تولید پوشاک بومی، به نوعی سرمایه گذاری برای حفظ ارزشهای انسانی است.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما هر چند که نخستین کارخانه نخ ریسی کشور در سال 1288 در تبریز، تأسیس شده است امّا از قافله نوسازی تجهیزات و ماشین آلات پیشرفته نساجی و واردات فن آوری به کشور، عقب مانده ایم.
در این میان با وجود کارخانه های نساجی مثل اطلس پود و برق لامع در این استان بررسی های اجمالی نشان می دهد که ما صنعتی به نام پوشاک نداریم.
نبود برندسازی در تولید پوشاک
کارخانجات نساجی شهرهای اصفهان، یزد و کاشان، تولید کننده برترین نشان های ایرانی در زمینه پارچه هستند و در زمینه تولید پرده تورى، پرده پارچه رومیزى، روتختى، نخ پلى استر، فوم و رومبلى و حوله، پتو که بیشتر کارهای تزیینی محسوب می شوند، توفیقاتی داشتند امّا در تولید پارچه مرغوب برای پوشاک و کالاهای پرمصرف نساجی، برندسازی نشده است.
از طرفی هم بقای صنعت نساجی، وابسته به پوشاک است؛ صنایع نساجی، همچون قطاری است که از واگن های پشم ریسی، الیاف ریسی، نخ ریسی، پارچه بافی تشکیل می شود و لوکوموتیوش هم، پوشاک تولیدی است که اگر تولید شود، بقیه واگن ها را با خود، خواهد کشید، وگرنه صنعت نساجی از هم می پاشد.
بلایی که امروز صنعت نساجی کشور به آن دچار و ورشکسته و لنگانی شده است چون قطار نساجی ایران منسجم و به هم پیوسته نیست که محصولش، پوشاک مدرن باشد.
در کشور ما، صادرات محصولات نساجی، بیشتر از صادرات پوشاک است؛ طبق آمار سال 1393، ترکیب صادرات نساجی و پوشاک کشور، به ترتیب 94 درصد در برابر 6 درصد بوده است و این یعنی تولیدکننده ای قوی نیستیم و بیشتر مواد اوّلیه و خام صنایع نساجی مثل، پشم، الیاف، نخ و در مواردی هم انواع پارچه، پتو، حوله و فرش ماشینی را صادر می کنیم امادرباره صادرات پوشاک حرفی برای گفتن نداریم.
غیرصنعتی بودن تولید پوشاک در کشور
هم اکنون، بیش از 9 هزار و 818 واحد صنعتی با اخذ پروانه بهره برداری از وزارت صنعت، معدن و تجارت در صنایع نساجی و پوشاک کشور، فعالیت می کنند که 280 هزار شغل صنعتی (12درصد اشتغال صنعت کشور) را در بر دارد.
بر اساس سرشماری نفوس و مسکن مرکز آمار در سال 1395، شاغلان در بخش نساجی، پوشاک و چرم کشور، 647 هزار نفر است که شامل واحدهای صنعتی مذکور و واحدهای کوچک و صنفی است.
طبق اظهار مسئولان دولتی ،70 درصد پوشاک کشور در داخل، تولید می شود که 85 درصد آن صنفی و بومی و 15 درصد صنعتی است و بقیه از طریق وارادات و قاچاق، تأمین می شود.
اگر این آمار 70 درصدی تولید پوشاک، درست باشد - که با واقعیت های ویترین مغازه ها، همخوانی ندارد بیانگر غیرصنعتی بودن پوشاک تولیدی در کشور است.
لباس بومی ، نشان آدمیت
قرن ها پیش سعدی شیرین سخن با زبان حکمت گفته بود : «تن آدمی شریف است به جان آدمیت؛ نه همین لباس زیباست نشان آدمیت» و لباس را نشان آدمیت نمی دانست؛ هر چند که این سخن والا از منظر حکمت و مفهوم شناسی در تقبیح فخرفروشی است، امّا از منظر روان شناسی و فرهنگی ، امروز درست به نظر نمی رسد.
چرا که همین لباس تن ما انسان ها، معرّف شخصیت و هویّت ماست و برهنگی فرهنگی غرب با همین لباس زیبا، فرهنگ شرق را درمی¬نوردد. لباس در دنیای امروز، بخشی از فرهنگ ملّت¬ها و کشورها شده است و اگر ملّت و کشوری، لباس خود را ندوزد، به ناچار، لباس خیّاطان بیگانه را بر تن خواهد کرد و اندازه، رنگ، نوع و مد و فرهنگ دیگران را، نشان آدمیت خود قرار خواهد داد!!
شاید سعدی، اگر امروز در میان ما بود، شعرش را چنین اصلاح می کرد «تن آدمی شریف است به جان آدمیت؛ خود این لباس بومی است نشان آدمیت».
واقعیت آن است که ما امروز ، لباس کشورهایی را می پوشیم که بر تن فرهنگ ما، یا گشادند و یا تنگ! چون از قافله مد و لباس، عقب مانده ایم و بازارهای داخلی خود را به تولیدکنندگان چینی و ترکیه ای سپرده ایم! 10 کشور برتر صادرکننده نساجی، پوشاک و کفش جهان به ترتیب چین، ایتالیا، آلمان، هند، آمریکا، ترکیه، بنگلادش، ویتنام، بلژیک و فرانسه هستند و در این بین، حمایت از تولید بومی لباس، می تواند اشتغالزایی و کج سلیقگی و گاه برهنگی در حوزه پوشاک کشور را درمان کند.
اقتصاد مقاومتی در تولید لباس
از فرزند آیت الله مرعشی نجفی، نقل است که : «پدرش هیچ وقت لباس خارجی به تن نمی کرد و از خیّاط می خواست که با پارچههای تولید داخل برایش لباس بدوزد.
آن موقع در ایران، دکمه تولید نمی شد و خیّاط از دکمه خارجی استفاده کرده بود، اما این عالم از وی، خواسته بودند که با قیطان، برای لباسش دکمه درست کند».
اقتصاد مقاومتی، اقدامی تاکتیکی نیست بلکه ایجاد یک نگاه و نگرش اصولی است که توجه به آن، وابستگی را از بین می برد و این نگاه، باید از مسئولان و سیاست گذاران آغاز شود تا به افکارعمومی راه یابد.
اقتصاد نساجی و پوشاک در ایران زمین از قدیم بر پایه خودکفایی استوار بود و هر کسی، گلیم زیر پا، کفش، جوراب، لباس و سایر مایحتاج اصلی اش را به دست خود، تهیه و تأمین می کرد.
در این میان با گذر زمان و رشد سریع تکنولوژی، نتوانستیم مثل نیاکانمان، تولیدکننده بومی باشیم؛ چون از فناوری روز دنیا، عقب مانده ایم و به ناچار، خریدار کالاهای خارجی شدیم. هر چند که غیرت ایرانی، خرید ایرانی را باور دارد، امّا کالای ایرانی هم باید در بازار، خودنمایی کند و وجودش را اثبات کند؛ در پوشاک، کمبود داریم.
توسعه فن آوری نیاز اساسی صنعت نساجی
بـر اسـاس سـند چشـم انداز جمهـوری اسـلامی ایـران کـه جایـگاه نخست اقتصـادی، علمـی و فنـاوری را در منطقـه ترسـیم کرده اسـت و نظـر بـه قدمت، نقـش بـالای اشـتغال زایی مسـتقیم و غیرمسـتقیم صنعتـی، ارزش افـزوده بـالا و تـوان بالقـوه و بالفعـل صادراتـی، چشـم انداز صنعـت نسـاجی و پوشـاک در افـق سـال 1404 به شـرح ذیـل ترسـیم می شـود: «دستیابی به جایگاه سوّم صنعت نساجی در منطقه و رسیدن به رتبه پنجاهم جهان با تکیه بر رقابت پذیری، نوسازی و سرمایه گذاری همراه با توسعه فناوری و ارتقای بهره وری عوامل تولید».
صنایع نساجی به سایر صنایع از توان اشتغال زایی بالایی برخوردارند. چون صنعت پوشاک، جزو اقتصادهای پیشران است و برای تولید آن، قطاری از محصولات (پشم، پنبه، نخ، رنگرزی، پارچه، طراحی )، باید به حرکت درآید و گوناگونی محصولات تولیدی (انواع پوشاک کودکانه، زنانه، مردانه ) هم بر گستردگی اشتغال زایی آن می افزاید.
تولید پوشاک، می تواند صنایع پتروشیمی کشور را هم به تحرّک وادارد؛ چون مواد اوّلیه پوشاک صنعتی، بیشتر از صنایع پتروشیمی تشکیل می شود و در تولید طبیعی هم برای رونق کشت پنبه، تولید پشم، ابریشم و نوغانداری تأثیرگذار است.
دانش بنیان کردن صنایع نساجی و پوشاک کشور و پیوندش با علم، تنها راه توسعه علمی و اصولی این حوزه در رقابت با پیشرفت های روز دنیاست.
کافی است که کسی، حلقه های دانش بنیان نساجی را در خوشه یا شهرکی، گرد هم بیاورد و به هم، مرتبط کند چون صنایع نساجی کشور ، اغلب غیرعلمی و جزیره ای عمل می کنند و هنوز، پشتوانه و اتاق فکر متّحد و منسجمی ندارند تا هم افزایی کنند.
برندسازی، فرایندی زمان بر و نیازمند دانش فنی و تکنولوژی روز دنیاست؛ هنوز در پوشاک، برندسازی نکرده ایم.
نبود تحصیلات دانشگاهی اغلب تولیدکنندگان و استفاده نکردن از طراحی های هنری و نو و کم توجهی به خلّاقیت، مد و نوآوری در تولیدات، بازاریابی را با مشکل روبرو می کند.
خرید لباس، تابعی از تنوّع و زیبایی است که در ذات ما انسان هاست و هر ماه و هر سال، باید به فکر نوآوری بود تا در رقابت با رنگ ها و طرح های نو، عقب نمانیم.
تولید پوشاک بومی ، بر اساس تحقیق محوری
صنعت پوشاک در دنیا، رابطه مستقیم و تنگاتنگی با روانشاسی پیدا کرده است و با سوار شدن بر مرکب مدسازی، تولیدات جدیدش را به فروش می رساند در این دنیای اقتصاد، باید نوآور بود؛ تکرار، ضعف بزرگ صنایع است.
در دنیایی که به حق یا ناحق، بستن یا نبستن یک دکمه کت، طرح، رنگ و دوخت لباس جزوی از معناشناسی دیپلماسی سیاستمدارانش شده است، باید ما هم، تولید خود را اصلاح کنیم و لباس را با توجه به جزئیاتش (تحقیق محوری)، تولید کنیم وگرنه، همین لباس زیبای چین، ترکیه و غرب را خواهیم پوشید و آن را نشان آدمیت و فرهنگ خود، قرار خواهیم داد!
لباسی که مدنیت بعد از هزاران سال بر تن بشر کرد تا اجتماعی زندگی کند و حریم خصوصی و اجتماعی هر فردی با آن تعریف شود، لیبرالیسم بعد از رنسانس به یک باره از تن در آورد و برهنگی را رواج داد.
لباس، مرز بین زندگی جنگلی و مدنی را شکل می دهد تا انسانیت، معنی پیدا کند که برهنگی غربی، آن را مخدوش کرد. پس، سرمایه گذاری برای تولید لباس مناسب بومی در کشور برای حفظ ارزشهای انسانی و افزایش توان اقتصادی است.
گزارش : رسول مهدی نژاد