یک پایم را از دست داده بودم اما با توکل به خداوند و صرف فعل خواستن، بر روی پاهای اراده ام ایستادم و هرچند سخت اما مانند گذشته به کار کشاورزی و کارگری ادامه دادم و کوه نوردی و ورزش را هم کنار نگذاشتم.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز ایلام؛ درست، لحظه ای که پدر و مادری جوان زیر سقف آرزوهایشان منتظر تولد كودكی زیبا، سال
به گفته کارشناسان پیامدهای حضور فرد معلول در خانواده از جنبه های مختلفی مانند: عاطفی، اجتماعی و اقتصادی قابل بررسی است.
"یک کارشناس ارشد روان شناسی" می گوید: انكار واقعیت، عدم پذیرش معلولیت فرد، خشم و پرخاشگری، افسردگی،احساس گناه و فدا شدن زندگی و آمال و آرزوها، اختلال در روابط زناشویی، ترحم و خجالت از جمله مهمترین تأثیرات عاطفی بر روی والدین و دیگر اعضای خانواده است.
"پرستو عزیزی" اضافه می کند: تفریح و سرگرمی و اشتغال، به فردِ معلول هویت اجتماعی می بخشد و در او احساس اعتماد به نفس ایجاد می کند.
یک کارشناس جامعه شناسی نیز اظهار کرد: حضور فرد معلول در خانواده موجب می شود که ارتباطات اجتماعی، خانوادگی، شرکت در جلسات و میهمانی ها، رابطه با اعضای فامیل و دوستان و فعالیت های اجتماعی خانواده ها دچار اختلال جدی شود.
"نرگس خشنودی" تأکید کرد: افزون بر این، مراقبت های پزشكی، درمانی و توان بخشیِ فرد معلول، هزینه های رفت و آمد به مراكز درمانی و دسترسی به امكانات خانگی و شهری و نیز تهیه وسایل كمك - توان بخشیِ مورد نیاز به طور جدی بر هزینه های اقتصادی خانواده ها تأثیرگذار است.
بنابراین کمک به تشکیل گروه های خودیار به منظور حمایت و توسعه جامعه ی خاص معلولان، از مهم ترین اقدامات برای مشارکت این گروه و نیز یاری خانواده های آنان است.
به زعم بسیاری از کارشناسان علوم اجتماعی وجود چنین تشکیلاتی موجب می شود تا افراد ضمن برخورداری از رابطه و احترام اجتماعی، استقلال اقتصادی، دسترسی به خدمات تخصصی و نیز زندگی زناشویی و تشکیل خانواده، دیدگاه ها و ایده هایشان را مطرح و در مورد مسائل مربوط به زندگی خود تصمیم گیری کنند.
موضوع آموزش به این قشر نیز یکی دیگر از اقداماتی است که در بازتوانی و ایجاد روحیه ی امیدواری و نشاط به معلولان کمک شایان توجهی کرده است.
ریشه های تاریخی آموزش و پرورش استثنایی، به گونه ای که امروز مطرح است را می توان از اوایل سال های "۱۸۰۰ میلادی " در میان تلاش های تنی چند از پزشکان محقق پیدا کرد. یکی از پیشگامان آموزش و پرورش استثنایی که در زمینه ی بیماری های گوش و تعلیم و تربیت کودکان ناشنوا حاذق و صاحب نظر بود، "ایتارد"، پزشک اندیشمند فرانسوی نام دارد. از جمله معروف ترین کارهای "ایتارد"، تلاش وی در تربیت "ویکتور"، کودک ۱۰ ساله ای است که در یکی از جنگل های فرانسه پیدا شد و با زندگی اجتماعی آشنایی نداشت. "ادوارد سگن"، شاگرد "ایتارد" نیز از اولین کسانی است که با روش ابداعی خود سعی در تعلیم و تربیت کودکان عقب مانده ذهنی داشت. در ایران، تاریخچه برنامه آموزش و پرورش استثنایی به دهه اول " قرن چهاردهم شمسی" برمی گردد.
در این دوران، مرحوم "جبار باغچه بان" اولین مدرسه ناشنوایان در "تهران" و یک کشیش آلمانی به نام "کریستفل" نخستین مدرسه ویژه نابینایان در "تبریز" را تأسیس کردند و به دنبال آن در چند شهر دیگر، مدارس مشابهی از سوی افراد خیر و آگاه بنیان نهاده شد.
در سال "۱۳۴۷" دفتری به نام دفتر آموزش کودکان و دانش آموزان استثنایی در وزارت آموزش و پرورش ایجاد شد.
با توجه به پیشرفت های روزافزون فناوری آموزشی و بالا رفتن آگاهیِ اغلب اولیای کودکان و با تصویب مجلس شورای اسلامی، سازمان آموزش و پرورش استثنایی با هدف های جامع و فراگیر در سال "۱۳۷۰" تاسیس شد. و امروز شاهد تلاش های گسترده دیگر محققان و متخصصان در کشوهای مختلف جهان و تاسیس مراکز، مدارس و کلاس های ویژه برای کودکان استثنایی هستیم، به گونه ای که امروز همه کشورهای جهان به آموزش و پرورش استثنایی به عنوان یک ضرورت فرهنگی و اجتماعی می نگرند.حاصل این تلاش ها معلولان موفقی است که هر کدام از آنان برای جامعه ی خود به یک قهرمان تبدیل شده اند.
یکی از این قهرمانان، دانشمند معلولی است که "بهاره هنرپرور" نام دارد. او دکترای شیمی کوانتومی در زمینه شبیهسازی و محاسبات کوانتومی بیوسیستمها و طراحی دارو دارد.
عناوین و نشانهای متعدد علمی را در سیمنارهای داخلی و خارجی با چاپ مقالات متعدد "ISI" در کنار عنوان نخبه و چهره علمی موفق در سال (1385) را از آنِ خود کرده است. دکتر "هنرپرور" سرانجام دعوت همکاری با یکی از گروههای تحقیقاتی "ایدز" را در کشور آفریقای جنوبی پذیرفته و به عنوان یک محقق بینالمللی در زمینه طراحی داروی بیماری ایدز در این کشور مشغول فعالیت شده است.
و اما " رسول بوسانه" نامی است که ما را به روستای "کلی کلیِ کارزانِ" کشانده است. مردی (35 ساله) با ظاهری ساده و چهره ای مصمم و آفتاب سوخته که معرف سخت کوشی و تلاش خستگی ناپذیر او برای زندگی است. چیزی که این مرد را قهرمان روستایش کرده، روحیه ی مقاوم و شکست ناپذیری است که از طبعیت و کوه های استوار و سربه فلک کشیده اش آموخته است.
او داستان زندگیش را این گونه روایت می کند: ما در یک خانواده پرجمعیت روستایی ( 7 خواهر و برادر) و با حداقل ها زندگی می کردیم. "چوپانی"، وظیفه ای بود که در کودکی بر عهده ام گذاشته شده بود و همین مسأله باعث شد تا من به طبیعت و کوه های اطرافم احساس تعلق خاطر پیدا کنم و بعدها به ورزش صخره نوردی روی بیاورم. همچنین کار کشاورزی هم، ماهیچه هایم را ورزیده کرده بود و پیاده روی و دویدن های نیم ساعته در مسیر مدرسه ای که فقط تا دوران ابتدایی در روستایمان دایر بود، باعث شد تا کمک بیشتری به علاقه هایم کند و به این ترتیب من ورزش دو را نیز تجربه کردم.
او می گوید: نزدیکی های غروب و بعد از فراغت از کار با بچه های روستا در زمین چمن طبیعیِ خداوند، فوتبال هم بازی می کردیم و سعی مان براین بود که نگذاریم تمام آرزوهایمان در دلِ بی امکاناتی، مدفون شود؛ بنابراین دلخوشی های کوچکی را برای خود درست کردیم.
او از اتفاق ناگوار و تلخ زندگیش با آه و غمی که در چشم هایش موج می زند می گوید: سال 90 بود که برای خریدن کفش اسپرتی که بتوانم با آن فوتبال بازی کنم به بخش کارزان رفتم؛ اما در بین راه تصادف کردم و یکی از پاهایم را از قسمت بالاتر از زانو از دست دادم.
"رسول" در پاسخ به این سؤال که شما و اطرافیانتان چگونه با این اتفاق کنار آمدید، گفت: در ابتدا برای من که فردی پرتکاپو و فعال بودم، قبول این موضوع بسیار سخت بود؛ اما سخت تر از آن تحمل دیدن نا امیدی همسرم بود، که با وجود گذشت تنها 7 ماه از زندگی مشترکمان می خواست مرا ترک کند. علت این تصمیم هم این بود که شغل من کشاورزی و کارگری بود؛ مشاغلی که نیازمند سلامت عضو هستند و همسرم فکر می کرد که با وجود نقص عضو، دیگر قادر به چرخاندن چرخ زندگی ام نخواهم بود؛ بنابراین تصمیم به جدایی گرفت؛ اما من نمی خواستم که تسلیم شرایط ناخواسته ای شوم که برایم پیش آمده بود؛ بنابراین با همسرم صحبت کردم و قول دادم که تلاشم را برای حفظ زندگی ام بکنم و او نیز در نهایت تصمیم گرفت که در کنارم بماند.
"رسول " در خصوص این پرسش که چقدر طول کشید تا دوباره به زندگی عادی برگردید، گفت: خیلی طول نکشید؛ چون هم باید به قولی که به همسرم داده بودم عمل می کردم و هم بیشتر از آن نمی توانستم از علاقه هایی مانند: کوه نوردی و دویدن و نیز عرصه ی کار و تلاش دور باشم. البته خانواده و اقوام به خصوص برادرهایم خیلی در به دست آوردن روحیه ام به من کمک می کردند.
او ادامه داد: من یک پایم را از دست داده بودم اما با توکل به خداوند و صرف فعل خواستن، بر روی پاهای اراده ام ایستادم و هرچند سخت اما مانند گذشته به کار کشاورزی و کارگری ادامه دادم و کوه نوردی و ورزش دو را هم کنار نگذاشتم؛ حتی به جای نگاه کردن به آلبوم عکس های گذشته ام، خاطرات جدید و شیرینی برای خود و اطرافیانم ساختم؛ خاطراتی که شیرینی اش همان تسلیم نشدن در برابر سرنوشتی بود که برایم رقم خورده بود.
اما حسرت های رسول از جنس نا امیدی و ضعف نیست او در این خصوص حسرت می گوید: همیشه حسرت نداشتن زمین فوتبال اذیتم کرده است و دلم می خواهد که به تیم ملی "دو و میدانی" و "صخره نوردی" راه پیدا کنم و آرزویم نیز داشتن یک سالن ورزشی در روستای "کلی کلی" است.
"نورسعید بوسانه" مسئول گروه جهادی، رییس هیأت معتمدین روستا و برادر "رسول"، کسی که نقش زیادی در برگرداندن زندگی عادی به او داشته است می گوید: رسول یکی از نیروهای مفید و مؤثر گروه جهادی است. او در "بنایی" بسیار فعال است و خستگی ناپذیری اش در کار باعث ایجاد روحیه و نشاط در بین اعضای گروه می شود.
نورسعید می گوید: "رسول" تاکنون در ساخت مسجد، خانه برای مستمندان، غسالخانه و جاده ی بین مزارع روستاها نقش اساسی و مهمی در گروه جهادی روستایمان داشته است.
و اما یك فرد معلول، تنها قربانی نقص فیزیكی خود نیست؛ بلكه بسیاری از عوامل اجتماعی و محیطیِ قابل تغییر نیز وجود دارد كه خارج از شعاع نقص فیزیكی است و در مقوله معلولیت تأثیر می گذارد. عواملی که باید به خوبی شناسایی و رفع شوند.
بنابراین دولت موظف است زمینههای لازم را برای تأمین حقوق معلولان، فراهم و حمایتهای لازم را از آنان به عمل آورد.
" یک وکیل پایه یک دادگستری ایلام" اذعان کرد: معلولان میتوانند در استفاده از امکانات ورزشی، تفریحی، فرهنگی و وسایل حمل و نقل دولتی مانند: (مترو، هواپیما و قطار) از تسهیلات نیم بها استفاده کنند.
"زینب اسدی" تصریح کرد: بنابر نص صریح قانون، کلیه وزارتخانهها، سازمان ها و مؤسسات و شرکتهای دولتی و نهادهای عمومی موظفند در طراحی، تولید و احداث ساختمانها، اماکن عمومی و معابر و وسایل خدماتی به گونه ای عمل کنند تا امکان دسترسی و بهره مندی از آنها برای معلولان، همانند افراد عادی فراهم شود.
و شهر یک اثر هنری بزرگ است که آفرینندگانی به وسعت خود و به تعداد جمعیتش دارد. هدف والای یک شهر ایجاد محیطی خلاق و پرورنده برای مردمی است که در آن زندگی می کنند. در فضای میان ساختمان ها و بناها، به عناصر مکملی نیاز است تا زندگی شهری را سامان ببخشد؛ تجهیزاتی که همچون وسایل یک خانه، امکان زندگی را در فضای محصورِ میان سنگ و بتن و شیشه فراهم آورد. این اجزاء جریان حرکت، سکون، تفریح و اضطراب را در شهر تنظیم می کنند و به آن روح می بخشند. تجهیزات یا مبلمان شهری، در صورتی کامل و زیبا خواهد بود که تمامی شهروندان به ویژه معلولان را نیز در خود ببیند.
"معاون امور زیربنایی ترافیک شهرداری ایلام" اظهار کرد: طرح مناسب سازی معابر و خیابا های شهر، با در نظر گرفتن اولویتِ محلاتی که جانبازان و معلولان در آن سکونت دارند، در دستور کار کمیته ی مناسب سازی قرار گرفته است و در صورت شناسایی و اعلام این اماکن از سوی سازمان بهزیستی استان، شهرداری ایلام، اقدامات لازم را انجام خواهد داد.
"علیرضا سروری" افزود: مکاتباتی در خصوص اختصاص "40" دستگاه اتوبوس حمل و نقل شهری برای مناسب سازی و استفاده افراد ناتوان حرکتی، با سازمان بهزیستی کشور انجام شده است، که امیدواریم در آینده ی نزدیک اجرایی و در اختیار ناوگان شهری قرار بگیرد.
"مدیرکل بهزیستی ایلام" یکی از عمده ترین دلایل معلولیت جمعیت توان خواه استان ایلام را عامل ژنتیکی عنوان می کند و می افزاید: تعداد توان خواهان تحت پوشش خدمات بهزیستی ایلام (12 هزار) نفر است که از این تعداد، پنج هزار نفر دارای معلولیت جسمی حرکتی هستند.
"زهرا همتی" خاطرنشان کرد: هزینه تامین لوازم بهداشتی توان خواهانِ ضایعه ی نخاعیِ استان، امسال به صورت نقدی به حساب مددجویان واریز می شود درحالیکه تا سال گذشته این افراد، لوازم بهداشتی خود را به صورت غیرنقدی از این اداره کل دریافت می کردند.
وی با بیان اینکه عمده ی جمعیت معلولان استان در شهرستان ایلام وجود دارد، یادآور شد: شهرستان های ایلام و سیروان به ترتیب بیشترین و کمترین جمعیت معلولان را در استان به خود اختصاص داده اند.
حدود 25 هزار نفر از جمعیت 580 هزار نفری استان ایلام زیرپوشش خدمات سازمان بهزیستی قرار دارند.
با آرزوی حالی خوب برای همه ی کسانی که زندگی را نفس می کشند.
*** زهرا پور اسماعیل