مواضع وليعهد عربستان در رابطه با رژيم اسراييل و چرخش هاي 180 درجه اي او در سياست داخي و خارجي، نقش مافياي صهيونيستي در کودتاي خزنده و به قدرت رساندن محمدبن سلمان را آشکار مي کند.
البته ماجرا تنها به عرصه نظامی ختم نشده و حتی به نوعی می توان نقش محافل صهیونستی را در طراحی آنچه که از آن به عنوان طرح توسعه 2030محمد بن سلمان یاد می شود ، مشاهده کرد . بخشی از این طرح با طرح جدید دیگری موسوم به معامله قرن عجین شده که قرار است بخشی از هزینه های حل و یا به عبارت دقیقتر امحاء فلسطین از جیب عربستان تامین شود.
در این میان هر قدمی که عربستان و به طور مشخص جناح کودتاگر به سرکردگي محمد بن سلمان به سمت رژیم صهیونیستی برداشته به عمد صدها فرسخ را از ایران دور کرده و پل های پشت سر خود را با ایران به کلی تخریب کرده است . در این راستا محمد بن سلمان با زیر پا گذاشتن اصول و قوانین دیپلماتیک بدترین اهانت ها را علیه نظام ، دولت ، ملت و رهبران ایران مرتکب شده است که در همه آنها کاملا نیت پلید وی و گردانندگان آن در تحریک تهران پیداست و به همین علت هم جمهوری اسلامی ایران سیاست خویشتن داری را در قبال رویکرد هتاکانه و غیرمودبانه محمد بن سلمان در پیش گرفته است .
الفاظ و تعابیری که محمد بن سلمان در رویکرد هتاکانه خود علیه ایران بکار می گیرد به قدری به اظهارات مسئولان صهیونیستی و در راس آن نتانیاهو شبیه است که عملا وی را به سخنگوی این رژیم و نتانیاهو تبدیل کرده است .اگر تا پیش از این گفته می شد که محمد بن سلمان با کمک افرادی چون انور عشقی ، عادل الجبیر و ترکی الفیصل در عربستان کودتا کرده اما اکنون مشخص می شود که این رژیم صهیونیستی است که موفق شده است با کمک عوامل نفوذی خود به کودتا دست زده و دولت دست نشانده خود را به سرکردگي محمد بن سلمان در ریاض بر سر کار آورده و اکنون سوال این است که آیا مردم عربستان از سیاست های غیرمتعارف محمد بن سلمان در دوری از فلسطین و آرمان های عربی و نزدیکی به رژیم صهیونیستی تمکین خواهند کرد و یا در پی فرصتی مناسب برای ابراز مخالفت خود هستند؟
-------------------------
احمد کاظم زاده