زنگ زندگی در مدار مرزی

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز آبادان،

تنها سرپناهم خانه نیمه کاره ای است که به دلیل اوضاع نابسامان مالی توان تکمیلش را نداشتم، همسرم کشاورز است و از وقتی که نهرهای روستا به دلیل حجم بالای گل و لای آبریز ندارند نمی تواند روی زمین زراعت کند؛ 5 فرزند دارم و با درآمد اندکی که از حصیر بافی، بالا رفتن از درخت برای چیدن محصول خرمای دیگران و یا کارگری در زمینهای این و آن عایدش می شود روزگار می گذرانیم.

تنها ما اینگونه نیستیم هر خانواده ای که در این روستا زندگی می کند روزگارش چنین است.       

اینها را امّ رزاق از ساکنان روستای نقش حیّر واقع در 20 کیلومتری آبادان می گوید.  

خانواده ی امّ رزاق یکی از 540 خانواده ای است که پس از جنگ تحمیلی به 18 روستای موجود در نوار مرزی آبادان بازگشتند آنهم به امید شغل آباء و اجدادیشان، زراعت و کشاورزی.

قبل تر این روستاها به خاطر وجود بیش از 6 میلیون نفر نخل سر به فلک کشیده و نهرهای جاری از رودخانه خروشان اروند به نوار سبز ساحلی شهره بودند، اما خشکسالی ناشی از انسداد نهرها آنهم به دلیل انباشت گل و لای و نیزارهای گسترده، امانشان را بریده بود تا اینکه...         

"زنگ زندگی در مدار مرزی"

حالا در مسیر جنوب، درست در میان نخلهایی که ایستاده مرده اند زنگ زندگی در مدار مرزی به صدا در آمده،

نخلهایی که خاطرات خرمیشان را ردّ پای جنگ و سپس نبود آب آبیاری مناسب محو کرده بود حالا فصلی نو پیش رو دارند.

خانه ی امّ رزاق مراحل پایانی اش را می گذراند.

"جهادگران همیشه همه جا هستند"

جهادگران با لایروبی بیش از 1000 نهر آب در روستاهای آبادان، خرمشهر و شادگان حالا به روستای نقش حیّر رسیده اند، در این روستا 25 جهادگر با تن پوشهای سبزی که روی آن نوشته شده جهاد ادامه دارد علاوه بر نخلستانها، زمینهای بایر را هم آباد و به مردم واگذار کرده اند.

این روز ها خیلی ها در روستا شغلشان را به کشاورزی تغییر داده اند و بر روی زمینهایشان سخت مشغولند؛ نخلهای جوان و اصلاح شده جای نخلهای بی سر و بی ثمر را گرفته اند.

با شور و حالی که روستا ها به خود گرفته و خانواده ها به معنای واقعی کلمه روزشان را در نخلستان و پای نهرهای آب شب می کنند می توان گفت دیگر فقط مرزبانان مرزدار کشور نیستند.

"در صحنه هایی که به نفع مردم باشد حاضریم"

معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی سپاه می گوید: نیروهای ما همه جهادگرند و جهادی می خواهند محرومیت را حداقل در روستاهای جنوب ریشه کن کنند،

سردار پورجمشیدی می گوید: باید کاری کنیم که خانواده های محروم از امکانات، روی پای خودشان بایستند و جوانان مشغول کار شوند.

او این را هم گفت که در همه صحنه هایی که به نفع مردم باشد حاضر هستیم و تلاش برای خدمت به مردم ادامه دارد .

در همین زمینه مدیر جهاد کشاورزی آبادان به ما گفته بود: در برخی روستاهای آبادان آب هست اما یا از زمینهای کشاورزیِ قابل کشت دورند یا آثار جنگ هشت ساله هنوز روی زمینهاست.

ناجی شهیب زاده معتقد بود، آبرسانی به این زمینها عزمی ملی و جهادی می خواهد.

فرمانده قرارگاه کربلا در جنوب خوزستان می گوید: اقدام داوطلبانه و اعتقاد راسخ در خدمت به محرومین باعث شده که اقشار مختلف جامعه به گروه های جهادی در روستاهای محروم و کم برخوردار ملحق شوند و نمونه بارز آن حضور پزشکان متخصص با تفکر جهادی در مناطق محروم است.

 به گفته سرهنگ نعامی با کارهای جهادی که روی زمینهای جنوب انجام شد توانستیم با هر 12 میلیون تومان 5 شغل ایجاد کنیم و اگر این کارهای جهادی ادامه پیدا کند به زودی محرومیت از نوار مرزی رخت بر می بندد.  

اسحاق از جهادگران سپاه زمینی با این توصیف که نیروی عظیم جنگ را به جنگ با محرومیت آورده ایم می گوید: با لایروبی انبوه گل و لای و تغییر محدود مسیر انتقال، آب حالا به زمینها رسیده و کم کم زندگی روستایی رو به رونق است.

عباس و فرشاد و سروش که به تازگی از پایان نامه کشاورزیشان دفاع کرده اند و مسئولیت شخم زمینهای نوار مرزی جنوب را بر عهده گرفته اند در مصاحبه با ما گفتند: کار کردن بر روی این زمینها هم دریچه تازه ای برای جلوگیری از مهاجرت روستاییان و امید به آینده است و هم تجربه کاری خودشان را بالا می برد.

"برداشت اول نزدیک است"

در روستا اما شادی و خنده موج می زد ، کودکان ، نوجوانان و زنان روستایی که مشغول کمک به جهادگران بودند شاد و خرسند از جاری شدن آب در نهرها و نو نوار شدن خانه و زمینشان برای جهادگران دعای خیر می کردند.

إسرا دختر کوچکی که با دستان کوچکش آب به آسمان می پاشید می گفت: پدرم می گوید آب آبادی می آورد، فصل برداشت که برسد پول فروش محصول را به تو می دهم تا به مدرسه بروی و درس بخوانی.

حالا اینجا در روستاهای نوار مرزی آب جریان دارد و قلب زمینها پر از بذر است، کودکان، نوجوانان، پدران و مادران به برکت دانه های جو - کشت اول زمین -  به انتظار بهارند.  

نویسنده: عاطفه مرادی