جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی اصلاحات اقتصادی را پیش نیاز اصلی توسعه در کشور برشمرد.
وی افزود: نتیجه این عدم تصمیمگیری، همآیندی بحرانهاست. یعنی مجموعهای از بحرانها نظیر، بحران بانکی، کسری بودجه، محیط زیست و کمبود آب به سمت لحظهای همگرا شده که آن لحظه احتمالا همین امروز است.
فاضلی با بیان اینکه اصلاحات، نیازمند تعدیلهای پرهزینه در کوتاهمدت و میانمدت برای رسیدن به منافع در درازمدت است، ادامه داد: در درازمدت نیز معمولاً منافع به صورت منصفانه تقسیم نمیشود. بنابراین در بهترین حالت هم، برندگان و بازندگان وجود دارند و کسانی که کمتر از مواهب اصلاحات بهرهمند میشوند.
این جامعهشناس «ممانعت از اصلاح به دلیل رانتجویی اقتصادی»، «ممانعت از اصلاح به دلیل حفظ قدرت سیاسی» و «مقاومت به دلیل شدت ریسکهای موجود در اصلاحات» را سه دلیل اصلی برای مقاومت در برابر اصلاحات برشمرد.
فاضلی گفت: میتوان مدیران دولتی ایران را به دوگروه مدیران خاطرات و مدیران مخاطرات تقسیم کرد. گروه نخست معمولا در تجربیات گذشته خود گرفتار هستند و اما گروه دوم ریسک پذیر بوده و بیشتر ماهیت استارتآپی دارند. حال آنکه طراحی دستگاههای دولتی ایران بهگونهای است که بیشتر پذیرای مدیران خاطرات بوده است.
وی با بیان اینکه اصلاحگران در چنین وضعیتهایی با چند سؤال مهم روبهرو میشوند، به طرح این پرسشها پرداخت و گفت: پرسش نخست آن است که زیان افرادی که از اصلاحات زیان میبرند (به شرط مشروع بودن مطالبهشان) چگونه جبران میشود؟ دیگر آنکه، نفعبرندگان مشروع را چگونه علیه نفعبرندگان نامشروع بسیج کنند؟ زمانبندی و طراحی تاکتیکی اصلاحات را چگونه انجام دهند که به موفقیت برسند؟ چگونه میان گروههای مختلف ذینفع و بالاخص در بالاترین سطوح سیاسی وفاق و اجماع ایجاد کنند؟ و در نهایت اینکه اصلاحات را از چه بخشهای کلیدی (و نه همه بخشها) آغاز کنند که کمترین مقاومت و بیشترین اثرگذاری را داشته باشد؟»
وی ادامه داد: نخستین دغدغه سیاستمدار، حفظ امنیت است و اگر شما نتوانید در حفظ امنیت جامعه و کرسی سیاسی، به او کمک کنید، سیاستمدار در پیشبرد اصلاحات به شما کمکی نخواهد کرد. ضمن آنکه اصلاحات همهجانبه، هزینه شکست را بالا میبرد. بنابراین توصیه میشود که این اصلاحات را با گامهای کوچک آغاز کنید.
فاضلی ادامه داد: اصلاحات نیازمند حمایت سیاسی است، لذا شناسایی زیانکنندگان بسیار مهم است و البته اصلاحات با مشکل کنش جمعی – یعنی هماهنگ کردن کنش اصلاحجویان - هم روبه روست. ضمن آنکه باید توجه داشت، منافع اقتصادی تنها دلیل مقاومت در برابر اصلاحات نیست. حفاظت از قدرت و کاستن از اثرات خارجی (ریسکها) هم بسیار مؤثرند. اصلاحات اقتصادی یا حتی توسعه فناوریهای جدید، بر توزیع قدرت سیاسی اثر میگذارد.
این استاد جامعهشناس در ادامه به نوع عملکرد مخالفان در برابر اصلاحات پرداخت و گفت: مقاومت کنندگان در برابر اصلاحات دو دسته اقدام انجام میدهند؛ یکی از این اقدامات ارائه اطلاعات به سیاستگذاران و ارائه اطلاعات به مردم و بسیج کردن آنهاست. گروههای مقاومتکننده معمولاً عدم تقارن اطلاعاتی هم دارند و میتوانند جامعه را تحت تأثیر قرار دهند. مخالفان معمولاً اطلاعات را مخدوش میکنند.
فاضلی با اشاره به ضرورت ارائه اطلاعات به سیاستگذاران افزود: دولت یا برخی گروههای ذینفع ممکن است اطلاعات برتری درباره اصلاحات و نتایج آن داشته باشند، اما ممکن است قادر نباشند آن را با توده مردم (طرفداران اصلاحات) به اشتراک بگذارند. این اطلاعات برای کاهش عدم قطعیتها مناسب است.
او سپس پیشنهادات مشخصی برای توفیق بخش خصوصی در مسیر ایجاد اصلاحات ارائه کرد و گفت: اطلاعات مردم و اطلاعات مخالفان اصلاحات دارای عدم تقارن است، بنابراین بخش خصوصی باید نسبت به تولید دانش مشترک اقدام کند. تولید تعهد مشترک، طراحی سازوکارهای جبرانی، اتخاذ رویکرد همبسته، یعنی گروهها یکدیگر را در یک طرف میز ببینند و در نهایت یارگیری از میان اصلاحجویان و ارتقای آنها جزو راهکارها به شمار میآید.
فاضلی گفت: فوتبال ایران به این دلیل موفقتر از اقتصاد عمل کرده است که تیم ملی در برابر نظارت مستقیم هزاران تماشاچی بازی میکند و چنانچه بازیکنی برای مثال در دو بازی عملکرد غیر قابل دفاعی داشته باشد، افکار عمومی برای تغییر این بازیکن فشار وارد میکند. اما مساله این است که بروکراتهای دستگاههای دولتی خود را تحت فشار افکار عمومی نمیبینند. بنابراین، اقتصاد و بخش خصوصی نیازمند ارتباط با مردم هستند و در واقع، اکنون عمومی کردن دانش اقتصادی یک ضرورت است.