جنگ بعدی در غرب آسیا از کجا آغاز می شود؟
رفتار و تهدیدهای مسوولان محور شیطانی حاکم بر واشنگتن، تل آویو، ریاض و ابوظبی احتمال وقوع جنگ جدید در غرب آسیا را افزایش داده است.
هر از گاهی احتمال وقوع جنگ جدید در غرب آسیا بر سر زبان ها می افتد. آنچه که باعث طرح یک چنین احتمالی می شود رفتارهای است که از ائتلاف تجدید نظرطلبان حاکم بر واشنگتن، تل آویو، ریاض و ابوظبی سر می زند و یا تهدیدهایی است که مسئولان این ائتلاف بر زبان جاری می سازند.
اما با توجه اینکه اعضای این ائتلاف در حال حاضر هم در مناطقی مانند سوریه و یمن در جنگ به سر می برند حال سوال این است که وقوع جنگ جدید در چه حوزه دیگری محتمل است؟
هرچند تمرکز رسانه های ائتلاف آشوب ساز و تجدید نظر طلب بر حوزه هایی چون لبنان با توجه به حضور حزب الله و یا در مواردی بر ایران با توجه به احتمال نقض برجام از سوی ترامپ است، اما اگر این اصل حاکم بر روابط بین الملل را بپذیریم که جنگ ادامه سیاست به طریق دیگر است در این صورت باید دید مهمترین طرح و پروژه سیاسی در منطقه چیست که تحقق نیافتن اهداف سیاسی آن می تواند باعث وقوع جنگ جدید شود .
در پاسخ باید گفت تنها طرح و پروژه ای که در چند ماه گذشته و به طو رمشخص بعد از به قدرت رسیدن ترامپ در دستور کار قرار گرفته که هیچ سابقه ای هم نداشته، طرح و یا پروژه موسوم به معامله قرن است.
آنچه که تاکنون از این طرح به رسانه ها درز کرده و مبنای خیلی از تحرکات سیاسی بخصوص از سوی دو عضو اصلی ائتلاف آشوب و تجدید نظر طلب یعنی راستگرایان حاکم بر دولت ترامپ و نتانیاهو شده ، حل و یا به عبارت دقیقتر حذف کامل فلسطین از نقشه و جایگاه قبلی خود و تلاش برای تشکیل یک دولت فلسطینی در ناحیه ای غیر از فلسطین است.
به عبارت روشنتر در این طرح بناست بخش سرزمینی فلسطین از صحرای سینای مصر، اردن و احتمالا سوریه در صورت تجزیه این کشور و بخش مربوط به اشتغال آوارگان در مناطقی غیر از فلسطین از جیب عربستان و در شهر جدید این کشور تامین شود.
با توجه به اینکه اجرای پروژه موسوم به معامله قرن جابجایی سرزمینی و جمعیتی وسیع و گسترده را به همراه خواهد داشت و خواه ناخواه حوادث سال 1948 را یکبار دیگر رقم خواهد زد لذا احتمال اینکه صبر فلسطینی ها این بار لبریز شده و به قیام و جنگ فراگیر روی آورند وجود دارد و بر همین اساس هم می توان گفت احتمال اینکه جرقه جنگ بعدی در منطقه از فلسطین رقم بخورد زیاد است و امکان گسترش آن به سایر کشورهای منطقه نیز بستگی به این خواهد داشت که سرریزی دور جدید بحران فلسطین به کشورهای همجوار به چه شکلی باشد و مردم و دولت های این کشورها چه واکنشی از خود نشان دهند.
برای مثال هر چند مردم مصر در قبال واگذاری دو جزیره استراتژیک تیران و صنافیر این کشور به عربستان در دریای سرخ سکوت اختیار کردند اما معلوم نیست در قبال واگذاری صحرای سینا ساکت باشند بخصوص آنکه اکنون مشخص شده است که در پشت این بده و بستان ها و مبادلات ارضی رژیم صهیونیستی قرار دارد.
.............................................
احمد کاظم زاده