زندگی لبخندی است که دریغش نکنیم.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز زنجان ؛ صبح هر روز شاید تکراری ترین تصویر زندگیم همان است که به خانوم همسایه سلام بدهم.
اونه کارمند است نه دانشجو، اوخانومی 45 ساله است که مادر تنها یک فرزند است وسحرخیز
چندسالی از آشناییمان می گذرد، اگرچه به همسایه باید ارج نهاد و حالش را جویا شد اما مینا خانوم انگاربه قول مثل معروف ازدماغ فیل افتاده است .
نه آش نذریمان را می خورد ، نه مراسم های مذهبی ماهیانه میاید او حتی عیددیدنی های سالیانه راهم چایی معطربه گل سرخ وهل خانه ما را هم نمیخورد .
قرار شد بعد ازبی احترامیهای به ظاهر مکرر این همسایه منومادرهم مثل خودش شویم وبی محلی کنیم
اما ....
مدتی است آمبولانس سفید وآژیرهای هشدارش مارا زحال همسایه با خبرترکرده است
مینا خانوم نه اهل کلاس گذاشتن است نه وسواسی که چایی نخورد بلکه یک صف انتظاری است .
همراه خانواده به ملاقتش دربیمارستان می روییم ، رنگ به رخ ندارد وازحال روزش می گوید
اومی گوید : از وقتی ازدواج کردم و اولین فرزندم را به دنیا آوردم درد ورنجم هم شروع شد .
میناخانوم می گوید:الان 25 سال است کلیه ندارد و هرهفته 3 روز باید دیالیز شود.
او با لبخندی برلب می گوید: همه که مرا نمیشناسند همان فکرهای شما را دارند اما من واقعا آنقدر درصف اهدای عضووپیوند قرارگرفته ام که دیگر حوصله هیچ چیز راندارم
چندین بار اتفاق افتادکه پیوند انجام شود اما نشد وبدنم جواب نمی دهد
پسر میناخانوم که بالاسرش ایستاده می گوید: مادرم همیشه اسرار دارد اززندگی لذت ببرم ومسافرت وگشت وگذارداشته باشم اما بدون مادر که دربستربیماری است خوشی معنی ندارد
مینا خانوم می گوید: یکی از اصلی ترین علت اینکه من علی رغم وضع مالی خوب نمی توانم مسافرت بروم بیماری کلیه است که هرشهر امکانات اینکه به من یک روز درمیان سرویس دیالیز بدهد را ندارند والبته خانواده هم دچار مشکل می شوند تا نامه نگاری انجام دهند ودرمجموع من نمیتوانم همراه سفرشان شوم.
به تختهای کنارتخت همسایه هم که نگا میکنم چهره های چروکیده و بی رنگ کم نیستند مردان وزنانی که برای چشیدن یک لحظه سلامتی حاضرند تمام هستیشان رابدهند
یگانه دختر 18 ساله هم اشتیاق زندگی دارد وبه امید پیوند، دقایق سخت دیالیز را تحمل می کند .
اومی گوید: چند سالی است کلیه هایم مشکل ساز شده اند ومجبورم دیالیزشوم حتی امسال وخیم بودن حالم باعث شد کنکور را هم ازدست بدهم.
قدم که بزنی همچنان تخت است وبیماراست و صفهای انتظار...
مسئول واحد فراهم آوری اعضای دانشگاه علوم پزشکی زنجان هم می گوید: شاید آرزوی مرگ خوب نباشد اما تنها مرگ انسانی دیگر می تواند آرزوی سلامتی افراد درانتظارپیوند را برآورده کند
خانم قهرمانی می افزاید: براساس آمارها سالیانه درکشور 8 هزار نفر دچار مرگ مغزی می شوند که تنها یک سوم خانواده ها برگه رضایت اهدای عضو را امضاء می کنند
اومی گوید یعنی 6 هزار انسانی که هرکدام ظرفیت اهدای 8 ارگان را دارند همه ساله به خاک سپرده می شوند .
خانم قهرمانی می گوید: درسالهای اخیر خانواده های زنجانی استقبال مناسبی ازاهداعضوداشته اند وقدمهای خوبی برای نجات همنوعان خود برداشته اند.
مسئول واحد فراهم آوری اعضای دانشگاه علوم پزشکی زنجان می افزاید:پارسال از21 مورد رضایت 20 مورد منجر به اهدشد ودر4 ماهه گذشته سالجاری هم از8 مورد رضایت 7 مورد منجربه اهداشده است.
آمارها درهمین چند ثانیه هم صحبتی با خانم قهرمانی بازهم تغییرکرد.
یک فوت ثبت و 8 آرزوی ادامه حیات برآورده شد.
ریحانه دختر10 ساله اهل روستای ورمزیار زنجان که هفته گذشته دراثر سانحه رانندگی زخمی شد وحالا با تشخیص پزشکان دچار مرگ مغزی شده است وبا رضایت خانواده عضوش اهدا می شود.
ریحانه و2عضودیگر خانواده همگی ترک زندگی کردند واما با یک تفاوت اینکه پدرو عمه ریحانه فرصت اهدای زندگی نداشتند .
مادربزرگ ومادر ریحانه شوقی درخانه محقر روستایی اکنون سیاه پوش آرزوهای ریحانه جوان هستند اما به امید جوانه زندگی هزاران بیمار درانتظار ، رضایت به اهدا می دهند.
یادمان باشد هر10 دقیقه یک نفربه لیست انتظارپیوند افزوده می شوند و ازسوی دیگردرهر12 ساعت تنها یک نفرشانس پیوند پیدامی کند.
زندگی لبخندی است که دریغش نکنیم.
*معصومه امینی