کميسيون اروپا به منظور ارتقاء نقش يورو در پرداخت هاي بين المللي طرحي غير الزام آور منتشر کرد.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا و سيما، کمیسیون اروپا
به تازگي طرحی غیر الزامآور منتشر کرد که هدف از آن ارتقاء نقش یورو در پرداختهای بینالمللی و بسترسازی براي تبدیل یورو به یکی از مهمترین ذخایر ارزی کشورهای مختلف برای به چالش کشیدن چیرگی دلار در عرصه نظام بینالملل است. در این چارچوب، افزایش جایگاه یورو بهعنوان ارزی پایدار و باثبات؛ تلاش برای متقاعد کردن بازیگران بیشتر برای استفاده از یورو در تراکنشها؛ ایجاد شاخصهای نرخ بهره قابلاعتماد در بازارهای مالی؛ شکل دادن به یک نظام پرداخت کاملاً متحد و یکپارچه؛ استفاده از یورو بهعنوان ارز پیشفرض در قراردادهای انرژی و ایجاد یک بازار نفت برای قیمتگذاری نفت بر مبنای یورو و جذابتر کردن معاملات اوراق بهادار با ارز یورو در کانون توجه اتحادیه اروپا قرار گرفته است.
بي ترديد تفوق دلار در عرصه بینالملل نمي تواند براي اروپا گرایان خوش آيند باشد که به دنبال ایفای نقش بیشتر اروپا در عرصه نظام بینالملل هستند. اقتصاد اروپا از منظر حجم و توسعهیافتگی با اقتصاد آمریکا قابلمقایسه است ولی پول آن در جایگاه دوم قرار دارد. بهعنوانمثال رئیس کمیسیون اروپا به تازگي تصریح کرده است که 80 درصد واردات انرژی به اروپا با دلار آمریکا پرداخت میشود (ارزشی بالغ بر ۳۰۰ میلیارد یورو در سال ) حالآنکه تنها 2 درصد حجم واردات انرژی اروپا از آمریکا میآید. به اعتقاد آقای یونکر، این مضحک است که شرکتهای اروپایی هواپیماهای اروپایی را به جای یورو با دلار خریداری کنند. در ضمن در نگاه آقای یونکر یورو باید به چهره و ابزار یک اروپای جدید و بیشتر خوداتکا تبدیل شود.[1]
واقعیتهایی درباره جایگاه یورو
بر اساس گزارش بانک مرکزی اروپا، سهم جهانیِ اوراق بدهی دولتی و ذخایر جهانی ارز به یورو، از حدود 19 درصدِ در سال 2016، به حدود 20 درصد در ربع چهارم سال 2017 رسیده است. در همین مدت، سهم دلار از این شاخص، از 65 درصد به حدود 63 درصد رسید. در ضمن بر اساس همین گزارش، سهم یورو از پرداختهای جهانی، از حدود 31 درصدِ درسال 2016، به 36 درصد در ربع چهارم سال 2017 افزایش یافت. [2] این رقم در مورد دلار کاهش دودرصدی داشته است و به سهم 40 درصدی دلار در پرداختهای جهانی رسیده است. همانگونه که روشن است، بزرگترین گپ بین یورو و دلار نه در حوزه تراکنشها که در حوزه ذخایر ارزی در سطح جهانی است.
فرصتهای ارتقاء جایگاه یورو
هنگامیکه یورو ایجاد شد این گمان وجود داشت که ارز جدید ممکن است تسلط دلار را بهعنوان مهمترین ارز ذخیره جهان با چالش مواجه کند ولی هم بانک مرکزی اروپا بهعنوان نگهبان یورو و هم بازارهای ارز خارجی اشتیاق کمی در این خصوص از خود نشان دادند. درنتیجه از پس از پایان جنگ سرد تاکنون، یورو نقش یاریرسان هژمونی دلار را بر عهده داشته است. به نظر میرسد نشانههایی از تغییر موضع بانک مرکزی اروپا و بسیاری از کشورهای جهان به وجود آمده است. بهعنوانمثال، به نظر میرسد تقویت جایگاه یورو نهفقط برای اروپا که از منظر ارتقاء انعطافپذیری نظام مالی بینالمللی برای دیگر کشورهای جهان نیز واجد اهمیت بیشتری شده است.
تغییرات ژئوپلیتیکی مؤثر بر جایگاه یورو
در عرصه تبدیل سیاست اقتصادی آمریکا بهعنوان سلاح سیاست خارجی و امنیتی، موقعیت دلار در عرصه نظام بینالملل نه صرفاً مسئلهای اقتصادی بلکه مسئلهای در حوزه ژئوپلیتیک است. بهعنوانمثال، بر اساس دیدگاه بسیاری از اندیشکده های اروپایی، تصمیم آمریکا در خروج از برجام و اعمال فشار امریکا به شرکتهای اروپایی در اجتناب از تجارت با ایران یکی از عوامل مهم جدی شدن تصمیم اروپا در خصوص کاستن از وابستگی به دلار آمریکا بوده است. اروپا به دنبال ارسال این پیام است که از منافع اقتصادیاش حفاظت میکند. درواقع، برای مدتهای طولانی تسلط دلار در عرصه نظام بینالملل برای اروپا در سطح کنونی واجد اهمیت نبود. تسلط دلار برای آمریکا مزایای عمدهای ازجمله استفاده از دلار برای پیریزی رژیمهای تحریم به ارمغان میآورد ولی تا پیش از روی کار آمدن آقای ترامپ، آمریکا از این مزایا به هزینه اروپا استفاده نمیکرد.
عامل ژئوپلیتیکی دیگر، ارتباط وثیق همگرایی دفاعی و امنیتی اروپا با تقویت جایگاه یورو است. دو دیدگاه عمده در خصوص علت گزینش یک ارز بهعنوان پایه ذخیره ارزی کشورهای مختلف وجود دارد. یک دیدگاه بر ظرفیتها و انگیزههای مالی و اقتصادی تمرکز میکند. دیدگاه دوم بیشتر بر عوامل ژئوپلیتیکیِ انتخاب یک ارز بهعنوان پایه ذخیره ارزی متمرکز میشود.[3] کشورهایی چون فرانسه، روسیه و چین چنین مسیری را در پیش گرفتهاند که بر پرهيز از وابستگی امنیتی به آمریکا تاکيد دارند . در قالب این نگاه، تغییرات ژئوپلیتیکی در عرصه جهانی چون اتخاذ رویکردهای درون گرایانه تر توسط امریکا میتواند تأثیرات قابلتوجهی بر سهم دلار بهعنوان ارز ذخیره بر جای بگذارد. بهعنوانمثال، بر اساس یک سناریوی محتمل، حتی امکان کاهش سیدرصدی سهم ذخایر ارز دلار در کشورهای از نظر امنیتی وابسته به آمریکا و افزایش سهم دیگر ارزها چون یورو؛ ین و یوان وجود دارد. در این چارچوب، به نظر میرسد همکاریهای همگرایانه تر اروپا در حوزههای دفاعی و عملیات برونمرزی، ارتباطی وثیق با ارتقاء جایگاه جهانی یورو خواهد داشت.
چالشهای ارتقاء جایگاه جهانی یورو
چالشهای ارتقاء جایگاه جهانی یورو ابعاد اقتصادی، نهادی و سیاسی دارد.
مقاومت برخی دولتهای اروپایی
تغییرسیاستی که فراهم آورنده شرایط لازم برای رشد جایگاه جهانی یورو است با مقاومت جدی بهویژه از جانب آلمان مواجه است. در صورت ظهور تدریجی یورو بهعنوان ارز ذخیره، فشار برای کاهش بیشتر نرخهای بهره اروپا افزایش خواهد یافت و بر ارزش یورو بیشازپیش خواهد افزود. در سناریو، ترکیب نرخهای بهره پایین و یک ارز قوی، راهبردهای رشد صادراتی اروپا را با اخلال مواجه خواهد کرد. درصورتیکه یورو به یک ارز ذخیره تبدیل شود، برخی سیاستهای اصلی اتحادیه اروپا باید تغییر کند تا تأثیر منفی بر اشتغال نگذارد. بااینوجود، آلمان در حال بهرهبرداری از یوروی قدرتمند برای حفظ مازاد تجاری و سطح بالای اشتغال خود است. بسیاری در آلمان چنین میاندیشند که طرحهای مرتبط با بینالمللی شدن یورو راهی است برای اعمال فشار بر آلمان برای پذیرش سیاستهای اقتصادی که پیشازاین آلمان با آنها مخالف بوده است. اتحادیه اروپا بهویژه برای آلمان باید روشن سازد که سیاست اقتصادی منطقه یورو باید تغییر کند اگر ارادهای برای تبدیل یورو به یکی از ارزهای ذخیره مهم جهان وجود دارد. در این چارچوب آلمان باید تصمیم بگیرد که تا چه میزان خوداتکایی مالی و پولی اروپا برای این کشور مهم است.
همگرایی ضعیف سیاسی اتحادیه اروپا
منطقه یورو تا زمانی که از نظر سیاسی همگراتر نشود، بستر ارتقاء جایگاه یورو مهیا نخواهد بود. درواقع گرچه اتحادیه اروپا در طول 50 سال گذشته بهصورت قابلتوجهی توسط ساختارهای قانونی و یک سری از سیاستها و اعمالي که بهصورت عمیق زندگی روزمره مردم را متأثر میسازد نهادمند شده است، ولی فاقد یک ساختار شبیه دولت است که در دیگر کشورها حامی ارزهای ملی است.
مقاومت آمریکا در برابر بینالمللیتر شدن یورو
اقتصاد ایالاتمتحده در حدود یک قرن گذشته با استفاده از دو عامل سلطه دلار بر مناسبات اقتصادی جهانی و جذب نیروهای انسانی باکیفیت از سرتاسر جهان امکان باز تجدید و باز اصلاح داشته است. بدیهی است در این چارچوب این کشور در مقابل تضعیف تسلط دلار ازجمله با یورو سکوت اختیار نخواهد کرد.
تضعیف نئولیبرالیسم
ارتقاء نقش اتحادیه اروپا در بازار مالی جهانی تنها به نهادهایی چون بانک مرکزی اروپا وابسته نیست و ایدهها نیز پیشرانهای مهمی در این حوزه هستند.درواقع نهادهایی چون بانک مرکزی اروپا خود بخشی از فرهنگ گستردهتر نئولیبرالیسم هستند. این مسئله ازآنجا اهمیت مییابد که سیاستهای ریاضت محور تحمیلشده به کشورهای بدهکاری چون یونان، ایرلند، ایتالیا، پرتغال و اسپانیا گرایش به احزاب پوپولیست و شکاک به اروپا و شکاک به هنجارهای لیبرال را تقویت کرده است و لذا ایفای نقش مستقل بانک مرکزی اروپا با چالش مواجه شده است. درواقع پایههای هنجاری بانک مرکزی و حتی یورو با تهدید مواجه شده است.
نتیجه
برخی تحولات ازجمله روی کار آمدن تیم جدید حکمرانی در آمریکا، اراده سیاسی تقویت جایگاه یورو را در اروپا و همچنین تمایل جهانی استفاده از یورو بهعنوان ارز مبادله و ارز ذخیره را برجسته کرده است. بااینوجود اتحادیه اروپا بدون انجام اصلاحات نهادی و یا تأسیس برخی نهادها در حوزه اتحادیه بازار سرمایه، اتحادیه بانکی و اتحادیه مالی و از همه مهمتر ارتقاء همگرایی سیاسی، قادر نخواهد بود که سهم یورو را در عرصه مالی و پولی بینالمللی افزایش دهد. درواقع جدا از مقاومت آمریکا در برابر شکسته شدن هژمونی دلار، اروپا و بهویژه آلمان باید در برخی از سیاستهای اصلی اقتصادی خود براي تقويت و برجسته کردن نقش يورو بازنگری کنند.
حسین مفیدی احمدی پژوهشگر مسائل اروپا
[1] - https://www.reuters.com/article/us-eu-juncker-euro/eus-juncker-wants-bigger-global-role-for-euro-idUSKCN1LS0BK
[2] - https://www.ecb.europa.eu/pub/pdf/ire/ecb.ire201806.en.pdf
[3] -https://voxeu.org/article/geopolitics-international-currency-choice