تمامی آحاد جامعه با هر نوع گرایش سیاسی، مذهبی و وابستگی های دیگر، در هنگام برگزاری مسابقات ملی یک نقطه مشترک به نام تیم ملی می یابند و این امر عامل وفاق بخشهای گسترده ای از مردم جامعه می شود.
پژوهش خبری صدا وسیما: برگزاري جام جهاني فوتبال در روسيه و نمايش خوب تيم ملي فوتبال ايران و رقابتهاي پيدا و پنهان تيم هاي حاضر در اين جام توجه زيادي را به خود معطوف کرده است. جام جهاني فوتبال بزرگترين رويداد پر طرفدارترين ورزش جهان است. در عصر حاضر که به عصر جهاني شدن شهره شده و در تندباد رويدادهاي سياسي و تلاطمات اقتصادي، جام جهانی فوتبال بيشتر مردم جهان را سرگرم مستطيل سبز کرده است. اين پديده چند وجهي از منظر جامعه شناسي سياسي نيز قابل بررسي و تحليل است. با وجود آنکه جام جهاني فوتبال خود مصداق و نمود جهاني شدن انسان و جلوهاي از دهکده جهاني است؛ حضور و تاکيد بازيکنان و هواداران تيم هاي فوتبال کشورها بر هويت و ابعاد خاص هويت ملي آنها، جام جهاني را به عرصه اي براي اثبات هويت و حضور و نمايش جلوه هاي خاص فرهنگي و تمايزات هويتي ملت هاي گوناگون تبديل کرده است. از طرفی، درسالهای اخیر که فشارهای سیاسی بر مسئلة هسته ای ایران و تحریم های بین المللی بیشتر شده است، هرگونه شکست و پیروزی تیم های ورزشی بر همبستگی و هویت ملی ایرانیان اثر گذاری بیشتری پیدا کرده اند. موفقیت های قابل توجه اخیر ورزشکاران کشورمان در جام جهاني و قبل از آن در ليگ جهاني واليبال و قهرمانی های دیگر رشته های ورزشی تا اندازه زیادی باعث افزایش روحیه ملی و ارتقاء همبستگی و هویت ملی در شرایطی شده که جامعه ایران تحت تحریم های اقتصادی بیشتری از سوی قدرت های غربی قرار گرفته است. به نظر مي رسد ظرفيت هاي ورزش براي تقويت همبستگي ملي و ارتقاي شور و نشاط ملي براي مقابله با فشارها و تهديدات خارجي بالاست و اين امر اهميت پرداخت رسانه اي مناسب و بازنمايي شايسته اين فرارويداد بزرگ جهاني را افزون تر از گذشته مطرح کرده است. نوشتار حاضر به طور مختصر به اين موضوع پرداخته است.
کارکردهای اجتماعی و سیاسی ورزش، بهویژه فوتبال، در سطح داخلی و بین المللی بهصورتی روزافزون در حال گسترش است. علاوه بر پرکردن اوقات فراغت جوانان و نوجوانان، فوتبال علاقهمندان زیادی در بین همه رده های سنی، جنسیتی، قومی، مذهبی و ملی دارد. پوشش رسانه ای و نفوذ گسترده تلویزیون در سطح کشوری و اهتمام این رسانه در پوشش رخدادهای مربوط به فوتبال، باعث پیوند این ورزش با اقشار مختلف همه جوامع شده است. بهطوری که، بعنوان مثال، در کشور ما برنامه نود که پوشش دهنده اخبار و تحولات ورزش فوتبال در سطح داخلی کشور می باشد، از پربیننده ترین برنامه های صدا و سیما به شمار می رود. فوتبال بهعنوان ورزشى هیجان انگیز و جذاب، که نتیجه آن اغلب اوقات قابل پیش بینى نیست، مىتواند در میان مردم یک کشور غرور و وفاق ملى به وجود آورد و توان آنرا دارد که تنشهاى سیاسى و اجتماعى را کنترل کند. به این دلایل و دلایل دیگری که در این پژوهش مورد اشاره قرار گرفته، فوتبال اینک از بُعد ورزشى فراتر رفته و توجه همگان، از تماشاگران عادى گرفته تا سیاستمداران و جامعهشناسان، را به خود جلب کرده است. در فوتبال، بهویژه فوتبال در سطح تیم ملى، احساس هویت، تعلق به میهن و ایثار شکل می گیرد و در مدتى کوتاه حس همبستگی ملی در سراسر جامعه، فارغ از تفاوت های قومی، مذهبی، و ... گسترش مىیابد. مسئولان سیاسى همة کشورها هم به برد و باخت در مسابقات فوتبال بسیار حساساند. وقتى تیم هاى ملى مىبرند، مسئولان حکومتی به ورزشکاران و به مردم کشور خود تبریک مى گویند و با شادى عمومی همراه مى شوند و از انرژی مثبت ایجاد شده در جامعه در راستای تعمیق افتخار و غرور ملی و ارتقای همبستگی و هویت ملی بهره می گیرند؛ و هنگامى که تیم ملى مى بازد سکوتى غمبار سراسر کشور بویژه برنامه هاى ورزشى و خبرى را فرا مى گیرد. بر این مبناست که توجه به اين ورزش می تواند از ابعاد گستردهاي هويت ملي را، بویژه در جوامع چند قومی و یا کشورهای در معرض تهدیدات خارجی، تقويت كرده و به دنبال آن قدرت ملی را در سطوح داخلی و بین المللی ارتقاء بخشد.[1]
پيشينه بحث
شايد بتوان گفت درحال حاضر منبع جالب توجه درباره وجوه سياسي فوتبال، کتاب«فوتبال عليه دشمن»[2] نوشته سايمون کوپر با ترجمه عادل فردوسي پور است. اين کتاب که در سال 2003 با افزودن مباحثي به متن سال 1993 باز نشر شد به قدرت و نفوذ فوتبال درعرصه هاي سياسي و اجتماعي مي پردازد. کوپر از کشيده شدن اختلافات کاتالان ها با دولت مرکزي اسپانيا سخن مي گويد که در نزاع و رقابت سنتي تيم فوتبال بارسلون به منزله نماينده کاتالان ها و تيم رئال مادريد نماينده پايتخت و مرکز اسپانيا ،الکلاسيکو را به جذابترين رقابتِ درون کشوريِ تيم هاي باشگاهي تبديل کرده است. تيم رئال نماد تلاش ديکتاتور فرانکو براي تحميل حاکميت حکومت مرکزي بر کاتانهايي است که همواره مي کوشيد با حمايت از تيم رئال برتري آن را به تيم بارسلون تحميل کند. کوپر از سياسي شدن فوتبال در بلوک شرق سابق هم سخن ميگويد؛ جايي که تيم هاي اين کشورها در ليگ هاي فرمايشي به نوعي با توليد همان حزب کمونيست اما اين بار در قالب فوتبال بودند. کوپر از نزاع دامنه دار آلمانها با ديگر تيم هاي اروپايي سخن گفته که برتري و سلطه تيم هاي باشگاهي و ملي آلمان به نوعي نمادگونه تداوم جنگ جهاني دوم بوده است و قهرماني هاي آلمان در اروپا رمز احياي عظمت و قدرت آلمان پس از جنگ به حساب مي آمده است که اين امر بعد از اتحاد دوباره آلمان رنگ و بويي تازه گرفت.
اگر از کوپر بخواهيم جام جهاني بیست و یکم را از اين منظر تفسير کند شايد به تلاش هاي بازيکنان کوزويي و آلبانيايي تبار تيم ملي سوييس در اين جام بتوان اشاره کرد که بعد از گل زدن به تيم صربستان کشوري که استقلال کوزوو را به رسميت نمي شناسد، نمادهاي سرزمين مادري شان را در زمين به دوربين هايي نشان مي دادند که تصاوير بازي را براي ميلياردها نفر مخابره ميکرد. احتمالا به تلاش نافرجام انگلستان براي رسيدن به فينال جام جهاني فوتبال که انگليسی ها خود مبدع و مخترع آن بودند اشاره مي کرد و نخوت و غرور انگليسي را که درکتاب خود نيز اشاراتي بدان داشت احتمالا سبب باخت اين تيم از کرواسي در مرحله نيمه نهايي تفسير مي کرد. به هر حال، کتاب کوپر احتمالا ويرايش هاي به روزتري نيز داشته باشد چرا که سياست و اقتصاد و رسانه در جام هاي جهاني فوتبال به هم گره ميخورند.
اما تازه ترين کتاب ترجمه شده به زبان فارسي که همزمان با جام جهاني روسيه به بازار آمد، کتاب «جامعهشناسی فوتبال در بافتی جهانی» است که نوشته جیم کله لند، استاد علوم اجتماعی دانشگاه لوبوروی انگلستان و از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات منتشر شد. این کتاب توسط حمید پورنگ در پژوهشگاه ترجمه شده است. این کتاب پیچیدگیهای تاریخی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فوتبال را در اروپا، آفریقا، اقیانوسیه، آسیا و آمریکای شمالی و جنوبی تبیین میکند. کتاب از طریق رهیافتی موضوع محور، پیشرفتهای اصلی و مباحث جامعهشناختی را در فوتبال تحلیل میکند و به این موضوعات می پردازد: تاریخ فوتبال و اشاعۀ جهانی آن؛ نقش خشونت؛ فیفا و اداره فوتبال جهان؛ نژاد، نژادپرستی و سفیدی؛ جنسیت؛ تغییر ماهیت هواداران؛ رسانه و انقلاب مالی در فوتبال؛ تبدیل بازیکنان به سلبریتی هایی جهانی، و رشد لیگ های جهانی در سراسر جهان. نویسنده با استفاده از مثال های متنوع از سراسر دنیا، در هر فصل کتاب، تغییرات متفاوت فرهنگی و اجتماعی را بهویژه از دهه ۱۹۹۰ نشان می دهد؛ دههای که در آن روابط فوتبال با رسانههای جمعی و سایر شبکههای فراملی اهمیت یافت و به لحاظ مالی سودآور شد.
کتاب «جامعه شناسی فوتبال» تألیف دکتر رضا شجیع نيز اثر ديگري است که چاپ سوم آن توسط انتشارات نقد افکار منتشر و به بازار کتاب روانه شده است. اين کتاب مجموعهای است که حاوی رویکردها و نظریههای نوین مرتبط با فوتبال بوده و از این منظر کتابی نو و منحصر به فرد محسوب میشود.
در فصل اول کتاب به نظریات سیزده جامعهشناس سرشناس کلاسیک و معاصر شامل مارکس، وبر، دورکیم، موس، مرتون، گافمن، هابرماس، آدورنو، الیاس، فوکو، بودریار، بوردیو و ژیژک اشاره شده و از منظر سادگی زبان و تنوع نظرات مجموعهای منحصر به فرد محسوب میشود. فلسفۀ اجتماعی، مطالعۀ فلسفی سؤالهایی دربارۀ ویژگی ها و رفتارهای اجتماعی است و طیف وسیعی از موضوعات، شامل معانی، ویژگی های منحصر به فرد، درستی و نادرستی قوانین، قراردادهای اجتماعی، عملکرد، کنشهای روزمره و تأثیرگذاری فرهنگی را در بر می گیرد. اینکه چرا پای فلسفه به زمین فوتبال کشیده شده و این چنین توجه انسان معاصر را با هر نوع اعتقاد، نژاد، فرهنگ و دانش به سمت خود جلب کرده است، موضوع کلی فصل دوم کتاب محسوب میشود. در فصل سوم به تحولات سیاسی اجتماعی فوتبال در ایران پرداخته شده است. تحولاتی که در سالهای اخیر، تحت تأثیر پول، رسانه و سوءمدیریت، فوتبال را به یک پدیدۀ ناهمگون و همواره در حال تغییر تبدیل کرده است. عنوان فصل چهارم فوتبال و سیاست است. سیاست با آن رنگ خاکستری خود، پیش از آنکه واژهای مثبت به شمار رود، امری است که همواره باید نسبت به آن تردید داشت. چراکه به میزان قابل توجهی با برخی مصلحتاندیشیها پیوند خورده و بافت قدرت در هر لحظه، عامل تشخیص این مصلحت ها محسوب میشود. در فصل پنجم رابطه فوتبال و فرهنگ بررسي شده است. فرهنگ، حداقل در ظاهر، برای هیچ فوتبال دوستی در ایران غریبه نیست، چراکه پسوند عنوان باشگاههای فوتبالِ کشور، با کلمات «فرهنگی ورزشی» پیوند خورده و به نوعی پیامِ «اول فرهنگ بعد فوتبال» را به خواننده منتقل میکند. خواننده در فصل پنجم کتاب با عنوان «فوتبال و فرهنگ» متوجه خواهد شد که فوتبال، دارای برخی ویژگیهای فرهنگی است و می تواند کارکردهای یک کالای فرهنگی را نیز داشته باشد. با این حال، قدرت پنهانِ فوتبال و اقدامات صنعت فرهنگ به حدی است که میتواند به کمک رسانه، به ابزاری برای سلطه و نیازسازی کاذب نیز تبدیل شود. نکته ای که باید به آن توجه شود این است که درک فرهنگ و علل رفتارهای نابههنجار در فوتبال، به آن سادگی که در زبان محاوره به کار میرود، نیست؛ بلکه کلاف پیچیده ای است که در واقعیت، با تمامی گذشته، حال و آیندۀ انسان و جامعه، گره خورده است.[3]
دکتر حميد صدر تحليلگر بازي هاي جام جهاني درکتابي به تشريح جامعه شناسانه فوتبال پرداخته است. «روزی روزگاری فوتبال» یکی از آثار تالیفی بسیار خوب در زمینه فوتبال است که حمیدرضا صدر تلاش کرده نگاهی جامعه شناسانه در این کتاب به فوتبال داشته باشد. فوتبال در این کتاب تمام پهنه های جغرافیایی را طی می کند؛ از زمین های خاکی تهران تا ترکیه، از ایتالیا و اسپانیا تا آلمان و انگلیس، از برزیل و آرژانتین تا مکزیک.
حمیدرضا صدر در این کتاب از فرهنگی به فرهنگ دیگر می رود، فوتبال و مردم، فوتبال و سیاست و فوتبال و زندگی را در نگاهی موشکافانه به هم پیوند می زند و از پدیده ای سخن می گوید که دل های مردم سراسر دنیا را بی بهانه و با بهانه به هم وصل کرده است. او این کتاب را نمایشگر رویارویی شور مردم و قدرت طلبی سیاست پیشگان حول مستطیل سبز و دایره سفید می داند؛ دایره ای که در این مستطیل از حرکت باز نمی ایستد و بی وقفه می چرخد. قلم حمیدرضا صدر در «روزی روزگاری فوتبال»، بازتابنده شیفتگی مهارناپذیر آدم هایی است که نمی توانند دل هایشان را از فوتبال بکنند؛ توصیف کننده برق چشم های مشتاقی که نمی توانند مستطیل سبز را تماشا نکنند. «در پاییز 1997 چه حوادثی توجه جهانیان را جلب کرد؟ سرقت 17 میلیون دلاری از بانک لومیس فراگو در کارولینای شمالی؟ قتل عام 43 نفر در الجزایر؟ خاکسپاری بقایای جسد ارنستو چه گوارا در سانتا کلارا در کوبا؟ محروم شدن مایکل شوماخر به دلیل تخلف حین مسابقه؟ ولی پاییز 1997 برای ایرانیان با نبرد پرشور استرالیا در آخرین مسابقه برای راهیابی به جام جهانی فرانسه گره خورد، با کسب جواز راهیابی به جام جهانی... نبرد ملبورن، نبرد تاریخی فوتبال ایران شد. نبرد ملبورن در هشتم آذر 1376، در استادیوم MCG، پر تب و تابترین خاطره ایرانیان آن عصر شد... ویرا پس از بازی گفت: «نشسته بودم و دعا می خواندم.»
چهارده فصل این مجموعه مطالبی است درباره فوتبال ایران و جهان که هریک از فصل ها به وضعیت ورزش فوتبال در یکی از سرزمین ها یا کشورهای جهان اختصاص یافته است. تاریخچه فوتبال ملی و باشگاهی، قهرمانی ها، جنبه های اجتماعی و سیاسی فوتبال و معرفی برخی از بازیکنان مشهور از جمله موضوعات این کتاب است.
نویسنده در مقدمه این کتاب می نویسد: «شادی و اشک فوتبال برایم بازتابی از زندگی یافت. زندگی سرشار از درگیری و مبارزه در منگنه زمان. نود دقیقه یا صد و بیست دقیقه، که به هر حال تمام می شد تا بازی بعد، تا فصل بعد، تا تورنمنت بعد. فاصله پیروزی و شکست، امید و ناامیدی در ضربه های پنالتی گاهی سر سوزنی میشد. سرنوشت بازی ها گاهی با طرح و نقشه رقم خوردند و گاهی با تصادف و اقبال. گاهی با پشتکار، گاهی با فرصت طلبی. گاهی با ریاضت، گاهی با شکیبایی. گاهی با شور نوجوانی، گاهی با تجربه بزرگترها. فوتبال فقط به مردان قوی تعلق نداشت. فوتبال به عزت نفس چنگ می زد، به امید. کوچک های بی مقدار می توانستند گاه و بی گاه شاخ غول های پرتکبر را بشکنند. کاری که کره شمالی با ایتالیا در ۱۹۶۶ کرد، ایران با اسکاتلند در ۱۹۷۸، الجزایر با آلمان در ۱۹۸۲، عربستان با بلژیک در ۱۹۹۴، سنگال با فرانسه در ۲۰۰۲ و یونان با همه غول های اروپا در ۲۰۰۴. اگر صبور می ماندی فرصت ولو ناچیز چنگ زدن به پیروزی در فوتبال مهیا می شد. این همان آوردگاهی بود که خوشبختانه قویترها همیشه برنده نمی شدند. این همان آوردگاهی بود که کوچک ها و بی مقدارها هم شانسی برای پرواز داشت[4].
فوتبال، بازي و سياست
جامعه شناسی مطالعۀ رفتار انسان در زمینۀ اجتماعی است. بنابراین جامعه واحد اساسی تحلیل است و از این جهت جامعه شناسی با روانشناسی که واحد اساسی تحلیل آن فرد انسانی است تفاوت دارد.
جامعه را می توان گروه بندی متمایز و به هم پیوسته ای از افراد انسانی تعریف کرد که در مجاورت یکدیگر زندگی می کنند و رفتارشان با عادات، هنجارها و اعتقادات مشترک فراوانی مشخص میشود که آن را از گروه بندی های انسانی دیگر که عادات، هنجارها و اعتقادات آشکارا متفاوتی دارند متمایز می کند. موضوع جامعه شناسی سیاسی بررسی رابطه میان دولت، قدرت سیاسی و قدرت دولتی از یک سو و جامعه و قدرت اجتماعی یا نیروها و گروه های اجتماعی از سوی دیگر است.
مطالعات اجتماعی نشان داده اند که در هر دوره ای از جوامع انسانی، پدیده هایی شکل گرفته اند که با گرفتن قالب هایی نمادین و حرکت در معنایی فراتر از مفهوم ظاهری خود، بسیاری از اذهان و فعالیت های بشری را تحت تأثیر قرار داده و در سوگیری، سرعت و چگونگی حرکت جوامع نقش قابل توجهی ایفا کرده اند. فوتبال را بدون شک می توان یکی از قابل توجه ترین پدیده های جامعة بشری در زمان حال به حساب آورد. در طول اندکی بیش از یک قرن که از ظهور فوتبال در عرصه جامعه بشری گذشته است، فوتبال از شکل ورزش و عاملی برای تفریح و سرگرمی، به پدیدهای اجتماعی، و مسابقه جهانی فوتبال از یک رویداد ورزشی به یک واقعه اجتماعی و سیاسی بین المللی تبدیل شده است.
ورزش هایی مانند فوتبال نقش قابل ملاحظه ای در تقویت وفاق ملی نیز ایفا می کنند. وفاق ملی در حقیقت وضعیتی است که در آن افراد به احساس واحد و همدلی و یگانگی مسیر و هدف دست پیدا میکنند. ورزش بواسطه کشش و رغبتی که ایجاد میکند، در تقویت و تحکیم وفاق ملی در جامعه موثر است. تمامی آحاد جامعه با هر نوع گرایش سیاسی، مذهبی و وابستگی های دیگر، در هنگام برگزاری مسابقات ملی یک نقطه مشترک به نام تیم ملی می یابند و این امر عامل وفاق بخشهای گسترده ای از مردم جامعه می شود.
در میان رشتههای مختلف ورزشی، فوتبال و جام جهانی ویژگی ممتاز و منحصر به فردی دارند. فوتبال بهعلت گستردگی فوقالعاده، تعداد بیشمار ورزشکاران و تماشاچیان، سرمایهگذاریهای کلان مالی، و پوشش وسیع رسانه ای عرصه بسیار فراتری از دیگر ورزشها کسب کرده است. جام جهاني فوتبال، يك واقعه بزرگ ورزشي است كه عرصه اي براي تجمع ميليونها نفر از فوتباليست ها، فوتبال دوستان و نيز نمايندگان رسانه هاي جمعي از سراسر عالم را فراهم مي سازد و البته از طريق رسانه و با بهره گيري از تكنولوژي هاي جديد رسانه اي و ارتباطی، ميلياردها نفر از شهروندان كشورهاي مختلف به طور مستقيم و غيرمستقيم در جريان حوادث و وقايع مربوط به بزرگترين رويداد فوتبالي جهان قرار مي گیرند. حضور جمعيتي كثير با علايق و تمايلات، فرهنگ ها و ارزش هاي گوناگون، همراه با تعلقات و تعصبات ملي متفاوت، كه اتفاقا در جريان مسابقات، گاهي در تقابل با يكديگر قرار مي گيرند، موقعيتي را فراهم مي آورد تا مرزبندي هاي هويتي بالعيان قابل مشاهده شوند. صحنه هایی تاثیرگذار از نمایش سمبل ها و نمادهای ملی در جریان این مسابقات، این جلوه ها را نمایانتر می سازد. برخی از نمونه های آن عبارتند از:
هر چند در جام جهانی، ملت های جهان با یکدیگر همبازی می شوند و از این طریق، آشنایی میان فرهنگ ها صورت میگیرد و صلح و دوستی تقویت می شوند، اما مرزهای میان ملت ها، در فضای مسالمت آمیز و دوستانه به شکل بارزی برجسته می شود و تأکید بر تعلقات ملی و تمایزات بین ملت ها پذیرفته شده و تأیید میگردد[5].
رويکرد رمانتيک و مثبت انديش به فوتبال و جام جهاني آوردگاهي انساني از رقابت انساني در عرصه اي نسبتا شفاف از ورزش و تلاش، جام جهاني را نماد جهاني شدن و عرصه گفتگو و صلح و ارتباطات انساني تفسير ميکند. در مقابلِ چنين نگاهي، برخي جامعه شناسان نيز نوع ديگري بدان مي نگرند و فوتبال را نيز عرصه جنگ ملتها اما در زمين ورزش تحليل مي کنند. فوتبال نيز از اين نظر چون کالايي شده و انسانها را به شيء تبديل کرده است؛ عرصه مبارزات تجاري و سرمايه سالاري تفسير ميکند. اين نظر معتقد است ورزش و فوتبال به افيون توده ها تبديل شده و به مفري براي رهايي و فرار مردم از سختي ها و مشکلات و واقعيات آنها تبديل شده است. مردمي که ساعت ها به بحث و گفتگو درباره فوتبال مي پردازند احتمالا نمي دانند و يا نمي خواهند بدانند که اقتصاد و سود و تجارت همه آن چيزي است که مافياي فوتبال با فريب دادن ميليونها تماشاچي در سراسر جهان آنان را به مشترياني تبديل کرده است که به نمايش مضحک 22 نفر در مستطيل سبز چشم بدوزند و سودهاي ميلياردي باشگاه داران و اسپانسرها و حاميان اين ورزش تجاري شده را هر روز بيشتر و بيشتر کنند. اين نگرش به ورزش مانند همه ابعاد و جلوه هاي مدرنيته مي کوشد فوتبال را نيز با رويکرد انتقادي تحليل کرده و رد پاي سرمايه داري جهاني را نيز در فوتبال پررنگ کند.
اينکه آيا فوتبال نقش و جايگاه کنوني را در آينده خواهد داشت يا نه محل بحث است. ناصر فکوهي معتقد است ورزش به طور عام و فوتبال به طور خاص نقشی اساسی در تاریخ قرن بیستم داشته اند و البته اینکه این نقش را بتوانند در آینده ادامه بدهند موضوع دیگری است که به نظر وي چنین نخواهد بود و ما شاهد تحولات مهمی در قرن بیست و یکم در این زمینه خواهیم بود. تحولاتی که عمدتا به انقلاب اطلاعاتی و امکانات جدید آن بر می گردد. مرحله ای نخست از این تغییرات را همین امروز و در خود فوتبال میتوانیم مشاهده کنیم که نسبت تماشاگران مستقیم (در استادیوم) به تماشاگران غیر مستقیم (از طریق رادیو، تلویزیون، اینترنت) به سرعت در حال تغییر به سود گروه دوم است. در مورد بازیگران نیز ما شاهد گسترش شدید اشکال بازی مجازی هستیم که به افراد امکان می دهد روی برنامه های بازی متمرکز شوند و خود را در نقش بازیگران واقعی فرض کنند. البته روند آن بارها و بارها در این زمینه کند شده است که دلیلش نه عوامل درونی نیاز به این کاهش بلکه به نظر فکوهي مسائل اقتصادی است که فوتبال را فراتر از یک ورزش به یک صنعت بزرگ تبدیل کرده است که میتواند بسیار در فرایندهای ملی و جهانی تاثیر بگذارد.[6]
فوتبال و سياست در ايران
جذابیت های ذاتی فوتبال و حمایت های دولتی، این ورزش را به ورزش نخست (و نه ملی) کشومان تبدیل کرده است؛ به گونه ای که بسیاری از جامعه شناسان برآنند که در سالهای اخیر مسئله انرژی هسته ای، نام خلیج فارس و در نهایت پیروزی فوتبالی ایران بر امریکا در جام جهانی سه رخدادی بوده اند که اجماع ملی ایرانیان را به خوبی نشان داده اند.[7] فوتبال در جامعة ایران، اگر چه سابقه و اعتبار کشتی را ندارد، اما گسترده ترین و فراگیرترین ورزش کشور است و سالهاست که در حال تبدیل شدن به محبوبترین ورزش کشور می باشد. در نتیجه، موفقیتها یا شکستهای آن در بعد ملی، بهخصوص در میادین بسیار مهم بینالمللی برای مردم تأثیرگذار است.
فصل درخشان فوتبال ملی ایران بعد از انقلاب صعود به جام جهانی 1998 فرانسه است. دو تساوی و صعود تاریخی در برابر استرالیا (در پلی آف بازی های مقدماتی) و پیروزی بر تیم ملی آمریکا (در مرحله گروهی جام) به دست آمد. موفقیت فوتبال ایران در کسب نتیجه مساوی با تیم استرالیا در ملبورن که به شرکت ایران در مسابقات جام جهانی (صعود اولین بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران) منجر شد، واکنش پرشور عمومی در ایران نسبت به نتیجه این مسابقه را باعث شد و هم گروه شدن ایران و آمریکا با قرعه کشی جام جهانی 1998 از جمله جذابیت های این بازی ها بود. این دیدار را پس از بازی دو آلمان غربی و شرقی در 1974 سیاسی ترین دیدار جام جهانی دانسته اند. پیروزی دو بر یک تیم ایران بر تیم ایالات متحده بار دیگر به جشن های گسترده ملی در سراسر ایران تبدیل شد و هویت و ملیت خود را در پیوندی پر رنگ با این ورزش پیدا کرد.
در مقابل، شکست در فوتبال در میادین مهم بین المللی که ناشی از ضعف تیم خودی باشد نیز باعث سرافکندگی، ناامیدی و تضعیف هویت ملی میشود. همچنین، احمدی در پژوهشی در ایران به این نتیجه رسیده است که باخت و شکست تیم ملی ایران در جام جهانی(2006 آلمان) باعث کاهش هویت ملی در کشور شد. شاید بارزترین مثال در این زمینه، باخت تیم فوتبال ایران در مقدماتی جام جهانی 2002 ژاپن و کره در برابر بحرین است (بخصوص اینکه در این بازی، بازیکنان تیم بحرین پس از پیروزی با چرخاندن پرچم عربستان سعودی به دور زمین باعث جریحه دار شدن غرور ملی ایران شدند). همچنین باخت خانگی تیم فوتبال ایران در برابر عربستان در بازی های مقدماتی جام جهانی2010 آفریقای جنوبی شاید بدترین باخت تاریخ فوتبال ایران باشد که این دو باخت باعث شدند که تیم ایران به جام جهانی نرسد و یک نوع ناراحتی عمومی و یاس و نامیدی ملی در بین مردم ایران شکل بگیرد.[8]
صعود ايران به جام جهاني بیست و یکم (2018 روسیه) در وضعيتي که ترامپ رييس جمهور امريکا هرروز تهديد تازه اي ضد ايران مطرح ميکرد فرصتي فراهم آورد تا ايران در جام جهاني تصوير انساني و مقتدر خود را نشان دهد. تا قبل از آن ايران با تکيه بر ديپلماسي و منطق خود کوشيده بود به دنيا نشان دهد که بد عهدي امريکا در خروج از برجام تا چه حد زشت و غير انساني است و کوشيده بود قدرت بزرگ مدعي عصر حاضر را با زبان منطق به چالش کشد. روسيه ميزبان جام جهاني که بخصوص در ايام برگزاري جام جهاني سخنان بسياري از همسويي مواضعش با ايران در موضوعاتي مثل برجام و مسائل سوريه بر سر زبانها افتاده بود نيز خود با تيمي قدرتمند سعي کرده بود اين بار در زمين فوتبال براي قدرت هاي فوتبال جهان شاخ و شانه بکشد و نظم و امنيت و شکوه جام جهاني را به منبع قدرت نرم خود در کارآمدي و توانمندي تبديل کند. رويارويي ايران با قدرت هاي فوتبال مانند اسپانيا و پرتغال و ارتقاي جايگاه ايران تا رده بيستم کشورهاي جهان با جشن و شادي در سراسر ايران گرامي داشته شد. چنين رويدادي حداقل در فضاي متلاطم بازار ارز و سکه و خبرهاي ناگوار بي آبي و کمبود برق و تهديدات ترامپ، مانند يک مسکِّن بزرگ و عامل نيروزا بر روحيه و نشاط ايرانيان افزود. جام جهاني آوردگاهي شده بود که ايرانيان را به تماشاي فوتبالي کشانده بود که اين بار ايران با ورزشکارانش و البته تيم داوري اش، خودي به دنيا نشان دهد. مسلما اين احساس مشترک و نشاط ملي و اهتمام همگاني به تيم ملي که هر کدام از بازيکنانش از گوشه اي از کشور پاي در تيم فوتبال گذاشته بودند بر روحيه و حس حماسي ملت افزود.
جمع بندي
فوتبال جهاني شده و رسانه اي شده امروز مانند هر پديده انساني قابل تفسير و تأويل هاي مختلف است. شکی نيست که رقابت هاي ورزشي با حاکم شدن قانون هاي ورزشي که به هر تيم ورزشي از هر کشوري اين امکان را مي دهد تا در نبرد اراده ها و قابليت ها بزرگترين قدرتهاي فوتبال را به شکست بکشاند و اراده و سختکوشي و تلاش نمايندگان يک ملت را به نمايش جهانيان بگذارد؛ جام جهاني را به رويدادي جذاب تبديل کرده است. رسانه اي شدن جام جهاني به عرصه اي بي نظير براي نقش آفريني رسانه نيز تبديل شده است، تا با بازنمايي فوتبال بکوشد نگرش ها و چارچوب هاي خود را نيز در مستطيل سبز به مخاطبان منتقل کند. فوتبال اگرچه پشت صحنه اقتصادي و تجاري نيز دارد اما عرصه شفافيت و تلاش و حماسه هم هست. هزاران ورزشکار و ميليون ها بيننده با زبان فوتبال به اشتراک احساس ها و نگاهها و تجارب خويش مي پردازند و اين البته جلوه انساني جام جهاني است که ايرانيان را نيز به تکاپو انداخته تا با حضور درجمع بزرگان ورزش جهان ضمن ابراز هويت و تاکيد بر مشترکات و آرزوها و نمادهاي پيوند دهنده ملي به نظم و قانون و کارآمدي تيم فوتبال خود به منزله نمادي از موفقيت در عرصه اي بنگرند که اگر همين اتحاد و انسجام را در ديگرعرصه ها نيز به کارگيرند امکان رسيدن به قلههاي موفقيت دور از دسترس نخواهد بود. اعتماد به نفس ملي ميتواند دستاورد چنين تلاش و کوشش باشد.
پژوهش خبری // گروه سیاسی
-------------------------------------------
منابع در ارشیو پژوهش خبری موجود است.