به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاری صدا و سیما ؛ پایگاه اینترنتی آلبوکرکی ژورنال در گزارشی به قلم امیلی نخله نوشت:
تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر از حضور در نشست سالانه اخیر شورای همکاری خلیج فارس اجتناب کرد.
به رغم دعوت شخصی پادشاه عربستان سعودی از امیر قطر به منظور شرکت در اجلاس سالانه شورای همکاری خلیج فارس، وزرای امور خارجه عربستان سعودی و بحرین تاکید کردند تا زمانی که قطر همه شروط سیزده گانه مطرح شده را در ژوئیه 2017 نپذیرد، امکانی برای مصالحه میان چند کشور عربی و قطر وجود ندارد.
شروط سیزده گانه ای که عربستان سعودی، مصر، امارات و بحرین پیش روی قطر گذاشتند شامل تقاضاهایی چون تعطیلی شبکه تلویزیونی الجزیره و قطع ارتباط با جنبش اخوان المسلمین است و برآورده کردن آنها باعث می شود قطر عملا به یک دولت دست نشانده و خراج گذار سعودی تبدیل شود. تمیم در چنین وضعی از تسلیم در برابر قدرت ربایی محمد بن سلمان ولیعهد جوان عربستان و پذیرش ساختار هژمونی منطقه ای وی خودداری کرد.
قراردادهای چندلایه اخیر قطر با انگلیس و چین برای فروش ال.ان.جی نشان می دهد که کشورهای صنعتی عملا قطر را به عنوان رهبر بازار جهانی گاز طبیعی مایع پذیرفته اند. در شرایط کنونی هم که تمیم خود را از قید و بند سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) آزاد کرده است، آیا گام منطقی بعدی را هم برخواهد داشت و از شورای همکاری خلیج فارس که تحت سلطه ریاض قرار دارد خارج خواهد شد؟
تلاش های محمد بن سلمان برای لابی گری در واشنگتن، لندن و دیگر پایتخت های مهم که با سرمایه های کلانی صورت می گیرد تا کنون نتوانسته به ایجاد احساسات و موضع گیری های ضد قطری یا مشروعیت بخشی به تخاصم ضد قطری ریاض شود. دیپلمات های ارشد غربی به خوبی از نیات واقعی تلاش های بن سلمان علیه قطر آگاهی داشته اند. از سوی دیگر همانطور که لیندسی گراهام و باب کورکر چهره های مطرح جمهوری خواه تایید کردند، بن سلمان در قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار سعودی در کنسولگری این کشور در استانبول ترکیه دست داشته است.
کارزار عربستان سعودی به منظور منزوی کردن قطر به علت اتهامات عموما بی پایه و اساس علیه امیر این کشور شکست خورده است. این اتهامات شامل کارزار ضد سعودی قطر از طریق شبکه الجزیره؛ روابط نزدیک با جنبش «تروریستی» اخوان المسلمین؛ تضعیف شورای همکاری خلیج فارس و برخورداری از روابط دوستانه با ایران هستند. البته این اتهامات چیزی جز یک کارزار روابط عمومی به منظور گمراه کردن رهبران غربی به خصوص دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا نبودند. نیت واقعی محمد بن سلمان از همان ابتدای حضور در فضای سیاسی عربستان سعودی، دست زدن به تغییر رژیم در دوحه بوده است.
محمد بن سلمان و دوستان مستبد وی در مصر، بحرین و امارات بارها از پوشش خبری شبکه تلویزیونی الجزیره از مسائل سیاسی و اجتماعی جهان عرب انتقاد کرده و از قطر خواسته اند این شبکه را تعطیل کند. آنها از حمایت شبکه الجزیره از اصلاحات، دمکراسی و مقابله با فساد و آزادی های عمومی نفرت دارند.
قطر نخستین کشوری عربی بود که در دهه 1990 یک شبکه تلویزیونی حرفه ای را با هدف پوشش منصفانه، آزاد و باز رویدادهای منطقه ای و جهانی راه اندازی کرد. پس از آنکه آمریکا به دنبال حوادث یازده سپتامبر 2001 به منظور تضعیف مقبولیت و جایگاه الجزیره اقدام به تاسیس رادیو سوا و شبکه الحره کرد، نظرسنجی ها در میان جوانان کشورهای عربی نشان داد آنها بیشتر مایل هستند از رادیو سوا و شبکه الحره برای گوش دادن به موسیقی استفاده کنند و برای دریافت تازه ترین خبرها به شبکه الجزیره رجوع کنند. به همین علت نه آمریکا و نه متحدان عرب آن در منطقه خاورمیانه قادر به خفه کردن صدای الجزیره نبودند و تا به امروز نیز نتوانسته اند به این هدف برسند.
بن سلمان که نتوانست الجزیره را خفه کند به شکلی احمقانه تلاش کرد یکی از چهره های مهم خبر رسانی را در مورد عربستان سعودی به قتل برساند. علت قتل آن جمال خاشقجی به آن شکل بی رحمانه این بود که بن سلمان به هیچ عنوان نتوانست صدای خاشقجی را خفه کند و مانع از پیام رسانی وی شود.
جنبش اخوان المسلمین نیز در همه کشورهای غربی از جمله آمریکا به عنوان یک سازمان تروریستی اعلام شده است. عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر پس از آنکه در سوم ژوئیه 2013 دولت منتخب محمد مرسی را با یک کودتا سرنگون کرد، هرگونه فعالیت اخوان المسلمین را در مصر ممنوع اعلام کرد و اعضای آن را تحت تعقیب قرار داد. رژیم های سعودی، امارات و بحرین بنابر اهداف سیاسی متفاوت خود گام در همان مسیری گذاشتند که عربستان در حال پیمودن بود. اینکه بن سلمان ادعا می کند قطر از تروریسم حمایت و منابع مالی آن را تامین می کند مثل این است که دیگ به دیگ بگوید رویت سیاه!
تضعیف شورای همکاری خلیج فارس و داشتن روابط گرم با ایران دو اتهام دیگری بودند که بن سلمان برای توجیه محاصره قطر به آنها استناد کرده است. البته که هیچ یک از این دو اتهام درست نیست. رهبران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از جمله عربستان سعودی سال ها است که از پیوستن به یک جبهه دفاعی مشترک خودداری کرده اند و در عوض ترجیح داده اند به شکل انفرادی عمل کنند. شورای همکاری خلیج فارس از نظر آنها صرفا محفلی برای نشستن و ایراد سخنرانی بوده است.
محمد بن سلمان از زمان به قدرت رسیدن عملا روابط عربستان را با همسایگانش و بسیاری از دیگر کشورها در سراسر جهان بر هم زده است. از سوی دیگر شهرت و محبوبیت او در واشنگتن و نزد سیاستمداران دیگر کشورها هم رو به قهقرا رفته است. اگر آل سعود واقعا مشتاق به احیای مشارکت راهبردی ریاض – واشنگتن است، آیا اراده لازم را برای برکناری بن سلمان و انتصاب فردی جدای از برادر او به عنوان سفیر عربستان را در آمریکا دارد؟ آیا سعودی ها به دنبال راه هایی برای پایان دادن به جنگ خانمان سوز یمن خواهند بود؟ آیا آنها تلاش هایی برای بهبود روابط و نزدیکی با ایران به منظور بهبود ثبات منطقه شروع خواهند کرد؟