علاوه بر رسم "شلی مِلِی" پخت شیرینی های سنتی ای مانند بژی برساق، گنمه شیره (گندم برشته همراه با شیر)، کله کنجی، حلوای بگل از جمله آدابی بود که در شب یلدا مرسوم بود.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز ایلام؛ حتما این جمله را خیلی شنیده اید: پاییز، بهاریست که عاشق شده است. عاشق دلسوخت
انگار وقت رفتنش که می شود، بین او که هنوز می خواهد روایتگر قصه ناتمامش باشد و زمستانی که می خواهد بیاید و با آبی که پشت سرش می ریزد تا بدرقه اش کند، کشمکشی سخت درمی گیرد و با این تعبیر، گویا طولانی شدن این شب به خاطر همین کشمکش است؛ اما در این میان مردم ما از این فرصت برای با هم بودن استفاده می کنند و خاطرات زیبا و دل نشینی را در دفتر خاطرات ذهن یکدیگر به یادگار می گذارند.
تاریخچه شب یلدا
یلدا واژه ای سریانی، به معنی تولد است. ابوریحان بیرونی در کتاب "آثارالباقیه" روز اول دی را روز خور می نامد و درباره آن چنین می گوید :دی ماه که آن را خورماه نیز می گویند و نخستین روز پس از این شب را به خرم روز تعبیر می کنند، روزی است که نور از حد نقصان به حد زیادت خارج می شود و قدرت آدمیان رو به افزونی می نهد.
شواهد حاکی از آن است که این جشن از سال ۵۰۲ قبل از میلاد در تقویم رسمی ایرانیان باستان ثبت شده است. علت پیدایش این شب و در نظرگرفتن آن به عنوان یک شب خاص حکایت های جالبی دارد که یکی از آن ها این گونه روایت شده است:
" در روزگاران دور و زمانی که کشاورزی، بنیان زندگی انسان ها را تشکیل میداد، مردم همیشه در مورد طول سال، سپری شدن فصلها و تضادهای طبیعی کنجکاو بودند و سعی می کردند تا سر از رمز و راز آنها دربیاورند. آن ها به تدریج و بر اثر تجربه، کارها و فعالیتهای خود را با حرکت خورشید، تغییر فصل ها، بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کردند تا این که پی بردند در بعضی زمان ها و فصل ها، روزها بسیار بلند شده و به آن ها امکان می دهد که بیشتر از روشنی و نور خورشید بهره ببرند. در نتیجه ی این مشاهدات، این اعتقاد به وجود آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق است و به نبرد با تاریکی و ظلمت شب می پردازد. مردم دوران باستان از جمله اقوام آریایی، هندی، ایرانی - هندی و اروپایی به این حقیقت دست یافتند که آخرین روز پاییز، کوتاه ترین روز سال و شب اول زمستان طولانی ترینِ شب هاست. آن ها متوجه شدند که دقیقا پس از این شب بلند، به تدریج روزها بلندتر و شبها کوتاه تر میشوند. به همین دلیل این شب را شب زایش خورشید (مهر) نامیدند و آن را به عنوان آغاز سال در نظر گرفتند. برخی بر این باورند که کریسمس مسیحیان نیز از همین اعتقاد نشات می گیرد.
" پرستو عزیزی، کارشناس ارشد روان شناسی" بر این باور است که یلدا تنها یک جشن نیست بلکه میراثی کهن است که به ما می آموزد، می توان از لحظه لحظه زندگی برای با هم بودن استفاده کرد؛ حتی یک شب تاریک و سرد می تواند با گرمای محبت و چراغ عشق نورانی و گرم شود و بهانه ای برای خلق یک خاطره باشد و حتی طولانی ترین شب سال هم صبح می شود و لحظات سیاه نمی توانند تا ابد پایدار بمانند امری که به ترویج روحیه امیدواری می پردازد.
یکی از جذاب ترین قسمت های یلدا که امروزه رو به فراموش شدن می رود مَتل گویی است. این رسم در قدیم در شب های بسیاری از جمله یلدا برگزار می شده و در طی آن مسن تر ها قصه ها و روایاتی را برای دیگران تعریف می کردند یا شعرهایی را می خواندند. آنها داستان های واقعی از زندگی خود نیز روایت می کردند و تجربه هایشان را در اختیار حاضران می گذاشتند.
"مریم کسایی، کارشناس زبان و ادبیات فارسی" نیز می گوید: تفال به حافظ و آینده گویی در این شب مرسوم است و دیوان حافظ جایگاه خاصی در این شب دارد به گونه ای که حتما بر سر سفره یلدا دیده می شود. مهمانان مراسم گرد هم می نشینند و با آرزوی شادی برای روح حافظ، دیوان او را می گشایند و احوال آینده خود را از او طلب می کنند. یکی دیگر از کارهایی که در گذشته مرسوم بوده این است که حاضران در مجلس، گردویی را انتخاب کرده و آن را می شکستند و از روی پوک یا پُری گردو آینده گویی می کردند.
به گفته ی باستان شناسان، این جشن باستانی در سال ۱۳۸۸ در فهرست میراث معنوی کشور قرار گرفته تا حفاظت، ترویج و انتشار فرهنگی دیرین، با قدمت بالای هشت هزار سال مورد توجه واقع شود.
و اما؛ شب یلدا در ایلام
به گفته ی باستان شناسان: آغاز مراسم زیبا و به یاد ماندنی شب چله احتمالا از اواخر دوره قاجار و شروع سلسله پهلوی اول بوده است. زیرا اگر از چند باب خانه و کوشک مربوط به والیان بگذریم، ظاهرا ساختمان سازی به صورت رسمی و امروزی برای سکونت مردم وجود نداشته است. غالب مردم در فصول مختلف قشلاق و ییلاق داشتند و مجبور بودند مدتی را در یک جای مناسب سکونت کنند. لذا غالبا به جای خانه سازی و سکونت در یک جا از چادر، کپر و یا چهار دیواری های مسقف به چوب و نی استفاده می کردند و ساخت ساختمان مسکونی به طور رسمی در ایلام شاید به یک صد سال قبل بر می گردد.
آنان بر این باورند که مراسم شب چله و اجرای ترانه یا سرود «امشو اول وه هاره» هم تا زمانی که قوت غالب مردم از طریق محصولات کشاورزی، باغی و دامی بود و تکنیک و فن آوری هنوز در ایلام راه نیافته بوده، ادامه داشته است.
یک کارشناس باستان شناسی اظهار کرد: ایلامیان از قدیم این شب را بیدار میماندند و در کنار اقوام و خانواده خود رسوم مختلفی داشتهاند و همراه با برآمدن خورشید که نشانه ی گرمی و محبت بوده است به رختخواب میرفتند.
محمد جواد خانزادی کارشناس افزود: در قدیم که تنوع میوهها در ایلام وجود نداشته است مردم از لبو و شلغم برای سفره شب چله خود استفاده میکردهاند و امروزه نیز ایلامیان به رسم بزرگان خود از لبو و شلغم نیز در شب یلدا استفاده میکنند.
وی با بیان این که رسوم ما با گذشت زمان به جای جان گرفتن در حال جان باختن و فراموش شدن هستند، ادادمه داد: در قدیم و تقریبا تا سی سال پیش مردم ایلام بازی و رسمی به نام شلی ملی را داشتهاند و اکنون در حال فراموش شدن است.
این رسم به گونهای بوده است که در آن تعدادی از جوانان و نوجوانان پسر که بیشتر در شهرستانهای شیروان و ایوان مرسوم بوده است، در ابتدای شب دور هم جمع شده و هر کدام یک چوب دستی برداشته و همگی به در منازل آبادی و روستا میرفتند .افراد جلوتر سردسته بودهاند و چند چوب دستی بر درب منزل یا برروی سیاه چادر نواخته و سپس یکصدا میگفتند «شلی مِلی» یعنی هرگز نمیروم تا چیزی ندهی، عدهای دیگر و یا همگی ادامه میدادند «خال دقولی» به معنی نشانهای روی پایش است.در این رسم این گونه طلب مواد غذای و خوراکی میکردهاند و صاحب منزل مقداری آرد یا خرما و گاهی پول نقد به آنها میداد.سپس چند چوب دستی محکم بر درب خانه یا روی سیاه چادر زده وسراغ منزل دیگری میرفتند و در آخر همه مواد غذایی را بین فقرا و نیازمندان تقسیم میکردند آن ها هرگز به درب منزل کسانی که فقیر و بیبضاعت بودند نمیرفتند.
این کارشناس باستان شناسی تصریح کرد: مراسم به یاد ماندنی «شب چله یا شلی مِلِی» با آغاز به کار رادیو و متعاقب آن تلویزیون در ایلام کم رنگ و تا حدود سال 1347 از چرخه آداب و رسوم مردم ایلام خارج شد و کم کم واژه ای به نام «شب یلدا» در بین خانواده ها رواج پیدا کرد. شب یلدا و شب چله از نظر چگونگی برگزاری جز در چند مورد شبیه به هم هستند. در شب یلدا، دیگر از گروه ترانه سرایان «امشو اول وه هاره» خبری نیست، بلکه مردم با مراجعه به تقویم یا از طریق صدا و سیما متوجه برگزاری مراسم شب یلدا می شوند.
شب یلدا چگونه جایگزین «امشو اول وه هاره» شد؟
به گفته ی وی اختلاف دیگر شب یلدا با شب چله این است که تاریخ برگزاری این دو مراسم از نظر زمانی تطابق ندارد؛ زیرا شب چله یک ماه قبل از فرارسیدن عید نوروز یا فصل بهار است، در صورتی که شب یلدا آخرین شب آذرماه یا به اصطلاح اولین روز دی ماه می باشد. این مراسم در حال حاضر در شبی مشخص «اولین شب آذر ماه» در سراسر کشور با روشهای خاص هر منطقه برگزار می شود.
مراسم شب یلدا از همان سال های 1347 به بعد کم کم به درون خانه های ایلامی راه یافت و مراسم شب چله با مردمی که از عرصه چادرنشینی و زندگی در آغوش طبیعت به عرصه تکنیک و تمدن و زندگی مدرن امروزی راه یافته بودند، خداحافظی کرد.
و اما زنان ایلامی در این شب شیرینی خانگی پخته و میوههایی که نشانه برکت هستند، مانند انار، هندوانه و انواع آجیل و خشکبارهای دیگر را برای دور هم جمع شدن آماده میکنند.
بژی برساق، گنمه شیره (گندم برشته همراه با شیر)، کله کنجی، حلوای بگل از جمله شیرینیهای خانگی ایلامیان است.
قصهگویی بزرگان نیز یکی دیگر از مراسم دوست داشتی شب چله در ایلام است و همچنین بازیهای محلی نظیر پرقوچ (گل یا پوچ) و چیزان نیز از جمله بازیهای مرسوم در این شب در بین جوانان و نوجوان است. در این شب بعضی از پیرمردان و پیرزنان برای سایر اعضای خانواده، قصه یا داستان های قدیمی که معمولا ریشه در افسانه ها و اسطوره ها داشته است و به آن در زبان محلی متل می گویند را نقل می کردند. این قصه و داستان ها آنقدر زیبا و شنیدنی بود که غالب بچه ها و نوجوانان تا پاسی از شب بیدار می ماندند تا بدانند که در پایان ماجرا سرنوشت قهرمان یا قهرمانان قصه چگونه رقم خواهد خورد. ناگفته نماند که این قصه ها یا متل ها نسل به نسل منتقل می شد و تا سال های متمادی نقل مجالس و محافل شادی مردم بود.
وی با اشاره به این که در آن زمان با توجه به این که افراد باسواد در خانواده ها یا اصلا وجود نداشت یا کم بود، کتاب های حافظ و شاهنامه فردوسی هم در کمتر خانه ای پیدا می شد، لذا مردم به جای تفال به دیوان حافظ یا شعرخوانی، معمولا به عنوان تبُرک یک جلد کلام الله مجید بر سر سفره می گذاشتند. اعضای خانواده و میهمانان هر کدام به نوبت قرآن را می بوسیدند و آن را به دیگری واگذار می کردند و معمولا قرآن مجید تا آخرین لحظه ی جمع آوری سفره و پایان مراسم با احترام خاصی جلوی چشم حاضرین بود تا رحمت و برکت خداوند هرچه بیشتر به آن خانه و آن خانواده وارد شود. شب چله یا همان شب اول بهار محلی برای مردم ایلام و به خصوص برای کشاورزان و دامداران و ساکنان روستاهای کوچ نشین شبی پر خیر و برکت بود، چرا که انتظار مردم پر تلاش ایلام در این شب به پایان می رسید و مژده بهار فضا را پر از نسیم و برکت می کرد.
زندگی آن قدر کوتاه است که باید یک دقیقه بیشتر با هم بودنمان را جشن بگیریم. عمر شادی هایتان یلدایی!
*** زهرا پور اسماعیل