به نظر کارشناسان ، اقدام ترامپ در خروج از برجام ، سياستي در جهت انزواي آمريکا خواهد بود.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا وسيما ،آتش خشم دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا سرانجام دامن برجام را گرفت و از توافقی که همواره بسیار بد و مضحک می خواند خارج شد. ترامپ، روز هشتم ماه می 2018، در مقابل کنگره آمریکا اعلام کرد که دیگر شریک برنامه جامع اقدام مشترک نخواهد بود. آمریکا در حالی به این اقدام دست زد که بر خلاف ادعاهای این کشور، همه مراجع از جمله آژانس بین المللی انرژی اتمی، پایبندی ایران به این توافق را تایید کرده بودند. البته در سند منتشر شده از کلمه توقف همکاری ها در برنامه جامع اقدام مشترک استفاده شده است، اما ترامپ در سخنرانی خود از لفظ "خروج" استفاده کرد.
دلايل خروج آمریکا از برجام
الف-یکی از مهمترین علل اقدام ترامپ در اعلام خروج از برجام جنبه شخصی دارد. زیرا او با هر چیزی که به نوعی میراث باراک اوباما، رئیس جمهوری سابق آمریکا محسوب شود، مخالف است. در صحنه داخلی، لغو طرح بیمه سلامتی از مهمترین مسائلی بود که ترامپ در دو سال گذشته آن را پیگیری می کرد. توافق برنامه جامع اقدام مشترک که توافق هسته ای میان ایران و شش قدرت جهانی بود، از مهمترین دستاوردهای اوباما و به طور کلی دموکرات ها در سیاست خارجی بود که ترامپ نیز از همان زمان تبلیغات انتخاباتی بارها مخالفت با آن را اعلام کرده بود.
ب- یکی دیگر از علل خروج آمریکا از برجام، خصومت و دشمنی ساختار حاکمیتی آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی ایران است. از همان زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1359 ، آمریکا به یکی از بزرگترین دشمنان ایران تبدیل شد و از آن زمان از هیچ تلاشی برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی ایران فروگذار نکرده است. آمریکا ایران را بزرگترین مانع نظم منطقه ای مورد نظر خود می داند و از منظر سیاستمداران آمریکایی خواه جمهوری خواه و دموکرات، ایران یک قدرت تجدیدنظر طلب است، در حالی که آمریکا خواهان دولت های طالب حفظ وضع موجود نظیر عربستان و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس است، زیرا حفظ وضع موجود، منافع آمریکا در منطقه غرب آسیا را تضمین می کند.
تاثیر اعلام خروج از برجام بر اعتبار آمریکا
اقدام ترامپ هر چند از زمان پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا متصور بود، اما با خروج از برجام عدم قطعیت های به وجود آمده در دوره وی بویژه در سیاست خارجی آمریکا هر روز بیش از پیش تشدید می شود. به محض اعلام خروج ترامپ از برجام، یک دو دستگی در اعضای کنگره آمریکا مشهود است. جمهوری خواهان تندرو از اقدام هم حزبی خود، ابراز خرسندی کردند و در مقابل بخش دیگری از جمهوری خواهان و دموکرات ها به شدت این اقدام ترامپ را محکوم کردند. این دو دستگی در رسانه های آمریکایی هم کاملا مشهود بود، به طوری که سی ان ان، خروج از برجام را خطرناکترین تصمیم در سیاست خارجی آمریکا توصیف کرد.
از دیدگاه مخالفین این اقدام دولت آمریکا، ترامپ با ترک برجام و اتخاذ سیاست مقابله با ایران از یک سو موجب تقویت داعش خواهد شد و از سوی دیگر شانس هر گونه گفتگویی با ایران درباره بحران های منطقه ای را از بین خواهد برد.
تاثیر اعلام خروج از برجام بر اعتبار اتحادیه اروپا
اروپایی ها از اقدام آمریکا راضی به نظر نمی رسند. در واقع، اولین و آخرین میراث سیاست خارجی اتحادیه اروپا، انعقاد برنامه جامع اقدام مشترک بود. اتحادیه اروپا همواره برجام را مهمترین دستاورد سیاست خارجی این اتحادیه از بدو تشکیل آن می دانست و به همین دلیل از هیچ تلاشی برای باقی ماندن آمریکا در آن فروگذار نکرد. حتی آنها به حضور نمایشی و صوری آمریکا در برجام راضی بودند.
سفرهای پیاپی مقامات اروپایی به آمریکا و حمایت محافل سیاسی و رسانه ای اروپایی از برجام نشان دهنده همت اروپایی برای حفظ ظاهری برجام بود. با خروج آمریکا از برجام، همه تلاش های اروپایی ها برای حفظ میراثشان در کنار آمریکا با شکست مواجه شد. از این پس اتحادیه اروپا باید به فکر راه های دیگری برای حفظ میراث خود باشد.
سناریوهای احتمالی برای بعد از خروج آمریکا از برجام
1-خروج متقابل ایران از برجام: ایران در اقدام متقابل، از برجام خارج خواهد شد و فعالیت های هسته ای خود را از سر خواهد گرفت. این مساله به آمریکا و هم پیمانانش برای تحت فشار گذاشتن ایران کمک خواهد کرد. در صورتی که ایران تحریک شده و به حملات متقابل و تلافی جویانه دست بزند، دایره جنگ گسترده تر خواهد شد. آمریکا به همراه رسانه های تحت کنترل خود ابتدا این اقدامات را به یک تهدید بین المللی به افکار عمومی تلقین میکند و با شائبه احتمال آغاز جنگ جهانی سوم، ایران را بار دیگر ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار خواهد داد و به نوعی مجوز حمله به ایران را صادر خواهد کرد.
رژیم صهیونیستی و عربستان این گزینه را محتمل ترین و مطلوبترین سناریو برای مهار نفوذ منطقه ای ایران و همچنین فعالیت های موشکی این کشور می دانند. آنها تلاش می کنند با خشمگین کردن ایران، این کشور را به واکنشی هیجانی وا دارند. در واقع اولین تفاوت وضعیت پرونده هسته ای ایران، پیش و پس از برجام این است که در شرایط فعلی هیچ اجماعی علیه ایران وجود ندارد. بر همین اساس رژیم صهیونیستی چندین مرکز ایرانی در سوریه را هدف قرار می دهد و هدفش این است که ایران به این اقدام واکنش نشان دهد. به عبارت دیگر رژیم صهیونیستی می خواهد به صورت کنترل شده از سوی ایران مورد هدف قرار داده شود.
از نظر آنها با خروج ایران از برجام و به راه افتادن جنگ و به وجود آمدن یک اجماع علیه ایران، استراتژی دیپلماسی اجبار را می توان اجرا کرد. به این ترتیب در نهایت ایران تحت فشارهای شدید بین المللی به مذاکرات جدید با آمریکا تن خواهد داد، مذاکراتی که در نهایت مساله برد موشک ها و همچنین روابط ایران با کشورهای منطقه را نیز مدنظر قرار خواهد داد.
2- احتمال جنگ محدود علیه تاسیسات هسته ای ایران با وجود پایبندی ایران به برجام:
دو اصل مبنای هر توافق بین المللی است: حسن نیت در اجرای یک توافق و دیگری وفای به عهد. اگر این دو اصل توسط کشوری رعایت نشود، هیچ تضمین کتبی و یا شفاهی نمی تواند آن را مجبور به کاری کند. آمریکا با خروج از برجام، قطعنامه 2231 سازمان ملل را نقض کرده است.
براین اساس در این سناریو، ایران به عنوان یک کشور خردمند به برجام پایبند خواهند ماند و اگر سناریوی مورد نظر رژیم صهیونیستی و عربستان برای خروج ایران از برجام یعنی واکنش احساسی ایران محقق نشود، ممکن است آمریکا در اقدامی غیرعقلانی به تاسیسات و زیرساخت های هسته ای ایران حمله کند. در صورتی که آمریکا و هم پیمانانش به این اقدام دست بزنند، اعتبار آنها بیش از پیش خدشه دار خواهد شد و عملا هم در افکار عمومی و هم در محافل سیاسی جهان در انزوا قرار خواهند گرفت. ضمن اینکه همبستگی ملی در ایران تقویت خواهد شد.
آمریکا در این صورت هم یک توافق بین المللی را نقض کرده و هم به کشوری که به آن توافق پایبند بوده، حمله کرده است. این وضعیت، آمریکا را در سطح یک بازیگر غیرعقلانی پایین خواهد آورد.
3-ادامه برجام با اروپایی ها و تقابل آمریکا با اروپا
در حال حاضر، در محافل سیاسی و رسانه ای اروپا اقدامات تحقیر آمیز امریکا علیه اروپا به شدت مذمت می شود. ترامپ در رفتار و گفتار روشن کرده است که اتحادیه اروپا را مجموعه ای از کشورهای کوچکی می بیند که برای بقای اقتصادی و حفاظت نظامی به آمریکا وابسته اند. اظهارات ریچارد گرنل، سفیر جدید آمریکا در آلمان، خشم بسیاری از اروپایی ها را برنگیخت. او در یک توئیت و در اظهار نظری کاملا آمرانه خطاب به شرکت های آلمانی که با ایران همکاری می کنند، دستور داد بلافاصله به فعالیت های خود در این کشور خاتمه دهند. این اظهار نظر با واکنش شدید افکار عمومی در آلمان مواجه شد. ضمن اینکه آلمانی ها اقدام ترامپ در خروج از برجام را غیرعاقلانه می دانند.
براساس نظرسنجی سایت اشپیگل، 67 درصد آلمانی ها، خروج آمریکا از توافق هسته ای با ایران را بسیار منفی ارزیابی کرده اند. 14 درصد نیز آن را منفی ارزیابی کردند که در مجموع 81 درصد می شود. براساس یک نظرسنجی در فرانسه نیز، از هر ده نفر شهروند این کشور، 9 نفر اقدام ترامپ در خروج از برجام را تایید نکردند.
این نظرسنجی می تواند مصداقی بر چالش اروپایی ها برای همراهی با آمریکا باشد. آنها با یک افکار عمومی ضد آمریکایی مواجه هستند که دلیل اصلی آن نیز تحقیر اروپایی ها در دو سال گذشته توسط ترامپ است. مساله اعمال تعرفه های جدید بر کالاهای اروپایی، محافل اقتصادی در اروپا را نگران کرده است.
سیاست های حمایت گرایانه آمریکا می تواند آینده سرمایه گذاری ها در این کشور را با چالش جدی مواجه کند و به همین دلیل سرمایه گذاران اروپایی به دنبال بازارهای جدیدی هستند. تحریم های اعمال شده علیه روسیه در کنار همراه شدن اتحادیه اروپا با آمریکا در اعمال تحریم ها علیه ایران می تواند بازار انرژی و سرمایه گذاری خارجی اروپا را به شدت تحت تاثیر قرار داده و خسارات بسیار زیادی به آنها وارد آورد. براین اساس، برخی مقامات سیاسی و اقتصادی و حتی رسانه ای در اروپا راه حل هایی برای مقابله با آمریکا ارائه داده اند. بلومبرگ، بازگذاشتن سوئیفت برای ایران را یکی از راههای کاهش تاثیر تحریم های واشنگتن علیه ایران می دانند. در حال حاضر 90 درصد نقل و انتقالات مالی در عرصه بین المللی از طریق سوئیفت انجام می شود.
البته سوئیفت تحت کنترل آمریکا است و به همبن دلیل برونو لومر، وزیر اقتصاد فرانسه پیشنهاد داده است، اروپا باید یک جایگزین صرفا اروپایی برای سوئیفت ایجاد کند.
البته واقعیت این است که با توجه به وابستگی اقتصادی، سیاسی و امنیتی متقابل پیچیده اتحادیه اروپا با آمریکا، اگر واشنگتن اراده کند قوانینی برای احیای دوباره تحریم های فلج کننده علیه ایران وضع کند، اروپا تاب مقاومت در مقابل این خواسته آمریکا را نخواهد داشت. تسلط مالی آمریکا بر نظام مالی اروپا در سه سطح کاملا هویداست: در اکثر بانک های بزرگ اروپایی دست کم یک تبعه آمریکایی در هیات مدیره عضویت دارد. در نتیجه این بانک ها از هرگونه تعاملی با ایران منع خواهند شد. مساله دوم این است که اکثر بانک های اروپایی تعاملات مالی گسترده ای با سیستم مالی آمریکا دارند و تعامل با ایران این بانک ها را از مزیت های موجود در آمریکا بی بهره می سازد. و در نهایت اینکه اکثر بانک های اروپایی، حداقل یک شعبه در آمریکا دارند و تحریم های اولیه شامل شعب خارجی بانک های اروپایی که در خاک آمریکا فعالیت می کنند می شود.
براین اساس تحقق این سناریو هر چند بعید نیست، اما احتمال وقوع آن اندک است.
4- مذاکره برای مذاکره و همزمانی تشدید فشارهای آمریکا علیه ایران: در این سناریو، اتحادیه اروپا، روسیه و چین به مذاکرات با ایران در چارچوب برجام ادامه می دهند. ایران در این مذاکرات تلاش خواهد کرد، تضمین هایی از پنج قدرت باقی مانده در این توافق به دست آورد. اتحادیه اروپا به امید تغییراتی در کنگره آمریکا در انتخابات پیش رو، این مذاکرات را ادامه خواهد داد. روسیه و چین و حتی اتحادیه اروپا نیز براساس منافع ملی خودشان و یا حفظ جایگاه و اعتبار بین اللملی خود در این مذاکرات ممکن است امتیازاتی به ایران بدهند. هر چند به نظر نمی رسد این امتیازات بتواند در حدی باشد که فشارهای ناشی از تحریم های آمریکا را بکاهد. در این سناریو هرچند برجام حفظ می شود و طرف های توافق نیز همچنان به آن پایبند خواهند ماند، اما بعید به نظر می رسد که ایران بتواند از ثمرات برجام برخوردار شود.
5- احتمال توافق پنهانی روسیه با اروپایی ها و تشدید فشارها علیه ایران: در این سناریو که تقربیا ضعیف ترین است، این احتمال وجود دارد که روسیه در ازای اخذ امتیازاتی از اتحادیه اروپا و همچنین رژیم صهیونیستی به تدریج از حمایت خود از ایران بکاهد. این احتمال از سوی رسانه های غربی ترویج می شود و اظهارات سرگئی ریابکوف معاون وزیر امور خارجه روسیه را مصداقی بر این ادعا می دانند. ریابکوف، اخیرا در مصاحبه ای گفته بود، کشورش خواهان حفظ توافق هسته ای است، اما در کنار آن معتقد است نگرانی های غرب را درباره برنامه موشکی ایران و نقشش در خاورمیانه و سوریه برطرف کند.
نتیجه گیری
به طور کلی آینده برجام، در یک فضای عدم قطعیت قرار دارد. همه طرف های درگیر در برجام به نوعی چشم انداز روشنی درباره آینده ندارند. از میان سناریوهای محتمل،احتمال مذاکره برای مذاکره و جنگ محدود، محتمل ترین به نظر می رسد. جمهوری اسلامی ایران در صورتی که بتواند دیپلماسی عمومی خود را تقویت کند و با نخبگان سیاسی و دانشگاهی ارتباط گسترده تری برقرار کند، می تواند نتایج بهتری به دست آورد. همچنین ایران باید با استفاده از رسانه های مستقل جهان و شبکه های اجتماعی، پیام حقانیت ایران در این مساله را به سراسر جهان برساند.
هویت منطقه غرب آسیا با سیاست های ایران در منطقه همراه است بر همین اساس، هر گونه اقدامی علیه ایران، می تواند ضربه سنگینی به منافع همپیمانان آمریکا در منطقه وارد کند. ضمن اینکه متحدین دولتی و غیر دولتی ایران در منطقه، که از مشروعیت و مقبولیت عمومی برخوردارند، همانند ایران تجدید نظر طلب هستند و سیاست های آمریکا در منطقه را برنمی تابند. بر همین اساس تمسک به دیپلماسی و در عین حال تقویت توان نظامی ایران تواما می تواند بهترین راهکار برای مقابله با سیاست های آمریکا باشد. همانطور که سون تزو، استراتژیست مشهور چینی در کتاب هنر جنگ که از 2500 سال پیش تاکنون الهام بخش فاتحان بزرگ تاریخ بوده، معتقد است: آنکه بداند، چه زمانی بجنگد و چه زمانی نجنگد، پیروز است. به همین دلیل، سیاست کاربرد به موقع دیپلماسی و جنگ است.
===============================
نويسنده : تهمینه بختیاری- کارشناس سياست بين الملل.
.