معرفی دو شهید یزدی واقعه ۷تیر حزب جمهوری
شهیدان سیدرضا وسیدمحمد پاکنژاد دو شهیدی یزدی واقعه ۷تیر حزب جمهوری اسلامی بودند که به شهادت رسیدند.
به گزارش
خبرگزاری صداوسیما مرکز یزد: در واقعه 7تیرماه سال1360 دو برادر از دارالعباده یزد در این واقعه جانگداز به شهادت رسیدند در ذیل زندگی نامه این دو شهید را مرور می کنیم.
شهید سیدمحمد پاک نژاد
شهید سید محمد پاک نژاد در سال1318 در یزد در خانواده ای نسبتاً متوسط و روحانی به دنیا آمد و خانواده او از علما و روحانیون و طراز اول یزد بودند. شهید پس از اخذ دیپلم بنا به علاقه ای که به مذهب داشت کشور لبنان را برای ادامه تحصیل برگزید و از محضر امام موسی صدر بهره مند شد و در رشته اقتصاد اسلامی تز دکتری را نوشت و بیست سال در خارج از کشور زندگی کرد. در فعالیتهای انجمن های اسلامی آموخته هایش را به عمل کشاند از مبارزات معروف او اعتصاب غذا به خاطر سفر شاه معدوم به سوئیس با همراهی چندی از برادران همفکرش انجام گرفت. و به منظور معرفی جنایات رژیم بدنیا بود که به هدفش رسید. پس از پیروزی انقلاب به ایران آمد تا در هیئت مدیره چوب و کاغذ برای هر چه فعال تر کردن صنایع کشور و نهایتاً خودکفایی مملکت گام بسزایی بردارد. شهید قرآن را همیشه به همراه داشت و عشق می ورزید و بدینوسیله روحیه اسلامی خویش را تقویت می نمود. شهید آرزوی رفتن به جبهه و شهادت را داشت و معتقد بود در هر سنگری می توان صادقانه خدمت کرد ولی امروز مهمترین سنگر مبارزه در جبهه های جنگ حق علیه باطل است . ولی سر انجام به همراه برادرش سید رضا پاک نژاد در هفتم تیر ماه 60 در حزب جمهوری به شهادت رسید.
شهید سیدرضا پاکنژاد
شهید سیدرضا پاك نژاد به تاریخ سوم آذر 1303 شمسی در شهرستان یزد متولد شد. پدر او سیدابوالقاسم پاك نژاد به امر كسب مشغول بود و شهید پس از طی دوران طفولیت به تحصیل پرداخت. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در دبستان ملی اسلام و دبیرستان ایرانشهر یزد گذراند. پس از اخذ دیپلم در سال1321به مكه معظمه مشرف گردید و چون در آن سال موضوع گردن زدن ابوطالب یزدی در مكه معظمه پیش آمد، مدت 31روز با سایر همراهان در مكه بازداشت بود. طول سفر جمعاً 6 ماه و هفت روز بود كه در سال1322 به ایران مراجعت نمود. در سال1331 به دانشكد پزشكی دانشگاه تهران راه یافت و در بهمن 1336 رساله دكترای خود را تحت عنوان ( تمام برنامه های دانشكده پزشكی در اسلام ) با درجه ممتاز گذراند.
وی، ضمن تحصیل علم جدبد به آموختن عربی نیز همت گماشت و مقدمان را نزد حجت الاسلام عرب جم پرداخت.پاك نژاد در پزشكی و بررسی علوم و معارف اسلامی صدو ده جلد كتاب تألیف كرده اند كه مهمترین آنها ‹‹اولین دانشگاه و آخرین پیامبر›› است كه تا كنون 40جلد آن به چاپ رسیده است.
از تحریرات ایشان مقالاتی در روزنامه های آیین اسلام ـ طوفان یزد ـ ملك یزد ـ مكتب اسلام ـ صدای یزد انتشار یافته است. همچنین كتاب قهقرائی دو هزار سال بنام ‹‹تقویم پاك›› از جمله آثار این مرد بزرگ بشمار می رود و سخنرانی های علمی و دینی متعددی در شهرهای مختلف داشته اند.
قبل از انقلاب وی در سمتهای آموزگاری، دبیری، حسابداری، و سرانجام طبابت و ریاست بیمارستان هراتی بزد و ریاست بیمارستان بیمه یزد، خدمات خود را تحویل جامعه كرده است.
سمت های ایشان پس از پیروزی انقلاب عبارتند از : استادی دانشسرای یزد ـ كارمند نماینده بازرگانی ـ پزشك درمانگاه ـ رئیس بیمارستان امیرالمومنین ـ رئیس بهداری سازمان بیمه های اجتماعی ـ معاون درمانگاه ـ رئیس هیئت مدیره گروه فرهنگی علوی در یزد ـ رئیس هیئت مدیره صندوق جاوید ـ رئیس هیئت مدیره سازمان خیریه حضرت رضا ـ رئیس شورای صنایع ـ رئیس مركز پزشكی شماره 1 ـ و سپس نمایندگی مجلس شورای اسلامی از شهرستان یزد و در مجلس شورای اسلامی به عضویت كمیسیون برنامه و بودجه در آمد.
شهید پاك نژاد دو سفر به حج، چهار سفر به عراق برای زیارت، سفری به سویس برای تحقیقات علمی و در ضمن سفرهای كوتاهی به پاریس، لندن و برلین نیز داشته اند.
وی، از سجایای اخلاقی برجسته ای برخوردار بود. در عبادت، پرهیزگار بزرگواری بود كه در سنگر مسجد همیشه در صف اول جماعت قرار داشت و در میدان مبارزات و خدمات اجتماعی همواره مشكلات مستضعفان فكر او را مشغول می كرد و خدمات پدرانه او به ایتام یزد،فوق العاده چشمگیر بود، چنانكه فقدانش برای این یتیمان كاملاً محسوس است. آدمی بی آلایش بود و كم سخن می گفت و آنگاه كه لب می گشود مهر و سوزی در سخن داشت. كم می خوابید و بسیار مطالعه می نمود و در سر سفره فقط به یك نوع غذا بسنده می كرد.
شهید پاك نژاد در تمام مدت مبارزات روحانیت با رژیم شاه ، علاوه بر خدمات اجتماعی در سنگر مبارزه، به دفاع از اسلام پرداخت. از یك سو با سخنرانیهای ارشادی در دبیرستان ها و مجامع مذهبی، نسل جون درس خوانده را با مبانی و ارزش های انسانی و انقلابی اسلام آشنا و از سوی دیگربا افشای رژیم، ماهیت پلید و منافقانة او را رسوا می كرد و همین امر سبب وحشت ساواك شد، بطوری كه دائماً مورد تهدید تلفنی ساواك قرار می گرفت و یك بار نیز به ساواك اصفهان فرستاده شد و پس از آزادی و ادامه مبارزات افشاگرانه، چند نوبت نیز به مرگ تهدید شد.
تلاش های او در راه احیای اسلام پس از انقلاب نیز بی وقفه و مستمر ادامه یافت تا اینكه در 7تیر 1360 در جمع اعضای حزب ا لله به دیدار الله شتافت و در میان تشییع شكوهمند و دشمن شكن مردم یزد، در این شهرستان به خاك سپرده شد.