آن سوی فرش قرمز اروپا در برابر خط و نشان ترامپ و نتانیاهو علیه ایران
از برخي اعضاي اتحاديه اروپا صداهاي متفاوتي در مقابل اقدامات ترامپ شنيده مي شود که فراتر از حفظ برجام، يکجانبه گرايي امريکا را به چالش مي کشد.
در وضعیتی که ترامپ و نتانیاهو علیه ایران خط و نشان و شاخ و شونه می کشند وبا عبور از خطوط قرمز علنا از براندازی دولت و نظام قانونی حاکم بر ایران حرف می زنند در اروپا صداها و رفتارهای متفاوتی دیده و شنیده می شود که از تلاش نسبی این اتحادیه برای بازیابی نقش و جایگاه خود در نظام بین الملل و تقویت روند چند جانبه گرایی در برابر تک صدایی و یکجانبه گرایی حاکم بر دولت ترامپ حکایت دارد.
البته سکان دار این حرکت مقاومتی همچنانکه در جریان سفر اقای روحانی به اروپا مشاهده شد، کشورهای کوچک اما خوشنام اروپایی همچون اتریش و سوئیس هستند که عمدتا میزبان نشست های بین المللی از جمله مذاکرات هسته ای منتهی به برجام به شمار می روند و در وضعیت اخیر از قدرت های پرادعای اروپايی همچون فرانسه نه تنها مقاومتی دیده نشده بلکه در مواردی نیز همراه شد که اتخاذ این رویکرد از یکسو ناشی از اعمال نفوذ مافیای صهیونیستی بر این کشور و از دیگر سو وابستگی مالی شرکت های آن به امریکاست.
البته در سطح اتحادیه اروپا نیز برخی گام های امیدوارکننده برداشته شده که از جمله آن می توان به مجوز پارلمان اروپا به بانک سرمایه گذاری اتحادیه اروپا برای ادامه فعالیت خود در ایران علیرغم تهدیدهای امریکا اشاره کرد. حال سوالی که مطرح می شود این است که آیا اتحادیه اروپا و برخی از اعضای این اتحادیه اقدامات مقاومتی جدید را تنها به خاطر تعهداتی که در برابر ایران در چارچوب برجام دارند انجام می دهند یا اینکه برای این اقدامات خود دلایل فرابرجامی و فرا ایرانی دارند که شاید از خود برجام هم برایشان با ارزش تر است؟ در پاسخ باید گفت هرچند مرزبندی دقیق و مشخصی نمی توان در این زمینه ارائه داد اما با بررسی پیشینه تحولات در نظام بین الملل و خاورمیانه در دوره پسا جنگ سرد می توان به این نتیجه رسید که اساسا سیاست هایي که نومحافظه کاران و تجدید نظرطلبان حاکم بر دولت ترامپ و یا راستگرایان حاکم بر کابینه نتانیاهو در این مدت در پیش گرفته اند کاملا بر ضد منافع و سیاست های اتحادیه اروپا بوده و چالش های اساسی برای این اتحادیه به بار آورده و حتی به نوعی آن را با خطر فروپاشی مواجه کرده است.
ماهیت ائتلاف تجددینظرطلبان حاکم بر دولت ترامپ و کابینه نتانیاهوبا همراهی برخی از شاهزاده های سعودی و ابوظبی همچون محمد بن زاید و محمد بن سلمان روی اجرای طرح موسوم به معامله قرن (یا همان توطئه قرن)تماما علیه اتحادیه اروپاست و اجرای آن ناامنی و بی ثباتی های جدیدی را به اشکال مختلف همچون موج آوارگان جدید به اروپا تزریق و آن را با خطر فروپاشی مواجه خواهد کرد. در واقع راستگرایان حاکم بر فلسطین اشغالی به ریاست نتانیاهو با جایگزین کردن فرمول پذیرفته شده در مذکرات صلح مادرید مبنی بر مبادله زمین در برابر صلح با فرمول مورد نظر خود مبنی بر مبادله امنیت در برابر امنیت بزرگترین ضربه تاریخی را به اروپا زدند و اکنون نیز با اجرای طرح موسوم به معامله قرن که در اصل همان طرح راستگرایان صهیونیستی است که از زبان ترامپ بیان شده می خواهند اتحادیه اروپا را کاملا از هم بپاشانند که در این زمینه نومحافظه کاران حاکم بر دولت ترامپ نیز با این درخواست موافقند و در واقع فروپاشاندن اتحادیه یکی از محورهای ائتلاف میان راستگرایان حاکم بر واشنگتن و تل آویو است که البته از محمد بن زاید و محمد بن سلمان ینز به عنوان پادو در اجرای این پروژه استفاده می شود .
از دیگر سو اروپایی ها برخلاف امریکایی ها هنجاری و حقوقی محورند و لذا رویکرد حاکم بر دولت ترامپ کاملا ضد هنجاری و ضد حقوقی است و همه تلاش های اروپایی ها را از محیط زیست گرفته تا حقوق بشر و تجارت بین الملل به چالش گرفته است و می تواند همه تلاش های چندین دهه آنها را در عرصه های مختلف بر باد دهد و در عین حال جهان را با تهدیدها و مخاطرات جدیدی مواجه کند که آثار و تبعات آن دامنگیر اتحادیه اروپا خواهد شد.
در مجموع به نظر می رسد آنچه که موجب مقاومت نسبی در اتحادیه اروپا در برابر ائتلاف تجدیدنظرطلبان حاکم بر واشنگتن و تل آویو شده تهدیدها و مخاطرات جدی و موجودیتی است که این ائتلاف با همراهی و کمک مالی برخی از شاهزاده های سعودی و ابوظبی بر کل جهان و منطقه از جمله اتحادیه اروپا وارد می کند وبه نظر می رسد این اتحادیه بعد از ماهها صبرو خویشتنداری اکنون تصمیم به مقاومت در برابر حملات تجدیدنظرطلبان حاکم بر دولت ترامپ گرفته است که پس لرزه های آن دامن سایر متحدان واشنگتن از جمله تل آویو ، ریاض و ابوظبی را خواهد گرفت .
-------------------------------------------------
احمدکاظم زاده