پنج جوان خوزستانی با شجاعت و ایثاری که در ماجرای نیمروز اهواز از خود نشان دادند، در کنار سایر نیروهای نظامی فداکار به قهرمانان مردم تبدیل شدند.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز خوزستان، داستان شجاعت و فداکاری آنها برمی گردد به صبح روز 31شهریور در اهواز.روزی که آیین رژه نمایش نیروهای مسلح در هفته دفاع مقدس هدف عملیات کور و بزدلانه دشمنان قرار می گیرد.
روزی که غیورمردان ناجا ناجی مردم شدند.نگین درخشان این میدان شهید ستوان سوم وظیفه مهران زرافشان دژبان نیروی انتظامی بود که خود را سپر مردم کرد و به شهادت رسید.
رئیس اداره اطلاع رسانی معاونت اجتماعی فرماندهی انتظامی استان می گوید: تصاویر حادثه تروریستی اهواز گواه ایثار و فداکاری سبز پوشانی است که لحظه ای برای نجات مردم درنگ نکردند.احسان ادیبی امنیت و آرامش امروز کشور را مرهون مجاهدت همین نیروهای مسلح و مردانی می داند که جان میدهند تا جان و مال مردمان این سرزمین در امنیت و آرامش بماند.
مادر محمد طاها شهید چهار ساله جنایت اهواز که به دست ناجیان سبز پوش از گزند گلوله های جنایتکاران زنده ماند، با بغض نفرت از تروریست ها در گلو می گوید: من گل پرپرم را به رهبر هدیه کردم. این شیرزن شهیدپرور درحالی که اشک روی صورتش میلغزد، فرزند شهیدش را سرباز کوچک آقا میخواند.
در روز حادثه یکی از نیروهای ایثارگر ناجا استوار دوم مصطفی جنادله در میان سفیر گلوله ها صدای مادر محمد طاها را می شنود که درخواست کمک می کرد، به سرعت به سویش رفت و او را به آمبولانس رساند.
تصویر رشادت ستوان یکم میثم عیسی پره پلیس شجاع دیگری که در اوج تیراندازی تروریستها برای نجات جان دخترک نوجوان با پای برهنه جان خویش را به خطر انداخت هم خیلی زود دست به دست شد و تحسین ملت را برانگیخت.
او تمام انسانهای بی گناه در روز حادثه را همچون اعضای خانواده اش می دانست و تلاش کرد به آنها کمک کند.او می گوید: نیروهای انتظامی سرمیبازند ولی دل نمیبازند.
ستوان سوم امید حسینی دیگر ناجی حادثه تروریستی اهواز خود را به کودکی 8 ساله که می دوید و با فریادهای بلند درخواست کمک می کرد، رساند.او را به در کانال آب جایی که از برخورد گلوله های سرگردان در امان باشد، پناه داد.سپش با فریاد خبر سلامتی کودک را به مادرش که چند متر آن طرف تر پناه گرفته بود، اطلاع داد.
استوار قهرمان دیگر حامد جلالی جزء گروه مارش ناجا در مراسم رژه بود.او هم متوجه فریاد زن جوانی می شود که زخمی بر روی زمین افتاد. وی با شجاعت به میان معرکه می رود و او را به محل امن منتقل می کند.عکس این صحنه زیبا نیز قابی ماندگار در تاریخ شد.
او در جواب این سوال که دلیل و انگیزه خطر کردنش برای کمک به مردم چه بود می گوید: در آن لحظات نخستین روز خدمت و سوگندنامهاش را به یاد آورد که قسم یاد کرد تا پای جان حافظ امنیت شهروندان باشد.
فداکاری سرباز وظیفه علی حزبیان هم هرگز از ذهن مردم پاک نخواهد شد.او با جانفشانی درحالی که همه بر روی زمین دراز کشیده بودند، ایستاد و در زیر باران گلوله ها به سوی مصدومان رفت و چند تن از آنها را به نیروهای امدادی رساند.او در حالی که اشک در چشمانش حلقه بست، می گوید: برای حفظ امنیت شهروندان لحظه ای تردید نکرد و همیشه حاضر است جان خود را برای حفظ جان و آبروی مردم و اعتلای کشور همچون دیگر همکاران شهیدش تقدیم کند.
ماجرای نیمروز اهواز روایتی کوتاه از جانفشانی و دلیری پنج پلیس است که در کنار سایر نظامیان جان بر کف که هر روز و شب سینه خود را سپر امنیت این سرزمین و مردمانش می کنند.
ناجی بودن مدال افتخاری است که بر سینه این پنج قهرمان نشست.مدالی که از ابتدای سال تاکنون نیروهایی انتظامی خوزستان برای رسیدن به آن چهار شهید تقدیم کرد.شهیدان نوید حقیقت شناس، عادل الهایی، مهران زرافشان و جهانشاه بازارنوی امسال در راه خدمت به ایران اسلانی به جمع شهدای ناجا پیوستند.
داستان خدمت و راهی که همچنان ادامه دارد...
رضا عالی پور