دبیرکل حزب الله لبنان:به ملت یمن که درمقابل متجاوزان سعودی آمریکایی،مقاومت اسطورهای میکنند درود میفرستیم.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صداوسيما به نقل از العالم؛ سيد حسن نصر الله دبير کل حزب الله لبنان در مراسم بزرگداشت روز "وفاداري به پيروزي" گفت: هدف برگزاري اين جشن اعلام تأييد و حمايت سياسي از فهرست امل و وفا (اميدواري و وفاداري) در انتخابات است.
وي افزود: به پاسداران ميهن در مرزهاي نوار غزه، ملت مظلوم و همه فرماندهان گروه هاي مختلف مقاومت درود مي فرستيم. به ملت يمن نيز که همچنان با مقاومت اسطوره اي خود در مقابل ائتلاف متجاوز سعودي آمريکايي به دفاع مي پردازد درود مي فرستيم.
دبیرکل حزب الله تاکید کرد: ملت مقاومت؛ تسليم نااميدي ها نمي شود و فرهنگ ما فرهنگ اميدواري و وفاداري است که اصلي از اصول ايماني و عقيدتي ما محسوب مي شود. سستي مشارکت در انتخابات به معناي سستي در پذيرفتن مسئوليت هاست.
وي افزود: مجلس نمايندگان در لبنان بسيار مهم است و بايد مجلس نمايندگاني را انتخاب کنيم که با تحولات مهم کنوني تناسب داشته باشد. ما در مقابل يک دشمن متجاوز قرار داريم که به سرزمين و آب ها و گاز ما چشم طمع دارد.
سيدحسن نصرالله اظهار کرد: يکي از اهداف تمام تحولات کنوني سوريه ضربه زدن به مقاومت است. موضوع خطرناک در تمام نقشه هايي که براي ضربه زدن به مقاومت کشيده مي شود، ايجاد جنگ داخلي و جنگ افروزي بين ارتش لبنان و مقاومت است.
دبيرکل حزب الله لبنان افزود: در سال 2006 ميلادي و در جريان جنگ ماه جولاي، طرف هايي وجود داشتند که براي ضربه زدن به مقاومت گزينه جنگ افروزي بين ارتش لبنان و مقاومت را بررسي مي کردند. اکنون نيز طرف هايي وجود دارند که بر روي درگيري بين ارتش و مقاومت حساب باز کرده اند.
سيد حسن نصرالله در ادامه سخنراني خود گفت: وفاداري از اصول فرهنگي ما و ايمان ماست. وفاداري به معناي به رسميت شناختن اقدام خوب است و از طرفي که اين اقدام خوب را داشته است، تشکر مي کند. امروز وفاداري به همه فداکاران و ملت فداکار، مقاوم و وفادار لبنان است. اين وفاداري به همه شهداست که در دفاع از اين کشور و آزاد کردن سرزمين شهيد شده اند. اين وفاداري به همه اسرا و همه انسان هاست. اين وفاداري به هر شهيدي در جريان مقاومت و به همه شهدا در جنبش امل و حزب الله و نيروهاي اسلامي و ملي است که در دهه هاي گذشته براي تحقق اين آزادي تلاش کردند. اين وفاداري به هر شهيدي در ارتش لبنان و نيروهاي امنيتي اين کشور و ارتش سوريه و گروه هاي مقاومت فلسطيني است که در سرزمين لبنان براي دفاع از اين کشور به شهادت رسيده اند.
وي افزود: اين وفاداري به خانواده هاي شريف و همه زخمي هاست که همچنان آثار جراحت در بدن و روح آنان وجود دارد. وفاداري به همه اسراي زن و مرد است که سالهاي طولاني در زندان هاي اشغالگران اسرائيلي حضور داشتند. اين وفاداري به همه کساني است که از سرزمين خود به صورت ناعادلانه آواره شدند. اين وفاداري به کساني است که سرزمينشان نابود شد. اين وفاداري به کساني است که ده ها سال با سرکوب و ظلم و ترس و وحشت روبرو هستند ولي به مقاومت خود ادامه مي دهند. اين وفاداري به همه افرادي است که امام موسي صدر معلم و الهام بخش آنان بوده است. وفاداري به همه فرماندهان شهيد ماست. اين وفاداري به شيخ راغب حرب فرزند اين سرزمين پاک و عباس الموسوي سيد شهداي مقاومت، حاج عماد مغنيه و همه فرماندهان در گروه هاي مقاومت است. ما اين عنوان را انتخاب کرده ايم و با راي دادن به اعضاي فهرست امل و وفاداري و نتيجه اين انتخابات مي خواهيم همه در موضع اميد و وفاداري باشيم و مي خواهيم اين روند ادامه پيدا کند. در اين فهرست شخصيت هاي سياسي حضور دارند و به خوبي نماينده اين صفات هستند.
سيد حسن نصرالله بيان داشت: سوال اساسي اين است که چرا در انتخابات شرکت مي کنيم. من قبلا به اهميت پارلمان لبنان اشاره کرده بودم. پارلمان لبنان مادر همه نهادهاي اين کشور است و اختيارات گسترده و مهمي است. پارلمان لبنان از معدود پارلمان ها در جهان است که اين سطح از اختيارات دارد. پارلمان لبنان رئيس جمهور و نخست وزير را انتخابات مي کند و به دولت راي اعتماد مي دهد و از بيانيه وزارتي حمايت مي کند. همچنين بودجه و موضوعات مهم مالي و اقتصادي در پارلمان تصويب شود. در پارلمان لبنان قوانين نظم دهنده به موضوعات اقتصادي، معيشتي، مالي، امنيتي، اداري، رسانه و فرهنگي بررسي و تصويب مي شود. پارلمان لبنان برخلاف شمار زيادي از پارلمان ها در جهان تنها نهادي است که اختيار اصلاح قانون اساسي را بدون بازگشت به همه پرسي مردمي دارد. بنابراين ما يک پارلمان و نهاد قانوني داريم که اختيارات بسيار گسترده اي دارد. بنابراين زماني که در انتخابات شرکت مي کنيم، يک پارلمان جديد تشکيل مي دهيم تا به اين موضوعات بپردازد و از اين اختيارات استفاده مي کند. بنابراين بايد در انتخابات شرکت کنيم و شرکت نکردن در انتخابات به معناي ناديده گرفتن مسئوليت و رها کردن سرنوشت کشور و مردم در همه زمينه هاي حاکميتي، قانوني، امنيتي، اقتصادي و معيشتي است. شرکت نکردن در انتخابات به معناي آن است که آينده اين کشور و فرزندان آن را ناديده مي گيريم. بنابراين بايد همه در انتخابات پارلماني شرکت کنيم. اين که بايد چه فردي را انتخاب کنيم، موضوع ديگري است. من درباره اصل مشارکت در انتخابات سخن مي گويم.
دبیر کل حزب الله لبنان تاکيد کرد: بايد مشارکت قوي، تاثيرگذار و واقعي در انتخابات پارلماني داشته باشيم. ما از سال 1992 مشارکت جدي در انتخابات پارلماني در لبنان داشته ايم. مسئله ديگر اين است که چه فردي را انتخاب کنيم. امروز بايد هر راي دهنده اي در لبنان اين سوال را از خود بپرسد که بايد چه فردي را انتخاب کند و چرا بايد به فرد يا فهرست مشخصي راي داده شود. براي برخي از مردم رابطه فاميلي کافي است. مثلا فلان فرد از فاميل نامزد شده است و به وي راي مي دهند. برخي از مردم نيز به رابطه عشيره اي و حزبي و مذهبي خود توجه دارند و فرد را بر اساس ارتباط عشيره اي، حزبي و مذهبي انتخاب مي کنند ولي مسئله درست اين است که به شيوه متفاوتي به اين سوال پاسخ بدهيم. پارلمان لبنان، پارلماني براي اشراف و اعيان نيست، اين پارلمان براي وضع قوانين و اداره کشور است. پارلمان لبنان در عين حال که مي تواند از استقلال کشور دفاع کند، مي تواند وارد يک وابستگي کشنده شود. اين پارلمان در عرصه اقتصادي مي تواند کشور را نجات دهد و در عين حال نيز قادر است کشور را به ورشکستگي بکشاند و همه نهادهاي مالي و اداري را نابود کند. هر فردي بر اساس تشخيص خود از چالش ها و خطرات سالهاي آينده به نامزدهاي انتخابات راي مي دهد تا پارلماني تشکيل شود که متناسب با چالش ها و خطرات موجود و آينده باشد.
دبير کل حزب الله لبنان در بخش ديگري از سخنان خود گفت: موضوع نخست انتخابات پارلماني لبنان اين است که براي همه لبناني ها به ويژه ساکنان جنوب کشور و به ويژه مناطق بقاع غربي مهم ترين موضوع تهديدات و درگيري با دشمن صهيونيستي است. ما در برابر دشمني متجاوز قرار داريم که طمع کار است و به نفت و گاز و آب و سرزمين ما چشم طمع دارد. شما در منطقه نبطيه و بنت جبيل بخشي از جنوب لبنان هستيد و سالهاي طولاني به دليل اقدامات دشمن صهيونيستي با مشکلات زيادي روبرو شديد. اين مشکلات از اوائل قرن گذشته و قبل از سال 1948 آغاز شد. در آن زمان باندهاي صهيونيست وارد فلسطين اشغالي شدند. اين مشکلات پس از تاسيس رژيم صهيونيستي در فلسطين در سال 1948 بيشتر شد. نسل هاي جديد در لبنان به ويژه جوانان بايد به اين حقايق واقف باشند. امروز جوانان و نوجوانان در لبنان به ويژه جنوب کشور با حملات هوايي، توپخانه اي، وجود زندان ها و بازداشتگاه ها و بازداشت مردم در خيابان ها و حمله شبانه به منازل و آواره شدن رو به رو نيستند و با امنيت و با عزت و کرامت زندگي مي کنند و نمي دانند اوضاع در گذشته چگونه بوده است. بايد نوجوانان و جوانان را از اين مشکلاتي که در رابطه با تجاوزگري هاي اسرائيل داشتيم، آگاه کرد.
وي ادامه داد: در آن زمان صهيونيست ها وارد روستاهاي مرزي مي شدند و مردم را بازداشت و خانه ها را منفجر و حتي به مراکز ژاندارمري و ارتش لبنان حمله و مردم را آواره مي کردند و در نهايت بخش هايي از لبنان را اشغال کردند. اسرائيل در سال 1982 به صورت گسترده به لبنان حمله کرد. لبناني ها از سال 1982 تا سال 2000 به دليل اقدامات صهيونيست ها با مشکلات زيادي رو به رو شد. ما فعاليت خود را بر اساس نظريه شروع نکرديم. ما کار خود را بر اساس اميد شروع کرديم. ما به پيروزي بر دشمن و بيرون کردن اشغالگر و آزاد کردن سرزمين اميد داشتيم، اين در حالي بود که آن زمان شمار زيادي از افراد نا اميد بودند. ما بر اساس تجربه خود سخن مي گوييم. چه طرفي اشغالگران صهيونيست را از لبنان بيرون کرد. اين صهيونيست ها از منطقه جبل، ضاحيه، بيروت، صيدا،نبطيه، صور و بقاع بيرون رانده شدند و خط مرزي لبنان به استثناي مزارع شبعا و تپه هاي کفرشوبا در سال 2000 آزاد شد. اگر فردي در جهان بگويد عاملي غير از مقاومت مسلحانه و مردمي اشغالگران صهيونيست را از لبنان بيرون کرده است، بيايد و بگويد چه عاملي بوده است. همه مردم لبنان و جهان مي دانند اتحاديه عرب، سازمان همکاري اسلامي، سازمان ملل، شوراي امنيت و جنبش عدم تعهد، قطعنامه هاي شوراي امنيت و اتحاديه اروپا نتوانستند اشغالگران صهيونيست را از لبنان بيرون کنند. اين نيروهاي مقاومت از همه گروه هاي فلسطيني بودند که شهيد، زخمي و اسير شدند و در نهايت اشغالگران را بيرون کردند. نيروهاي مقاومت به ويژه جمهوري اسلامي ايران و سوريه هميشه در حمايت از مقاومت وفادار بوده اند.
توطئه هاي مختلف منطقه اي و بين المللي عليه مقاومت در لبنان شکست خورده است.
سيد حسن نصرالله در ادامه سخنراني خود گفت: مقاومت آزاد سازي سال 2000 را محقق کرد. اين آزاد سازي همچنين به برکت اتحاد و رابطه برادري و محبت بين حزب الله و جنبش امل محقق شد. اسرائيلي ها و آمريکايي ها از سال 2000 درک کردند که قدرت واقعي در لبنان به نام مقاومت وجود دارد و اين مقاومت توانسته است وارد قلوب لبناني ها شود و توانست پيروزي تاريخي و راهبردي محقق کند. مقاومت توانست دشمن اسرائيلي را بدون هيچ قيد و شرطي از لبنان بيرون کند. مقاومت توانست منطقه را وارد دوره پيروزي ها و تغيير راهبردي ايجاد کند و اين تغيير را مي توان از آغاز انتفاضه فلسطين چند ماه پس از پيروزي هاي لبنان مشاهده کرد. مقاومت توانست روح و فرهنگ مقاومت را نه تنها در لبنان و فلسطين بلکه در امت اسلامي زنده کند. دشمنان با استفاده از راه هاي مختلف تلاش کردند مقاومت را در لبنان نابود کنند. مقاومت عنصر حمايتي براي لبنان و نماد عزت و کرامت است.
وي افزود: پس از خارج شدن صهيونيست ها از لبنان، توطئه ها عليه مقاومت آغاز شد. اولين توطئه عليه مقاومت در خلال عقب نشيني اسرائيل از لبنان اين بود که اسرائيل اين عقب نشيني را به اطلاع ارتش مزدور انطوان لحد و شبکه هاي مزدور در خط مرزي نرسانده بود و به صورت عمدي اين گروه ها را تنها و رها کرد. اسرائيل مي دانست که اين مزدوران از يک طايفه مشخص و همان طايفه مزدور هستند. در ميان مزدوران از سني ها، شيعيان، دروزي ها و مسيحيان بودند. اين مزدوران از همه طوايف و بيشتر شهرها و روستاهاي مرزي بودند. اسرائيل اين مزدوران را به صورت عمدي رها کرد چرا که فکر مي کرد اگر مقاومت در لحظه شکست دشمن صهيونيستي و آشفتگي ارتش آنطوان لحد وارد خط مرزي شود، دست به جنايت خواهد زد و اعدام هاي ميداني رخ مي دهد و خانه ها به آتش کشيده مي شود و دارايي ها به غارت مي رود و مقاومت از افراد مختلف انتقام مي گيرد و در نهايت جشن ملي لبناني به عزا و پيروزي به فتنه و جنگ داخلي و فرقه اي تبديل مي شود و مقاومت در خلال اين جنگ نابود مي شود ولي چنين وضعي رخ نداد و رخ ندادن اين وضع نيز به دليل هوشياري، حکمت،صبر و ايمان و روح ملي و انسانيت بالا و اخلاق کريم شما لبناني به ويژه سکنه جنوب بود که اجازه نداديد چنين فتنه اي رخ دهد.
سيد حسن نصرالله بيان داشت: عدم حصول اين فتنه تنها بر اساس تصميمات مشترک حزب الله، جنبش امل و احزاب ديگر نبود بلکه بيشتر بر اساس هوشياري، درک و تشخيص توطئه هاي دشمن و احساس انسانيت به انسان ديگر بود هر چند اين انسان ديگر ما را به قتل رساند، حمله کرد و سر کودکان ما را در نبطيه و صيدا بريد و از پشت به ما در مناطق مختلف خنجر زد. بنابراين اولين توطئه دشمن صهيونيستي نابود شد. سپس به دنبال بررسي طرح هاي مختلف عليه مقاومت شدند. تلاش دوم به صورت تشويقي بوده است. پس از حوادث يازده سپتامبر سال 2001 نماينده اي از آمريکا به لبنان آمد و نامه شخصي ديک چني معاون وقت رئيس جمهور آمريکا را در اختيار ما قرار داد و اين فرد با من ديدار کرد و نامه چني را به من داد. آمريکايي ها گفتند که واشنگتن مخالفتي با حضور حزب الله در دولت و پارلمان ندارد و ميلياردها دلار براي بازسازي مناطق جنوب لبنان تخصيص مي دهد و حزب الله از فهرست تروريسم حذف و اسراي حزب الله آزاد خواهند شد. همه اين مشوق ها در برابر دو شرط بود. شرط نخست اين بود که با آمريکايي ها درباره موضوعات امنيتي همکاري کنيم و شرط دوم اين بود که به مقاومت در برابر دشمن صهيونيستي پايان بدهيم. بنابراين همه چيز را به ما پيشنهاد کرده بودند تا ما از مقاومت چشم پوشي کنيم. من قبلا به نام اين آمريکايي لبناني تبار اشاره نکردم ولي امروز به دليل رسوايي هايي که در آمريکا رخ داده و تحولات روابط قطر و امارات، عربستان سعودي و ترامپ به نام اين فرد که جرج نادر بوده در رسانه ها اشاره شده است. اين خبرنگار آمريکايي لبناني تبار است. اين فرد به نزدم آمد. تلاش سوم در سال 2005 بود. پس از حوادث لبنان و خارج شدن نيروهاي سوري از لبنان، بار ديگر همه چيز به حزب الله پيشنهاد شد. آمريکا و کشورهاي اروپايي اين پيشنهادها را به حزب الله مطرح کردند. اين طرف ها بر اين اساس اين پيشنهاد را داده بودند که اگر حزب الله وارد قدرت شود، مشکلاتي ميان شيعيان به ويژه با جنبش امل ايجاد خواهد شد و در نهايت اين وضع به تضعيف مقاومت منجر مي شود. دوم اين که برخي از سران اين کشورها مي گفتند اگر مقاومت وارد قدرت شود و طعم قدرت را بچشد، احساس خواهد کرد که سلاح باري براي مقاومت است و در نهايت سلاح را رها خواهد کرد. بنابراين پيشنهاد سال 2005 براي سيطره حزب الله بر دولت نيز براي اين بود که به مقاومت پايان بدهند. در سال 2006 جنگي براي نابود کردن مقاومت آغاز شد.
دشمنان مقاومت تصمیم گرفتند با ایجاد خاورمیانه ای جدید گروههای مقاومت را در منطقه نابود کنند
سید حسن نصرالله ادامه داد: زماني که اين طرف ها در گفتگوها و مشوق هاي خود به مقاومت به هيچ نتيجه اي نرسيدند، تصميم گرفتند مقاومت را در لبنان و گروه هاي مقاومت را در منطقه نابود کنند تا خاورميانه جديدي تشکيل شود ولي اين طرح نيز شکست خورد. در نهايت حوادث سوريه سال 2011 آغاز شد و ما از روز نخست حوادث سوريه بر اين باور بوديم که يکي از اهداف تحولات اين کشور ضربه زدن به مقاومت در لبنان و محور مقاومت در منطقه است و اين حملات همچنان ادامه دارد. من به اين موضوعات اشاره مي کنم تا به مسئله انتخابات برسم. خطرناک ترين موضوع براي مقاومت در لبنان درگيري هاي داخلي است. خطر در اين است که ارتش لبنان با مقاومت درگير شود. اين خطر يک موضوع توهمي و تخيلي نيست. در سال 2005 مطالعاتي در آمريکا و نظرسنجي هايي در ارتش لبنان صورت گرفت و اين پرسش مطرح شد که آيا فرماندهان و نيروهاي ارتش لبنان در عرصه هاي رواني آماده نبرد با مقاومت هستند. همچنين در اين پرسش به مسئله فرقه اي نيز پرداختند و اين سوال را مطرح کردند که مسيحيان، سني ها، دروزي ها و شيعيان ارتش لبنان چه نظري دارند. بنابراين اين پرسش بر اساس وابستگي مذهبي و طايفه اي نيروهاي ارتش لبنان بوده است و از آنان پرسيده شد که آيا آماده نبرد با مقاومت هستند؟
دبير کل حزب الله لبنان گفت: در آن زمان آمريکايي ها به اين نتيجه رسيدند که فرهنگ و عقايد ارتش لبنان، نبرد با مقاومت را نمي پذيرد و اين مسئله يکي از دلايلي بود که به جنگ اسرائيل عليه لبنان سرعت داد چرا که به اين نتيجه رسيدند ايجاد کردن فتنه داخلي سخت است و اگر مي خواستند ارتش لبنان با مقاومت درگير شود بايد فرهنگ و ساختار ارتش لبنان را تغيير مي دادند و اين موضوع نيز زمان بر بود. در سال 2006 و قبل از جنگ ژوئن برخي ها بر روي اين طرح کار کردند تا به مقاومت ضربه بزنند. من هيچ فردي را متهم نمي کنم و آماده ام اين موضوع در دستگاه قضايي مطرح شود و تحقيقاتي صورت گيرد.
نخست وزير وقت لبنان در آن زمان به فرمانده ارتش لبنان قبل از جنگ ژوئن دستور داده بود تا هر کاميون حامل سلاح و موشک مقاومت که از بقاع به جنوب مي رود، مصادره شود. کاميون نخست مصادره شد. کساني که اين دستور را به ارتش لبنان دادند، اميدوار بودند ميان ارتش لبنان و مقاومت در جنگ ژوئن درگيري هايي رخ دهد ولي حکمت دو طرف و مداخلات سياسي باعث شد که اين مسئله جمع شود چرا که اين موضوع بغرنج شده بود. نخست وزير وقت لبنان در جلسات مختلف بر اين دستور اصرار داشت که بايد ارتش لبنان هر کاميون حامل سلاح را به جنوب مصادره کند اين در حالي بود که جنوب لبنان در دل درگيري ها قرار داشت. اين مسئله درباره سلاح مقاومت نبود بلکه درباره اميد برخي ها اين بود که ارتش لبنان دستورات سياسي را اجرا مي کند و مقاومت که با حملات مختلف اسرائيل روبروست، اين تصميم را تحمل نخواهد کرد و با قدرت سلاح اجازه نمي دهد و در نهايت اين وضع به درگيري داخلي منجر مي شود. متاسفانه چنين اميدي در سال 2006 وجود داشت. من قبلا به اين موضوع اشاره نکرده بودم ولي اين بار مجبور شدم به آن اشاره کنم.
بايد حاميان مقاومت حضور قوي در پارلمان داشته باشد تا از حاکميت،استقلال و امنيت لبنان دفاع کنند
به گزارش شبکه تلويزيوني المنار، سيد حسن نصرالله در ادامه سخنراني خود به صورت ويدئوکنفرانس در گردهمايي «روز وفاداري به پيروزي» در منطقه نبطيه لبنان گفت: پس از سال 2006 در سال 2008 زماني که وزراي حزب الله و جنبش امل از دولت لبنان استعفا کردند، کابينه لبنان اذان صبح تشکيل جلسه داد و گويي هيچ مشکلي در لبنان وجود ندارد و تنها مشکل خطوط مخابراتي وابسته به مقاومت است. شکي در اين نيست اين تصميم بر اساس خواسته آمريکا و کشورهاي غربي بود و اسناد آن موجود است. کابينه لبنان در طول حيات خود و حتي در دوره جنگ زمان اذان صبح جلسه اي تشکيل نداد ولي در پنجم ماه مه در زمان اذان صبح تشکيل جلسه داد و به ارتش لبنان و نيروهاي امنيتي اين کشور دستور داد خطوط مخابراتي مقاومت را قطع کنند. هدف از اين تصميم براي نابود کردن شبکه مخابراتي نبود بلکه هدف از اين تصميم در سال 2006 اين بود که حزب الله اجازه ندهد ارتش لبنان و نيروهاي امنيتي خطوط مخابراتي را قطع کنند و در نهايت دو طرف وارد درگيري مسلحانه شوند. امروز نيز اي خواهران و برادران مي گوييم در لبنان و آمريکا و در منطقه خليج فارس بار ديگر اميد درگير شدن ارتش لبنان و مقاومت احيا شده است. اين طرف ها در حال کار هستند تا چگونه ارتش را به درگيري با مقاومت بکشانند. ضمانت عدم درگيري اين است که در دولت حضور قوي داشته باشيم.
وي افزود: در سال 2006 حزب الله و جنبش امل وزرايي در دولت داشتند و در همه نشست ها با جديت شرکت مي کردند و اجازه نمي دادند توطئه اي عليه مقاومت رخ دهد و از پشت به مقاومت خنجر زده شود. نخست وزير وقت و نه دولت لبنان تصميم مصادره کاميون هاي مقاومت را صادر کرده بود. اگر قرار بود اين تصميم در دولت بررسي شود، وزراي امل و حزب الله اجازه نمي دادند چنين تصميمي گرفته شود. حضور اميل لحود رئيس جمهور وقت در نشست هاي دولت در جنگ سال 2006 نيز يکي از ضمانت هاي واقعي بود. بزرگ ترين ضمانت براي ما در جنگ سال 2006 حضور نبيه بري در رياست پارلمان بوده است. هر چند که بايد رئيس جمهور در عرصه بين المللي مذاکره کند ولي اميل لحود را کنار زدند و نبيه بري خود را بر در مسئله مذاکرات بر اساس جايگاهي که در مقاومت و رياست پارلمان داشت،وارد ميدان کرد.
وي بيان داشت: تضمين ديگر براي ما فرماندهي ارتش و افسران و نظاميان ارتش لبنان و عقايد و وابستگي صادقانه ملي آنان است که اجازه نمي دهد چنين طرح هايي اجرا شود. خواسته اساسي اين است که مقاومت در عرصه هاي سياسي مستحکم شود. استحکام سياسي از طريق حضور قوي در دولت و پارلمان صورت مي گيرد. بايد حاميان مقاومت حضور قوي در پارلمان داشته باشد تا از حاکميت،استقلال و امنيت لبنان دفاع کنند و دست همه کساني را که چشم طمع به منابع اين کشور دارند، قطع کنند. بايد اين نيروها حضور قوي در دولت داشته باشند. داستان ما با اسرائيل پايان نيافته است. مشکلي موسوم به اراضي مورد نزاع وجود دارد ولي اين اراضي متعلق به لبنان است. اسرائيلي ها مي گويند مي خواهند در اين مناطق ساخت و ساز داشته باشند. شوراي عالي دفاع لبنان دستور داد ارتش لبنان مانع از اين ساخت و ساز شود. کشور با چالش هايي روبروست. ما با پرونده مرزهاي زميني و مزارع اشغالي شبعا و تپه هاي کفرشوبا روبرو هستيم. اسرائيل در مسئله مرزهاي زميني درباره يک وجب خاک مذاکره مي کند و حاضر به دادن زمين نيست و چانه زني مي کند. آيا اسرائيل از خلال مذاکرات مي خواهد مزارع شبعا و کفر شوبا را به ما بدهد. موضوع نفت و گاز نيز مطرح بوده که چالش بزرگي است و اميدهاي زيادي به اين مسئله به دليل وضع مالي و اقتصادي لبنان بسته شده است.
دبير کل حزب الله لبنان ادامه داد: همه لبناني ها به اين موضوع اميد بسته اند. آيا اسرائيلي ها اجازه مي دهند لبناني ها از منابع نفت و گاز خود استفاده کنند که خود يک چالش است. اقدام اسرائيل در نقض حريم هوايي لبنان ادامه دارد و آخرين مورد آن نقض حريم هوايي لبنان توسط پهپادهاي اسرائيل بوده است. همچنين نقض حريم زميني و دريايي لبنان توسط اسرائيل مطرح است. همچنان موضوع پرونده ربوده شدگان وجود دارد. خطرناک ترين موضوع تهديدات مستمر اسرائيل درباره جنگ عليه لبنان است. مقامات اين رژيم هميشه به اين تهديدات اشاره مي کنند. ما در مقابل اين تهديدات چه تصميمي بايد داشته باشيم. معادله طلايي ارتش، ملت و مقاومت بسيار مهم است. بايد ارتش لبنان و هوشياري و آگاهي مردم تقويت شود. روز به روز نيز بر قدرت مقاومت افزوده مي شود. ما با اين توان مي توانيم با اسرائيلي ها مقابله کنيم. اتحاد موجود در جنوب لبنان ميان همه طوايف و گروه هاي سياسي به ويژه حزب الله و جنبش امل از اهميت بسيار زيادي برخوردار بوده و اين اتحاد قوي ترين ضمانت براي قدرت مقاومت است. اين قدرت به حمايت سياسي نياز دارد تا بار ديگر به مقاومت از پشت خنجر نزنند و مقاومت را به فتنه داخلي نکشانند.