امروز سالگرد شهادت شهیدان غفار اسدی بیدک، سیروس مرادی فتح و بهلول عصایی است.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز کهگیلویه و بویراحمد، برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه صداوسیمای استان هر روز به معرفی شهدایی که در آن روز به شهادت رسیده اند میکند.
شهید غفار اسدی بیدک در سال ۱۳۴۸ در روستای دره چاه بیک باشت در جوار جدبزرگوارش امامزاده سلطان محمود شاه در خانوادهای دینی و مذهبی و مستضعف متولد شد.
عاشق امام و رهبر بود، زندگی خود را با زندگی رهبر خود منطبق میکرد، در شهریور ۱۳۵۹ با شروع جنگ
به طور کلی شهید ۴ بار راهی جبهه شد که بعد از رشادت و جوانمردی هایش سرانجام در روز ۸/۵/۶۵ بدست صدامیان کافر در منطقه عملیاتی کربلای یک بر اثر اصابت گلوله خمپاره به شهادت رسید.
در وصیت نامه این شهید آمده است: سلام بر پدر بزرگوارم و درود بر مادر مهربانم که شبها با هزاران رنج و زحمت مرا در آغوش خویش پرورانید تا اینکه بزرگ شدم. مرا تربیت کردی تا به سن بلوغ رسیدم. اگر شهید شدم قبر مرا در کنار جد بزرگوارم سلطان محمد شاه قرار دهید.
حتی بر روی قبرم یک قالب یخ بگذارید تا به اشک روی قبرم جاری شود، بر روی در خانه مان یک پرچم سبز بر افرازید و روی آن جمله لااله الا الله و محمد روسول الله را بنویسید از شما تقاضا دارم که هیچ وقت برای من ناراحت نباشید و همیشه در خط خدا حرکت کنید که تنها راهی که انسان از آن بیرون و خوشحال میشود همین راه خدا میباشد.
شهید سیروس مرادی فتح متولد سال ۱۳۴۲ در شهرستان باشت متولد شد.
شهید قبل از اینکه به مدرسه برود لباس نداشت به تن بپوشد که در مقابل دیگر همبازی هایش خجالت زده نشود و در سن ۶ سالگی به مدرسه روستایی راه یافت و با هوش و استعداد فراوانی که داشت دوران ابتدایی را با افتخار و به سرعت سپری نمود. از نظر اخلاقی هم بین تمام مردم معروف بود، بعد از فارغ شدن از تحصیلات ابتدایی وارد مدرسه راهنمایی باشت شد.
همه فعالیتهای شهید روح پرعظمت و انقلابی او را اقناع نمیکرد تا اینکه عشق رفتن به جبههها را در
تا اینکه در تاریخ ۲۶/۶/۶۱ همراه با دیگر برادران خود روانه جبهه جنگ حق علیه باطل شد و از شدت شوق و شعف سر از پا نمیشناخت و خودش میگفت: نمیدانم فاصله شیراز تا دهلران را چه مدت طی کردم.
در دو ماه مأموریت، چون حملهای صورت نگرفت حاضر نشد به خانه بازگردد و تمدید مأموریت نمود که تمدید مأموریتش همزمان با نقل و انتقال تیپ المهدی به غرب کشور بود که همراه تیپ عازم جبهه غرب شد و سرانجام در عملیات والفجر ۲ در محور حاج عمران (عراق) به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
در وصیت نامه این شهید آمده است: امیدوارم که در هنگام شهادت چشمان مرا باز گذاشته تا منافقان بدانند که یاوران خمینی (ره) با چشمی روشن به استقبال شهادت میروند.
دستهایم را باز گذاشته تا منافقان بدانند که یاران خمینی (ره) با دستی باز به سوی الله به استقبال شهادت میروند و اگر سینه ام در زیر تانکها له شده بود آن را باز گذاشته تا آثار جنایت آمریکا و ایادیش را جلوه گر سازد.
شهید بهلول عصایی در یک خانواده پرجمعیت و مذهبی در روستای آرو چشم به جهان گشود، پدر و مادرش به خاطر ارادت به امام جعفر صادق (ع) نام او را بهلول که یکی از یاران دانشمند و فرزانه زمان امام بود گذاشتند.
وی در سن ۱۶ سالگی در سال ۱۳۶۳ به منطقه عملیاتی جنوب تیپ المهدی، گردان ابوذر، گروهان یک
ایشان با وجود اینکه ضایعات شدید درونی در وی شده بود و مرتباً سرفههای شدید باعث اختلال در تنفسش میشد، اما حاضر به بستری شدن در بیمارستان نبود تا اینکه نهایتاً در تاریخ ابتدای سال ۱۳۸۰ به علت اثرات مواد شیمیایی و اصابت گلوله در پای ایشان در بیمارستانهای مختلف بستری گردید.
وی بعد از تحمل سالها درد و رنج شربت شهادت را در تاریخ ۸/۵/۸۲ نوشید و به دیدار سالار شهیدان اباعبدالله الحسین شتافت.