صدای غرشی جهانی را ساکت کرد؛
لبخند جنگندههای ایرانی در آسمان به تمسخرها
چشم هایت را باز کن این یک رویا نیست حقیقتی است که خواستیم و توانستیم با همه تحریمها، با همه نامردیها، با همه نیشخندها، این محصول یک اراده است.
به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صدا و سیما؛ جنگ آغاز شد، اما عملا تجهیزات کاربردی نداشت، مستشار که نبود، قطعه که نبود و ما هم تحریم.
امام(ره) فوت کوزه گری را یادمان داد، یک جمله بیشتر نبود؛ «آزادی، استقلال میخواهد، کم نیاورید، با اراده بایستید».
ما ایستادیم تا الان که انقلابمان به جای بیست میخواهد نمره چهل بگیرد.
بله، راهمان سخت بود و هست؛ تهدید دارد، تطمیع دارد، تمسخر دارد و یک دنیا نگاه میکند نه به قلهای که میخواهیم به آن برسیم به درهای که انتظار سقوط ما را میکشد.
تقریبا دهان به دهان چرخید که ایران نیروی هوایی ندارد، جنگندهها همه قدیمی و فرسوده اند، آسمان ایران یتیم شده است، چون نه کسی جنگنده میفروشد و نه کسی جنگندهها را تعمیر میکند ما هم به همه حرفها لبخند زدیم.
آرام آرام گام برداشتیم، قطعه به قطعه پیش رفتیم و متخصصان همه پای کار، همه ایـــــــــــــرانــــــــــــــی.
کار روی بدنه آغاز شد، کار روی سامانهها آغاز شد، کار روی سیستم راداری و الکترونیکی آغاز شد، کار روی فناوری نقطه به نقطه جنگندهها آغاز شد.
نگاه دشمنان به آسمان بود که لحظه سقوط ما را ببینند، ناگهان از زمین صدای غرش آمد، سیمرغ به آسمان رفت.
غرشی که برای ما طعم آرامش و برای دشمن زهری جانکاه است.
بسیاری از قطعهها ایرانی نبود، ولی دم ایرانی در آن دمیده شد باز دنیایی باور نکرد، حرفها زدند، بعضا خود ما هم باور نمیکردیم بتـــــــــــوانِیـــــــــــــــم.
از پا ننشستند مغزهای متفکر ایران اسلامی، از پا ننشستند جوانان نخبه ما، باز کار و تلاش زیر همه فشارها و تحریمها و تمسخرها و باز صدای غرشی جهانی را ساکت کرد.
آذرخش به دنیا آمد با فناوری نوین بومی در بدنه، در سیستم اویونیک، در سیستم رادار، در سامانههای موشکی و رزمی.
در رزمایش آذرخش شرکت کرد و مقابل چشمان فرمانده کل قوا عملیاتی شد.
آذرخش هنوز ایرانی ایرانی نبود، اما تولد آذرخش یعنی تولد دهها مرکز دانش بنیان، یعنی رفاقت صنعت و دانشگاه، یعنی تولد دهها مرکز ساخت قطعات جنگنده، یعنی دیدن ساحل خودکفایی، یعنی جانی دوباره، یعنی غرش صاعقه در آسمان ایران اسلامی.
جنگندهای که تقریبا ۷۰ درصدش ایرانی است؛ فقط مشکل موتور بود که ایرانی نبود، جهان نگاه نکرد که ایران جنگندهای ساخته که ۷۰ درصدش بومی است.
جهان ما را تحسین نکرد، گفت ایرانی تا اینجا آمده، اما دیگر به بن بست رسیده است. ایرانی میتواند موتور جنگنده بسازد؟! و همه خندیدند.
قهقهه آنان تمام نشده، اوج استارت خورد.
جنگندههای ایران اسلامی از این پس با موتورهای کاملا بومی اوج قلب آسمان را میشکافند و اوج میگیرند؛ و دهانها همانطور باز ماند تا تولد قاهر؛ جنگندهای استراتژیک و عجیب که نگاهها را به سمت ایران کشید.
جنگندهای که از آن کم گفته اند و کم هم بدانیم بهتر است باید در صحنه رزم دشمن آن را تماشا کند؛ و اکنون در ۴۰ سالگی انقلاب از ۲۰، ۴۰ گرفتیم با کوثر، کوثر ایرانیِ ایرانی؛ حتی یک قطعه آن هم خارجی نیست.
حرف زیاد زدند، اما هر چه هست همه ایرانی است، کسی در این باره حرفی ندارد.
چشم هایت را باز کن این یک رویا نیست حقیقتی است که خواستیم و توانستیم با همه تحریمها، با همه نامردیها، با همه نیشخندها، این محصول یک اراده است.
اکنون همه ما چه پیر و جوان چه زن و مرد چهل ساله شدیم و جشنی بزرگ در راه است همه هم سن و سالیم در جشن تولدمان.