بحران افغانستان "برساخت بازخورد محیطی متغیرهای وابسته ای است که خود مسبوق متغیرهای مستقل دیگری" است.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا وسيما ،شرایط ناامنی و فقر، رکن پایدار در حیات سیاسی و اجتماعی افغانستان است. این متغیرهای داخلی هرچند در ظاهر درونی هستند اما از دیدگاه پدیدار شناسی، دو وجهی اند.
به عبارتی بحران های امروز "برساخت بازخورد محیطی متغیرهای وابسته ای است که خود مسبوق متغیرهای مستقل دیگری" است.
برای دریافت بیشتر این واقعیت ، می توان به چند متغیر مستقل اشاره کرد، از جمله مختصات قومی و روحیه فرهنگی اقوام و تیره ها ، دخالت بیگانگان و جنگ های داخلی.
در بین این متغیر ها، دخالت بیگانه متغیر هم مستقل است و هم تسریع کننده به شمار می رود. افغانستان از سال های آخر قرن 18 یعنی دوران"سلسله هوتک و سلسله درانی" تا امروز، بارها مورد تهاجم خارجی بوده است.
""در اواخرقرن 19، افغانستان به یک دولت بی اراده و مورد معامله در یک "بازی رقابت آمیز بزرگ" میان بریتانیا و روسیه تبدیل شده بود. اما در سال ۱۹۱۹، پس از جنگ سوم افغان و انگلیس و امضای قرارداد راولپندی، افغانستان به نوعی دوباره کنترل خود را از بریتانیا پس گرفت و استقلال خود را توسط امانالله شاه اعلام کرد.""
"Western Powers and the Great Game". Center for Applied Linguistics (CAL). June 30, 2002. Retrieved 2010-10-14.
مقطع حساس بعدی افغانستان در دهه ۱۹۷۰ میلادی کودتای ۷ ثور۱۳۵۷(۱۹۷۸) بود که طی آن داود خان، خود با ساقط کردن حکومت پسر عمویش-محمد ظاهرشاه -آخرین پادشاه افغانستان، در سال ۱۹۷۳ به قدرت رسید. این کودتا و شورش های بعدی منجر به دخالت نظامی ارتش اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۷۹ و جنگ 9 ساله میان مجاهدین افغان و نیروها اشغالگر شوروی شد.
این جنگ طولانی، جان بیش از دو میلیون غیرنظامی را گرفت و منجر به آواره شدن بیش از پنج میلیون نفر شد. پس از دوره ای از درگیری وکودتاها و نیز پیروزی مجاهدین بر دولت نجیبالله دور جدید جنگ داخلی افغانستان با محوریت نزاع میان احزاب مختلف مجاهدین شد.
ظهور و ورود طالبان به درگیری ها از سال های 1993 و کنترل آنان بر بیشتر مناطق افغانستان و تشکیل "امارت اسلامی" و سپس وقایع سپتامبر 2001 و بعد تهاجم آمریکا و متحدان به خاک افغانستان، این دیدگاه آمریکایی را تقویت کرد که"کاربرد زور برای تقویت هژمونی" می تواند کاربست استراتژیک داشته باشد.
بر اساس این استراتژی ،مراحل مقابله با تروریسم، استقرار صلح و ثبات و سپس عمران و آبادی در افغانستان، تنها از طریق "جنگ و خشونت" عملیاتی می شود.
نیروهای بینالمللی کمک به امنیت (ایساف) که مسئول کمک به حفظ امنیت و دولت جدید افغانستان به ریاست حامد کرزی بود ، بعدها تحت فرماندهی ناتو قرار گرفت.
جنگ یا گفتگو؟ کدام امنیت و صلح می آورد؟
سال گذشته ، ""ینس ستولتنبرگ، دبیرکل ناتو گفت: بحران افغانستان راه حل نظامی ندارد و طالبان باید درک کنند که از راه جنگ، به اهداف شان نخواهند رسید.
این مقام ناتو می افزاید که حضور ناتو در افغانستان برای جلوگیری از مبدل شدن آن کشور به مرکز طرح ریزی جهانی حملات تروریستی است. در حضور ناتو، القاعده و داعش نمی توانند به گونۀ آزادانه در افغانستان فعالیت کنند. به باور واشنگتن فیصله جنگ افغانستان با راهکار نظامی میسر نمی باشد. اما قطعا و حتما به یک نیروی نیرومند افغان نیاز داریم تا یک راه حل سیاسی را ایجاد نمایند. طالبان باید درک کنند که آنان هرگز در میدان های جنگ برنده نخواهند شد؛ پس باید بر میز گفت وگوها بنشینند و به یک راه حل سیاسی توافق نمایند.
در همین خصوص جیمز متیس وزیر دفاع نیز اعلام کرد: در حال پر کردن خلاها در جنگ افغانستان هستیم. ما هنوز با چندین کشور در حال گفت وگو هستیم، باور دارم که تاکنون دوازده کشور تعهد افزایش شمار نیروهای شان را نموده اند.""
این درحالیست که اخیرا شورای صلح و نجات افغانستان نیز اعلام کرد: بحران جاری کشور، راه حل نظامی ندارد و جنگ، تنها از طریق صلح و تفاهم بین الافغانی به پایان خواهد رسید. دیگر آنکه راه حل پایان جنگ در کشور، سیاسی است و این راه حل تنها از طریق مذاکره و مصالحه بین الافغانی به دست خواهد آمد و ازهمین رو باید بزرگان، چهره های سیاسی، حکومت و مخالفان مسلح به این خاطر گردهم آیند و برای صلح گفتگو کنند.
باید گفت، هرگونه تمهیدات صلح و امنیت-هرچند نسبی-واجد کاهش مشکلات پیش رو است.
چالش های پیش روی "راه حل غیر نظامی"
1-عزم واشنگتن برای حضور نظامی و امنیتی پایدار و بیشتر در مناطق مختلف افغانستان. افزایش نیروهای نظامی استقرار 4 پایگاه نظامی در مرکز، غرب و شمال که در هر کدام تسلیحات پیشرفته و تجهیزات مدرن مستقر است.
2-نگرش غیر شفاف و چند سویه نگر نیروهای طالبان، هرگونه زمینه را برای ورود به فرایند صلح با دیگر نیروهای سیاسی حاضر در صحنه از بین برد.رویه های چریکی و عملیات غیر متعارف و ترور های کور، بیش از پیش مسیرهای توافق برای ورود به ساختار حاکمیت را از بین برد. از سوی دیگر مخالفت با نظام های مشارکت سیاسی نظیر انتخابات و نشست های سیاسی و حزبی و یا مخالفت با حضور زنان در صحنه های اجتماعی و فرهنگی، تماما
استراتژی گفتگو و اقناع را برای آشتی ملی و کاهش دامنه های بحران، به حاشیه برده است.
عملیات تروریستی اخیر در قندهار و کشته شدن رئیس پلیس قدرتمند آن ولایت از سوی طالبان ، نمونه ای از کارزار داغ خشونت و جنگ است.
3-کاهش و یا بی نظمی در ارسال کمک های خارجی که ناشی از ضعف در تعهدات دولت های کمک رسان بوده است. جدای از کمک های غذایی و دارویی ، نارسایی در کمک های لجستیکی و آموزشی در نهاد هایی مانند ارتش و نیروهای پلیس و بسیاری دیگر از کمبودها در عرصه آموزش نیروهای دولتی، توانمندی مقابله با ناامنی ها و عوامل خشونت را تقلیل داده و به درگیری و جنگ بیشتر انجامیده است.
4- گستره فقر و بحران غذایی از دیگر چالش های راه حل غیر نظامی برای امنیت افغانستان به شمار می رود.
""اداره مرکزی آمار افغانستان میگوید بیش از ۵۴ درصد مردم افغانستان در سال ۱۳۹۵ زیر خط فقر قرار داشتند که در مقایسه با سال قبلی آن، ۱۶ درصد افزایش را نشان میدهد.
اردیبهشت امسال، وزیر اقتصاد افغانستان گفت: میزان فقر بر اساس آخرین آمار ۳۸ درصد بود که در گزارش جدید به ۵۴ درصد افزایش یافته است.
به گفته او بیشتر از نصف جمعیت افغانستان ماهیانه کمتر از دو هزار و۶۰ افغانی(کمتر از ۳۰ دلار) درآمد دارند.
او همچنین افزود که میزان بیکاری نیز در این کشور از ۲۲ درصد به ۲۴ درصد افزایش یافته است.
سازمان ملل متحد نیز در بهار امسال اعلام کرد: سیزده میلیون نفر در افغانستان امنیت غذایی ندارند""
(http://www.bbc.com/persian/afghanistan-44022780)
5-بحران تولید و قاچاق مواد مخدر، دیگر عامل امنیت زدا محسوب می شود که هرچند تلاش هایی برای کشت جایگزین در ولایات قندهار و هلمند صورت گرفت، اما به دلیل ماهماهنگی در برنامه ریزی های کلان و نیز مداخلات دولت انگلیس ، نه تنها میزان تولید کاهش نیافت بلکه افزایش چشمگیری یافت.
""دولت افغانستان و سازمان بینالمللی مبارزه با مواد مخدر و حاکمیت قانون آمریکا، شمار افرادی را که در افغانستان از مواد مخدر استفاده میکنند، بیشتر سه میلیون نفر اعلام کردهاند.
مقامات کابل می گویند:عوامل افزایش اعتیاد به مواد مخدر در میان جوانان را چنین بیان میکند: «بیکاری، نا امنی، فقر و نا آگاهی از علل افزایش معتادین است. هرچند نشستهای بسیاری در طی این چند سال برگزار شده است ولی متاسفانه نتایج ملموس و محسوسی را از این گونه نشستها ندیدهایم.ما سالانه قادر به درمان حدود ۶۰ الی ۷۰ هزار نفر خواهیم بود که با توجه به شمار معتادان رسیدگی به کل آن کار مشکل است.
امروز افغانستان حدود 90 درصد مواد مخدر دنیا را تولید می کند.""
(https://fa.euronews.com/2018/05/10/afghanistan-three-million-drug-addicted)
جمع بندی
یک از اصلی ترین پیشران های استراتژیک برای عملیاتی شدن امید دولت و مردم افغانستان برای امنیت و عمران،
بررسی دقیق چالش های پیش گفته است که"راه حل های غیر نظامی"را به حاشیه برده است. شاید سخت باشد تا اولویت اثر بخشی چالش ها را در سامان امنیتی افغانستان مشخص کرد، اما به نظر تاکید بر بهبود زمینه های داخلی اقتصاد و معیشت به ویژه اجرای برنامه کشت جایگزین می تواند تا حدودی فضا را برای مقابله با دیگر چالش ها مهیا کند.اگر مشکلات یاد شده به حداقلی از آمار برسند، به شرط کمک های بین المللی می توان امید به راه حل های غیر نظامی برای کاهش و رفع زخم های کهنه افغانستان، داشت. /
=====================
نویسنده: محمد حسینی پور- پژوهشگر سیاست استراتژیک.
.
.