به قدرت رسيدن عمران خان در پاکستان، شايد فضاي مناسبي براي برخي تغييرات در آن کشور بوجود آورد.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا و سيما،عملکرد عمران خان نخست وزیر پاکستان در سیاست منطقه ای در یک ماه گذشته متفاوت از شعارهای انتخاباتی و اعلام مواضع وی پس از پیروزی در انتخابات اخیر پارلمانی این کشور تلقی می شود. .عمران خان که با شعار ساده زیستی و نگرش های انقلابی توانست نظر مردم پاکستان را در انتخابات جلب کند در جهت گیری های سیاسی به گونه ای عمل می کند که بسیار متفاوت از آنچه وعده آنرا داده بود تلقی می شود.
بسیاری براین اعتقادند خاصیت قدرت در پاکستان به گونه ای است که هر فردی که به عنوان نخست وزیر این کشور منصوب می شود باید در چارچوب دایره قدرت که منحصرا در اختیار نخست وزیر نیست عمل کند.
بنابراین ،عمران خان رهبر تحریک انصاف که به عنوان نخست وزیر پاکستان برگزیده شد ناچار به حرکت در این مسیر است و نمی تواند خارج از آن عمل کند.
نقش نظاميان
برخی از محافل سیاسی براین اعتقادند با توجه به این که ارتش و دستگاههای امنیتی در پاکستان در پیروزی عمران خان و حزبش در انتخابات اخیر نقش تعیین کننده ای داشتند وی در مقایسه با نخست وزیران قبلی پاکستان تعهد بیشتری برای پیروی از سیاستهای عناصر قدرت و تصمیم گیر در اسلام آباد دارد .
پیش از انتخابات اخیر پارلمانی در پاکستان دو حزب مهم "مردم" و "مسلم لیگ نواز" همواره قدرت را در این کشور در اختیار داشته و ارتش نیز برخی مواقع با کودتا قدرت را به دست گرفته است که بسیاری از محافل با در نظر گرفتن ارتش پاکستان به عنوان یک حزب تاثیر گذار در تحولات این کشور احزاب مهم در پاکستان را سه گانه می خوانند.
اما از آنجا که ارتش پاکستان بخصوص سازمان اطلاعات ارتش این کشور موسوم به "آی اس آی " مانند گذشته توانایی دخالت مستقیم در امور سیاسی دولت اسلام آباد را نداشت از طریق حمایت از تحریک انصاف و به قدرت رساندن آن درواقع عملا وارد عرصه سیاسی پاکستان شد و می کوشد درخواستها و سیاستهای خود را از طریق تحریک انصاف عملی کند.
از اینرو ناظران سیاسی در پاکستان عدول عمران خان از مواضع و اهداف اعلامیش را ناشی از درک مناسبات قدرت و تاثیر گذاری آنها در تعیین سیاستهای منطقه ای و بین المللی تلقی می کنند .
برخی محافل سیاسی در منطقه در ارزیابی از اهداف ارتش پاکستان از به قدرت رساندن تحریک انصاف به موارد زیر اشاره می کنند:
الف-تعیین تکلیف بحران افغانستان که در تنش با آمریکا همچنان به عنوان عامل منفی عمل می کند.
ب-اجرایی کردن کریدور اقتصادی چین با پاکستان مطابق با خواست و انتظارات ارتش که عمران خان می تواند در مقام سیاسی عالیرتبه آنرا اجرایی کند.اظهارات نخست وزیر پاکستان در ایالت بلوچستان مبنی براینکه دولت وی درصد بازنگری در توافقنامه کریدور اقتصادی با چین است در همین راستا قابل توجه و ارزیابی است .
ج-همسو شدن با دولت اسلام آباد برای تنش زدایی با آمریکا .اعلام مرگ جلالدین حقانی سرکرده گروه تروریستی حقانی که گفته می شود پیشتر کشته شده بود برای جلب نظر آمریکا صورت گرفت که چندان نتیجه بخش نبود .
با این حال،گروههای تاثیر گذار در تعیین سیاست منطقه ای پاکستان بسیار پیچیده است .هر چند بدون تامین نظر ژنرالهای ارتش سیاست منطقه ای و بین المللی پاکستان قابل اجرا نیست .
عناصر قدرت در پاکستان
عناصر قدرت در پاکستان عبارتند از احزاب،ارتش بخصوص سازمان اطلاعات آن موسوم به آی اس آی و گروههای فشار اعم از تجار و علما .به همین دلیل به نظر می رسد آنگونه که عمران خان تصور می کرد از توان لازم برای تاثیر گذاری تعیین کننده بر سیاست منطقه ای و بین المللی پاکستان برخوردار نیست.
وی تعامل گسترده با همسایگان پاکستان ؛تنش زدایی با افغانستان و هند و همچنین توسعه روابط همه جانبه با جمهوری اسلامی ایران بخصوص در بخش انرژی را در شعارهای انتخاباتیش به مردم پاکستان وعده داده بود .
اما انتخاب اولین مقصد سفر خارجی و مواضع اعلامی وی در مورد مسایل منطقه ای و بین المللی چرخشی آشکار در مورد سیاستهای عمران خان در قبال مسایل منطقه ای و بین المللی محسوب می شود.
اگر چه وی سفر به عربستان را در چارچوب سنت نخست وزیران پاکستان به عنوان اولین سفرشان توجیه کرد اما تحلیلگران در این کشور در خصوص این سفر نیز به چند نکته اشاره می کنند .
1-اول انکه ارتش پاکستان نگران آن بود که حکام حاکم در عربستان در واکنش به شکست سنگین حزب مسلم لیگ نواز در انتخابات اخیر پاکستان که روابط سنتی و خانوادگی با هم دارند کمکهای خود را به اسلام آباد قطع و در برابر دولت عمران خان موضع مخالف اتخاذ کنند.
استقبال حکام عربستان از وی و وعده کمک ده میلیارد دلاری به نخست وزیر پاکستان نشان می دهد که رژیم آل سعود هم در مورد مواضع انتخاباتی عمران خان نگرانیهایی داشتند .
2-عمران خان با این سفر نشان داد که در چارچوب سیاست ها و خواسته های محافل نظامی در پاکستان حرکت می کند .
3-دولت پاکستان علیرغم آنکه می کوشد در بخش مالی خود را به کشورها و نهادهای مالی خارجی وابسته نکند اما به نظر می رسد یکی از اهداف دولت اسلام آباد از تلاش برای تقویت همکاری با عربستان استفاده از نفوذ این کشور برای گرفتن وام از صندوق توسعه اسلامی است که بدون تردید در اتخاذ هر گونه سیاست گذاری مستقلانه دولت اسلام آباد تاثیر گذار است .
4-عربستان در سالهای اخیر سرمایه گذاری های زیادی را در گروههای فشار و تاسیس مدارس مذهبی در پاکستان انجام داده است که رویکرد دولتهای آن کشور برای توسعه روابط با عربستان را برای نخست وزیران و احزاب حاکم در پاکستان به گونه ای اجتناب ناپذیر می کند .
اهداف عربستان در پاکستان
بدون تردید حکام عربستان نیز با اعطای کمکهای مالی به دولتهای پاکستان اهداف خود را دنبال می کنند که بخشی از آنها عبارتند از:
1-ادامه همکاری با ارتش پاکستان که بخشی از گارد سلطنتی عربستان را افسران پاکستان آموزش می دهند و در همان حال امنیت نظام سلطنتی عربستان نیز برعهده گارد ویژه ارتش پاکستان است.
2-گسترش وهابیت به عنوان هدف راهبردی حکام عربستان از طریق مدارس مذهبی که در پاکستان تاسیس کرده و با کمکهای مالی و اعزام مدرس مدیریت می کنند و تعداد آنها بیشتر از بیست هزار مدرسه مذهبی است .
3-استفاده عربستان از پاکستان برای ناامن کردن مرزهای این کشور با همسایگانش
4-فعال شدن عربستان در منطقه به عنوان بخشی از سیاستهای دولت آمریکا از جمله برای مشارکت در کریدور اقتصادی پاکستان و چین .
اما اینکه کمکهای عربستان کمکی به حل مشکلات پاکستان کرده یا نه موضوع مهمی است که تحلیلگران در این کشور به آن پاسخ منفی می دهند .
اگر چه حکام سعودی از سیاستهای منفعت طلبانه اسلام آباد برای دریافت کمکهای مالی استفاده کرده و با اعطای کمک موقعیت خود را در نظام آموزش سنتی و مدارس مذهبی پاکستان تقویت کرده اند اما هیچگاه این کمکها به حل مشکلات اقتصادی پاکستان کمک نکرده است بلکه هر چه بیشتر دولت پاکستان را بدهکار و سرسپرده تر کرده است.
علاوه براین عربستان به دلیل آتش افروزیهایش در کشورهای اسلامی بخصوص یمن و حمایت از گروههای تروریستی همچون داعش با کسر بودجه بالغ بر60 میلیارد دلار مواجه است.
بنابراین اینکه دولت عربستان بتواند به وعده خود برای اعطای کمک ده میلیارد دلاری به دولت عربستان و یا سرمایه گذاری در پاکستان عمل کند دور از ذهن به نظر می رسد.
کریدور اقتصادی چین و پاکستان
نکته قابل توجه دیگر در این خصوص این است به رغم میل ارتش پاکستان و آمریکا برای مشارکت عربستان در کریدور اقتصادی چین و پاکستان ،محافل سیاسی و کارشناسی در چین با هر گونه مشارکت عربستان در این طرح مخالفن و ورود عربستان به کریدور اقتصادی با پاکستان را موجب سیاسی شدن آن می دانند که می تواند به امنیتی شدن ان نیز بیانجامد و این به معنای شکست طرح کریدور اقتصادی این کشور با چین خواهد بود که بخشی از طرح عظیم ترانزیتی و اقتصادی یک جاده یک کمربند است.
دولت چین به خوبی می داند که آمریکا با ترغیب عربستان برای مشارکت در کریدور اقتصادی با پاکستان قصد سیاسی و امنیتی کردن آنرا دارد تا به شکست بکشاند.
این در حالی است که دولت پکن اعلام کرده قصد سرمایه گذاری 46 میلیاردلاری در این طرح را دارد .به همین دلیل هیچ تمایلی ندارد که عربستان با ورود به آن مانع از اجرایی شدنش شود .
در این حال ،عربستان برای دامن زدن به رقابت میان پاکستان و هندوستان همواره شمار بیشتری از کارگران پاکستانی را جذب می کند که در سالهای اخیر برخوردهای تحقیر آمیز کارفرمایان عربستانی با آنان موجب بروز خشم و نفرت کارگران پاکستانی شده است .محاکمه بدون وکیل و اعدام کارگران پاکستانی در عربستان مخالفتهای گسترده ای را نیز ضد دولت اسلام آباد ایجاد و آنرا متهم کردند که از منافع ،حقوق و حیثیت کارگران پاکستان در عربستان حمایت نمی کند .
در هر حال ،اگر چه رژیم آل سعود با عزام سه تن از وزرای کابینه این کشور به پاکستان و بازدید از بندر گوادر نشان داد که به اصطلاح برای سرمایه گذاری در امور زیربنایی پاکستان جدی است اما آنچه بیشتر مردم پاکستان را در مورد موضع عمران خان و دولتش در قبال عربستان متعجب کرده ،نادیده گرفتن شعارها ومواضع تحریک
انصاف در قبال جنایات رژیم آل سعود دریمن و کشتار مردم بخصوص زنان و کودکان این کشور است.
به گونه ای که"شیرین مزاری"از وزرای کابینه عمران حان و از مقامات ارشد تحریک انصاف پیش از انتخابات اخیر با حمله شدید به عربستان، حکام ال سعود را به نقض حقوق بشر و ارتکاب جنایت در یمن متهم کرده بود.
عمران خان نیز بارها از حمله عربستان به یمن انتقاد کرده بود .به همین دلیل مردم پاکستان خواهان اجرای شعار ها و مواضع عمران خان در قبال تحولات داخلی ،سیاست منطقه ای و بین المللی هستند تا امیدهای آنان برای ایجاد تحول اساسی در پاکستان به یاس تبدیل نشود. زیرا سیاستهای دولت عمران خان در قبال افغانستان و هندوستان نیز تاکنون ثمر بخش نبوده و بیشتر تنش زاد بوده تا کمک به برقراری صلح و ثبات پایداردر منطقه.
=====================
نويسنده: مجيد وقاری،کارشناس سياست بين الملل.
.