرفه اقتصادی محصولشان گفت؛ او با نشان دادن سرویس خواب طلایی رنگ که منبت های زیادی روی آن کار شده بود گفت: همین نمونه کار اگر چوبی آن تولید شود چیزی حدود 17 تا 18 میلیون تومان برای مشتری آب می خورد اما ما با پلی اورتان آن را 8 میلیون و 500 هزار تومان می فروشیم.
آقای باقرزاده و همکارانش حدود یک سال است که با محصول جدیدشان وارد بازار عرضه شده اند؛ محصول آنها هنوز آنگونه که باید شناخته شده نیست؛ آنها پرونده ها و مدارکی را نشانم دادند که حکایت از بازاریابی آنها در کشورهایی همچون ترکیه و عراق داشت؛ آنها می گفتند در یک سال گذشته فروش نسبتا خوبی داشتند و تلاش می کنند محصول خود را به بازارهای بین المللی معرفی کنند؛ هر چند معتقد بودند پاک کردن این کلیشه ذهنی از افکار عمومی که " هیچ چیز جای چوب را نمی گیرد" کار سختی است.
خواب خوش انسانها، کابوس وحشتاک جنگل ها
در مسیر بازگشت از چند کارگاه چوب بری و صنایع چوب گذشتم؛ جلوی درب یکی از آنها انبوهی از تنه درختان تازه بریده شده وجود داشت؛ ناخودآگاه درختان بریده شده جنگل های شمال کشور و افسوس طبیعت برای از بین رفتن ریه های تنفسی اش را تصور کردم؛ صدای اره های بزرگ مکانیکی که سکوت و آرامش جنگل ها را بر هم می زنند؛ صاحب آن تنه ها می گفت: این ها ده درخت راش جنگلی هستند؛ چیزی حدود ده تن چوب؛ او می گفت: از این ده درخت می توانیم 10 سرویس خواب تولید کنیم؛ سرویس های که شاید خوابی آرام را برای ما رقم می زنند اما به قیمت کابوسی برای جنگل ها تمام می شود!
از طرفی به گفته رئیس سازمان محیط زیست کشور در دهه های گذشته سطح جنگلی ایران از 18 میلیون هکتار به 14 میلیون هکتار رسیده و بخش اعظمی از اراضی جنگلی کشور به بیابان تبدیل شده که این جمله خود هشداری جدیست؛ هشداری که همه ما را وادار می کند تا اگر می خواهیم راه تنفسمان بسته نشود به راه حلی به غیر از بریدن تنه درختان برای تولید فکر کنیم؛ راه حلی شبیه آنچه که آقای باقرزاده و همکارنش به آن فکر دست یافته اند.
آقانوری – خبرگزاری صدا و سیما - قم