به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاري صدا و سيما؛ محمد جواد ظريف وزير امور خارجه کشورمان در سخناني در کنفرانس تحولات خاورميانه در باشگاه والداي در مسکو بر عدم مداخله خارجي در کشورهاي مختلف در خاورميانه و بر احترام به حق حاکميت و تماميت ارضي کشورهاي منطقه تأکيد کرد.
بخش نخست متن کامل سخنان وزير امور خارجه ايران به شرح زير است.
نخست بايد بگويم، ما بر اين باوريم که داعش و ديگر گروه هاي افراطي از نظر در اختيار داشتن قلمرو با شکست مواجه شده اند. اين اتفاق در سوريه به لطف تلاش هاي دولت سوريه و در عراق به لطف تلاش هاي دولت عراق رخ داده است. اما ما همچنان در مقابل چالش قابل توجه ناشي از تروريسم -که آزاد و رها هستند- و حجم مهمات و تسليحات -که در اختيار آنها قرار گرفت و از آنها بازپس گرفته نشده است- و همچنين به واسطه حجم قابل توجه پول -که يا در اختيار آنها قرار گرفته است يا آنها توانسته اند سرقت کنند- آسيب پذير هستيم.
اين شبکه ها اکثرا دست نخورده باقي مانده اند و ايدئولوژي انزجار همچنان ترويج مي شود. آنها پراکنده شده اند. در حال حاضر آنها در ديگر مکان ها به ويژه در نزديکي ايران و روسيه در شمال افغانستان-جايي که داعش در آنجا در حال رشد است- حضور دارند.
اگر مي خواهيم با معضل افراط گرايي مقابله کنيم، بايد رويکردي چند جانبه را اتخاذ کنيم. ما به يک راهبرد نظامي نياز داريم. اين يک موضوع مهم محسوب مي شود و ما بسيار خوشحاليم که در حال همکاري با دولت هاي عراق و سوريه و همچنين با شرکا در منطقه به ويژه روسيه هستيم و طي اين همکاري ها ما توانسته ايم به روند شکست دادن افراط گرايي کمک کنيم. اما ما بايد ريشه ظهور اين گروه هاي افراطي را از بين ببريم و ناتواني نظام کشورها در مقابله با حداقل مطالبات مردمي براي حفظ شأن، يکي از مهمترين دلايل ظهور و رشد اين گروه ها محسوب مي شود.
اين يک مولفه به شدت مهم قلمداد مي شود که سبب ظهور گروه هاي افراطي مي شود و يکي نمونه هاي بارز در اين ناتواني، اين است که بحران فلسطين هفت دهه است که حل و فصل نشده است.
و اين حقيقت که حقوق فلسطينيان همچنان ناديده گرفته مي شود بدون اين که چشم اندازي در زمينه پايان ناديده گرفتن شدن اين حقوق وجود داشته باشد.
تصميم رئيس جمهور ترامپ -در دادن چيزي به کسي که به او تعلق ندارد و گرفتن چيزي از کسي که شايسته آن است- ارزشي قانوني يا سياسي ندارد اما زمينه جديدي را براي رشد تروريست ها فراهم کرده است. از اين رو، اين موضوع بايد مورد توجه قرار گيرد و بر طرف شود، اگر که ما مي خواهيم به طور مثبت به مطالبات مردم در غرب آسيا، واکنش نشان دهيم و اين اساسي ترين مطالبه ايي است که محقق نشده است.
دومين موضوع، اين حقيقت است که سوريه همچنان به يک راه حل سياسي نياز دارد. ايران و روسيه طي چهار سال گذشده در تلاش براي ارائه و دست يابي به يک راه حل سياسي در اين زمينه بوده اند. در هر کنفرانس بين المللي، ما تأکيد کرده ايم که تنها بايد به يک راه حل سياسي براي سوريه دست يافت. اميدوارم در نهايت، مردم با ايده موافقت کنند که در حال حاضر تروريسم با يک شکست قابل توجه مواجه شده است.
ما بايد روند دست يابي به يک راه حل سياسي را آغاز کنيم، اما متأسفانه شاهد موج جديدي از مداخله ها و اشغال هاي خارجي به ويژه از سوي آمريکا هستيم که از -نمي دانم چگونه آن را توصيف کنم- مشغله ذهني نشأت مي گيرد. اما در عين حال، اگر حمله آمريکا عليه نيروهاي سوري در روز هفتم ماه فوريه را مد نظر قرار دهيم، مي توانيم شاهد نوعي سودجويي باشيم که نوعي سودجويي جغرافيايي- اقتصادي کوته بينانه در تصرف يک منطقه است. و استفاده آمريکا از نيروهاي نيابتي هم براي اين نيروهاي نيابتي و هم براي آمريکا و هم براي منطقه امري خطرناک است. اين اقدام در حال ايجاد جرياني در منطقه ماست که در طولاني مدت ادامه خواهد داشت و طي سال هاي آتي پيامدهايي در پي خواهد داشت. ما بر اين باوريم که خشم همسايگان ترک ما به ويژه در ارتباط با فعاليت هاي آمريکا در منطقه
قابل درک است اما (کاري که آنها انجام مي دهند) راه بر طرف کردن اين خشم نيست. ما بر اين باوريم که اين خشم را مي توان به بهترين شکل ممکن با توسل به راهکارهاي قانوني و مشروع از طريق دولت سوريه بر طرف کرد. و ما بر اين باوريم که تهاجم به قلمرو ديگران به حل و فصل مشکلات کمکي نخواهد کرد.
سوم اين که، ما بر اين باوريم که بايد اين کشورها بازسازي شود. هم عراق و هم سوريه. لزوم بازسازي يک الزام راهبردي محسوب مي شود. اما ما همچنين از نظر اخلاقي وظيفه داريم تا به فداکاري هاي مردم سوريه و عراق واکنش نشان دهيم که در خط مقدم مبارزه با تروريسم و افراط گرايي به نيابت از همه ما ايستادند. زيرا ما شاهد بوديم که اگر اين فداکاري ها نبود، موج تروريسم و افراط گرايي مي توانست ما را نيز تحت تأثير قرار دهد.
وزير امور خارجه کشورمان در ادامه سخنان خود در باشگاه والداي در مسکو بر نقش ايران و روسيه در حل وفصل مناقشات و درگيري ها در منطقه خاورميانه تأکيد کرد.
چهارم ، اينکه همبستگي ملي و احترام به تماميت ارضي و مرزهاي ملي کشورهاي منطقه -در غرب آسيا- بايد احيا شود. داعش و ديگر گروه هاي افراطي تلاش مي کردند به مرزهاي ملي کشورها توجهي نشان ندهند و آن را ناديده بگيرند. و همچنين رويدادهايي که از آن زمان به بعد رخ داد، به ويژه رويدادهايي که شمال عراق رخ داد، سبب مي شود ما بار ديگر درباره لزوم احياي احترام به حاکميت، تماميت ارضي و انسجام ملي کشورها فکر کنيم. از اين رو، مي توان گفت اين يک مشکل اصلي براي منطقه ما محسوب مي شود.
پنجمين موضوع در ارتباط با تهاجم و عمليات بمباران سراسري عليه مردم يمن است.
ما نبايد در اين باره توهم داشته باشيم که ظرف چند هفته مي توانيم به پيروزي نظامي برسيم. اما ما در حال حاضر وارد چهارمين سال از درگيري ها در يمن شده ايم. هيچ گونه چشم اندازي در ارتباط با يک راه حل نظامي (در يمن) وجود ندارد. ما بايد به يک راه حل نظامي دست يابيم که بر اساس برقراري آتش بس فوري، ارائه کمک هاي فوري انساني و برگزاري گفتگوهاي درون يمن است که سبب تشکيل يک دولت جامع مي شود. اين تنها راه پيش روست. اين تنها راه پيش رو در يمن است و اين تنها راه حل پيش رو در هر مکان ديگر در منطقه است. ما به راه حل هاي سياسي نياز داريم. تأکيد بر راه حل هاي نظامي راه به جايي نخواهد برد و به بن بست خواهد رسيد. بن بست تنها به وقوع بحران هاي فاجعه بار و کابوس هاي انساني منجر خواهد شد.
و در نهايت اين که، مردم در منطقه ما انتخاب هاي اشتباهي داشته اند. انتخاب هاي اشتباه از حمايت از صدام حسين گرفته تا حمايت از طالبان تا حمايت از القاعده، تا حمايت از داعش، تا حمايت از جبهه النصره و اکنون ما با پيامدهاي آن مواجه هستيم. آنها به جاي بررسي جدي نتيجه اقدامات خود، آسان ترين راه براي آنها اين است که ديگران گاهي اوقات روسيه، و اکثرا ايران را مقصر بدانند.
اين يک پاسخ مناسب نيست. ما در ايران همواره در تلاش براي يافتن راه هاي سياسي براي اين بحران ها بوده ايم. ما بايد بر راه هايي به منظور حل و فصل اختلافات خود از طريق گفتگو متمرکز شويم. ما نمي توانيم اين اختلافات را از طريق دست بردن به نيروي نظامي يا از طريق به راه انداختن کمپين هاي تبليغاتي و تلاش براي تشکيل ائتلاف عليه يکديگر، حل کنيم. ما بايد از اين الگو فاصله بگيريم. من روز گذشته در کنفرانس مونيخ تلاش کردم همان چيزي هايي را تکرار کنم که سال گذشته گفته بودم و خوشبختانه امسال اين پيشنهاد با استقبال دبيرکل سازمان ملل متحد و سرگئي (لاوروف) و ديگران مواجه شد. اين که ما بايد يک ساز و کار جديد را در ارتباط با موضوعات امنيتي در خليج فارس و در منطقه بکار گيريم.
ما بنيادهاي اين ساز و کار را در يک چارچوب قانوني در اختيار داريم که همچنان معتبر است که همانا قطعنامه پانصد و نود و هشت شوراي امنيت سازمان ملل متحد است که سبب پايان يافتن جنگ و ايران و عراق شد . پاراگراف هشتم قطعنامه پانصد و نود و هشت شوراي امنيت خواستار تنظيم يک ساز و کار امنيتي در سطح منطقه و در ميان کشورها در حاشيه خليج فارس شده است. و اين موضوع مهم است زيرا اينجا منطقه اي است که ما طي چهار دهه گذشته در آن شاهد چهار جنگ همراه با خونريزي و تلفات گسترده انساني بوده ايم. از اين رو، ما بايد بر اين منطقه متمرکز شويم و من بر اين باور نيستم که ما در ارتباط با چشم انداز تأمين امنيت در اين منطقه در آينده، و ايجاد آينده اي متفاوت با مانع مواجه هستيم. من بر اين باورم که ما بايد همه ايده ها دست برداريم. همه ايده ها کارايي ندارند. همه ايده ها منسوخ هستند. تأمين امنيت جمعي، تشکيل ائتلاف، تشکيل بلوک تنها به ايجاد دشمن منجر مي شوند. به خاطر آوريد که صدام حسين از سوي برخي افراد تأمين مالي شد و در نهايت او عليه همين افرادي شد که او را تأمين مالي کرده بودند. اين منطق تشکيل هم پيماني هاست. شما در حال حاضر شاهد وجود مشکلاتي در درون شوراي همکاري خليج فارس هستيد. ما بايد اين منطق را تغيير دهيم. ما بايد اين منطق را بر اساس دو مفهوم اساسي تغيير دهيم. نخست اين که ما به يک منطقه قدرتمند نياز داريم نه يک فرد قدرتمند در منطقه. بايد اين موضوع را بپذيريم. همه ما در منطقه خليج فارس بايد در پذيرش اين موضوع به ايران بپيوندند که هيچ کسي نمي تواند هژمون منطقه اي باشد. همه ما بايد با يکديگر در يک منطقه قدرتمند همکاري کنيم، جايي که قدرت هاي بزرگ و کوچک در منطقه ما به طور جمعي مي توانند در تأمين امنيت مشارکت داشته باشند.
دوم اين که، ما نمي توانيم اختلافات خود را فراموش کنيم. همچنين نمي توانيم تفاوت هاي خود را از نظر وسعت و قدرت فراموش کنيم. ما نمي توانيم آنها را ناديده بگيريم. کشورهاي کوچک تر نبايد از سوي کشورهاي بزرگتر هدف ارعاب قرار گيرند. ما بايد يک سيستم جديد ايجاد کنيم. ما به يک شبکه نياز داريم. ما به يک شبکه امنيت نياز داريم تا هم پيماني امنيتي . هم پيماني هاي امنيتي رويکردي ندارند زيرا آنها در تلاش براي پيشبرد امنيت يک طرف از طريق ايجاد يک سري دوستان خاص به بهاي ايجاد ناامني در ديگر کشورهايي است که به اصطلاح دشمن خوانده مي شوند. و ما اين اقدام را در يک بازه زماني طولاني انجام داده ايم. ما بايد اين رويکرد را بر اساس اين درک تغيير دهيم که نمي توانيم در امنيت باشيم در حالي که همسايه ما نا امن است. شما نمي توانيد به بهاي ناامني همسايه خود، در امنيت باشيد. از اين رو، در منطقه خليج فارس، ما بايد يک شبکه امنيتي ايجاد کنيم، که بر اساس آن کشورهاي بزرگ و کوچک -از نظر وسعت- در منطقه خليج فارس در کنار يکديگر در يک چارچوب امنيتي منطقه اي مشارکت دارند. البته به منظور رسيدن به چنين هدفي، ما فرايند هلسينکي را داريم، همان گونه که آقاي دبيرکل روز جمعه در سخنان خود در کنفرانس امنيت مونيخ به آن اشاره کرد که ظريف ترين اصل و بر اساس راهکارهاي مبتني بر اعتمادسازي است.
و ما آماده تعامل در روند اعتمادسازي هستيم. اين اصل ظريف واضح است. که در ارتباط با احترام به حق حاکميت و تماميت ارضي، عدم مداخله در امور داخلي ديگران، احترام به مرزهاي ملي، احترام به حق تعيين سرنوشت از سوي مردم است. اين ها اصولي هستند که بليطي را براي ورود شما به گفتگوها در منطقه خليج فارس در اختيار شما قرار مي دهد. سپس بايد اعتمادسازي صورت گيرد. اقدامات مربوط به اعتمادسازي مي توانند جاه طلبانه باشند، از بازديدهاي نظامي گرفته تا کاهش تسليحات، تا تهيه و تدارک تا ايجاد شفافيت تا حتي انجام فعاليت هاي مشترک نظامي و برگزاري رزمايش هاي نظامي. همه اين موارد را مي توان نام برد. و در نهايت مي توان به معاهده عدم تخاصم اشاره کرد. آين ها مي توانند اقداماتي تعديل شده باشند. يا مي توانيم با اقدامات ديگر آغاز کنيم که شامل ترويج گردشگري، اشاعه سرمايه گذاري اقتصادي، اشاعه ايجاد کارگروه هاي مشترک براي بررسي موضوعاتي شامل امنيت هسته اي تا مدريريت فجايع. مي توانيم همه اين اقدامات را انجام دهيم تا زمينه را براي برگزاري يک اجلاس در زمينه گفتگوي منطقه اي هموار کنيم. اجازه دهيد با يک موضع سخنان خود را به پايان برسانم.
وزير امور خارجه کشورمان افزود من بر اين باورم روسيه از يک چشم انداز راهبردي سنجيده و حساب شده در مورد منطقه ما برخوردار است و بر اين باورم استفاده از نفوذ فزاينده روسيه در منطقه مي تواند نقشي اساسي در ايجاد اين الگوي جديد حتي به شکل تعديل شده اش در منطقه خليج فارس ايفا کند.