با وجود شکل گيري فضاي خوشبيني در شرق آسيا و اميدواري به حل و فصل اختلافات در شبه جزيره کره ، رسانه هاي منطقه از افزايش حضور و تقويت نظامي و استراتژيک آمريکا در منطقه خبر مي دهند .
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صدا وسيما، در بحبوحه بازي هاي المپيک زمستاني کره جنوبي ، توجه کارشناسان منطقه بر امکان تاثير مولفه هاي غير سياسي و غير نظامي بر فضاي سياسي شبه جزيره کره متمرکز بود.
اعزام هيات هاي ورزشي از کره شمالي به کره جنوبي و تقليل برداشت هاي بدبينانه ، شرايط را براي کاهش تنش ها تاحدودي مهيا کرد. در اين بين نگاه مثبت واشنگتن به اين رخدادها به نوعي بستر ساز مسيري شد که امروز شاهد آن هستيم . تمايل دوطرف به گفتگو و تا حدودي نقش آفريني چين در ترغيب پيونگ يانگ به واقع گرايي ، چارچوب تحليل هاي افراطي تر معطوف به جنگ را تضعيف و در مقابل برداشت هاي معطوف به عملگرايي و تنش زدايي را تقويت کرد.
گفتمان جديد که بر حفظ منافع آمريکا و بهبود شرايط عمومي کره شمالي استوار است ، خود مي تواند اساسي براي کشش ها و کنش هاي بعدي باشد.
چالش هاي نفوذ چين، کشش ژاپن به سوي کره شمالي پس از کره جنوبي وکاهش کنش هاي خصومت آميز در منطقه همزمان با تقويت نيروها و پايگاه هاي نظامي آمريکا در کره جنوبي و ژاپن، از شاخص هاي اصلي آن گفتمان است. مقامات واشنگتن و پيونگ يانگ در پيام هاي متقابل يک ماه گذشته، بر منافع و تهديدهايي اشاره کرده اند که گفتگو ها مي تواند ماهيت و جهت آن را به نقطه سازنده اي براي دو طرف متحول کند.
واقعيات حوزه اي
" جوزف چنگ استاد علوم سياسي دانشگاه هنگ کنگ، از برنامه ريزي آمريکا براي افزايش حضور نظامي خود در شرق آسيا به دنبال انتشار سند جديد راهبرد دفاعي اين کشور با هدف مهار قدرت چين در اين منطقه خبر داد و گفت استقرار نيروهاي آمريکايي در شرق آسيا به معناي کاهش شمار نيروهاي آمريکايي مستقر در غرب آسياست.
چنگ، علل افزايش حضور نظامي آمريکا در شرق آسيا را ناشي از دو علت مي داند :
1- نخست، آمريکا قطعا روسيه و چين را دشمن خود مي داند و بايد به منظور مقابله با آنها حضور خود را در شرق آسيا افزايش دهد. واشنگتن معتقد است افزايش حضور نظامي در شرق آسيا باعث مي شود در موقعيتي قرار بگيرد که از متحدان خود از جمله کره جنوبي و ژاپن نيز بخواهد اقدامات بيشتري براي مقابله با چين و روسيه انجام دهند.
2- علت ديگر هم آن است که دونالد ترامپ رئيس جمهور کنوني آمريکا بر خلاف روساي جمهور سابق اين کشور به کسري جدي بودجه آمريکا معتقد نيست. وي معتقد است برنامه اصلاح و کاهش ماليات ها کسري بودجه آمريکا را جبران مي کند و در نتيجه مايل است پول بيشتري را خرج ارتش اين کشور بکند. چرا که افزايش بودجه و هزينه نيروهاي نظامي آمريکا باعث خشنودي مجتمع نظامي-صنعتي اين کشور و مالکان پرنفوذ آن مي شود. "
https://ir.sputniknews.com/ 10 / 2 / 2018 ) )
در عين حال چين بسيار نگران است که ترامپ ، رقابت اقتصادي را به نوعي جنگ تجاري تبديل کند.
پکن در دو هفته گذشته بارها اعلام کرد در صورتي که آمريکا فشارهاي اقتصادي خود را بر چين افزايش دهد پکن آماده است سطوح مراودات تجاري خود را با واشنگتن کاهش دهد. موازي با آن ممکن است چين هزينه هاي دفاعي خود را افزايش دهد.
" افزايش هشت درصدي بودجه دفاعي امسال چين و رسيدن آن به حدود 173 ميليارد دلار- در قالب گزارشي که در اختيار کنگره ملي خلق چين قرار گرفت، ارائه شد.
سال ها رشد اقتصادي دو رقمي به چين امکان داده است که دومين بودجه دفاعي بزرگ جهان را پس از آمريکا داشته باشد ؛ کشوري که بودجه پيشنهادي دفاعي سال آينده خود را 716 ميليارد دلار اعلام کرده است." ( آسوشيتدپرس - پکن - 14 / 12 / 96)
در چارچوب روابط منطقه اي، تلاش آمريکا براي انتقال نيروهاي نظامي خود از غرب آسيا به آسياي شرقي ، احتمالا مبتني بر توانمندي فزاينده آمريکا در نوعي مديريت دفاعي با پشتيباني منابع مالي حاصل از نفت و گاز، تحقق مي يابد. اما اين تحرکات به دور از نگاه پکن نيست.
با وجود تقويت اميدها به تشنج زدايي ميان آمريکا و دوستان منطقه اي با کره شمالي ، اما پکن 3 دغدغه اصولي دارد .
الف - احتمال نزديکي واشنگتن به پيونگ يانگ و خدشه در " پيوند ژئو استراتژيک چين و کره شمالي " .
ب- احتمال گسترش همکاري ها ميان ژاپن و کره جنوبي با پيونگ يانگ و پيامدهاي آن براي چين .
ج- کاهش قدرت چانه زني چين مقابل آمريکا .
عوامل تقويت کننده افزايش حضور
1-پيش بيني مي شود در سال جاري رشد اقتصادي آمريکا تحت تاثير افزايش سرمايه گذاري هاي نقدي، افزايش حدود 2 و نيم درصدي داشته باشد.
همين واقعيت افزايش بودجه و حضور نظامي در کشورها و پايگاه هاي شرق دور را با مشکل چنداني روبرو نمي کند.
2- پيش بيني مي شود رشد اقتصادي چين با کاهش سرعت روبرو شود اما رشد تجارت ادامه خواهد داشت. اين موضوع احتمالا در کاهش دامنه تحرکات نظامي - استراتژيک و دفاعي چين و در مقابل پيشروي هاي آمريکا اثر بخش است.
3- سياست چين براي افزايش تعامل اطلاعات و دستاوردها ميان فرماندهان بلند پايه ارتش خود و ارتش آمريکا ، تاکنون بي اثر بوده است. با وجود اين، چين همزمان در راستاي کاهش نفوذ آمريکا در مناطقي نظير درياي جنوب چين و تايوان، پايگاه هاي اسقرار نيروها و سيستم پشتيباني خود را در جزاير آبهاي جنوبي تقويت کرده است. اين امر نشانگر پتانسيل بالاي اين حوزه در بارگيري تشنج و رقابت نظامي دارد. از اينرو به احتمال زياد اين روند يکي از انگيزه هاي پنتاگون در پايداري حضور در شرق دور است.
4- درموضوع کره شمالي، موضع پکن آن است که اين مناقشه اصولاً مسئلهاي بين آمريکا و کره شمالي است. چين، ضمن اينکه فشارها بر کره شمالي را ادامه مي دهد، همچنان از هر دو کشور خواسته است براي از سرگيري مذاکرات، رويکرد «تعليق دوگانه» اتخاذ کنند آمريکا موقتاً تمرينهاي نظامي را متوقف کند و کره شمالي در عوض، برنامه هاي هسته اي و توسعه موشک بالستيک قاره پيماي خود را متوقف کند. تا حال حاضر اين رويکرد چين تاکنون جواب نداشته و در عوض واشنگتن تحت تاثير نزديکي دو کره و البته فشار پکن ، مصمم است هم دامنه حضور خود را منطقه گسترش دهد و هم کره شمالي را محدود کند .
5- از ديگر عوامل افزايش حضور نظامي آمريکا مي توان به خطرتغييرات ژئوپليتيک در ارتباط با کره شمالي اشاره کرد. اگر جهان به طور جدي شاهد بروز يک جنگ در شبه جزيره کره باشد آنگاه بايد انتظار داشت که اين موضوع مي تواند تاثيرات منفي شگرفي بر اقتصاد جهاني بر جاي بگذارد. از اين رو واشنگتن براي جلوگيري از اين خطرات ، به دنبال ثبات سازي نظامي و همبندي استراتژيک بيشتر در شرق آسيا است.
واشنگتن در اقدامي که به نظر تاييد حرکت به سمت راهبرد صلح از طريق برتري قدرت آتش باشد بزرگترين بودجه سالانه تاريخ جهان را ارائه کرد.
با پذيرش بودجه هفتصد ميليارد دلاري براي سال مالي پيش رو که بسيار بيشتر از مجموع بودجه نظامي روسيه و چين است، رئيس جمهور آمريکا اختيار جذب هزاران نيروي جديد، خريد تجهيزات پرزرق و برق نظامي از جمله هواپيماها و کشتي هاي جنگي و فرصت تسليح دموکراسي آمريکايي را در سرتاسر جهان براي خود فراهم کرده است.
تهديدات دامنگير و چالش هاي بيشتر
يکي از اصلي ترين نگراني هاي جامعه جهاني ، باز توليد بحران و آسيب هاي انساني و مادي آن است . اين دلهره هاي عمومي ناشي از زايش تدريجي فضا هاي ستيز آلود ، افزايش خريد هاي تسليحاتي و خطرات محيط زيستي است.
چالش هاي پيش رو عبارتند از:
1-کارشناسان در اين مورد اتفاق نظر دارند که در چرخه روابط جهاني، چارچوب هاي تضميني مربوط به پيمان هاي دسته جمعي و نيز تعهدات گروهي، يکي از اساسي ترين متغير هاي امنيت بين الملل به شمار مي رود.
با توجه به اين واقعيت، امروز پيمان هاي مهم کنترل تسليحاتي، مانند پيمان نيروهاي هسته اي ميان برد، در معرض خطر فروپاشي قرار دارند و رقابت هاي تسليحاتي در عرصه هاي جديد، مانند عرصه سايبري، ادامه دارد. اين وضعيت، بازتوليد نگراني و احساس تهديد را شدت بخشيده و به نوعي قاعده توازن وحشت را تقويت کرده است.
به عبارتي مهمترين خروجي اين شرايط گسترش رويکرد هاي نظاميگري دولت هاست ، همچنانکه فروش تسليحات و موافقتنامه هاي دفاعي ميان دولت ها در سال هاي 17- 2016 ، حدود 11 در صد افزايش يافت. به ويژه اين فراواني در مناطق غرب آسيا و شرق دور مشاهده مي شود .
2- از سوي ديگر افزايش بار تهديد ضد آمريکا در مناطقي که منافع متحدان در آن جمع است مانند شبه جزيره کره، ضرورت افزايش حضور براي اطمينان خاطر بيشتر به آن کشورها را پيش مي کشد.
در اين ميان چين و روسيه به دنبال نفوذ و کنترل مقبوليت و نفوذ آمريکا در مناطق تحت نفوذ خود در منطقه هستند. ضمنا، عدم اطمينان شرکاي واشنگتن درباره تمايل و توان آمريکا براي حفظ تعهدات بين المللي خود ممکن است آنها را به سمت جدا کردن مسير سياست هاي خود از آمريکا خصوصا در زمينه تجارت بکشاند.
اين استراتژي واشنگتن ضمن آنکه رقابت قدرت ها را افزايش مي دهد، اين واقعيت را نيز ثابت مي کند که" اعتماد و شريک در روابط جهاني " براي آمريکا ديگر معني ندارد.
به قول ترامپ ، اين استراتژي بر عقب نماندن در رقابت اقتصادي و نظامي در سراسر جهان به ويژه با چين و روسيه است.
3- روسيه و چين مصمم هستند اقتصادهاي خود را بسته، ارتش هايشان را براي نفوذ بيشتر تجهيز و گسترش و اطلاعات خود را شديدا حفاظت کنند. تهديد اصلي براي آمريکا از ناحيه روسيه است و چين، کره شمالي و ايران نيز در رديف بعدي هستند.
شمار فزاينده تنش ها
وزير دفاع آمريکا با اشاره به افزايش مجدد بودجه نظامي اين کشور در سال 2019 به 716 ميليارد دلار گفت اين ميزان بودجه براي اطمينان از آمادگي رزمي سربازان آمريکايي در دنيايي با شمار فزاينده تنش هاي خطرناک از جمله در افغانستان و همچنين پرداختن به تهديد جنگ با جمهوري خلق کره الزامي است.
اين ميزان افزايش بزرگترين افزايش يک ساله بودجه نظامي آمريکا از سال 2002 در زمان دولت جورج بوش رئيس جمهور اسبق اين کشور و شروع جنگ به اصطلاح عليه تروريسم محسوب مي شود که در آن سال بودجه پنتاگون از 345 ميليارد دلار به 437 ميليارد دلار رسيد.
" اما افزايش جديد بودجه نظامي آمريکا براي پاسخگويي به آنچه است که واشنگتن آن را چالش هاي لجستيکي صريح مي داند که شامل افزايش نيازهاي آموزشي، افزايش استفاده از فناوري هاي پيشرفته در سامانه هاي دفاع موشکي و شروع يک برنامه واکنش چند تريليون دلاري و توسعه مجدد زرادخانه هسته اي آمريکا است که بسياري در اين کشور مايلند هرچه زودتر براي هميشه نابود شود.
به نظر مي رسد سياست خارجي ترامپ با توجه به بودجه نظامي پنتاگون به شدت تهاجمي باشد و علاوه بر اعزام نيرو به سومالي و يمن، صدها هزار سرباز اين کشور نيز راهي جنگ هاي آمريکا در افغانستان و مقابله با کره شمالي باشد."
( https://ir.sputniknews.com/ 10 / 2 / 2018 )
جمع بندي
تاريخ سياست نظامي در چند دهه اخير نشان داده است هر زمان واشنگتن اقدام به تنش زدايي در کانون هاي بحران جهان - از آمريکاي جنوبي تا حوزه بالکان و از غرب آسيا تا شمال آفريقا و از شبه جزيره کره تا افغانستان داشته - همزمان نفوذ و حضور نظامي خود را در آن مناطق تقويت کرده است.
در حال حاضر با وجود کاهش فضاي التهاب در شرق آسيا، به نظر مي رسد هنوز آن جديت لازم از واشنگتن و پيونگ يانگ براي رفع تنش ها پديد نيامده تا بتوان با قطعيت به تحليل پرداخت. هرچند گفتگوهاي دو جانبه ادامه دارد.
به احتمال زياد رخدادهاي سوريه و تقابل با روسيه و نيز شرايط افغانستان و مسايل مرتبط با برجام ، تا حدودي مناقشه کره شمالي را به حاشيه برده است ، اما متوقف نکرده است.
========================================
نويسنده: محمد حسيني پور - پژوهشگر سياست استراتژيک .
.