در بسياري از مناقشات تجاري، طرفين يکديگر را مقصر اصلي معرفي مي کنند،نظير چين و آمريکا که متغيرهاي تعيين کننده در روندهاي اقتصاد جهاني اند.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا وسيما، مناقشه تجاری چین با آمریکا ، یکی از اثر بخش ترین اختلافات در اقتصاد جهانی به شمار می رود.
به باورکارشناسان، تجارت دو طرف یکی از متغیرهای تعیین کننده در محاسبات بازارهای انرژی ،بورس ،تبادل خدمات و کالا در سطح کلان است.
در اینجا دو برداشت پیش رو است که یکی دولت چین را مقصر اصلی جنگ تجاری دو طرف عنوان می کنند و دیدگاه دیگر تاکید بر عملکرد آمریکا در شدت بخشیدن به اختلافات تجاری با چین دارد.
الف- چین مسبب آشفتگی تجارت جهانی
""توسعه سریع اقتصاد چین در چند دهه گذشته نگرانی ها و سوء برداشت هایی را در میان بسیاری از مقامات کشورهای در حال توسعه و نیز آمریکا ایجاد کرده است. این کشورها جز استفاده از تعرفه ها به عنوان یک ابزار بازدارنده، نمی توانند کاری برای جلوگیری از این رشد سریع اقتصادی چین انجام دهند.
هرچند اختلافات تجاری میان چین و آمریکا به هر دو کشور آسیب وارد می کند، اکثر اقتصاددانان آمریکایی و کارشناسان اندیشکده ها و مقامات ارشد این کشور با اعمال تعرفه ها بر چین –با وجود کسری تجاری امریکا با این کشور- مخالفند و علت آن هم این است که آنها تمایل دارند کشورشان بتواند همچنان شریک تجاری چین بماند، با این هدف که بتوانند تلاش های مشترک برای توسعه جهانی سازمان دهند.""
(18 /8 / 2018(China Global Television Network (CGTN)
کارشناسان آمریکایی در حوزه مطالعات چین با لحن انتقادی می گویند کسری تجاری امریکا با چین مسئله ای پیچیده تر از یک مشکل ریاضی است و آمریکا باید با چین برای تضمین رشد اقتصاد جهانی همکاری کند.
از سوی دیگر بسیاری از پژوهشگران در آمریکا بر این باورند که چین و آمریکا باید همچنان به عنوان متحد یا متحد رقیب برای ساماندهی امور تجاری ازجمله امنیت بازرگانی و باز تنظیم تعرفه های کالا و خدمات میان خود، حداکثر تلاششان را اعمال کنند. در واقع چین نمی تواند و قصد ندارد دنیا را تحت کنترل خود درآورد.
ب-آمریکا مسبب مناقشه تجاری
بسیاری از کارشناسان و فعالان تجاری درباره اقدامات تجاری آمریکا و آثار مخرب آن بر نوع و حجم و نیز قیمت مبادلات جهانی بارها هشدار دادند.
""بر اساس تحقیقات اندیشکده های تجاری کره جنوبی، اگرآمریکا 25 درصد تعرفه های اضافی را به ارزش 50 میلیارد دلار بر صادرات چین تحمیل کند، آنگاه واردات چین از آمریکا به احتمال زیاد به میزان 10 درصد کاهش می یابد، و پس از آن این موضوع باعث کاهش20 درصدی واردات کره جنوبی از آمریکا خواهد شد.
برای نمونه ،جنگ تجاری بین چین و آمریکا احتمالا اخبار خوبی برای صادرات سویا برزیل است، اما ما نمی توانیم تنها به یک دیدگاه کوتاه مدت در مورد این موضوع تمرکز کنیم. در مدت کوتاهی، خریداران چینی به برزیل می روند تا محصولات بیشتری پیدا کنند. اما در دراز مدت، این موجب افزایش قیمت سویا می شود، که پس از آن قیمت کالاها و نیز هزینه های دامداری افزایش می یابد، بنابراین این تاثیر بزرگی در صنعت گوشت برزیل خواهد داشت.""
( 6 / 7 / 2018 - China Central Television (CCTV)
از سوی دیگر عناصر سازنده اقتصاد و تجارت آمریکا، شاهد یک رویکرد جدید و تهاجمی از سوی چین است که تا چندین سال می تواند سیاست تجاری آمریکا را تحت تاثیر قرار دهد. اغلب رسانه ها و مقامات آمریکایی می گویند این برخلاف منافع آمریکایی ها خواهد بود که دولتی در واشنگتن داشته باشند که مانند چین اقدامات تجاری تهاجمی و ضد تولیدی را دنبال کند.
در مقابل دولت چین عنوان می کند آمریکا به اقدامات یکجانبه متوسل شده که موجب اقدامات یکجانبه یا منطقه ای بیشتر در سراسر جهان شده است و در نهایت منجر به شیوع محافظه کاری تجاری خواهد شد. بنابراین واضح است که اقدامات آمریکا نه تنها به رشد اقتصادی خودشان آسیب می رساند، بلکه باعث آشفتگی و نبود اطمینان به اقتصاد جهانی خواهد شد.
با نگاه دقیق تر، ترامپ در 3 سال گذشته، در پیشبرد استراتژی تعادل بخشی به سیاست و اقتصاد جهانی، موفق نبوده که نمونه بارز آن می تواند مناقشه تجاری واشنگتن و پکن باشد.
در واقع ترامپ فاقد یک استراتژی جامع و کلان است، او بارها و بارها از کاربرد تاکتیک ها و تجربیاتش به عنوان یک تاجر و یا فروشنده یاد می کند. به همین دلیل است که دولت چین تاکید می کند که آمریکا همواره سیاست های لازم برای حمله به معاهدات تجاری و توافقات ژئوپولیتیک را در دستور کار دارد.
از سوی رئیس جمهور آمریکا همچنین به تهدید و بدنام کردن رقبای تجاری خود گرایش زیادی دارد، اما پس از تهدید خود، با نشان دادن چهره تساهل آمیز اعلام می کند که به دنبال مذاکره است. از آنجایی که ترامپ فردی است که بیشتر به تمامی امور سیاسی با دیدی تجاری می نگرد، نمی تواند از او رفتار مبتنی بر محافظه کاری رسمی و دولتی را انتظار داشت. رویکرد دولت ترامپ به شکل و صورتبندی تجارت کالاهای استراتژیک نظیر فولاد، گندم و سویا با دیگر کشورها، بیشتر ناشی از شخصیت عملگرایی و برآورد های نزدیک مدت در دستیابی به سود است. رویکردی که در قبال چین اتخاذ شده، هم دو کشور را درگیر خواهد کرد و هم توابع منفی این چالش ها ، اقتصاد و مبادلات جهانی را آسیب پذیر می کند.
تصورات پکن از نظم جهانی
رهبران چین که امروز در مناقشه بازرگاني با آمريکا و برخي کشورهاي اتحاديه اروپا، سخت درگيرند، همواره این باور را مطرح می کنند که حامی و مدافع نهادهای بینالمللی هستند اما با ارزشهای دموکراتیک لیبرال و ائتلافهای نظامی نظیر ناتو که پشتیبان «نظم جهانی آمریکامحور»هستند ،سر سازگاری ندارند.
چین در قامت یک قدرت نوظهور و در حال توسعه، اشتهای نفوذ روزافزون برای شکل دادن به قواعد نظم دارد تا منافع خود را محقق سازند و قواعدی را که به نفعشان نیست، ناديده بگيرد.
این رویکرد پکن، به احتمال زیاد رویه ها و ائتلاف های تثبیت کننده و تقویت کننده منافع و امنیت ملی آمریکا و دوستان اروپایی و شرق آسیایی واشنگتن را هدف گرفته است.
چارچوب استراتژی رهبران چین در قبال نظم جهانی و موازنه تجارت، 4 شاخص دارد که عبارتند از:
1- این از کانال تجارت جهانی در پی نفوذ بیشتر در شکل دهی به موازنه های بینالملل است. اما به نظر کارشناسان این استراتژی چین خود می تواند شامل یک سری قوانین و هنجارهایی باشد که منافع و قدرت دولت های غربی را به چالش بکشد .
2- مقامات پکن همواره نظم بینالمللی را یک سویه و فاقد روح همکاری اعلام کرده و در مقابل بر چند جانبه شدن مناسبات و توزیع مسئولیت های بین المللی در قبال رخدادهای جهانی تاکید کرده اند.
3- این یک واقعیت است که کشورها - هر کدام - به سهم خود در شکل گیری نظم جهانی سهیمند .اما رهبران چین بیشتر خواستار اثر بخشی بیشتر بر مبادلات جهانی بدون در نظر گرفتن برخی هنجارهای بین المللی در روابط با کشورهای طرف همکاری هستند.
4- شکل و تنوع مشارکت ها و تعاملات تجاری جهانی، دو شرط اصلی دارد ، نخست تضمین روابط سازنده و دیگری کاهش ضريب آسیب پذيري منافع ملی کشورها. این دو مسئله معمولا در رفتار های کلان تجاری چین در مقابل دیگر کشورها کمتر دیده شده است. از دهه 1980 تاکنون کارکرد چین در شالوده و تقویت نظم اقتصادی و ژئوپلتیک در شرق و جنوب شرق آسیا، پر چالش و یکسویه بوده که همین امر در گسترش نفوذ و پایداری نظامی و دفاعی آمریکا در آن منطقه تاثیر مستقیم داشته است.
جمع بندی
رقابت چین با آمریکا در عرصه های تجارت، امروز وارد میدانی از کشاکش های سیاسی و امنیتی شده، از یک سو استراتژی چین برای تبدیل شدن به قدرت تعیین کننده در آسیا، با تشدید موانع و رقابت با آمریکا روبروست و از سوی دیگر واشنگتن به موازنه گریزی و بر هم زننده نظم جهانی متهم می شود. این وضعیت ناگزیر به ادامه "مشارکت در عین رقابت" می انجامد./
======================================
نویسنده : محمد حسینی پور - پژوهشگر سیاست استراتژیک.
.