به موازات افزايش حضور چين در سازوکارهاي اقتصادي و تجاري شرق آفريقا، اما چالش هاي محيطي متعددي پيش روي رهبران پکن وجود دارد.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا وسيما ،رشد اقتصادی و توسعه تجارت چین در حجم جهانی، تاثیر زیادی در بازآفرینی مفاهیمی همچون تهدیدات، مشارکت، فرصت های همکاری و روش های سرمایه گذاری داشته است.
فارغ از دامنه های نظری،پکن همواره در سیاست خارجی خود استراتژی"نفوذ اثر بخش"را در بیشتر نقاط جهان عملیاتی کرده است.
پیشران های این حرکت بیشتر صادرات کالا و خدمات ارزان و ارائه وام و یا سرمایه گذاری در پروژه های کلان از جمله درکشورهای جنوب صحرای آفریقا بوده است .
استراتژی های حضور اقتصادی در آفریقا
با وجود رضایت نسبی کشورهایی همچون اتیوپی،کنیا و جمهوری دموکراتیک کنگو از همکاری با چین، اما ابعاد این حضور اغلب هزینه های سنگینی به همراه داشته است.سرمایه های چین بیشتر در حوزه صنایع معدنی،راه و ساختمان و صنایع استخراجی و استحصالی متمرکز بوده و ظرف دو دهه اخیر بیشترین سود ناشی از قراردادها نیز به چینی ها رسیده است. به نحوی که حتی منابع آمریکایی می گویند چیني ها برای به دست آوردن قرارداد با دولت های آفریقایی، فساد مالی و رشوه را پیشه کرده اند.
درعین حال دولت چین پیش از اینها از تفکرات و توجیهات ایدئولوژی مائوئیستی فاصله گرفته است،در مقابل جهت گیری دیپلماسی اقتصادی آفریقایی خود را برامورزیرساختی، ارائه تسهیلات به صورت وامهایی با شروط آسان و حتی ارائه بورس های تحصیلی به دانشجویان آفریقایی قرار داده است .
همين هفته رسانه هاي آمريکايي از تصمیم چین برای اعطای" وام 60 میلیارد دلاری" به آفریقا آنهم بدون هیچ پیش شرط سیاسی خبر داد.
""شی جین پینگ، رئیس جمهور چین درحالی که در پکن میزبان بیش از 40 تن از سران قاره آفریقا بود، این خبر را اعلام و تاکید کرد کشورش در ازای این پول هیچ انتظاری از کشورهای آفریقایی ندارد.
پکن با این کار ضمن رد برخی انتقادها مبنی بر اینکه کشورهای فقیر را زیر بار سنگین بدهی می برد که برای بازپرداخت آن باید تلاش زیادی کنند، چین را دولتی سخاوتمند معرفی کرد که تنها به دنبال به اشتراک گذاشتن تجارب خود در زمینه صنعتی شدن سریع است.
این بسته مالی شامل کمک های درمانی، حفاظت از محیط زیست، آموزش کشاورزی و کمک هزینه های دولتی و آموزش حرفه ای برای بیش از 100 هزار جوان آفریقایی می شود.""
(5 www.washingtonpost.com/world/-2018/09/0)
اين در حالي است که موجي از نگراني کشورهاي شرقي آفريقا را از بابت افزايش بدهکاري به چين فرا گرفته است. چرا که پروژه هاي چيني ساخت راههاي مواصلاتي و جاده ها بيشتر براي دسترسي پيمانکاران چيني به معادن استراتژيک و منابع معدنی درآن کشورها اجرا شده است.
اغلب کشورهاي آفريقايي طرف قرارداد با چين، تا 70 در صد بدهي هايشان به آن کشور است.
براي مثال جيبوتي در شاخ آفریقا و در ساحل تنگه باب المندب به همراه اتيوپي و کنيا، اصلي ترين مناطق تحت نفوذ چين و بدهکارترين کشورهاي قاره به آن کشور به شمار مي روند.
اين در حالي است که علاوه بر فرانسه و آمريکا، همچنین از اواسط تابستان 2017 تنها پایگاه نظامی دائمی چین در خارج از این کشور در جیبوتی استقرار يافت.
هر چند آمار دقيق و شفافي از مجموع تجارت و کمکهای مالي چین به کشورهاي جنوب صحراي آفریقا وجود ندارد. اما جالب اينکه برخي تحقيقات نشان می دهد میان نوع رای یک کشور آفریقایی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با میزان کمکی که این کشور از چین دریافت می کند، ارتباط مستقیم وجود دارد. در واقع نوعی بده بستان در ميان است.
اهرم هاي کنفوسيوسي !
واضح است که پکن از طریق قدرت نرم خود اهداف اقتصادي و تجارت خود را دنبال کرده و مي کند.
هرچند دولت چین از مباني ايدئولوژيک خود فاصله گرفته و عملگرايي اقتصادي و به چنگ آوري فناوري هاي نرم افزاري را پيشه کرده، اما همچنان پايبند به مباني فکري و تعاليم کنفوسیوس است.چين از طريق مراکز تبليغاتي خود حداقل در 38 کشور آفریقایی، به تبليغ ايدئولوژي دولتي و القاي تعاليم چيني کنفوسيوس مشغول است.
حتي آمارها نشان می دهد جداي از آفريقا، بیش از صد موسسه کنفوسیوس در آمریکا وجود دارد که تاثیرات نامناسبی را به همراه داشته است.
از سوي ديگر موسسات چيني به ترويج زبان چینی در قالب مراکز آموزش جهاني و هم در فضاي مجازي و نيز به صورت کلاسيک براي دانشجویان آفریقایی مي پردازند که خود مي تواند در گسترش فرهنگ دولتي چين اثر بخش باشد.
اهداف کلان تر پکن
تلاش چین در شکل دادن به نظم اقتصادی و امنیتی در آفريقا- با تمام چالش هايش-همچنان ادامه دارد.
جوانب اين حرکت عبارت است از:
1-در وهله نخست، تبدیل شدن به قدرت فراگير در پهنه آسيا و آفريقاست.
2-کوشش براي توازنسازی با قدرت آمريکا و ناتو در آفريقا.
3-حفظ منافع بلند مدت که به احتمال زياد چالش برانگیز هم خواهد بود. به ویژه که رقباي سرسختي مانند فرانسه، آمريکا، امارات متحده عربي و نيز عربستان سعودي با توجه به تعاريف جداگانه هرکدام از منافع و امنيت ، در مناطق مختلف آفريقا حضور و نفوذ دارند.
4-رسيدن به نقطه اثر بخش حداکثري در سياست و اقتصاد جهاني. به عبارتي تلاش براي کنار زدن آمريکا و اتحاديه اروپا از برخي مسئوليت هاي بين المللي و تقلا براي ايفاي نقش مديريتي در حل و فصل بحران هاي منطقه اي و جهاني.
دو استراتژي براي نزديک شدن به اين اهداف عبارتند از:
نخست تجارت انبوه همراه با سرمايه گذري مستقيم و اعطاي وام که آن را"تله وام" هم مي نامند،
استراتژي ديگر، بهره گيري از ابزار فرهنگي، ادبي و زباني، براي همرنگ کردن جوامع ميزبان با ساخت وکارهاي فکري و فرهنگي چين و به نرمي کنار زدن ميراث بومي و فرهنگ قومي آن جوامع.
جمع بندي
نفوذ و حضور تعيين کننده در امور اقتصادي، تجاري، سياسي و حيات فرهنگي کشورهاي جنوب صحراي آفريقا، يک اولويت در سياستگذاري هاي خارجي چين به شمار مي رود.
چرا که ظرف دو دهه گذشته، اين نياز روز افزون به انرژي نفت و گاز و محصولات استخراجي و معدني ساير مناطق بوده که هرچه بيشتر چين را به سرزمين هايي کشانده که آرام تر و غني ترند، ضمن آنکه رقابت قدرت هاي جهاني در آنها کمتر مشاهده شده است.
به هر حال مطابق ديدگاه رهبران پکن، شرق آفريقا در واقع منطقه اي حائل ميان جنوب خاورميانه و مرکز و غرب قاره است که مي تواند با کارآمد ترين استراتژي ها بهترين منافع را در گذرگاه هاي حياتي جنوب آسيا براي چين فراهم کند./
=====================================
نويسنده: محمد حسيني پور-پژوهشگر سياست استراتژيک.
.