جنگ تحمیلی سرشار از خاطرات تلخ و شیرینی است که از طرف کسانی که جنگ را درک کرده اند؛ ابراز می شود. یکی از این خاطرات مربوط به اسراست. رزمندگانی که به اسارت در می آمدند؛ در دوران اسارت نیز موجب سرافرازی کشور خود بودند.
چکیده نشست:
- تئاتر؛ نمايشنامه نویسی و اجرای آن از فعالیتهای هنری اسرا در دوران اسارت بود.
- سوژههاي نمايشنامههاي ما در دوران اسارت به جنگ و روحيه شهادت طلبي و رشادت رزمندگان مربوط بود.
- منابع تئاتر هم از شعرها و محفوظات بود يا از مطالبي که روي سيمانها کنده شده بود.
- تئاترهایی که در زمان اسارت اجرا می شد، از نظر ساختاری به سه بخش تاریخی، طنز و درام تقسيم ميشد.
- تئاترهاي زمان اسارت از نظر اجرا به دو بخش آسایشگاهی و اردوگاهی تقسیم میشد.
- اجرای نمایش در موارد بسیار راهکاری برای درمان افسردگی، انزوا طلبی و رهایی از فشارهای روانی اسرا بود.
- تئاتر در اسارت، با دعا و نيايش در هم آميخته و يكي از پايههاي اساسي فرهنگ شده بود.
پژوهش خبری صداوسیما: جنگ تحمیلی سرشار از خاطرات تلخ و شیرینی است که از طرف کسانی که جنگ را درک کرده اند؛ ابراز می شود. یکی از این خاطرات مربوط به اسراست. رزمندگانی که به اسارت در می آمدند؛ در دوران اسارت نیز موجب سرافرازی کشور خود بودند. اسرا در اردوگاه ها به اشکال مختلف به کار و تلاش خود ادامه می دادند. ادامه تحصیل؛ کارهای هنری؛ یادگیری زبان و ... نمایشنامه نویسی یکی از این موارد بود که به گفته بسیاری از آزادگان اجرای نمایش نقش زیادی در گرد هم آوردن اسرا در اردوگاهها ایفا میکرد به گونهای که با توجه به تمام محدودیتها برای اجرای تئاتر، اسرا همه خطرات را به جان می خریدند تا برای افزایش روحیه بچه ها نمایشی را اجرا کنند.
در واقع تئاتر در دوران اسارت نقشی فراتر از واژه خود را ایفا میکرد و اجرای نمایش در موارد بسیار راهکاری برای درمان افسردگی، انزوا طلبی و رهایی از فشارهای روانی و عامل انرژي زا در اردوگاههاي عراقي بود. در اردوگاه افرادی که حرفهای در حوزه تئاتر فعالیت میکردند؛ از این افراد برای آموزش سایرین استفاده میشد تا حدی که نیاز افراد برای اجرای نقش مورد نظر رفع شود. تئاترهایی که در زمان اسارت اجرا میشد، از نظر ساختاری به سه بخش تاریخی، طنز و درام و از نظر اجرا به دو بخش آسایشگاهی و اردوگاهی تقسیم میشد. با این مقدمه ما در این نوشتار در پی پاسخگویی به سوالات زیر هستیم:
- وسايل نمايشنامه در دوران اسارت چگونه فراهم ميشد؟
- چه سوژه ها و موضوعاتي معمولاً براي نوشتن نمايشنامه انتخاب ميشد؟
- آيا امکان اجراي نمايشنامههايي که نوشته ميشد، وجود داشت؟
- برخورد مسئولان اردوگاه با اجراي نمايشها چطور بود؟
- تمرين نمايشهاي نوشته شده چطور و در چه مکانهايي انجام ميشد؟
- آيا بعد از دوران اسارت و بازگشت به ميهن، کار نمايشنامهنويسي ادامه پيدا کرد يا خير؟
دکترافخمي آزاده [1]: ابتدا گروه هاي كوچك چند نفري كه در جبهه با هم آشنايي داشتند، گرد هم جمع مي شدند و به تبادل اطلاعات و گپزدنهاي چند ساعته ميپرداختند. دوران اسارت، از کمترين امکانات بيشترين امکانات را فراهم میکرديم. براي اجراي نمايشنامه و تئاتر پتوها و ملافهها را با نخ پليور و بهصورت پرده به هم وصل ميکردند. در روزهاي نخستين كه هيچ سرگرمي و وسيله آموزشي در دسترس نبود و اسرا را بدون هيچ گونه امكانات حتي كمترين پوشاك در اردوگاه رها كرده بودند، نمايشها به صورت رو حوضي و شبيه خواني بود. كاغذ و قلم براي نوشتن نمايشنامه وجود نداشت. چند نفر كه از قبل، علاقه مند و يا دست اندركار امور هنري بودند دور هم جمع ميشدند و موضوع نمايش و خط سير آن را به صورت كلي مطرح ميكردند و با تعيين شخصيتهاي نمايش به روي صحنه ميرفتند . صحنه ي نمايش هم وسط آسايشگاه كنار ديوار بود. سه، چهار نفر پتوها را به عنوان پردة نمايش نگه ميداشتند كه بازيگران در هنگام بسته بودن پرده از ديدهها پنهان باشند. اين نمايشها غالباً كوتاه، كمدي و يا اخلاقي و آموزنده بود؛ ولي هيچ گاه پا را از حريم ادب و اخلاق بيرون نميگذاشت .لباسهاي تئاتر را هم به سختي تهيه ميکردند. منابع تئاتر هم از شعرها و محفوظات بود يا از مطالبي که روي سيمانها کنده شده بود.
محمد باقر عباسي آزاده [2]: دوران اسارت ما 8-9 سال طول کشيد و طي اين دوران تيم هنري ما شکل گرفت. با لباسهاي کهنه و نخ آنها ابزار کار تهيه ميکردند. من طرحي دادم و با تيوپ توپ فوتبال و واليبال گوريل درست کردم. با استفاده از پتوهاي رنگي جنگل و کشتي درست ميکرديم. از زوار پتو براي درست کردن ضريح امام رضا(ع) استفاده ميکرديم. با پليورها و لباسهاي کهنه، کت خارجي درست ميکرديم که باعث تعجب نماينده صليب سرخ ميشد.
دکتر افخمي آزاده : تبعاً هر چه دوران اسارت طولانيتر باشد، تاثير اين دوران بر روح و روان افراد بيشتر است. معمولاً به سوژهها و موضوعاتي پرداخته ميشد که به جنگ و روحيه شهادت طلبي و رشادت رزمندگان مربوط بود و گاهاً به روحيه دلتنگي بچهها مربوط مي شد. علاقه اسرا از يك سو و به وجود آمدن زمينه فعاليتهاي فرهنگي از سويي ديگر، هنرمندان اسير را در شكلدهي نمايشها جدي تر نمود. آنهايي كه اهل قلم بودند با كمك ديگر دوستان هنرمند خويش نمايشنامه نويسي را آغاز كردند و به ياري ديگر هنرمندان آن را ساخته و پرداخته نموده، براي اجرا مهيا كردند.
محمد باقر عباسي آزاده: ما تشکيلات راديويي داشتيم و يک مقاله علمي را طنز ميکرديم و در گروه هنري ما فردي بود به نام "علي نوايي" که هر طرحي ميداديم آماده ميکرد. براي دهه فجر و فلسطين هم سرود درست ميکردند. در كنار نمايش، يك كار ديگري هم كردم و آن "اخبار فكاهي" بود. برنامه خوبي اجرا شد و همه پسنديدند.
دکتر افخمي آزاده : اسرا در دوران اسارت خود انواع فعاليتهاي هنري؛ خلاقيتها، تئاتر و نمايشنامه ها را براي سرگرمي انجام ميدادند و در اين راه تمام تلاش و کوشش خود را بهکار ميبردند و از کمترين امکانات نهايت استفاده را ميکردند. اما هميشه هم امکان اجراي نمايشنامههايي که تمرين مي کرديم وجود نداشت و بستگي به شرايط و موقعيت زماني و مکاني داشت ولي ما تلاش خود را ميکرديم و با اميد بسيار به تمرينات خود ادامه ميداديم.
محمد باقر عباسي آزاده:بچه ها نمايشهاي نوشته شده و سرودها را در حمام و دستشويي و آشپزخانه تمرين ميکردند و وقتي حواس عراقيها پرت ميشد در ته اردوگاه اجرا ميکردند و با استقبال همرزمان خود مواجه مي شدند.
دکتر افخمي آزاده: تمرين و اجراي نمايشها پنهاني و به دور از چشم مسئولان اردوگاه صورت مي گرفت و گاه با ايجاد سرو صدا در گوشه اي از اردوگاه حواس مسئولان را پرت ميکرديم تا بتوانيم در گوشهاي ديگر از اردوگاه نمايش اجرا کنيم و هر جا که متوجه اين موضوع ميشدند بساط را جمع ميکردند و بچهها را جريمه ميکردند.
محمد باقر عباسي آزاده: اگر عراقيها کاغذهاي بچهها را ميگرفتند با تنبيههاي سختي مواجه ميشدند به همين خاطر بيشتر ديالوگها را حفظ ميکرديم و نوشتهها را در باغچه خاک ميکرديم و يکي دو روز مانده به دهه فجر خارج مي کرديم و بازخواني ميکرديم و به فرمانده اردوگاه نشان ميداديم. با ورود نمايندگان صليب سرخ به اردوگاه و آغاز نوشتن نامهها به دست آوردن قلم از آنها آسان شد و بهتدريج ذخيره كردن جوهر، براي مواقعي كه نمايندگان صليب سرخ ممكن است دير بيايند يا خودكارها لو برود.
دکتر افخمي آزاده : تمرين نمايشها هم بهصورت پنهاني و در حمام و دستشويي و آشپزخانه انجام ميشد و بصورت نوبتي بود و به دليل نبود کاغذ و خودکار از حافظه خود کمک ميگرفتيم و بيشتر متون را حفظ ميکرديم و لباسها و ابزار نمايش را در قسمتهاي خاصي از اردوگاه دفن ميکرديم تا از چشم ماموران مخفي بماند. با وجود اين سختگيريها براي دهه فجر گروه سرود و نمايش داشتيم. همچنين تشکيلات راديويي ويژه داشتيم.
محمد باقر عباسي آزاده : تمرينهاي نمايشها محلهاي بهخصوصي داشت که با همان پتوها و پردهها درست کرده بوديم و تيم پشتيباني متشکل از بچههاي اردوگاهي بود و نمايشهاي اردوگاهي در واقع فيلمهاي سينمايي اردوگاهي بود. نمايش فيلم "سالهاي جدايي" اين فيلم آنقدر طنز و تراژيک داشت که کل آسايشگاه گريه ميکرد. هر آسايشگاه فقط اجازه داشت در کل سال يکبار نمايش اجرا کند.
دکتر افخمي آزاده : بعضي از همرزمان ما مانند آقاي "پرويز سنگ سهيل" بعد از آزادي به شغل نمايشنامه نويسي و فيلنامه نويسي پرداختند اما من در رشته پزشکي ادامه تحصيل دادم و تخصص کودکان گرفتم و از آن دوران نمايش تنها خاطراتش برايم باقي مانده است. شايد بعضي از همرزمان ديگر هم باشند که نمايشنامه نويسي را ادامه داده باشند اما من اطلاعي ندارم.
محمد باقر عباسي آزاده : از دوستان دوران اسارت "حسن محمدي" کسي است که قبلاً پانتوميم بازي ميکرد و برايمان کت ميدوخت که اکنون در بستر بيماري است.
"سهراب فرخ" با تيمشان کارهاي طنز جالبي انجام داده بود و اکنون مسئول NGO آزادگان است و و بچهها را کوهنوردي ميبرد و گروه موسيقي را هدايت ميکند.
نقطة آغازين تئاتر در اسارت وجهة ديني داشت و بازيگران با احساسي بلند و تعهدي توصيف ناپذير، شيدايي خويش را در منظر تماشاچيان به نمايش ميگذاشتند و به رغم همة مشكلاتي كه براي آنها به وجود ميآمد، باز دست بردار نبودند. ميتوان گفت كه تئاتر در اسارت، يكي از بهترين نمونههاي هنر متعهد محسوب ميشود و ابزار پيام رساني نيرومندي بود.
در واقع هنرمندان اسير نشان دادند كه با نبود ابزار ميتوان بهترين اثرهاي هنري را ايجاد كرد، به علاوه آنها ابزارهاي مورد نياز نمايش ها را با آن همه مشكلات مي ساختند. اين، دليلي است كه بگوييم: تئاتر در اسارت،"هنر در هنر" بود. اگر هنر را خوب ارتباط برقرار كردن هنرمند با بيننده تعريف کنيم بازهم تئاتر اسارت، يك هنر محسوب مي شد؛ چرا كه مدتها پس از اتمام نمايش، اثر آن همه زيبايي بر گفتار و رفتار تماشاگران مشهود بود و در تراژديها و يا كمدي ا اين ارتباط به گونهاي صورت ميگرفت كه تماشاگران اسير با اشكهاي خود غبار اندوه دنيا را از دلهاي خود ميزدودند يا با شاديها و خنده هاي خود غم و رنج اسارت را به فراموشي ميسپردند. هنرهاي نمايشي بهويژه تئاتر در اسارت تا آنجا پيش رفت كه به عنوان يكي از اركان مهم زندگي فرهنگي محسوب ميشد و همه را تحت تأثير خود قرار ميداد.
پژوهش خبری// لیدا تاجیک
منابع در آرشیو پژوهش خبری موجود است.