آن بانوی فرهیخته ی عارف، با قدم گذاشتن در راه معرفت، شعر را به عنوان یک ژانر ادبی برگزید تا ثابت کند که با وجود عقب افتادگی و محرومیتِ مضاعفِ محیطی که در آن زندگی می کند، صدای شعر، می تواند در میان صداهای خاموش مردم فهیمِ مرز و بومش به عنوان صدایی رسا به گوش برسد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز ایلام؛ دوباره صدای نوحه ی نوستالوژیک (عمه بابایم کجاست)ِ "فخری" و مداحی های سوزناک، از
ماه محرم، ماهی که دل های تمام شیعیان، همانند حسینیه ایست که عزای پرچمدار عزت و ایستادگی در آن برپاست."رباب امامیان" کارشناس مذهبی با اشاره به تأکید امامان معصوم در خصوص زنده نگاه داشتن یاد و خاطره ی حادثهی کربلا می گوید: تشویق به برپایی مجالس سوگواری، گریستن و گریاندن، مرثیه سرایی و زیارت امام حسین (ع) از جمله توصیه های معصومین (علیهم السلام) در این باره است.
به گفته "صغری مرادی" دکترای علوم سیاسی، اهمیت ماه محرم در انتقال پیام جهانیِ امام حسین (ع) به ملت های مظلوم سراسر دنیا و ایجاد وحدت و همدلی با تکیه بر نیروی ایمان در میان آن ها است.
و اما با نگاهی به تاریخچهی عزاداری امام حسین (ع)، درمی یابیم که عزاداری برای آن حضرت و یاران ایشان از همان روزِ واقعهی کربلا و در روز عاشورا شروع شد. بیشک نخستین کسانی که بر سوگ امام حسین (ع) اشک ریختند، اهل بیت ایشان و قوم بنی هاشم بودند و سپس سخنان آتشین و سوزناک حضرت زینب (س) که در حضور یزید بیان شد و حاضران گریستند و بعد از آن نیز خطبه های "امام سجاد (ع)"، بانو "ام کلثوم" و "فاطمه صغری" پس از رسیدن اسرای کربلا به کوفه که چشمان شنوندگان را به اشک نشاند. بعد از این عزاداریها، مراسم چهلمین روز شهادت امام حسین (ع)، در کربلا برگزار شد. «ام سلمه» همسر پیامبر، اولین عزاداری را در مدینه برگزار کرد.
در دوران امامت امام باقر (ع) و امام صادق (ع) و در زمان حکومت عباسیان که رفتار نرم تری با اهل بیت پیامبر (ص) داشتند، این دو امام بزرگوار هر ساله با تشکیل جلساتی به برگزاری مراسم عزاداری (ابا عبدالله) میپرداختند. اگرچه بعدها از گسترش این عزاداریها جلوگیری شد و این اوضاع تا زمان امامت امام رضا (ع) ادامه داشت. بعد از شهادت امام رضا، امامان معصوم تقیه را در پیش گرفتند زیرا شرایط برگزاری جلسات عزاداری وجود نداشت. نوع عزاداری نیز فقط به شکل مرثیه سرایی، گریستن و گریاندن بود.
شاید بعد از شهادت امام حسین (ع) و یارانشان در دشت کربلا، اولین باری که شیعیان و دوستداران اهل بیت توانستند به راحتی در کوچهها و خیابانها به عزاداری بپردازند و این کار به رسمیت شناخته شد، دوران حکومت آل بویه بود. رهبران این سلسله شیعه بودند که در عراق و ایران به قدرت رسیدند. پس از به حکومت رسیدن آل بویه، در عاشورای سال ( ۳۵۲ ه.ق) مراسم عزاداری و نوحهخوانی برای امام حسین برگزار شد و مردم با آویختن پارچههای کهنه و سیاه، ماتم خود را نشان دادند. یک سال بعد، در عاشورای سال (۳۵۳) "معزالدوله" عزای عمومی اعلام کرد و از مردم خواسته شد همه با پوشیدن لباس سیاه، غم و اندوه خود را نشان دهند.
ابن جوزی در کتاب المنتظم مینویسد :در سال (۳۵۲ هجری) "معزالدوله دیلمی دستور داد مردم در روز عاشورا جمع شوند و اظهار حزن کنند. در این روز بازارها بسته و خرید و فروش ممنوع شد. قصاب ها گوسفند ذبح نکردند، هریسه پزها هریسه (حلیم) نپختند، مردم آب ننوشیدند؛ در بازارها خیمه برپا کردند و به رسم عزاداری کرباس آویختند؛ زنان به سر و روی خود میزدند و بر حسین ندبه میکردند."
برگزاری این مراسم در حکومت های مختلف با فراز و فرودهایی همراه بوده است. قبل از رسیدن رضا خان به تخت پادشاهی و در اوایل حکومتش، وی خود را فردی مومن و معتقد به اصول و سنتهای مذهبی نشان داد. او سربازان قزاق را در دستههای عزاداری حاضر میکرد و خود در اول صف، به دنبال دستههای مردم با سر و پای برهنه سینه میزد و عزاداری میکرد. اما پس از آن که وی به هدف خود رسید، برای برچیدن اعتقادات مذهبی مردم و کاهش نفوذ علما در میان ملت، دستور داد، تمام مراسمهای عزاداری مردم در ماه محرم تعطیل شود. وضع به جایی رسیده بود که مردم به صورت مخفیانه و شبانه در زیرزمین منازل خود برای امام حسین (ع) جلسات عزاداری بر پا میکردند و شبانه از روی پشت بامها خود را به محل عزاداری میرساندند.
چنین خفقانی باعث به وجود آمدن نوع دیگری از عزاداری شد که به صورت هفتگی یا ماهانه و در خانه ها برگزار می شد. در دوران حکومت پهلوی دوم نیز تلاش می شد آیینهای مذهبی برچیده شود. تا این که امام خمینی در عاشورای سال (13۴۲)، با سیاسی کردن این مراسم اهمیت آن را دو چندان کرد. بعد از انقلاب اسلامی، دولت از تمامی آیین های مذهبی که آسیب زننده و مغایر با اصول و سنتهای اسلامی نبود، حمایت کرد.
شکل عزاداری بیش از پیش با شکوه و عظمتی دو چندان شکل گرفت. به گونه ای که برخی از رسوم و عزاداریهای مردم حتی به جاذبهی گردشگری مذهبی تبدیل شد. برای مثال حسینیه اعظم زنجان به دومین قربانگاه بزرگ جهان اسلام تبدیل شده است و همه ساله مردم برای عزاداری و ادای نذر خود به این شهر میروند یا در خوزستان از سازهای مخصوصی برای عزاداری استفاده می شود، مانند: "سنج"، "دمام" و "بوق" که قدمت همنوایی آنها در عزاداری امام حسین به بیش از (۱۰۰) سال می رسد.
و اما براساس تحقیقات صورت گرفته، عزادارای برای امام حسین(ع) و شهدای کربلا در ایلام به شیوه کنونی معمول نبوده و این آیین مذهبی از کشور عراق به ده حسین آباد( ایلام کنونی) وارد شده است.
اما تعیین زمان دقیق آن با توجه به این که در آن زمان مردم از تقویم و حتی شناسنامه بی بهره بوده اند، کار ساده ای نیست. برخی از اهالی (حسن آباد) به دلیل تجارت و واردات چای از کشور عراق، با مراکز مذهبی مانند: "نجف" و "کربلا آشنا می شوند و آیین عزاداریِ ویژه محرم را نیز فرا می گیرند و سپس با انتقال این آیین ها به خانواده های خویش، زمینه گسترش این فرهنگ را در جامعه ی آن روزِ ایلام فراهم می کنند.
بنابراین "طاووس" بانوی فرهیخته، مذهبی و توانمندِ ایلامی که از احترام زیادی نیز در نزد مردم برخوردار بوده است برای برپایی مراسم عزاداری امام حسین (ع) خیمه ای را به صورت حسینیه بر پا می کند. حسینیه ای که مداح و شاعر مرثیه هایش نیز از اعضای خانواده ی اوست. با توجه به شواهد موجود این حسینه به طور تقریبی در سال (1260) فعالیت داشته و اولین حسینیه ی شکل گرفته در استان ایلام است.
و اما بانو "مریم اسلامی" متولد سال (1299 ه.ش) کسی که شاعر مرثیه ها و نوحه های این حسینیه لقب گرفته است نیز نقش مهمی در این حسینیه ایفا کرده است. ناگزیر به جای تاریخ تولد اولین شعرش، نقطه چین می گذاریم. عاشقانه هایی که نمی دانیم چندساله اند؛ اما این را خوب می دانیم که چندین سال است با واژه، واژه ی ابیات سوزانش گریسته ایم و قافله ی اشک های کربلایی مان را به همدردی با لحظه های غمگین ام المصائب و تنهایی گسترده اش راهی کرده ایم، بی آن که بشناسیمش.
"وحید اسلامی یکی از نوادگان این خاندان" در باره او می گوید: بانو مریم اسلامی با توجه به فضای علمی و معنوی خانواده اش نسبت به شجره شناسی اهل بیت (علیهم السلام) و وقایع عاشورا آگاهی بسیاری داشته است؛ امری که باعث شده تا با توجه به مناسبت های مختلف دهه اول محرم، اشعارش را بسراید.
"لیلا اسلامی" نیز در خصوص آسمان زهد و عرفان این شاعر اهل بیت (ع) می گوید: با توجه به شنیده هایم از مرحوم پدرم، خواهرم مریم به تأسی از ائمه اطهار و معصومین بر روی بوریا (حصیر) زندگی و عبادت می کرد و چشمان همواره گریان او سوگوار همیشگی واقعه جانگداز عاشورا بود.
آری بانو مریم اسلامی در عهدی به دنیا آمد که سلسله ی پوسیده ی قاجار با کودتای انگلیس در اسفند (1299ه. ش) آخرین روزهایش را سپری می کرد، تا این که این سلسله جای خود را به رژیم پهلوی داد و تضعیف ارزش های دینی به بهانه ی تجدد و نوسازی فرهنگی باب شده بود. در چنین شرایطی، آن بانوی فرهیخته ی عارف، با قدم گذاشتن در راه معرفت، شعر را به عنوان یک ژانر ادبی برگزید تا ثابت کند که با وجود عقب افتادگی و محرومیتِ مضاعفِ محیطی که در آن زندگی می کرد، صدای شعر، می تواند در میان صداهای خاموش مردم فهیمِ مرز و بومش به عنوان صدایی رسا به گوش برسد.
صدایی که "هیهات من الذله" ی (حسین ع) را در دلِ خود داشت.
یکی از شاعران برجسته استان در خصوص شعر وی اظهار کرد: بانو مریم اسلامی به دو زبان فارسی و کوردی شعر سروده است؛ به گونه ای که این دو زبان را محملی مناسب برای سرایش اشعار عاشورایی و مذهبی خود یافته بود.
"سالم پوراحمد" تصریح کرد: آن چه از اشعار آن بانوی فرهیخته بر جای مانده، تک اشعاریست که در دفتر مداحانی همچون مرحوم "میرحسین اسلامی" و دختر ایشان به ثبت رسیده و بنابر اظهارات خاندان اسلامی دفتری که برادر کوچک تر ایشان گردآوری کرده بوده است نیز در حال حاضر در دسترس نیست؛ اما اشعار وی در ذهن و سینه ی بسیاری از مردم این دیار نهفته و هنوز هم بر زبان آن ها جاری است.
"وی" تشریح کرد: استفاده از تخلص شاعری بدون تغییر نام اصلی خویش نیز حاکی از آگاهی و تسلط وی بر قوانین و رموز شعری است. به عنوان مثال در ابیاتی که اهل حرم به اسارت می روند و این واقعه، بانو مریم را وادی به وادی با خود می برد:
اهل حرم امروز اسیر کفارند در دست ظالم ها هریک گرفتارند
"مریم" از این ماتم نالان و گریان است زار و پریشان و مبهوت و حیران است
او با شناختی شاعرانه از میان قالب های شعری، مثنوی و ترجیع واره ای را برای بیان مداحی و نوحه سرایی ها انتخاب می کند.
عزیز لیلا، علی، رو به بیابان نمود چو بلبل خوش نوا، ناله ز جان می سرود
خدمت بابش رسید، لعل لبش خشک بود به ناله ی جانگداز خواهش آبی نمود
تفاوت این نوع شعر با ترجیع بند در این است که به جای یکسانی قافیه در هر قطعه، هر بند قافیه ی جداگانه دارد و به جای یک بیت رجعت در پایان هر بند یک تک مصرع که با بندهای دیگر متفاوت است آورده می شود. ترجیع بند از چند قطعه شعر تشکیل شده است که هر کدام از این قطعه شعرها دارای قافیه و وزن یکسان هستند و در آخر هر رشته شعر یک بیت یکسان با قافیه ای جداگانه تکرار می شود و قافیه تک مصرع هم با قوافی همان بند متفاوت است که به نظر می رسد آوردن این تک مصرع ها در پایان هر چهار مصرع به دلیل همخوانی جمعیت عزادار بوده است که می توان گفت سرایش این گونه اشعار که به ترجیع بند تنه می زند خود از ذکاوت، توانمندی و ظرفیت شناسی این شاعر فرهیخته حکایت می کند.
و این بانوی فرهیخته سرانجام در سال (1319) و در حالی که غرق در جذبه ی معنوی عشق به امام حسین (ع) و اهل بیت عصمت و طهارت بود، شمع عمرش رو به خاموشی نهاد؛ اما اشعار تابناک او برای همیشه در محفل عزای امام حسین (ع) روشن و فروزان خواهد بود.
و این عشق، با نشانی ای سرخ در حسینیه ی دل هایمان همچنان ادامه دارد ... .
*** زهرا پور اسماعیل